روزانه های سینمایی
مرد کار نکنه، خودکاریه که نمی نویسه

مرد کار نکنه، خودکاریه که نمی نویسه

در این یادداشت به اختصار از نشانه ها و ارزش های جامعه شناختی فیلم سینمایی" حوض نقاشی" صحبت خواهیم کرد. دلیل این امر آن است که "حوض نقاشی" بر خلاف بسیاری از فیلم های سال های اخیر کوشش دارد تا به تصریح یا تلویح اشاراتی به وضعیت اجتماعی و اقتصادی ایران معاصر داشته باشد.

بیکاری

بدون شک بعد از موضوع درگیری احساسی و عاطفی کودک با والدین معلولش، بیکاری مردان قصه تم غالب فیلم به حساب می آید. بیکاری یکی دو ساله همسر خانم ناظم و نیز بیکار شدن رضا با بازی شهاب حسینی از پی سیاست تعدیل نیرو، وقایع محوری فیلم به حساب می آیند.

بیکاری همسر خانم ناظم ناشی از بی ارتباط بودن مشاغل موجود با تحصیلات و دانش و تجربه اوست. البته بیننده از گرایش تحصیلی و شغلی پیشین وی بی خبر می ماند و اطلاعات زیادی برای همذات پنداری با او دستگیرش نمی شود. بیکار شدن نیروهای شاغل در واحدهای تولیدی به دلیل اعمال سیاست های تحریم ایران از سوی آمریکا و هم پیمانانش، در حالی مورد توجه سینمای ایران قرار گرفته است که بیش از یک دهه از اجرای سیاست خصوصی سازی در ایران می گذرد و در بعضی از نقاط به دلیل اجرای غلط این راهبرد هزاران نفر بیکار شدند و چرخ زندگی آنها از حرکت بازایستاد.

بنابراین جای طرح این 'گلایه و انتقاد است که چرا در همه این سالها در باره اتفاقاتی از این دست محافظه کارانه سکوت شد و حالا در برابر جنگ اقتصادی و روانی دشمنان علیه ملت، رادار سوژه یاب فیلمساز هموطن روشن شده است. نگارنده مخالف ساخت فیلم هایی با این موضوعات ملتهب اجتماعی و سیاسی نیست، زیرا در هر محفل و مجلسی مردم در باره اثرات سیاست های تحریم کشورمان صحبت می کنند و طعم تلخ گرانی و بعضی کمبودها را به خوبی حس می کنند، تاسف در آنجاست که در بزنگاهی که سینماگر و هنرمند متعهد باید هنرنمایی کند، دم فرو می بندد و عرصه را یکسره به رسانه های بیگانه وامی نهد و از آلام و مصائب مردم سخنی نمی گوید.

پایان اقتدار گرایی رسانه ملی

در صحنه پایانی فیلم آنجا که دوربین از بازی رضا با زن و فرزندش در حیاط به سمت بالا زوم بک می کند و در انتها گستره وسیعی از شهر را در قاب می گیرد، هزاران دیش ماهواره بر بام خانه ها مشاهده می شود. در طول فیلم نیز هر جا پسر و دوستش در حال تماشای تلویزیون هستند یا به بازی کامپیوتری مشغول هستند و یا فیلم ویدیویی می بینند.

در مغازه ای هم که رضا به عنوان کار دوم در آن کار می کند، در کنار اجناس خوراکی فیلم های شبکه رسمی ویدیویی کشور به چشم می خورد. اینها همه گویای پایان عصر سلطه کامل تلویزیون کشورمان است که باید چالش های رقابت با رسانه های بیگانه را هم مدیریت کند.

به حاشیه رفتن ارزش های انسانی در جوامع شهری

در فیلم یکی از مشکلات کاراکترهای اصلی عبور از عرض خیابان آن هم از محل خط عابر پیاده است.! در این صحنه ها دل نگرانی بیننده زمانی دوچندان می شود که شخصیت های معلول فیلم محدودیت هایی برای حرکت و جلب توجه رانندگان خودروهای در حال عبور دارند و هر آن ممکن است، خودرویی آنها را به زیر بگیرد.

صداگذاری هنرمندانه فیلم در صحنه های خیابان فیلم و تشدید صدای خودروها و هام محیط، حس مخاطره جویی در این صحنه ها را به خوبی القا می کند. فیلمساز در این صحنه ها تلویحاً بی توجهی آدمها به جان و سلامت دیگر شهروندان را گوشزد کرده و از دید وی حاکمیت ارزش های مادی، جایی برای درنگ و مدارا با همنوع را باقی نگذارده است.

فقر زایل کننده ایمان نیست

زوج داستان فیلم با آنکه هر دو شاغل هستند و رضا کار عصر گاهی نیز برای خود دست و پا کرده است، زندگی فقیرانه و ساده ای دارند و پرداخت اجاره خانه ای که در آن زندگی می کنند، چند ماه به عقب افتاده است. فقر و نداری زوج معلول سبب آن نشده است که بی پروا تن به کار خلاف و حرام بدهند و نیاز خود را برطرف سازند. در صحنه ای از فیلم برای پذیرایی از مهمان رضا در حیاط از صاحبخانه برای چیدن میوه – خرمالو- اجازه می گیرد و سپس از مهمان با آن پذیرایی می کند. بر خلاف این صحنه در واحد بسته بندی دارو یعنی جایی که رضا و همسرش کار می کنند، کارگری در حین کار دست به سرقت می زند و ورق های قرص را در جیبش پنهان می سازد.

– عنوان یادداشت برگرفته از دیالوگ رضا در فیلم است.

 

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

۱ نظر

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

  • اقای فروتن نقد خیلی خوبی بود کیف کردم. خیلی خوشم میاد که به همه ریزه کاریها توجه دارین. بنده هم فیلم حوض نقاشی رو دیدم و به نظرم بهترین فیلم اکران نوروزی هست. وهمچنین باید یه خسته نباشید جانانه به اقای میری گفت بابت کارگردانی و شخصیت پردازی فوق العاده خوب فیلم. حرکات سرو دست رضا و طرز صحبت کردنش همه حاصل تجربه و هوش بالای کارگردان و البته بازیگر هم هست. که همه میدونن که اقای شهاب حسینی یکی از سوپراستارهای سینمای ماهست و به نظرم هرکسی به جای ایشون بود این فیلم اینقدر خوب درنمیومد البته فیلمنامه اشکالاتی هم داشت و دربعضی مواقع درست مثل فیلمهای هندی میشد. باتشکر. لطفا یک نقد هم راجع به فیلم رسوایی بزارید چون حرفهای زیادی واسه گفتن دارم

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید