نمی دانم عنوان این پست را خوب انتخاب کرده ام یا نه .قصدم آن است تا چهره عریان وضعیت فنی و صنعتی سینمای ایران را به زعم خودم واگویه کنم .
پیش از پیروزی انقلاب برای سی میلیون جمعیت کشور بیش از چهارصد سالن سینما وجود داشت که … از آخرین تکنیک های نمایش ( پاناویژن ، سینما سکوپ ، ایستمن کالر ، سه بعدی و … ) در سینما ها استفاده به عمل می آمد .
غلبه و برتری فیلم های خارجی بر تولیدات ایرانی و حضور نمایندگان شرکت های بزرگ تولیدی و پخش فیلم های آمریکایی در ایران اقتضا می کرد که وضع نسبتاً مناسب و استانداردی در تعداد قابل توجهی از سینماهای کشور حاکم باشد . اما اگر عرصه نمایش را استثنا کنیم در زمینه های تولید و پس از تولید سینمای ایران توسعه و پیشرفت متوازنی نداشت . اگر خلاقیت و استعداد مثال زدنی تکنسین ها و عوال فنی که بهترین بهره برداری ممکن را از ابزارها و ماشین آلات موجود می کردند ، در میان نبود ، فیلم های ایرانی و تولیدات ملی مجال بروز و ظهور نمی یافتند و صنعت فیلمسازی در کشور هیچگاه پا نمی گرفت .
شور و اشتیاق وصف ناپذیر انسانهای خبره و برجسته ای که بنیان گذار نخستین لابراتوارهای سینمایی و یا وارد کننده تجهیزات فیلمبرداری ، صداگذاری و مونتاژ به کشور بوده و اغلب از ذوق و سلیقه هنری نیز برخوردار بودند ، باعث شد سینمای ایران یکسره در مسلخ سینمای اروپا و آمریکا قربانی نگردد .
در این بین معدود پروژه های مشترک تولید فیلم با کمپانی های معتبر خارجی ، دستیابی به پاره ای از امکانات و تجهیزات مدرن فیلمسازی و انتقال دانش فنی را به کشور باعث شد .
هر قدر پیش از انقلاب نقش دولت در تولید فیلم های سینمایی و پشتیبانی فنی به امکانات موجود در امور سینمایی وزارت فرهنگ و هنر وقت و تل فیلم ( مؤسسه وابسته به تلویزیون ملی ایران ) محدود می شد و عموماً شرکت های خصوصی میدان دار اصلی بودند ، اما پس از انقلاب اسلامی ودر سناریوی تجدید بنای سینمای ایران ، فروش انواع مواد خام به قیمت یارانه ای و اجاره تجهیزات گران قیمت نظیر دوربین های فیلمبرداری و تجهیزات جانبی آن توسط بنیاد فارابی و توسعه واحدهای تدوین و صدا در وزارت ارشاد و نهادهای عمومی و غیر دولتی چون حوزه هنری ، عروج فیلم و تلویزیون ، عملاً بخش خصوصی را در ارائه خدمات فنی و پشتیبانی به حاشیه راند . بدین ترتیب یکه تازی سازمانهای مزبور ، زمینه بقا ، توسعه و بهبود وضعیت مراکز خصوصی را با چالش های جدی روبرو ساخت . مضافاً که تحولات تکنولوژیک و ورود عنصر بی بدیل « رایانه » سبب گسترش امکانات تدوین ، صداگذاری و سهولت دسترسی افراد مستعد به چنین اموری که پیش از این نزد متخصصان معدودی محصور مانده بود ، گردید . اگر در چند دهه گذشته نام استودیو های با سابقه در تیتراژ فیلم های ایرانی خود را به رخ بیننده می کشاند ، در این سالها ، رقبای بی نام و نشان زیادی همان خدمات استودیویی را به فیلمسازان ارائه می دهند . در بی رونق بودن کسب و کار استودیوهای فنی همین بس که در همه این سالها هیچگاه آیین نامه ای اختصاصی برای آنها نگاشته نشده است و آنهایی هم که از قبل مجوزهایی دریافت کرده اند انگیزه ای برای تمدید جواز خود ندارند و اداره کل نظارت نیز کمتر سراغی از آنها گرفته است . البته در این بین نمی توان از کنار این واقعیت به راحتی عبور کرد که تحولات پی در پی در عرصه ویدیو بویژه ورود سیستم های بتاکم و دی وی کم در اوایل و اواخر دهه هفتاد شمسی ، باعث شد آرایش مراکز خدمات فنی و سینمایی دستخوش دگرگونی های اساسی گردد . گسترش شبکه های تلویزیونی وسیر روز افزون تولید فیلم ها و سریالهای ویدیویی ، ارتباط شرکت هایی را که یکی از پس دیگری برای تولید پروژه های تلویزیونی تشکیل می شدند ، با دوایر نظارتی در وزارت ارشاد کمرنگ ساخت . منفعل بودن ادارات مسئول و پاسخگو نبودن مقررات ، باعث شد با تأخیری چند ساله بستر قانونی لازم برای انجام فعالیت شرکت های ویدئویی یا اصطلاحاً سمعی و بصری فراهم گردد . اما هر قدر تجهیزات کوچکتر و سبک تر شده ، انجام خدمات تولیدی در اماکن و مراکز غیر رسمی و یا مسامحتاً زیرزمینی و زیرپله ای ، به همان نسبت افزایش یافته است . این امر کار جمع آوری آماری و اطلاعاتی از تعداد و تنوع تجهیزات و دست اندرکاران خدمات سینمایی و تلویزیونی را (که مرزبندی روشنی هم از حیث تجهیزات مورد استفاده آنها دیگر وجود ندارد ) نا ممکن ساخته است .
نا گفته نماند از اواخر دهه هفتاد با هدف کاهش تصدی گری دولت ، واحد تدوین ، صدا و لابراتوار مستقر در ساختمان معاونت سینمایی و بنیاد سینمایی فارابی از ارائه هرگونه خدمات به فیلم های سینمایی در حال تولید منع شدند و متقاضیان به مراکز خصوصی هدایت شدند .
به هرحال مراکز انجام امور پس از تولید نیز کم و بیش محدود است و عمده آنها دارای تجهیزات قدیمی و یا فاقد تکنولوژی و فناوری های جدید هستند که عملاً نوع خدمات ارایه شده در مراکز مذکور با استاندارد جهانی فاصله قابل اعتنایی دارد . هرچند در این بخش در طی سال های ۸۲ تا ۸۶ با حمایت دولت تجهیزات جدیدی جایگزین شده است ولی نیازها به حدی است که هنوز هم از وجوه مختلف ضعف و کاستیهایی در مراکز خدمات پس از تولید وجوددارد .
از جمله این تجهیزات اختصاص وام کم بهره به صدابرداران حرفه ای برای خرید دستگاههای صدابرداری دیجیتال و امکان میکس صدای ساراند در چند استودیومی باشد .
در مجموع کمبود تجهیزات فیلمبرداری ، حرکتی و نورپردازی مانع از آن شده است که سینمای ایران علیرغم افتخار آفرینی تجهیزات کهنه و فرسوده بخش تولید فیلم از جمله تجهیزات فیلمبرداری ، حرکتی ، نور ، خدمات فنی ،
جلوه های ویژه که عمر متوسط بعضی از این تجهیزات از ۳۵ سال می گذرد در مجامع و جشنواره های جهانی ، امکان عرضه فیلم را در بازارهای نمایش جهان پیدا کند . یکی از دلایل فقر تجهیزات استراتژیک و گرانقیمت در سینمای
ایران ، ریسک بالای تأمین و خرید آنها توسط بخش خصوصی است و از این روی همواره بنیاد فارابی در این زمینه وارد عمل شده و به تناسب بودجه خود ، ترجیحاً اقدام به واردات دوربین های پیشرفته ۳۵ میلیمتری کرده است . اما تعداد اندک این دوربین هاو تجهیزات جانبی آنها و قلت امکانات نوری پیشرفته و وسایل حرکتی فقر مزمن سینمای ایران در یکی دو دهه اخیر بوده است . ورود دوربین دیجیتال 2k در یکسال اخیر و تجهیزاتی چون اسکنر ، آری لیزر ، تله سینمای HD ، سیستم های اصلاح تصویر 2k توسط بخش خصوصی ضمن ایجاد امیدواری ، نوید آینده بهتری را برای سینمای این مرز و بوم میدهد.
اضافه کردن نظر