همین که می توان بر خلاف فشارهای موجود و منع فیلمسازان از کار بر روی تم "خیانت خانوادگی"، فیلمی ساخت که اتفاقاً سوار بر همین موضوع مناقشه برانگیز باشد ولی روزنه تازه ای را به روی آن بگشاید، فی نفسه جالب توجه است.
داستان فیلم "زندگی خصوصی آقا و خانم میم" ساخته روح الله حجازی فیلمساز جوان کشور، بی آنکه شباهتی به فیلم های موج ساز سال های اخیر داشته باشد، از دریچه طنز آمیزی بد گمانی زن و شوهرها را به یکدیگر به تصویر کشیده است. فیلم با کمترین بازیگر و اغلب در فضاهای آرام و داخلی یک هتل بین المللی، تولید شده و به نظر تولید بی دردسر و بی حاشیه بوده است.
فیلم همانند بسیاری از فیلم های ایرانی فاقد اوج و فرود خاصی است و هم اینکه با آن درگیر می شوی، به نقطه پایانی خود می رسد. این تعبیر شاید بی مناسبت نباشد که بسیاری از فیلمسازان ایرانی همانند وزنه برداری می مانند که قبل از روشن شدن سه چراغ سفید، وزنه را می اندازند و تاب و تحمل ایستادگی در زیر فشار آن را ندارند.
این عارضه بیشتر ناشی از آن است که سینماگران ما اغلب تجربه نگارش داستان بلند و رمان نویسی را نداشته و در دور و بر خود هم رمانی را که مستعد برگردان سینمایی باشد، نمی بینند.
فیلم "زندگی خصوصی …" ظرفیت شاخ و برگ بیشتر و ایجاد موقعیت های جذاب و پرداخت کاملتر شخصیت ها را دارد اما اقتصاد نحیف سینما و کمی هم شتابزدگی نسل نوخاسته مانع از آن می شود که سناریوها با تعلیق، پیچیدگی و زمان طولانی تری نوشته شده و مقابل دوربین بروند.
انتخاب درست بازیگران، تصویر برداری و تدوین خوب در مجموع دوازدهمین فیلم ایرانی سال ۹۲ را خوشایند مخاطب کرده است. این فیلم با نشان تجاری "موسسه رسانه های تصویری" در بازار ویدیوی ایران قابل دسترسی است.
چهارشنبه این هفته بغض توزیع میشه.