روزانه های سینمایی

دردسرهای مدیریت مدیری

برای شما تصورش دشوار است که بدانید در سال های ۸۹ و ۹۰ برای صدور پروانه نمایش خانگی سریال قهوه تلخ با چه سختی ها، فشارها و مصائبی روبرو بودیم. البته حقیقت اش را بخواهید ناخواسته در دو جبهه با مسائل این سریال درگیر بودیم. یک جبهه مربوط به بازخورد محتوای اثر و برداشت ها و تفسیر به رای های کسانی بود که متاثر از التهابات سال ۸۸ عینک بد بینی به چشم زده بودند و اصرار داشتند برای تک تک کاراکترهای قهوه تلخ مابه ازای بیرونی بیابند و به ما هشدار و زنهار بدهند و در جبهه دیگر تلاش بر مجاب کردن مراجعی داشتیم که ناف تولید و پخش سریال را به تلویزیون گره زده بودند و تو کت شان نمی رفت ویدیو هم می تواند حامل سریال باشد و وزارت ارشاد مرجع صدور مجوز آن!

این روزها مدیران تلویزیون در برابر اعتراضات و فشارها در قبال سریال حاشیه تمام قد ایستاده اند و از آن دفاع می کنند و البته در نهانخانه، برای کاستن از فشارها ضمن اعمال ممیزی توصیه های موکدی را به تیم سازنده می کنند اما مقامات وقت وزارت ارشاد و معاونت سینمایی در سال هایی که مدیری قهوه تلخ را بار گذاشته بود، این کار را نمی کردند؛ زیرا اصولاً نیازی هم به این کار نبود چون برخلاف تلویزیون ارشاد کارفرما و سفارش دهنده مجموعه نبود و هر گونه اظهار نظر جانبدارنه صریح، در جامعه سیاست زده آن زمان به معنی همسویی با اثر و تایید کامل محتوای آن قلمداد می شد.

… بگذریم همانطور که دیشب احتمالاً متوجه شده اید، حاشیه با ده دقیقه تاخیر پخش شد و شبکه سوم سیما در نهایت بد سلیقگی در همین فاصله یکی از کمدی کلاسیک های معروف را بی مقدمه روی آنتن فرستاد و باز هم بی مقدمه طوری که ارواح سازندگان آن را استاد! کند، پخش آن را ناتمام گذاشت. تجربه حرفه ای و شغلی من می گوید به دلیل حساسیت های ایجاد شده اولاً مراجع زیادی در سازمان صدا و سیما سریال را بازبینی می کنند و در باره آن نظر می دهند ثانیاً اختلاف نظر بین همین افراد بعضاً کار جمع بندی را برای مسئول پخش شبکه که باید در برابر پخش سریال جوابگو باشد، سخت می کند. در قسمت اخیر سریال به یکباره در خلال ماجراهای شیرینی که برای انجام اولین عمل جراحی در بیمارستان حاشیه در حال وقوع بود، سکانسی گنجانده شده بود که رسول نجفیان در بیمارستان دیگری از اتاق عمل بیرون می آید و تلفنی به هومن(سیامک انصاری) توصیه هایی می کند. کارکرد و فلسفه حضوری کاراکتری که نجفیان نقش او را بازی می کند به احتمال قوی فقط بدان خاطر است که منتقدان بدانند و آگاه باشند در بین هر صنفی آدم خوب و بد وجود دارد و در بین به ظاهر پزشکان متقلب، در گوشه دیگری از شهر پزشکان دلسوزی شرافتمندانه مشغول کارند.

از سوی دیگر طرفداران سریال از یکسو و معترضان وابسته به حرفه های پزشکی در محیط رسانه ای، حسابی از خجالت یکدیگر در می آیند. بعد از آنکه طرفداران حاشیه دستمزدهای نجومی بعضی از جراحان را به رخ کشیدند و آن را از دستمزد همتایان آلمانی شان بیشتر دانستند، در جبهه مخالف این خبر منتشر شد که به ارقام دستمزدهای مدیری از قهوه تلخ تا همین حاشیه دست یافته اند و لازم باشد آنها را افشا می کنند. این عده خلف وعده تهیه کنندگان قهوه تلخ و ناتمام ماندن آن را به اشتباه به پای مدیری گذاشتند و پیوند انگشت او را که طی سانحه ای در سریال قلب یخی قطع شده بود، هدیه پزشکانی دانستند که اینک مدیری به تمسخر آنها دست یازیده است.

حاشیه با همه حاشیه هایش یک روز به پایان می رسد؛ آنچه مهم است باور این نکته است که در جوامعی مثل ایران که نمی دانم به کدام ایستگاه در مسیر منتهی به قله پیشرفت و مدنیت رسیده است، هنوز مسائل حل نشده ای وجود دارند که حل ریشه ای آنها مستلزم شکیبایی و فهم و درک متقابل است.

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

۱۴ comments

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

  • حمید گودرزی»:ساخته مضحکشان را که نگاه می‌کنی یک پایان باز جفنگ دارد و طبق معمول فینالش هم که دیگر برعهده تماشاچی است! دیگر چیزی به نام سکانس فینال نداریم. به مخاطب حقنه می‌کنند مخاطب تا شب که خواست بخوابد باید آنقدر با خودش کلنجار برود تا پایان فیلم را کشف کند. انگار مردم بیکارند که بخواهند تکلیف پایان قصه را مشخص کنند. این پایان‌های باز فراوان دلیل عمده‌اش در نحوه قصه‌گویی و تسلط در پرداخت چیدمان روایت است. این ۶ هزار تومان‌ها به خدا حلال نیست که از دست مردم می‌گیرند، خدا شاهد است حلال نیست. مردم از سالن سینما بیرون می‌آیند، به هم چپ چپ نگاه می‌کنند!
    اخیرا یکی از من پرسید جشنواره چطور بود؟ گفتم: والله من جشنواره ندیدم، یک موکت قرمزی انداختند، ما رد شدیم و رفتیم. چیزی به اسم جشنواره ندیدم. آنقدر فیلم مصیبت دیدم که بیشتر سوگواره بود! خدا وکیلی، دروغ نگویم اما فیلم‌ها خوب نیستند، فیلمنامه‌ها را می‌خوانم اما ورق نمی‌خورد.
    این بخشی از مصاحبه جذاب و خواندنی حمید گودرزی است درباره سینمای ورشکسته ایران و فیلمهای بقول گودرزی سوگواری یعنی وقتی حرف بازیگر سینما اینه وای به حال بقیه اش
    منبع : وطن امروز (منتشر شده از کافه سینما )

    • پایان باز به خودی خود بد نیست. به هر حال برای خودش سبکی در فیلمنامه نویسی است و پشتش هدفی خوابیده ولی وقتی یک جریان مدام از دست بقیه تقلید می کنند و به اصطلاح منتظرند ببینن چه چیزی رو بورس است اوضاع می شود همین چیزی که حمید گودرزی بهش اشاره کرد.
      نمی دونم این رو اینجا گفتم یا نه ولی یک بازیگر درجه دو و سه طنز چند سال قبل با بانی فیلم مصاحبه می کرد و وقتی ازش درباره کار آینده ش پرسیدن گفت که قرار بود کار طنزی رو برای تلویزیون بسازم ولی تهیه کننده که تازه از خارج اومده اصرار داشت که به صورت آیتمی ساخته شود و ما هر چه اصرار کردیم که دیگر دوران آیتم طنز ساختن در ایران به سر اومده اون زیر بار نرفت و آخر سر ما به توافق نرسیدیم.
      من فکر می کنم می شود بقیه ش را حدس زد و خب مشکل جایی است که آدم های ناوارد و حتی بعضا وارد را در جایی استفاده می کنیم که به آن تعلق ندارند. وگرنه هر کاری( چه آیتمی چه پایان باز) می شود طوری ساخت که تماشاگر را پای آن نشاند.

      • با عرض سلام مجدد . به نظر بنده هم پایان باز در فیلم های هنری قاعده ای دارد که اگر رعایت نشود باعث فرار مخاطب می گردد . در سینمای آمریکا (حالا باز بعضی ها می گویند سینمای ما را نباید با سینمای آمریکا مقایسه کرد اما مسئله مقایسه کردن نیست ، مسئله درس گرفتن است!) دو نوع پایان باز وجود دارد . اولی که بسیار متدوال است ، پایان باز گیشه ای می باشد . یعنی فیلم هایی که تهیه کنندگان امیدوارند در گیشه فروش خوبی داشته باشند معمولاً پایان بازی دارند که به مخاطب اعلام می کند این فیلم در صورت فروش ، دنباله خواهد داشت . همانطور که گفتم این شیوه بسیار متدوال است و البته زیاد هم پیش می آید که فیلمی با داشتن این نوع پایان باز در اکران شکست بخورد و مخاطب را در خماری دنباله اش باقی بگذارد . اما نوع پایان باز هنری در آمریکا چندان متدوال نیست و تعداد معدودی از فیلمسازان صاحب سبک و استاد سراغ این پایان می روند و این دقیقاً جایی است که فیلمسازان ما باید درس بگیرند . اغلب فیلمسازان ما بدون سنجش دقیق معیارهای فیلمسازی و فیلمنامه نویسی ، فکر می کنند صرف ساختن فیلمی با پایان باز یعنی اینکه فیلم هنری ساخته اند و البته فیلمسازان جوان و نسل جدید که دیگر یکباره اش کرده اند و آغاز باز را هم به فیلم هایشان اضافه می کنند و کلاً از همان اول فیلم مخاطب را فراری می دهند!!!
        حالا از شما می پرسم ؛ اولاً چند تا از فیلم های زیر پایان باز دارند؟ و دوماً ویژگی مشترک آنها چیست؟
        گلادیاتور – یک ذهن زیبا – شیکاگو – ارباب حلقه ها : بازگشت پادشاه – عزیز ملیون دلاری – تصادف – مرحوم – جایی برای پیرمردها نیست – میلیونر زاغه نشین – جعبه درد – کلام پادشاه – هنرپیشه – آرگو – ۱۲ سال بردگی – مرد پرنده ای

        • با سلام
          اکثر این فیلم ها تجاری هستن و قواعد کلاسیک فیلمنامه نویسی ( سه پرده ای ) رو رعایت می کنن. اوج و فرود و نقاط عطف شون معلومه و قهرمان و ضد قهرمان دارند. بعضی از فیلم ها را ندیدم ولی اکثر آن ها در رده پایان باز قرار نمی گیرند.
          و اما معنای پایان باز از نگاه رابرت مک کی :
          در پایان باز، اغلب پرسش هایی که در داستان مطرح شده پاسخ داده می شوند و اما یک یا شاید دو پرسش باقی می ماند که بر عهده تماشاگر است که بعد از تماشای فیلم برای آن ها پاسخی بیابد. عواطف برانگیخته شده در فیلم نیز عمدتا ارضا می شود اما شاید ارضای تتمه ای از عواطف نیز به تماشاگر واگذار شود.
          گرچه شاید خرده پیرنگ در پایان باز بر روی فکر و احساس علامت سوال می گذارد اما در پایان باز به این معنا نیست که فیلم در میانه راه به پایان می رسد و همه چیز را پا در هوا رها می کند.
          سوالی که مطرح می شود باید قابل جواب دادن باشد و احساسی که برانگیخته می شود قابل برطرف شدن…

          حالا با این تعریف به نظر شما در بین فیلم های ایرانی چند تا فیلم هستند که این قواعد را رعایت می کنند. به نظر من خیلی محدود و کم … شاید نمونه درخشان آن درباره الی.. بود ولی بعد یک موج تقلید ایجاد شد که کوچک ترین شباهتی به نگاه فرهادی نداشت.

          • آقا نعیم عزیز ، بنده هم می دونم که بیشتر این فیلم ها پایان باز ندارند . اما نکته اصلی را نگرفتید! همه این فیلم ها ، برندگان اسکار بهترین فیلم سال از ۲۰۰۱ به بعد می باشند!

  • به نظر من کار برای سینمای ما از این چیزها گذشته به نطر من استاد پایان باز اصغر فرهادی است ولا غیر اون دوستانی که فیلمهای فرهادی رو دوست دارند لازم نیست فیلم بسازن چون چنان تحت تاثیر این سرطان پایان بازی هستن که فیلم که هیچ حتی مستند هم نمیسازند . کافی است نگاهی به دو محصول ضد مخاطب سال قبل بیاندازید برف و بیگانه . در این دو فیلم شخصیتها گنگ و پوشالی و به قولی پفکی اند و پایان باز که مثل چماق بر سر مخاطب میمونه و به قول حمید گودرزی سینما تفریحگاه فقراست و کسی که میخواد به اصطلاح خاص ببینه بره تئاتر

    • در بین سه برنامه “اکران “شبکه تهران، “تیتر امشب” شبکه خبر، برنامه “هفت” نخستین برنامه سال ۹۴ با موضوع سینماست که آن هم بعد از یک ماه تعطیلی امشب پخش شد.

  • توزیع قسمتهای بعدی عشق تعطیل نیست! به نظرم دیگه کـــلا منتفی شد .
    خبری در هیچ یک از وب سایتها و سایتهای خبری – تحلیلی- فرهنگی نیست!
    آقای فــروتن شما خبر دارید ؟
    مـحمدی/همچنان نگران از حال توزیع عشق تعطیل نیست!/به امید یــک خبر!
    از آقای بیــرنگ هم تقاضامندم به طور شــــفاف همه ی جزئیات را بیان کنند.
    مـحمدی / تشـکر!

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید