در دو دهه گذشته علیرغم آنکه تفاهم نامه های زیادی با کشورهای مختلف جهان برای بسط همکاری های فرهنگی و هنری و از جمله سینما امضا شده است اما به جز برگزاری هفته های فیلم، اقدام بیشتری صورت نگرفته است. تولید مشترک به عنوان یکی از محورهای مورد اشاره در تفاهم نامه های یاد شده متاسفانه از محدوده کاغذ فراتر نرفت و از سوی طرفین هم علاقه ای برای برداشتن موانع موجود در مسیر تحقق آن ابراز نشد.
البته نباید از یاد برد که تبادل تفاهمنامه بستری برای همکارهای های مشترک شرکت و موسسات خصوصی فیلمسازی در هر دو کشور است و دولت ها صرفاً ناظر این تعاملات هستند. بنابراین مادام که تهیه کنندگان و سینماگران کشورها راههای همکاری را جستجو نکنند، بطور طبیعی از دولتمردان کاری ساخته نخواهد بود و با بخشنامه و بیانیه، تولید مشترکی پدید نخواهد آمد. بدیهی است دیپلماسی رسانه ای و فرهنگی از سوی دولت ها کمک زیادی به بهبود فضا و ایجاد زمینه همکاری بین فعالان سینمایی و هنری خواهد کرد و با ورود به جزییات و حل تعارض های احتمالی می تواند به باز شدن گره های موجود یاری رساند.
آنچه که امروزه در سینمای جهان تحت عنوان تولید مشترک از آن یاد می شود، سرمایه گذاری مشترک مالی، انسانی و فنی است که در زنجیره تولید تا پخش امتداد یافته است و بدون شک همان اندازه که کیفیت تولید برای شرکت های مشارکت کننده حائز اهمیت است، برنامه ریزی برای پخش محصول هم به عنوان کنشی اقتصادی و تجاری اهمیت دارد.
ایران علیرغم اشتراکات تاریخی، فرهنگی و زبانی با کشورهای عضو اکو و ممالک فارسی زبان نتوانسته است کارنامه موفقی را در زمینه تولیدات مشترک تلویزیونی و سینمایی از خود بر جای بگذارد. در بین کشورهای منطقه اگر ترکیه را استثنا کنیم، سایر کشورها یا اصلاً سینمایی ندارند و یا فاقد سینمای صنعتی و رو پایی هستند. همین امر کار را برای سرمایه گذاری مشترک با مشکل روبرو کرده است. مگر آنکه با استفاده از سایر پتانسیل های موجود که رایزنان فرهنگی و سفرای کشورمان بر آنها صحه می گذارند، بتوان نوع دیگری از مشارکت ها را جستجو کرد.
اگر بخواهیم قدری بی پرده تر در باره دلایل شگل نگرفتن روابط و مناسبات مشترک سینمایی با دیگر کشورها صحبت کنیم، ناگزیر از بیان این واقعیت هستیم که سینمای شبه دولتی و متکی بردرآمدهای نفتی دغدغه ای برای تحصیل سود و اهداف اقتصادی ندارد. در حالیکه پروسه تولید فیلم به عنوان یک کالای صنعتی در کشورهای توسعه یافته عموماً با اهداف روشن مالی و اقتصادی تعریف می شود و تولید مشترک مبتنی بر مطالعات بازار، جامعه مخاطبان و مشتریان مشخص می شود، در کشور ما اهدافی از این دست حتی در داخل کشور هم وجود خارجی ندارند. چه اگر غیر از این بود سالانه دو سوم فیلم های به نمایش در آمده با ضرر و زیان مالی روبرو نمی شدند و تعداد قابل توجهی هم به فهرست فیلم هایی که هرگز به نمایش عمومی در نمی آیند، اضافه نمی شدند.
مادام که تهیه کنندگان فیلم های ایرانی دلخوش به جلب مشارکت و سرمایه گذاری نهادهای دولتی برای تولید فیلم هستند و حداکثر دورخیز آنها پیوستن به باشگاه میلیاردی ها، متقاعد کردن دولت ها به خرید رایت ویدیویی و تسهیلاتی از این دست می باشد، طرح تولید مشترک فیلم با سایر شرکت ها به مطایبه و یک شوخی بیشتر شبیه نیست. تهیه کننده گنجشک روزی درک روشنی از تولید مشترک فیلم با دیگر منابع خارجی ندارد و با عارضه نزدیک بینی افق نگاهش از حوالی پایتخت فراتر نمیرود. مگر آنکه دولت نقش تهیه کنندگی و سرمایه گذاری را به کناری نهد و حمایت های خود را معطوف تامین زیر ساخت های نمایش فیلم(سینما) و یا احداث شهرک های سینمایی نماید تا بدین ترتیب تهیه کنندگان یاد بگیرند؛ به ازای هر یک ریالی که برای تولید فیلم هزینه می کنند به فکر بازگشت آن و سود مشروع مترتبه باشند.
اضافه کردن نظر