روزانه های سینمایی

در امتداد سینمای خیابانی

فیلم سینمایی لاله کبود هفتمین ساخته مهرشاد کارخانی به قول خودش شخصی‌ترین فیلم او به شمار می‌رود.
فیلم ساختار و روایت معمول و متعارف فیلم‌های داستانی را ندارد، کارگردان مقتصدانه به ارائه خط داستانی کمرنگ اکتفا می‌کند تا مخاطب همه چیز را در فضایی خاکستری و در نماهایی عموما باز(لانگ‌شات) دنبال کند.
لاله کبود مصداق روشنی از یک فیلم تجربی است که سازنده آن در وانفسای مهجوریت و به حاشیه رفتن فیلم‌هایی از این دست، بدون کمک دولت، آنچه را که خود خواسته است، خارج از قواعد و گرامر سینما روایت کند. مهمترین نکته در فیلم استفاده از لنز تله در نماهای باز است، بطوریکه جزییات صورت و میمیک بازیگران در بسیاری از لحظات بروشنی دیده نمی‌شود همانطور که جزییات ماجراهای فیلم بازگو نمی‌شود و فراز و فرود دراماتیک در آن مشاهده نمی‌شود‌. گویی برای کارگردان آنچه که اهمیت دارد، زمینه اجتماعی و اقلیمی(حاشیه یک شهر بزرگ)، محیطی آلوده و آسمان همیشه خاکستری به عنوان بستر رویدادهای تلخ داستان است.
تلاش کارخانی معطوف آن است که جهان داستانی خود را خلق کند و میزبان مخاطبانی باشد که اتمسفر چنین جهانی را درک کرده و با کاراکترهای آن همراهی می‌کنند. در لاله کبود به اقتضای سبک شخصی کارگردان تدوین به ساده‌ترین شکل صورت گرفته است و جا برای بازیگوشی‌های خلاقه وجود ندارد. پرسپکتیو صدا عامدانه یا به اشتباه در نماهای بازی که شخصیت‌ها از دوربین دور می‌شوند و یا به آن پشت می‌کنند، رعایت نشده است.
کارخانی به عنوان شاگرد خلف امیر نادری اصرار دارد، فیلم‌های خیابانی دهه پنجاه را یکه و تنها به قرن جدید بکشاند تا سینمای ایران در غیاب نادری، شهید ثالث، کیمیاوی، کیارستمی و بیضایی جرات و جسارت عبور از کلیشه‌های رایج را از یاد نبرد و طرحی نو دراندازد.

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

اضافه کردن نظر

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید