این یادداشت به قلم نگارنده در روزنامه اعتماد به چاپ رسیده است. آنچه که در جریان جنگ تحمیلی دوازده روزه رخ داد، افزایش ضریب همبستگی و همگرایی ملی بود. در این دوره به شهادت روایتهای تصویری و نوشتاری، گفتمان ملیگرایی نمود بارزی یافت و بی آنکه بر خلاف کجاندیشان به دوگانه سازی بین ایران و اسلام بیانجامد، تراز بالایی از عشق به مام میهن و حراست از آن در برابر تجاوز دشمن، آشکار گردید.
برای اولین بار در این سالها نام ایرانیان داخل کشور و خارج از کشور، منتقدان و طرفداران وضع موجود در ذیل بیانیههای مختلف دیده شد و به اتفاق بر خاموش کردن اختلافات داخلی و حمایت از نیروهای آفندی و پدافندی کشور برای دفاع از تمامیت سرزمینی پای فشردند.
این گمان که همه روشنفکران و روزنامهنگاران مهاجری که به وطن پشت کردهاند، در چنین ایامی همنوا با دشمن انتظار فروپاشی حاکمیت ملی را میکشند، رنگ باخت. در نقطه مقابل آن عده که سرنوشت ایران برایشان از هر چیز مهمتر بود، به اپوزیسیون خودفروخته تاختند و در یک بزنگاه تاریخی مرزبندی روشنی را با آنان نمودند تا فرق خادم و خائن به وطن متمایز گردد.
این مقدمه را گفتم تا تکلیف خود را با «سینمای پساجنگ» روشن کنیم و به این باور برسیم که سینمای ایران بویژه سینمای اجتماعی نیاز به پوست اندازی دارد. این اتفاق براحتی نمیافتد مگر آنکه مشی و نگرش مدیران سینمای کشور به سمت و سویی متمایل شود تا همه آنان که دل در گروی ایران دارند و قلبشان برای میهن میتپد، امکان حضور و هنرنمایی بر پرده سینماها را داشته باشند. دیگر زمانه برخوردهای نسنجیده و سختگیرانه با سینماگران نامی کشور سپری شده است و نباید اجازه داد که هنرمندی احساس کند فضا برای تنفس او تنگ است و مجبور به بستن کوله بار سفر شود.
نیازی به ارسال دعوتنامه برای هیچ هنرمندی نیست، سینماگران خانهنشین و آنان که در غربت عزلت گزیدهاند، صحنه و میدان را رصد میکنند تا دریابند در بر روی همان پاشنه قبلی میچرخد یا آنکه بادها خبر از تغییر فصل میدهند.؟
خوشبختانه شواهد گویای آن است که در دولت جدید تا حدی زمینه برای فعالیت فیلمسازان با گرایشهای مختلف اجتماعی فراهم شده است و اگر خدای ناکرده مسئله غیرمترقبهای پیش نیاید، جشنواره فجر امسال در ادوار جشنوارههای فیلم فجر، شکل دگرگونی خواهد داشت. به جز خروجی شوراهای پروانه ساخت و نمایش که از سال گذشته با خارج کردن چند فیلم از کلاف بلاتکلیفی و اکران آنها نوید دوره تازهای را داد، نمایش عمومی فیلم سینمایی « پیرپسر» این اطمینان خاطر را بوجودآورد که وسعت نظر از یکسو و تمهیدات اجرایی نظیر بکارگیری ظرفیت آییننامه ردهبندی سنی میتواند تا حد زیادی گرهگشا باشد و بیخود و بیجهت، فیلمها دچار جرح و تعدیل نشوند. در همین رابطه حضور رائد فرید زاده در برنامه هفت تلویزیون، دورنمای بالنسبه روشنی را برای آینده سینمای ایران بویژه گونه اجتماعی ترسیم کرد.
شاه کلید سخنان رییس سازمان سینمایی در برنامه هفت این جمله بود:
«هر کسی که در ایران و برای ایران و با قاعده این کشور فیلم بسازد درها به رویش باز است و ما کاری نداریم جز اینکه زمینه را برای فعالیت همه دوستان فراهم کنیم.»
به نظر میرسد سکاندار اجرایی سینمای ایران حال و هوای این روزهای جامعه ملتهب ایران را خیلی خوب درک کرده است و این یقین در او و دیگر مدیران فرهنگی کشور بارور شده است که سینمای ایران باید مظهر شکوفایی و روایتهای نو به نوی همه اهالی سینما باشد و همانند تلویزیون محیط قرق شدهای برای قشر خاصی از هنرمندان و سینماگران نباشد.
دایره علائق ملی آنقدر وسیع است که صاحبان نگرش و اندیشههای مختلف فارغ از گرایشهای دینی، سیاسی و مذهبی بتوانند در آن کار کنند و سینما را در خدمت تقویت مولفههای هویت ملی، نشاط اجتماعی و رونق اقتصاد فرهنگ قرار دهند.
به نظرم پیش نیاز این حرکت، روانسازی و تخطئه کردن سلایق شخصی در بررسی و صدور مجوز کتاب است تا راه برای نگارش و عرضه رمانهای اجتماعی و سیاسی هموار شود و از پی آن سینمای اقتباسی، روایتگر صادق زمانه خود باشد.
البته سوی دیگر این ماجرا فیلمنامهنویسان و کارگردانانی هستند که با تعمق بیشتری، به مسائل اجتماعی بنگرند و از تحلیلهای متفکران و اندیشمندان دانشگاهی و فعالان سیاسی به خوبی بهره ببرند. آنان اگر رنجش و کدورتی از گذشته دارند، باید آن را از یاد ببرند و همانند منتقدانی که از پشت میلههای زندان بر اتحاد حول ایران فریاد زدند، امید به آینده بهتر را در دل مخاطب زنده نگهدارند.
انتظار میرود روزهای آینده آبستن اتفاقات خوبی در عرصه فرهنگ و هنر باشد. سخنان و مواضع صریح وزیر فرهنگ، حضور او و برخی از مدیران ارشد در برنامههای میدانی از جمله اجرای اجرای ارکستر ملی در پای بنا و برج آزادی تهران، اگر با تجدید ساختار دستگاههای نظارتی همراه شود، به روند بازگشت هنرمندان در رشتههای مختلف کمک خواهد کرد.
در این میان بسامد بیشتر گفتمان ملی، به مهاجرت معکوس نخبگان علمی برای تحکیم بنیه دفاعی کشور در دوران جنگ مدرن خواهد انجامید و دور نیست روزی که همه دلسوزان کشور در عرصههای مختلف علمی، فرهنگی و هنری ایران را به جایگاه شایسته و بایسته خود در جهان برسانند.
اضافه کردن نظر