یکی از همکارانم در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی سمنان طی نامه ای تفصیلی با ارائه شاهد مثال و نمونه تازه ای که در فیلم آرگو دیده است، واقع گرایی این فیلم تبلیغاتی را زیر سوال برده است.
ایشان با ارسال تصویر متن یک نامه تایپ شده در فیلم که حکم مجوز گروه فیلمبرداری در بازار تهران را دارد، نوشته است که بر خلاف روایت فیلم که مرجع صدور این مجوز را "وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی " میداند، نام این وزارتخانه در سال ۱۳۶۵ به "فرهنگ و ارشاد اسلامی" تغییر یافت.
با تشکر از حسن توجه این همکار عزیز باید گفت اگر بخواهیم با این شواهد فیلم را بررسی کنیم، موارد متعددی را در این لیست می توان قرار داد؛ از خودروهای مورد استفاده تا طراحی محیط فرودگاه، اعدام های خیابانی و حضور نوجوانان در سفارت برای چسباندن نامه ها و اسناد خرد شده، تعقیب مضحک هواپیمای متعلق به "سوییس ایر" در باند فرودگاه مهرآباد و … که هر یک برای یک بیننده ایرانی به نمایش کاریکاتور گونه و خلاف واقع می مانند.
تردید نباید کرد که به قول ظریفی "آرگو" پاسخی است به سرشکستگی و منکوب شدن غرور ملی دولت و نظامیان امریکایی در واقعه تسخیر سفارت و نیز افتضاح تاریخی در صحرای طبس.
مقایسه سریال هوشمندانه "24" با نمونه سخیفی همچون "آرگو" به خوبی مشخص می سازد که اگر سازندگان این فیلم قصد قهرمان سازی از ماموران سازمان سیا و عملیات پر مخاطره آنها را داشته اند، باز هم راه به خطا پیموده اند و "آرگو" برای بیننده آمریکایی نیز سیاه مشق بارها تکرار شده ای است که روایتی غیر خلاقه دارد. به نظرم حداقل برای مخاطبان نمایش خانگی در ایران همین مقایسه کافی است تا نیات سیاسی مجامعی همچون اسکار برملا شود و تاثیر لابی های ضد ایرانی برای بی اعتبار کردن این آکادمی را به نمایش گذارد.
سلام
اقای فروتن ایا خبری از وضعیت ۲ فیلم گیر افتاده یعنی مرگ کسب و …. و ضدگلوله ندارید؟
تا جایی که میدانم از طرف فارابی پخش خانگی ان دچار مشکل شده