روزانه های سینمایی
هوا را از من بگیر اعتماد را نه!

هوا را از من بگیر اعتماد را نه!

یکی از نخستین آموزه های دانشجوی مدیریت رسانه و علوم ارتباطات این است که فرایند خطی ارتباطات رسانه ای شکلی متفاوت از گذشته یافته است. مخاطب بر خلاف تعاریف اولیه نه نتها در برابر رسانه و پیام های صادره از سوی آن منفعل و بی تفاوت نیست که از خود مقاومت نشان داده و به خوانش انتقادی آن می پردازد. نظریه هایی مانند گلوله جادوئی لازار سفلد مدتهاست در آرشیو نظریه های ارتباطی جاخوش کرده است و کسی جز برای مرور سیر تکوین نظریه ها سراغی از آن نمی گیرد.
زمان زیادی لازم نبود تا مدیران رسانه ها بفهمند که مخاطب قدرت تجزیه و تحلیل پیام های رسانه ای را به مرور یافته است . به همین خاطر رسانه ها در رقابت با یکدیگر برای جذب مخاطب بسته جذابتری از پیام را برای او تدارک دیدند. در کوران این رقابت برگ برنده در دست رسانه ای بود که توانسته بود، اعتماد مخاطب را به خود جلب کند و ضمن احترام به درک و دریافت مخاطب وی را با کمترین مقاومت به پذیرش پیام های مورد نظرش شایق سازد.
این مقدمه هر چند تکراری لازم بود تا عمق کار اشتباهی که شبکه نمایش سیما با بینندگانش در شب مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر کرد، دستگیرمان شود. بخش قابل توجهی از همین بینندگان جان به یمن ماهواره دیگر سالهاست که به پخش مستقیم و یا غیر مستقیم مراسم اسکار، گلدن گلوب، گرمی و بفتا عادت کرده اند و برای دیدن گروهی و دورهمی آن نقشه می کشند.
آن شب برای بیننده اهمیت زیادی نداشت که هرگاه اسم فیلم یا شخص خاصی برده می شد، آنتن گرفته می شد و او مجبور بود حرف های بی سر و ته مجری و کارشناس را در استودیوی برنامه بشنود. او مطمئن بود آنچه که از او دریغ شده بود، همچون برق و باد در فضای مجازی و بر محمل فرهنگ شفاهی به گوشش می رسید و از آن بی خبر نمی ماند. واقعیتی که بیننده را سخت آزار می داد آن بود که احساس می کرد شخصیت او به سخره گرفته شده و رسانه انحصاری ملی به تشخیص و سلیقه خود در مسیر دریافت پیام از یک جشن ملی با حضور مسئولان بلند پایه کشور پارازیت ایجاد می کند. او با خود می اندیشید؛ وقتی این بار طرف مقابل رسانه ملی، شبکه های ماهواره ای نیستند و اختتامیه جشنواره محفلی همچون کنفرانس برلین به اپوزیسیون و ضد انقلاب تعلق ندارد، دلیل این کار سیما چیست؟!.
پس از آن بیننده هر گاه چشمش به تلویزیون می افتاد مطمئن نبود آنچه که می بیند و می شنود تمام واقعیت باشد. در این میان در رابطه مخاطب با تلویزیون آنچه که همچون توده یخ ذره ذره داشت آب می شد، گوهر اعتمادی بود که نقش حلقه وصل مخاطب با رسانه را ایفا می کرد.!

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

۴ comments

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

  • با احترام،سوالی مطرح می کنم،چرا در هنگام پخش افتتاحیه چنین اتفاقی نیفتاد،چرا سایت ها و روزنامه های محترم به این مسئله توجه نمی کنند،کسانی که افتتاحیه را دیده باشند می توانند شهادت دهند که مراسم بی نقص و کامل پخش شد،پس چه اتفاقی افتاد که اختتامیه با پارازیت همراه بود

    به گمانم جوابش را باید در لابه لای صفحات خبرگزاری جستجو کرد که از روز بعد از افتتاحیه با پررنگ کردن سخنان سعید راد کارش را کلید زد و بعد با کلید کردن روی قصه ها وعصبانی نیستم ادامه دادتا کسانی را که باید حساس می کرد حساس کند و …..شد انچه که نباید می شد،پروژشان هم که تمام شد سکوت وحشتناکشان در مورد اتفاقات شب پایانی اغاز شد ،ایا اینها اتفاقی بود …..

    و الا کسانی که مدیر شبکه نمایش را بشناسند می دانند که ایشان یکی از بهترین های صداوسیما هستند

    و در پایان یک ارزو می ماند و ان هم کم شدن فشار ها بر سینما و تلوزیون است،ارزویی که با دیدن نمونه های جدیدتر ان(اعتراض به سریال فاخر سرزمین کهن)خیلی دور و دست نیافتنی به نظر می رسد

    • جناب رهنما در مواردی نظیر آنچه که در شب مراسم رخ داد، مدیریت پخش شبکه مستقل عمل می کند وموضوع ربط مستقیمی به مدیر شبکه ندارد. احتمال می رود مدیر پخش در چارچوب آنچه که از مرجع عالیه نظارتی به وی ابلاغ شده بود، عمل کرده باشد.

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید