سید محمد امامی سرمایه گذار سریال های شاهگوش و شهرزاد، نمایش خانگی را ورشکسته توصیف کرد. وی در برنامه شهر فرنگ که پنج شنبه شب از شبکه خبر سیما پخش شد، با انتقاد از اینکه صدا و سیما فرصت و امکان تبلیغ برای سریال های نمایش خانگی را فراهم نمی کند، هزینه تبلیغات محیطی را بسیار گران دانست. امامی در این برنامه متوسط هزینه تولید سریال های نمایش خانگی را با حداقل ۲۵ قسمت بالغ بر ۱۲ میلیارد تومان دانست و تصریح کرد با تیراژهای کنونی محصول در این شبکه، سرمایه گذاری برای تولید سریال با بازگشت همراه نیست.
سرمایه گذار شاهگوش مسئله مهم در کیفیت بخشی به مجموعه های نمایش خانگی را فیلمنامه و سپس شناخت درست استانداردهای مدیوم نمایش خانگی از سوی تیم تولید کننده برشمرد. وی ظرفیت ۲۰۰۰۰ سوپر مارکت و مرکز عرضه محصول در استان تهران را امکان خوبی برای رونق بخشیدن به شبکه دانست و تاکید کرد اگر در طراحی داستانها به گونه ای عمل شود که در پایان هر قسمت تعلیق ایجاد شود، بیننده منتظر و مشتاق پیگیر سریال در قسمت های بعدی خواهد شد. وی دلیل دوران طلایی نمایش خانگی در سال ۸۹ را نبود رسانه های رقیب به تعداد و وسعت کنونی دانست و اعتقاد دارد وفور سریال های متعدد رایگان ایرانی و خارجی کار را برای نمایش خانگی مشکل کرده است.
سرمایه گذار مجموعه شهرزاد بر خلاف دیدگاه دیگر مهمان برنامه، سریال های نمایش خانگی را لکوموتیوی دانست که می تواند به دنبال خود فیلم های ایرانی و سایر محصولات را در شبکه به مخاطبان عرضه کند.
وی توضیح نداد علیرغم موانع موجود در توسعه نمایش خانگی دلیل استمرار حضور ایشان و سایر سرمایه گذاران برای تولید مجموعه های دنباله دار در نمایش خانگی چیست؟ آیا صرف علاقه کافی است که میلیاردها تومان سرمایه در مسیر پر مخاطره هزینه شود و چشمداشتی به اصل سرمایه و سود وجود نداشته باشد؟
ایرج محمدی مهمان دیگر برنامه ۴۰ دقیقه ای شهر فرنگ کار سختی را در برابر پاسخگویی به سوالات مجری برنامه داشت. او همزمان باید در موضعگیری هایش به گونه ای عمل می کرد که انتقادی را متوجه رسانه ملی نکند زیرا تهیه کننده رسمی سازمان است. مشکل کیفیت تله فیلم ها را به گذشته ارشاد ربط بدهد، چون در این دولت عضو شورای پروانه ساخت و نمایش ویدیویی است. وی همچنین از موضع تهیه کنندگان سینما، نمایش خانگی را اساساً رسانه مقوم و مکملی برای سینمای ایران دانست و رسالت اصلی آن را تامین و خرید رایت فیلم سینمایی و تله فیلم ارزیابی کرد. عضو شورای سیاست گذاری نمایش خانگی ضعف و شکست بعضی از سریال ها و تله فیلم های شبکه را ناشی از بی تخصصی تهیه کنندگان این تولیدات دانست.
به گزارش روابط عمومی سریال “شهرزاد”، روز شنبه ساعت ۱۱ خبرنگاران در نشستی با حضور محمد امامی سرمایه گذار و تهیه کننده و هادی رضوی سرمایه گذار این سریال در جریان کم و کیف ساخت و زمان پخش این سریال قرار خواهند گرفت. همچنین در این نشست خبری قرار است لوگوی سریال، صفحه اینستاگرام رسمی شهرزاد و وب سایت این سریال در حضور خبرنگاران رسما رونمایی شود
سریال “شهرزاد” با کارگردانی حسن فتحی مراحل پایانی فیلمبرداری را می گذراند و قرار است به زودی آماده پخش در شبکه نمایش خانگی بشود .
فواد محمدی – ارومیه
با عرض سلام مجدد . خب ، نمیشه گفت بهترین نمایشگاه این یازده دوره بوده ، اما مطمئناً خیلی بهتر از دو دوره قبلی برگزار شده است! نظم و انضباط بیشتری بر محیط حاکم بود ، ناشران بیشتر و معتبرتری شرکت کرده اند (هرچند جای چند تا ناشر بخصوص خالی بود که اشاره می کنم) و امکانات جنبی و رفاهی و آموزشی فراوانی (بویژه برای کودکان) در نمایشگاه فراهم آمده است . پس اگر اصفهانی هستید این نمایشگاه را از دست ندهید!
اما چند نکته :۱- قیمت کتاب ها به شکل سرسام آوری افزایش یافته است! بعد از موج گرانی ناگهانی کتاب در سه سال قبل ، ظاهراً این موج هنوز آرام نگرفته و در حالی که قیمت کتاب ها سه سال قبل یک شبه دو برابر شده بود ، حالا در عرض این سه سال یک ضرب در دو دیگر هم شده است!!! بنده دیروز ۱۷۲ هزار تومان خرج کردم و ۱۰ جلد کتاب خریدم که مجموع قیمت پشت جلد آنها ۲۳۰ هزار تومان بود یعنی با تخفیف غرفه داران و بن های نمایشگاه حدود ۲۵% تخفیف گرفتم . سال ۹۰ با ۱۷۲ هزار تومان می توانستم حداقل ۳۰ جلد کتاب بخرم!
2- سقف بن کتاب برای هر نفر ۵۰ هزار تومان است (یعنی ۴۰ هزار تومان می دهید و دو کارت بن خرید ۲۰ و ۳۰ هزار تومانی می گیرید) . برای دریافت بن ارائه کارت ملی الزامی است (یعنی حداقل تا سال قبل که الزامی بود) اما با توجه به اینکه قیمت کتاب ها بشدت افزایش یافته اما سقف بن در چند سال اخیر ثابت بوده ، مسئولان باجه بانکی ارائه کننده بن سختگیری کمتری داشتند و اکثراً مراجعه کنندگان (مثل خود بنده) با گفتن شماره کد ملی و اسم یکی-دو نفر از افراد خانواده سهمیه بن بیشتری دریافت می کردند! (البته ممکن است با این افشاگری جلویش گرفته شود!!!) . خواهشاً اگر قرار نیست کتاب ارزان شود ، حداقل سقف سهمیه بن را افزایش دهید .
3- امسال نسبت به سال های قبل تعداد ناشران کتاب های مذهبی و کمک درسی خیلی کمتر بود! البته اغلب ناشران معتبر این دو حوزه حضور داشتند اما به عنوان مثال امسال هیچکدام از ناشران کتاب های حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در نمایشگاه حضور ندارند و بنده که دنبال دو-سه جلد از کتاب های ایشان هستم ناکام ماندم! همچنین انتشارات یازهرا(س) که یکی از ناشران معتبر در حوزه دفاع مقدس می باشد هم در نمایشگاه حضور نداشت . گاهی که در نمایشگاه حاضر نمی شوند برخی غرفه های دیگر مثل سوره مهر کتاب هایشان را ارائه می کنند اما امسال از این ترفند هم خبری نبود! با این وجود برخی ناشران معتبر که در چند سال اخیر هیچ حضوری در نمایشگاه نداشتند امسال حاضر بودند مثل انتشارات ققنوس و انتشارات آذرباد .
۴- در حالی که آدم از مصاحبت با برخی غرفه داران لذت می برد ، برخی دیگر واقعاً حال گیر یا کم سواد هستند! ببخشید که اینقدر رک مثال می زنم اما می خواهم ببینید سطح اطلاعات برخی غرفه داران چقدر است : به غرفه انتشارات هزاره ققنوس که رسیدم پسر جوانی تقریباً هم سن و سال خودم مسئول غرفه بود . بنده چند سال است دنبال کتاب “بررسی آثار و احوال ابن فضلان و گزارش وی از سرزمین وایکینگ ها” از انتشارات هزاره ققنوس می گردم که ظاهراً نایاب است . وقتی از جوان غرفه دار سراغ این کتاب را گرفتم ذهنش فقط توانست یکی-دو کلمه اول را درک کند و کتابی را نشانم داد که با عبارت “بررسی آثار …” شروع می شد و درباره اقتصاد و نفت خلیج فارس بود!!!!
5- غرفه ای در گوشه ای از به اصطلاح سالن ۴ (نمایشگاه بین المللی اصفهان سه سالن بیشتر ندارد اما امسال به علت گستردگی بیشتر نمایشگاه چادر مدور بزرگی را بعد از سالن سوم برپا کرده و اسمش را سالن ۴ گذاشته اند) نمایشگاه وجود دارد که در آنجا کتاب های دست دوم مبادله می شوند . یعنی کتابی را که شما دیگر نمی خواهید می گیرند و یک کتاب از بین کتاب هایی که دیگران داده اند به انتخاب شما تحویلتان می دهند . بنده اگر از همچین امکانی در نمایشگاه امسال اطلاع داشتم حتماً تعدادی از کتاب هایم را می بردم و تحویل می دادم اما اینکه چه چیزی بتوانم بجایش بگیرم جای سئوال است چون با نگاه کلی که به قفسه های غرفه داشتم عنوان دندان گیری نظرم را جلب نکرد و حتی مشابه چند تا از آن کتاب هایی ممکن بود تحویلشان بدهم را در بین کتاب های بنجل دیگر دیدم!
6- یکی از غرفه ها در همان سالن کذایی ۴ ، کتاب های بسیار خوب و مفیدی درباره تاریخ و مذهب و جامعه افغانستان و بویژه شیعیان و هزاره های این کشور عرضه می کند (متاسفانه به اسم غرفه دقت نکردم) . پارسال هم بودند و کتاب بسیار مفیدی درباره تاریخ و پیشینه هزاره ها از آنها خریداری کردم (که باز هم متاسفانه الان اسم کامل کتاب یادم نیست!) . امسال هم دلم می خواست کتابی از آنها بخرم اما متاسفانه از سقف مجاز خرید تجاوز کرده بودم و همینطوریش با کلی ترس و لرز رفتم خانه ، بنابراین قسمت نشد . اما به دوستان اصفهانی علاقه مند توصیه می کنم حتماً نگاهی به کتاب های این غرفه بیاندازید .
7- آخرین نکته ؛ در یکی از غرفه ها کتابی چشمم را گرفت درباره تاریخ روابط ایران و آمریکا که کتاب نسبتاً قطوری بود با جلد گلاسه ، از شانسم کتاب چاپ ۱۳۸۴ بود با قیمت پشت جلد ۶۲۵۰ تومان که غرفه دار ۵۵۰۰ تومان پایم حساب کرد . بقیه کتاب های آن غرفه را که زیر و رو کردم همه چاپ ۹۲ به بعد بودند با قیمت های ۲۵ هزار تومان به بالا! یعنی خیلی شانسم گفت که توانستم همچین کتابی را با این قیمت صید کنم!!! (متاسفانه خیلی از ناشران و کتابفروشان به شیوه های مختلف قیمت های کتاب های چاپ قدیمی را مخدوش کرده و قیمت های نجومی جدید را درج می کنند اما این غرفه دست کم در حق آن یک کتاب این کار را نکرده بود!!!)
یازدهمین نمایشگاه استانی کتاب اصفهان تا ۱۶ شهریورماه دایر می باشد .
تشکر از ایشان که به عدم تخصص عوامل این آثار اشاره کردن.
اما…
با این که دوست ندارم از افرادی باشم که مدام خطاها رو گوشزد میکنن، باید بگم اون روزی که پای اولین سریالها به این بازار باز شد و سرمایههای سرسامآوری برای دکور و لباس و غیره خرج کردن، در حالی که محتوا و هویت آثار یا کاملا غیب بود، یا اگر بود، در حد صحبتهای خاله زنکی بود، باید فکر این روز رو میکردن. همه باید فکر این روز رو میکردن. همه دست اندر کارها. اون هم به استناد اصل نانوشته همپایی صنفی، که اگر یک نفر بیش از حد قیمتشکنی یا عرض اندام کنه، در اصل هم بازار دیگران رو کساد میکنه هم خودش رو محتاج آب باریکه بیگاری. متاسفانه تنها جایی که این همدلی مشاهده میشه، در سیستم گزینش و حقوقدهی سازمانها و مشاغل آزاده که به طرز جالبی سوزنش روی “حداقل لیسانس” و “یک میلیون و دویست هزار تومان” گیر کرده.
بازار نمایش ویدئویی، مثل خیلی بازارهای دیگه، معدنی بود که طلا یا مس بودنش رو کارگرهاش میتونستن تعیین کنن. متاسفانه این وسط اغلب کارگرها پی مس میگشتن و طلا ربودن. پای مطلاها که به کارزار رسید، مردم دیگه حاضر به پرداخت بهای قلع هم نبودن.
این ماجرا تقریبا تمام کار و کاسبیهای کشور رو شامل میشه. این وسط ظاهرا تنها مشاغلی که آلوده این طلسم نشدن، مشاغل مرتبط با “شکم” هستن. اون هم علتش فقط و فقط اینه که خوراک از نیازهای بدوی آدمیزاده و همیشه بازار داره. ای کاش در رسانه ملی بشدت محافظهکار ما، حقایق بهتر و عریانتر بازگو میشد و در عین حال بساط نقد صحیح بسیاری چیزها، آن طور که برای عامه مردم جذاب باشه فراهم میشد. یکی از اصلیترین دلایل دوام نسبی برنامه هفت و امثالهم، در اینه که دو نفر متخصص که عمدتا از کاریزمای لازم برای جذب مخاطب عام بهرهمند نیستن برای پر کردن آنتن برنامهای زحمت میکشن که نه رُخ مناسب داره و نه کشش مناسب. این جور برنامهها اغلب پاسخ همفکرها رو جذب میکنه و در جلب توجه تفکرهای مغایر ناکام میمونه.
در حال حاضر فقط میتونم به رامبد جوان و تیم خوش فکر خنداونه تبریک و احسنت بگم که نزدیکترین برنامه ممکن به ایدهآل جذب مخاطب و فرهنگسازی رو تولید میکنن. اخم و تخم و کلاس گذاشتن هیچوقت چیزی رو محبوب نکرده. نه کتابهای فرهیختههای فخرفروش، نه موسیقی سنتگراهای مغرور و نه هیچ چیز دیگه. البته اینی که عرض میکنم، مشکل اندک برنامههای نقد تلویزیونه. وگرنه سریالهای بازار ویدئویی به خوبی ثابت کردن که فقط عنصر صمیمیت و روحوضی بودن رو دارن و اغلب به کل از مغز و محتوا تهی هستن. به زبان اینستاگرامی:
#قهوه تلخ #ویلای من #شاهگوش #ابله #ـــــــــــــ جای خالی را پر کنید!