روزانه های سینمایی

تل‌فیلم پروژه ناتمام؟

آنچه می‌خوانید حاصل تک نگاری بنده در باره پدیده شکل‌گیری تشکل فرهنگی و هنری جمعی از دانشجویان دانشگاههای تهران در دوره تعطیلی دانشگاه‌ها مقارن با انقلاب فرهنگی تحت عنوان تلفیلم و سپس مرکز اسلامی مطالعات هنری و فیلمسازی است. این مطالب پیش از این بصورت پراکنده در گروه واتس‌اپی تلفیلم منتشر شده بود.
با سپاس سعید رجبی فروتن

 

نامگذاری طفل متولد شده

اگر اشتباه نکنم یکسال بعد زمانی که در عمارت باغ فردوس بودیم، تازه یادمان افتاد علم و کتلی دست بگیریم و برای این طفل یکساله اسمی بگذاریم. نام برگزیده
مرکز اسلامی مطالعات هنری و فیلمسازی
بود.
احتمالا در انتخاب این عنوان پرطمطراق و به‌روز استاد کلهر نقش داشت.
پس از این به مناسبت‌های تقویمی و تاریخی، پوسترهای سیاسی به نام مرکز بیشتر با قلم جمال شورجه و همکاری آقامیری طراحی و منتشر شد.
تا نخستین اعلام حضورهای مرکزی که دهها دانشجو را برای تولید محتوا و اداره مراکز رسانه‌ای و فرهنگی تربیت می‌کرد، نمود بیرونی یابد.
آن روزها حرکت دانشجویان مسلمان در تسخیر سفارت آمریکا بدجور الهام بخش شده بود. کارکنان تل‌فیلم وقتی به خود آمدند متوجه شدند میهمانان ناخوانده از صبح تا شب در محوطه حضور دارند و ته باغ در یک چشم بهم زدن لابراتوار و کلاس هم دایر کردند.
گوشه گوشه باغ به کلاس و کارگاه تبدیل شده بود از بازیگری به رهبری هوشنگ توکلی تا کلاس‌های اندیشه و فلسفه حداد عادل، آموزش فیلمبرداری اکبر عالمی و عکاسی والی‌پور، در عمارت تل‌فیلم کلاس‌های نقد فیلم حاج‌آقا محمد و بهروز تورانی برگزار می‌شد و گاه‌گاهی فیلمی بر روی پرده یکی از فضاهای استودیویی آن به نمایش درمی‌آمد.
لیدر این جمع که بیقرار و نا آرام بود و همه چیز را در کوتاهترین زمان برای بچه‌هایش می‌خواست، دانشکده صداوسیما را به حوزه استحفاظی خود افزود و به دنبال آن، از عمارت باغ فردوس هم غافل نبود.
او باغبانی بود که توقع داشت آنچه را که کاشته است، زود به ثمر بنشیند. به همین خاطر هر چند وقت یکبار برای بچه‌ها حرف می‌زد و البته لحن صدا و آرامش به گونه‌ای بود که قاطعیت و صلابت در آن گم می‌شد و بیشتر زبان چهره به کمکش می‌آمد.

حوادث بیرونی خارج از عمارت تل‌فیلم

تندباد حوادث سیاسی و شیطنت و آتش‌افروزی گروهایی که انقلاب را ناتمام می‌دانستند، در تل فیلم هم نمود داشت. اغلب دانشجوها عضو انجمن‌های اسلامی تحت حمایت دفتر تحکیم وحدت بودند که اصطلاحا گرایش چپ اسلامی را نمایندگی می‌کرد. دانشجوها یا هنرجویانی که هر وعده به خوردن ِنان و پنیر و خیار و گوجه اکتفا می‌کردند، گوشه چشمی به اتفاقات بیرون داشتند و به جز یکی دو نفر به اتفاق علیه بنی‌صدر اولین رئیس جمهور ایران موضع مخالف داشتند.
بخت با رضا جودی همراه بود که با آن لباس رنجری و تابلوی خودش و چادر و مقنعه همسرش از ترور فرقه رجوی جان سالم به در برده بود.
ترکیب دانشجوها به جز خاستگاه فکری و سیاسی که با کمی اغماض یکسو و همگن بود، از حیث رشته تحصیلی و مسئولیت‌هایی که در بدنه نهادها و وزارتخانه‌ها داشتند، متفاوت بود.
مشخص نبود از جمعیت حدودا ۱۳۰ نفره هفته‌های اول چه تعدادمی‌توانند آرزوها و انتظارات لیدر جمع یعنی محمد اثنی‌عشر را تامین کنند و پای‌کار بمانند.

همه زیر سقف یک خوابگاه

تامین خوابگاه و سرپناه برای دانشجویان شهرستانی دغدغه جدی آن روزها بود. زیرا بسیاری از خوابگاه‌ها با تعطیلی دانشگاه ها بسته شده بودند و یا آنکه از تل‌فیلم فاصله زیادی داشتند.
دانشجویان دانشگاه ملی وقت، به صرافت اشغال خوابگاه زعفرانیه افتادند و فاصله از ایده تا عمل
به چند روز نرسید.
زیربنای خوابگاه و دو عمارت متاهلین و مجردین، کافی بود تا به مرور از ساکنان مجتمع مجردین کم و به شمار متاهلین افزوده شود.
به همین خاطر متاهلین در اصل تهرانی، قید ویو و چشم‌انداز خوابگاه بالاشهر را زدند و جا را برای زوج ‌های جوان شهرستانی خالی کردند.
از بد حادثه خوابگاه در شعاع ۵۰۰ متری مقر موسی خیابانی بود. خوابگاه زعفرانیه و شکل و شمایل کسانی که در آن رفت و آمد داشتند نه فقط برای ساکنان محله و همسایه‌ها بلکه برای خانه‌های تیمی و نامکشوف اطراف هم به یک کابوس بدل شده بود.
در ذهن ما جوانهای شهرستانی که فقط یک ترم تحصیلی را در دانشگاه‌هایمان گذرانده بودیم، حضور در تل‌فیلم به مثابه یک پروژه امنیتی بود. روز اول با اتوبوس راهی کوچه‌باغی شدیم که تل‌فیلم در آن قرار داشت، به ما گفتند که لازم نیست کسی از این حرکت و قصد و نیت با خبر شود. بنابراین تا مدت‌ها خویشتن‌داری کردیم و به خانواده هم حرفی نزدیم.
در محرمانه‌بودن تل‌فیلم همین بس که در روزنامه های آن دوران مطلب و خبری در این باره دیده نمی‌شود و لیدر ما بیشتر دوست داشت با حضور سرزده در دفتر مدیران ارشد صداوسیما و وزارت ارشاد، سینه را جلو دهد و به آنها بشارت دهد که بزودی نیروهای کمکی با اتمام اردوی آموزشی از راه خواهند رسید و به کمک شما برای تثبیت سنگرها و نقاط فتح نشده خواهند آمد.
بعدها معلوم شد که هواداران حزب توده در بسیاری از مراکز فرهنگی رخنه کرده بودند و در انتظار روزی بودند که حزب با نفوذ در مجاری قدرت یکباره ورق را برگرداند و راه‌ رشد غیرسرمایه‌داری را به روی خلق بگشاید.
برنامه‌های آموزشی و کلاس‌های پراکنده ادامه داشت و لابد کسانی که در اتاق فکر تل‌فیلم نشسته بودند، برای این همه کلاس‌های بی‌ارتباط با هم توجیه داشتند.

و جنگ اینگونه آغاز شد

کشور از بعداز ظهر ۳۱ شهریور ۵۹ با بمباران فرودگاه مهرآباد توسط هواپیماهای عراقی، آبستن اتفاقات تازه‌ای شد.
شب‌ در خوابگاه زعفرانیه و در حالیکه خاموشی گسترده و وهم‌آور را تجربه می‌کردیم، آینده را تیره‌ می‌دیدیم.
تحرک گروه های سیاسی مسلح و غیر مسلح در تهران و شهرستانها کم بود، جنگی مهیب و ناخواسته هم به آن اضافه شد.
رهبر گروه تل‌فیلمی‌ها هنوز در شوک تجاوز به سرحدات بود که در مقابل خودش بچه‌ها را آماده اعزام به جبهه و مستندسازی وقایع آن دید.
رشته تسبیحی که بچه‌های تل‌فیلم را نگه‌داشته‌بود، به یکباره گسست و همزمان چند گروه راهی جبهه‌ها شدند تا کارمندان تلویزیون مستقر در تل‌فیلم نفس راحتی بکشند و با ریختن آب پشت سر میهمانان ناخوانده آنها را برای همیشه بدرقه کنند.
تا اولین گروه‌های اعزامی از جبهه برگردند، عمارت باغ فردوس آب و جارو شد تا دوباره چراغ کلاس‌ها روشن شود.
غافل از آنکه در این فاصله خیلی‌ها سنگ‌هایشان را با خود واکندند و بی‌سر و صدا به خانه‌ و جایی که احساس می‌کردند مفیدتر هستند، بازگشتند.

نهادسازی عینیت یافت

جناب رهبر گروه طاقت نیاورد و نیمه دوم سال ۵۹ وقتی که آقای کلهر یکی از برجسته‌ترین عضو اتاق فکر را در مسند معاون سینمایی دید، پشت سر او چند نفر از تل‌فیلمی‌ها را برای تصدی پست‌های مدیریتی در معاونت سینمایی و دیگر بخش‌های وزارت ارشاد راهی بهارستان کرد.
اثنی‌عشر یکسال بعد دل یک دله کرد و برای سامان دادن جوان‌هایی که دل به تولید بسته بودند، پیش حامی مالی و معنوی پروژه یعنی آقای امامی کاشانی رفت و در مسجد شهیدمطهری پیشنهاد کرد، بچه‌ها با نیروهایی که سنگ بنای حوزه هنری را گذاشته بودند، تجمیع شوند و تحت پوشش یک سازمان و واحد اداری قرار بگیرند تا علاوه بر مسائل رفاهی، آینده کاری آنها نیز مشخص شود.
حوزه هنری سازمان تبلیغات رسما آغار به کار کرد و تل‌فیلمی‌های باقی‌مانده پرسنل آن شدند.
ساختمان موسوم به سمعی و بصری واقع در خیابان سمیه و تقاطع نجات‌اللهی آخرین جایی بود که باقی‌مانده نیروهای تل‌فیلم که حدود ۳۰ نفر می‌شدند، زیر یک سقف جمع شدند و از بین آنها نیز به مرور با باز شدن دانشگاه‌ها عده‌ای لباس عاریتی هنرورزی را از تن به درآوردند.
نیروهای انقلابی باقیمانده به سوژ‌های جنگی تمایل نشان دادند و در طول دهه شصت و هفتاد به مرور در سینما و تلویزیون تولیداتی را عرضه کردند.
در بین این گروه عده‌ای تن به مناسبات اداری و استخدام در حوزه هنری دادند و عده‌ای هم ترجیح دادند با جلب حمایت فارابی و تلویزیون، به زی کارمندی پشت کنند و دست‌شان روی زانوی خودشان باشد. پیش از این کمال‌تبریزی و سعید‌حاجی‌میری چنین جنمی را از خود نشان داده بودند.
جمال شورجه، جواد شمقدری، آیت سیفی، رحیمی‌پور، اکبر حر، ناصرمهدی‌پور، حسن علیمردانی، بهروز شهامت، حسن کاربخش، محمد درمنش، احمدرضا گرشاسبی، سعید بخشعلیان، سیدعلیرضا سجادپور و نگارنده از جمله نیروهای مانده در صحنه فیلمسازی بودیم که با شهادت و رحلت نفراتی از این جمع از شمار آنها بازهم کاسته شد.
محمد اثنی عشر و همه کسانی که او را یاری دادند با احتساب هزینه بسیار اندک و بدون هیچگونه هیاهوی تبلیغاتی و ریخت وپاش‌هایی که بعدا رایج شد، توانستند با آموزش و تربیت جمعی مدیر سینمایی، هنری و فیلم‌ساز به کار خود پایان دهند و
از جمع یکصد و اندی نفر اولیه، حدود چهل نفر را تمثیل‌وار همچون سیمرغ در مدار قاف آرمان و اهداف اولیه انقلاب به پویش و تلاش هدایت کنند.
اجرشان با خدا
عزت دنیا و آخرت روزی‌شان باد

حوزوی‌های هنر

در واقع پدیده نسبتا خودجوشی مثل حوزه هنری نشون داد که هنر و هنرورزی امری بیشتر جوششی است تا کوششی
هنرمندانی که در حوزه جمع شده بودند، پیش از انقلاب فعالیت‌های پراکنده‌ای را شروع کرده بودند و بدون داشتن مدرک و تحصیلات دانشگاهی به یمن استعداد ذاتی صرفا برای تولید محتوای نمایشی، ادبی، تجسمی، موسیقیایی و سینمایی همدیگر را پیدا کرده بودند و شیخ جسوری مثل حاجی زم مدیریت این حرکت را با جلب اعتماد و حمایت مقامات کشوری بر عهده گرفته بود.
آنها قصد نشستن بر صندلی‌های مدیریتی دستگاه‌های فرهنگی هنری را نداشتند، سهل است با آنها زاویه داشتند و به خوبی تشخیص داده بودند که نیاز انقلاب فقط به محتوا آنهم در اشکال و فرمت‌های خلاقه و جذاب است.
قیصرامین‌پور، سید حسن حسینی، رضا رهگذر، خسروجردی، ابوالفضل عالی، فرج‌الله سلحشور، محمدرضا هنرمند و دهها هنرمند دیگر که در ادامه به حرکت توفنده حوزه پیوستند، نیروهای مستقر در ساختمان سمعی/بصری را به حاشیه بردند.
حوزوی‌ها در دل کارکنان صداوسیما و وزارت ارشاد هول و ولا نیانداخته بودند و جوری وانمود نکرده بودند که می‌خواهند ‌زیرآب آنها را بزنند و در لیست پاکسازی اداری قرارشان بدهند.
برعکس تکنسین‌های دولتی در پروژه ‌های تولیدی حوزه هنری دعوت به کار شدند. صحن و سرای حوزه آنقدر بزرگ بود که همه هنرمندان از همه نسل‌ها را در آغوش خود جای دهد.
اثنی‌عشر سال‌های بعد دیگر سراغی از دانشجویانی که به راه فیلم و سینما کشانده بود، نگرفت و فقط بطور اتفاقی در سال ۶۵ با جمعی از آنها در قرارگاه‌های فرهنگی در مناطق عملیاتی روبرو شد و آنقدر که او تحت‌تاثیر فضای جبهه قرار گرفته بود، تمایلی به صحبت در باره گذشته و سرنوشت بچه‌هایی که دورادور از آنها خبر داشت، نشان نداد.
مواجهه تل‌فیلمی‌ها با فضای پویا و پر جنب و جوش حوزه هنری و مشاهده بی‌واسطه تلاش خستگی‌ناپذیر و عاشقانه کسانی که در آنجا دورهم جمع شده بودند، باعث شد تا حساب کار دست عده‌ای بیاید و بر تردیدی که از مدتی قبل به جانشان افتاده بود، غلبه کنند و با بوسیدن چهار گوشه زمین، به درس و تحصیل و کار و بار مالوف خویش برگردند.
دوستانی هم که به عرصه سینمای حرفه‌ای پا گذاشتند به اقتضای مناسبات حرفه‌ای تمایلی برای جذب و ادامه همکاری با دوستان تل‌فیلمی نشان ندادند و به جز پاره‌ای همکاری‌های موقتی، هر کس راه خود را رفت و به ندرت همدیگر را می‌یافتند.

*فن ورزان*
این عنوان را برای آن دسته از تل‌فیلمی‌هایی انتخاب کرده‌ام که در یکی از حرفه‌های تخصصی سینما به جر تهیه‌کنندگی و کارگردانی خوش درخشیدند و مستعد نشان دادند.

*محمددرمنش*
کارش را در سینمای حرفه‌ای با فیلمبرداری در “جستجوی قهرمان”
به کارگردانی حمیدرضا آشتیانی‌پور در سال ۶۷ آغاز کرد. او مجموعا مدیریت فیلمبرداری ۱۱ پروژه سینمایی را تا سال ۱۳۷۶ برعهده داشت. او با کارگردان‌هایی همچون مجیدی، شمقدری، شورجه، حمید خیرالدین، ضیاءالدین دری، رحیمی‌پور و اکبر ثقفی کار کرد.
درمنش در مقام فیلمبردار نامزد دریافت سیمرغ برای فیلم حماسه مجنون و دیپلم افتخار در جشنواره فیلم دفاع مقدس برای همین فیلم شد.
درمنش در دهه هشتاد به کارگردانی روی آورد و در ادامه تهیه‌کننده فیلم‌های خودش شد.

*بهروز شهامت*
کاربلد سینمای ایران در رشته صداست. آنوقت که جوانتر بود، صدابرداری و بعدها صداگذاری را شگرد داشت و دارد
. بهروز یکی از پرافتخارترین فن‌ورزان تل‌فیلمی است. زیرا به تنهایی ۳ سیمرغ از جشنواره فیلم فجر را به تالار افتخاراتش برده است.
شهامت در ۷۰ فیلم کوتاه و بلند هنرنمایی کرده است و امضای خود را در حاشیه صدای فیلم‌های ماندگاری در سینمای ایران نشانده است.
او برای فیلم‌های حماسه مجنون(شورجه)، ساز ستاره(محرم زینال‌زاده) و گبه(محسن مخملباف) به روی استیج جشنواره فجر رفته است.
این جوایز بدون احتساب جوایز متعدد دیگری است که او از جشنواره بین‌المللی دفاع مقدس و دیگر جشنواره‌های داخلی دیگر کسب کرده است.
هوش و گوش موسیقیایی شهامت زبانزد اهالی سینماست.

*حسن علیمردانی*
او نیز با پایان آموزش‌های تل‌فیلم و همچنین تغییر رشته دانشگاهی و اخذ مدرک کارشناسی سینما از دانشکده سینما تئاتر، از اواسط دهه ۶۰ فیلمبرداری ۳ پروژه سینمایی را برعهده گرفت و در ادامه این بار در سمت مدیر فیلمبرداری پروژه‌های سینمایی: آخرین تکسوار، جای امن، تونل را با تیم فیلمبرداری‌اش کار کرد. کارگردانی دو فیلم آخر را مجتبی راعی برعهده داشت.
علیمردانی در دهه ۸۰ و ۹۰ به جرگه تهیه‌کنندگان سینمای ایران پیوست و تهیه ۳ فیلم سینمایی را متقبل شد.

*حسن یزدانی*
او نیز بخت و اقبال خود را در رشته فیلمبرداری محک زد و تا قبل از مهاجرت از ایران مدیریت فیلمبرداری سه فیلم سینمایی به نام‌های جاده‌های سرد(جعفری جوزانی)، روزهای انتظار، (اصغرهاشمی) و بی‌پناه(علیرضا داونژاد) را به خوبی ایفا کرد.
یزدانی پیش از این فیلمبرداری فیلم‌های کارآگاه دو و گزارش یک قتل را انجام داده بود.
همه فعالیت‌های هنری یزدانی در دهه ۶۰ انجام شد و سال‌های بعد با رفتن از ایران نام او کمتر شنیده شد.
*کمال تبریزی*
او پیش از تل‌فیلم با سعید حاجی‌میری مرکز اسلامی فیلمسازی آماتور را در محل” سینما آزاد” راه‌اندازی کرده بود. او در مشاغل سینمایی متعددی مثل فیلمبرداری، تدوین، دستیار کارگردان و کارگردانی، تهیه و تولید و تهیه‌کنندگی کار کرده است.
او به عنوان فن‌ورز فیلمبرداری نخستین فیلم‌سینمایی سعید حاجی‌میری به نام ” آوای غیب” را فیلمبرداری کرد و در ادامه سعید تهیه‌کننده دو فیلم بعدی کمال به عنوان کارگردان شد.
آوازه و شهرت تبریزی به عنوان هنرمند مولف به خاطر کارگردانی فیلم‌های خاطره‌انگیزی مثل مارمولک، لیلی با من است و طبقه حساس و سریال شهریار است.
او در کارنامه‌اش یک سریال و یک فیلم سینمایی به نمایش در نیامده دارد.
او برای کارگردانی ۱۰ جایزه از جشنواره‌های معتبر داخلی و خارجی را از آن خود کرده است.
کارنامه سینمایی تبریزی در مقام کارگردانی
در سینما:
عبور۱۳۶۷
در مسلح عشق ۱۳۶۹
پایان کودکی۱۳۷۲
لیلی با من است۱۳۷۴
مهرمادری۱۳۷۶
شیدا ۱۳۷۷
گاهی به آسمان نگاه کن۱۳۸۱
فرش باد۱۳۸۱
مارمولک ۱۳۸۲
یک تکه نان ۱۳۸۳
همیشه پای یک زن در میان است ۱۳۸۶
از رئیس جمهور پاداش نگیرید ۱۳۸۷
دونده زمین ۱۳۸۸
خیابان‌های آرام ۱۳۸۹
طعم شیرین خیال۱۳۹۳
امکان مینا۱۳۹۴
مارموز۱۳۹۶
ماهمه با هم هستیم ۱۳۹۷
دست‌انداز۱۳۹۸
در بین فیلم‌های تبریزی تاکنون مسلخ عشق، عبور و خیابان های آرام اجازه نمایش نگرفته اند.
سریال‌های تلویزیونی:
دوران سرکشی۱۳۸۰
شهریار۱۳۸۴
سرزمین مادری ۱۳۹۲ در پخش ناتمام ماند

*ردای سیاست*

دوستانی در بین تل‌فیلمی‌ها ترجیح دادند با سیاست همسایه شوند و ردای آن را به تن کنند.
در بین آنها شاخص‌ترین فرد *علی شکوری راد* نماینده مردم تهران در دوره ششم مجلس است که در منتهی الیه گروه‌های سابقا چپ خط امامی و بعدها اصلاح طلب، به حزب مشارکت پیوست و با لغو مجوز این حزب در حال حاضر با عنوان دیگری زیست و پویش سیاسی خود را بصورت کاملا شفاف و آشکاری پی می‌گیرد.
*نادر شریعتمداری* (م.۱۴۰۰) نامزد شرکت در انتخابات شورای شهر تهران شد و در لیست منتسب به اصولگرایان با کسب پیروزی به صندلی شورا تکیه زد.
او به اعتبار تحصیلات فنی مهندسی به امور عمرانی شهر تهران همت گماشت.
*سیدشهاب‌الدین صدر* تنها کسی از این جمع است که دو دوره متوالی (چهارم و پنجم) به عنوان نمایندگی مردم تهران در مجلس راه یافت.
او از حیث سیاسی با جبهه پیروان خط امام و رهبری حشر و نشر داشت و در انتخابات دوم خرداد از جمله حامیان شیخ علی اکبر ناطق نوری بود.
صدر چهارسال بعد تصمیم گرفت در انتخابات ریاست جمهوری ثبت‌نام کند. صلاحیت او تایید شد و فیلم‌های تبلیغاتی او به معرفی او کمک زیادی کرد. طبیعتا او شانسی برای انتخاب نداشت
اما برای رجل سیاسی مثل او حضور در میدان سیاست، کار کم اهمیتی نیست.
صدر در کمال تعجب برای انتخابات دوره نهم مجلس نتوانست رای مثبت شورای نگهبان را بدست آورد و از آن تاریخ تاکنون وقت بیشتری را صرف فعالیت‌های حرفه‌ای خود در عرصه پزشکی می‌کند.
*جواد شمقدری* به عنوان یکی از تل‌فیلم‌هایی که در سینما و تلویزیون باقی ماند، از همان ابتدا به کوی سیاست رفت و آمد داشت. او به جز عضویت در شاخه دانشجویی حزب جمهوری به مرور با جامعه اسلامی مهندسین منتسب به جناح اصول‌گرایان ارتباط داشت و با راه‌اندازی هیات اسلامی هنرمندان در کنار سجادپور، شورجه و دیگران بعد از انتخابات سال ۷۶ مواضع انتقادی روشنی را علیه سیاست‌های فرهنگی و هنری اصلاح‌طلبان و دولت‌های وقت از جمله دولت اعتدال‌گرای روحانی اتخاد کرد.
در کارنامه سیاسی جواد شمقدری حمایت از احمدی نژاد و ساخت فیلم‌های تبلیغاتی او برجسته و آشکار است. او در دولت نهم مشاور هنری رئیس جمهور و در دولت دهم اولین رئیس سازمان سینمایی کشور شد.
شمقدری بعدها به خاطر زاویه‌ای که احمدی نژاد با رهبری پیدا کرد، از او برائت جست و مثل خیلی از دولتمردان همکار احمدی‌نژاد ارتباط خود را با وی قطع کردند.
*بهروز افخمی* به عنوان یکی از مدرسان کوتاه مدت تل‌فیلم که تدوین را شگرد داشت، در انتخابات دوره ششم با اصلاح‌طلبان آن روز دست همکاری داد و خیلی راحت با رای بالایی در صندلی مجلس آرام و قرار گرفت. افخمی با سخنان و حرکات خود یکی از نمایندگان جنجالی آن دوره بود و بعدا از اینکه یه کسوت سیاسیون در آمده بود، اظهار پشیمانی کرد.
او سالهاست که با تغییر زاویه‌ای ۱۸۰ درجه‌ای فرد معتمد اصولگرایان در محافل فرهنگی و برنامه‌های تلویزیونی شده است.

کارگردانان تل‌فیلمی

همانطور که در یادداشت پیشین ملاحظه کردید، تقریبا همه فن‌ورزان به جز یکی از آنها(بهروز شهامت ) بقیه به جرگه کارگردانان یا تهیه‌کنندگان پیوستند.
یکی از دلایل این امر می‌توانست این باشد که با ورود و ظهور نیروهای جوانتر و با استعداد ترجیح سینماگران به کار با آنها بود. ضمن آنکه فیلمبرداران قابلی هم که از پیش از انقلاب کار خود را شروع کرده بودند و خوش درخشیده بودند، انتخاب اول خیلی از فیلمسازان بعد از انقلاب بود.
باری به جز نفراتی که در یادداشت قبلی به آنها اشاره شد، نفراتی هم در بین تل‌فیلمی‌ها بودند که از همان ابتدا برای نشستن بر صندلی کارگردانی را دورخیز و هدف‌گذاری کرده بودند. کسانی مثل، حسن کاربخش، اکبر حر، ناصرمهدی‌پور، رحیم رحیمی‌پور، جمال شورجه، جوادشمقدری، احمدرضا گرشاسبی، عباس احمدی مطلق، سعید حاجی‌میری و محمدحسین لطیفی و ابراهیم سلطانی‌فر
ویژگی مشترک اغلب این افراد آن است که سرمایه فیلم‌های آنها توسط دولت و سایر نهادهای حکومتی تامین شده است و معدودی از بین آنها توانست با جذب سرمایه از جایی خارج از حکومت و دولت به ساخت فیلم ادامه دهد.
به این خاطر محصولات سینمایی این دوستان نسبت مستقیمی با پسند و علاقه تماشاگران سینما نداشت و آنچه که برای آنها اهمیت بیشتری داشت، محتوای داستان‌هایی بود که به زعم آنها و حامیان دولتی نیاز و مصلحت مخاطب
بود‌. به همین خاطر قصه‌های مرتبط با تاریخ انقلاب و جنگ هشت ساله، رویدادهای تاریخ اسلام عمده موضوعات فیلم‌های این دسته از کارگردانان بود.
البته در بین این کارگردانان اگر اجل مهلت می‌داد کسانی مثل مهدی‌پور و رحیمی‌پور می‌توانستند در ژانر اکشن و کمدی با جلب سرمایه‌گذار و یا جلب مشارکت نهادهای دولتی و یا اخذ وام و تسهیلات گلیم خود را از آب بیرون بکشند.
حسن کاربخش نیز تا حدی این مسیر را در داخل و کشور لبنان طی کرد اما با افزایش سرسام‌آور هزینه تمام شده فیلم سینمایی در یک دهه اخیر او نیز نتوانست فیلم تازه‌ای را مقابل دوربین ببرد.
محمددرمنش هم آخرین فیلم‌هایش را با سرمایه شخصی ساخت اما در اکران با بازدهی اقتصادی همراه نشدند و او نیز به کارگردانی ادامه نداد.
محمدحسین لطیفی در صورت ادامه حضور در سینما به اعتبار آنکه نبض مخاطب را تا حد زیادی در دست دارد، این مزیت را دارد که سرمایه‌گذاران زیادی را با خود به سینما بیاورد.
در بین اسامی یاد شده به جز فیلمسازانی که رخ در نقاب خاک کشیدند، اکبر حر بیست و پنج سال است که فیلمی نساخته است. شمقدری به دلیل همسویی با نگرش‌های حاکمیتی، طی دهه گذشته یک سریال(روزهای ابدی) را برای تلویزیون تولید کند.
گرشاسبی به دلیل مضایق و حاشیه‌هایی که برایش ایجاد شده است، از ده سال پیش که فیلمی تاریخی را برای فارابی ساخت، در سینما و تلویزیون موفق به تولید فیلم تازه‌ای نشد.
شورجه تا قبل از بیماری مشغول فراهم کردن سریال بزرگ تاریخی موسی علیه‌السلام بود که ناگزیر از واگذاری آن به حاتمی‌کیا شد.
عباس احمدی مطلق به دلیل سکونت دائمی در خارج از کشور کارنامه پرباری از خود به جا نگذاشت و کمتر در ایران حضور دارد.

در یک جمعبندی اوج دوران کاری کارگردانان تل‌فیلمی در سینما دهه‌های ۶۰ تا ۸۰ بود و هرچه جلوتر آمدیم از تحرک و پویایی این دسته از فیلمسازان به دلیل کاهش نقش دولت در ساخت و تامین سرمایه صددرصدی فیلم‌ها، اختلاف نظر آنها با قرائت‌های رسمی موردنظر دولت‌هاو نیز بسط اعتبارات حمایتی به بخش‌هایی غیر از تولید بویژه بازسازی و تجهیز سینماها به امکانات مدرن، به مرور کاسته شد.
جالب است که در بین فن‌ورزانی که به کارگردانی متمایل شدند، فقط کمال تبریزی استمرار بیشتری در کار نشان داد هر چند تبریزی نیز با تنگ شدن دایره ممیزی‌ها به اندازه گذشته پرکار نشان نمی‌دهد. کمال‌تبریزی و سعیدحاجی‌میری قبل از تل‌فیلم مرکز اسلامی فیلمسازی آماتور را جایگزین سینما آزاد کردند و زودتر از جمع تل‌فیلمی‌ها فیلمسازی را بصورت عملی آغاز کردند. این دو در دانشگاه نیز قبل از انقلاب فرهنگی واحدهای موسوم به سمعی و بصری دانشگاه پلی‌تکنیک را فعال کرده بودند.
حاجی‌میری و تبریزی با آغاز دوره‌های آموزشی، مرکزی را که خود راه‌اندازی کردند، تعطیل کردند و به جمع تل‌فیلمی‌ها پیوستند تا ضمن استفاده از بعضی کلاس‌ها و کارگاه‌ها از ظرفیت دانشجویان برای پروژه‌های تولیدی خود بهره‌ببرند.

*کارنامه سینمایی و تلویزیونی کارگردانان تل‌فیلمی*

سعیدحاجی‌میری(کارگردانی)

توهم ۱۳۶۴
آتش در خرمن ۱۳۷۰
اسکادران عشق ۱۳۷۵

*اکبر حر*(کارگردانی)

ما ایستاده‌ایم(نیمه اول دهه ۶۰)
شمارش معکوس ۱۳۷۶

*محمد درمنش* (کارگردانی)

دوشیزه ۱۳۸۱
هیام۱۳۸۲
کاندیداتور۱۳۸۴
ماه‌وش۱۳۸۶
معبدجان۱۳۸۷
آژانس ازدواج ۱۳۸۹

*جواد شمقدری* (کارگردانی)

بربال فرشتگان۱۳۶۷
توفان شن۱۳۷۵
سریال‌های:
آفتاب و عشق ۱۳۶۸
فرستاده۱۳۸۱
روزهای ابدی۱۳۹۹

*حسن کاربخش*( کارگردانی)

دیار عاشقان۱۳۶۲
زنجیرهای ابریشمی ۱۳۶۴
عروس حلبچه۱۳۶۹
پرواز از اردوگاه۱۳۷۲
لبنان عشق من۱۳۷۴
ترور۱۳۷۶

*ابراهیم سلطانی‌فر* (کارگردانی)

تویی که نمی‌شناختمت ۱۳۶۹

*رحیم رحیمی‌پور*( کارگردانی)

زندان دوله‌تو۱۳۶۳
اتاق یک۱۳۶۵
الماس بنفش ۱۳۶۸
انفجار را اتاق عمل ۱۳۷۰
مستاجر ۱۳۷۱
شیرین و فرهاد۱۳۷۴
آبدارشاه۱۳۷۹

*ناصرمهدی‌پور*( کارگردانی)

پیشتازان فتح ۱۳۶۳
دلار۱۳۶۷
گل‌ها و گلوله‌ها۱۳۷۰
گریز۱۳۷۱
یاران۱۳۷۲
شوک۱۳۷۵

*احمدرضا گرشاسبی*( کارگردانی)

۴شرایط عینی۱۳۶۶
او منفی۱۳۶۸
سریال دره هزارفانوس۱۳۷۲
بانی‌چاو۱۳۷۴
اینجا شهر دیگری است۱۳۹۰

*عباس احمدی مطلق*(کارگردانی)
مرغ و همسایه ۱۳۷۰
رفیق بد ۱۳۸۶
آنسوی رودخانه۱۳۸۷

*جمال شورجه* ( کارگردانی)

روزنه ۱۳۶۷
شب دهم ۱۳۶۸
عملیات کرکوک ۱۳۷۰
لبه تیغ۱۳۷۱
حماسه مجنون۱۳۷۱
عبور از خط سرخ ۱۳۷۴
دایره سرخ ۱۳۷۴
خلبان ۱۳۷۶
باشگاه سری ۱۳۷۷
وعده دیدار۱۳۸۲
سی‌ و سه روز ۱۳۸۹
سریال وعده دیدار۱۳۸۲

محمدحسین‌لطیفی ( کارگردانی)
درسینما:

سرعت ۱۳۷۵
عینک دودی۱۳۷۸
دختر ایرونی ۱۳۸۱
خوابگاه دختران ۱۳۸۳
روز سوم۱۳۸۵
توفیق اجباری ۱۳۸۶
پاریس تا پاریس۱۳۸۹
اسب سفید پادشاه ۱۳۹۳
به وقت خماری۱۳۹۶
مرد نقره‌ای ۱۳۹۸
درتلویزیون:

کت‌جادویی۱۳۷۸
همسایه‌ها۱۳۸۰
سفرسبز۱۳۸۱
فرار بزرگ۱۳۸۴
وفا۱۳۸۵
صاحبدلان۱۳۸۵
نردبام آسمان۱۳۸۸
دودکش۱۳۹۲
زمانی برای عاشقی ۱۳۹۲
تنهایی لیلا ۱۳۹۴
پادری۱۳۹۵
سردلبران۱۳۹۷
در شبکه خانگی:

قلب یخی فصل۱و۲سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰
ساخت ایران۱۳۹۱

در بین این کارگردانان حسن کاربخش در دومین دوره جشنواره فیلم فجر موفق به دریافت سیمرغ
بلورین برای فیلم دیارعاشقان شد.
زندان دوله‌تو ساخته رحیمی‌پور هم سیمرغ بهترین موسیقی را برای کامبیز روشن روان به همراه داشت. بانی‌چاو به کارگردانی گرشاسبی نیز سیمرغ بازیگری را برای جهانگیر الماسی به همراه داشت.
فیلم‌های بربال فرشتگان به کارگردانی شمقدری و حماسه‌مجنون ساخت شورجه به ترتیب برای محسن روشن و بهروز شهامت سیمرغ صداگذاری را در پی داشت.

تهیه‌کنندگان تل‌فیلمی

منظور از تهیه‌کننده کسانی هستند که در کارنامه فعالیت‌های حرفه‌ای آنها تهیه‌کنندگی فیلم‌های سینمایی یا فیلم و سریال‌های تلویزیونی و یا هر دوی آنها به چشم می‌خورد.

سعیدحاجی‌میری
در بین تهیه‌کنندگان تل‌فیلمی استثنائا سعیدحاجی‌میری
در سینما و تلویزیون فیلم و سریال تهیه کرده است. حاجی میری بی اغراق ذوالفنون بود زیرا او به جز تهیه‌کنندگی، تجربه نویسندگی، تدوین، کارگردانی، طراحی صحنه، مدیریت تولید و ساخت تیتراژ را داشت. او متأسفانه در دهه ۹۰ به رغم کسب تجربه‌های ارزشمند سی ساله از فعالیت‌های سینمایی و تلویزیونی برای همیشه کنار کشید.
سعید از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۸۷ مجموعا ۲۰ فیلم‌سینمایی را تهیه کرد و سیمایی از یک تهیه‌کننده خوشنام و فعال را از خود به نمایش گذاشت.
حاجی‌میری که سابقه حضور در سمت‌های مدیریتی در شبکه‌های تلویزیونی را داشت، تهیه‌کنندگی ۵ سریال تلویزیونی را هم برعهده گرفت.
توهم تهیه کننده و کارگردان۱۳۶۴
هویت(ابراهیم حاتمی‌کیا )۱۳۶۵
عبور(کمال‌تبریزی )۱۳۶۶
تا مرزدیدار(حسین قاسمی‌جامی)۱۳۶۸
در مسلخ عشق(کمال‌تبریزی )۱۳۶۹
آتش در خرمن(کمال‌تبریزی )۱۳۷۰
پایان کودکی(کمال‌تبریزی )۱۳۷۲
همه دختران من(اسماعیل سلطانیان )۱۳۷۲
هبوط(احمدرضا معتمدی )۱۳۷۲
کوچه و موزه(کاظم بلوچی)۱۳۷۲
لیلی با من است(کمال‌تبریزی )۱۳۷۴
اسکادران عشق تهیه کننده و کارگردانی ۱۳۷۵
سفر به شرق(سیدمهدی برقعی)۱۳۷۹
ماجراهای اینترنتی(حسین قناعت)۱۳۸۴
تقاطع(ابوالحسن داودی)۱۳۸۴
انعکاس(رضا کریمی)۱۳۸۶
استشهادی برای خدا(علیرضا امینی)
پسر آدم دختر حوا(رامبدجوان)۱۳۸۷
بیداری(فرزاد موتمن)۱۳۸۷

حسن علیمردانی

بعد از آنکه از مدیریت فیلمبرداری فاصله گرفت، طی شش سال تهیه‌کنندگی ۳ فیلم‌سینمایی را برعهده گرفت:
نفوذی مشترک با شورجه ۱۳۸۷
سلام فرشتگان ۱۳۸۹
دربست۱۳۹۳

محمددرمنش
همانند علیمردانی با کنار گذاشتن مدیریت فیلمبرداری ابتدا به کارگردانی و سپس تهیه‌کنندگی فیلم‌هایی که خود کارگردانی کرده بود، در سینما روآورد. آخرین فیلمی که او تهیه کرده است، کارگردان آن را کوروش آهاری برعهده داشته است
کاندیداتور۱۳۸۴
ماه‌وش۱۳۸۶
معبدجان۱۳۸۷
آژانس ازدواج ۱۳۸۹
آن شب ۱۳۹۸

محمد حسین لطیفی

در سینما تهیه کنندگی دو فیلم از مجموعه فیلم ‌های خود را برعهده گرفته است.
اسب سفید۱۳۹۳
چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۳

علیرضا شجاع‌نوری

شیرسنگی(مسعود جعفری جوزانی)۱۳۶۵
زیستن(رضاسبحانی)۱۳۸۰
فرش باد(کمال تبریزی)۱۳۸۱
نامه‌ها(سامان آسترکی)۱۳۸۱
من و نگین‌دات کام(حسین قناعت)۱۳۸۲
باغ‌های کندلوس(ایرج کریمی)۱۳۸۳
یک بوسه کوچولو(بهمن‌فرمان آرا)۱۳۸۴
دونده زمین(کمال تبریزی)۱۳۸۹
شنل(حسین کندری)۱۳۹۵
بنفشه آفریقایی(مونا زندی)۱۳۹۶
شب اول ۱۸ سالگی(حامدتهرانی)۱۳۹۷

سیدعلیرضا سجادپور

درسینما:
آخرین ملکه زمین(محمدرضا عرب)۱۳۸۵
مستطیل قرمز(حسن و حسین صیدخانی)۱۳۹۹
در تلویزیون:
سریال آفتاب و زمین(جوادشمقدری)۱۳۷۸
چشمان آبی زهرا(علی درخشی)۱۳۸۰

مهدی همایونفر

صنوبر(مجتبی‌راعی)۱۳۸۰
هیام(محمددرمنش)
اتوبوس شب( کیومرث پوراحمد)۱۳۸۵
آنکه دریا می‌رود(آرش معیریان)۱۳۸۵
۳۳ روز(جمال شورجه)۱۳۸۹

احمدرضا گرشاسبی

درّه هزار فانوس، سریال ۱۳ قسمتی، تهیه‌کننده و کارگردان / ۱۳۷۲
معین پزشک (نسخه تلویزیونی فیلم سینمایی بانی چاو)، تهیه‌کننده و کارگردان/ ۱۳۷۵
نگارش و انتشار فیلمنامه سینمایی ابوطالب

*مستندسازان تل‌فیلمی*

مستندسازان تل‌فیلم فهرست بلندبالایی از مستندهای تلویزیونی را به اختصاص داده‌اند.

جوادشمقدری
در مقام کارگردان با مستندهای بلند جنگی مثل صدای پای‌نور برنده دیپلم افتخار از دومین جشنواره فیلم فجر،(۱۳۶۱) ساحل نخل‌های سرخ(۱۳۶۳)، کربلای ۵(۱۳۶۵)، مجموعه مستند ۱۸ قسمتی طوفان شن(۱۳۷۵)، تشییع تاریخی امام راحل(۱۳۶۸)، روایت انقلاب( ۱۳۷۷) و مستندهایی در باره فرماندهان جنگ طی دهه ۷۰ نشان داد که به گونه مستند گرایش بیشتری دارد.
در بین آثار سینمایی و سریال‌های تلویزیونی او نیز موضوعات واقعی، بهترین دستمایه بودند.
سینمایی طوفان شن(۱۳۷۵)، سریال‌های: آفتاب و زمین سال۱۳۷۸(بر اساس زندگی‌نامه امام خمینی)، فرستاده یال۱۳۸۱(براساس وقایع منتهی به عاشورا) و روزهای ابدی سال ۱۳۹۹( بر اساس اشغال سفارت آمریکا در تهران )
قابل ذکر هستند.

حمیدخاکبازان
خاکبازان را در اصل باید در زمره نخستین مدیران کارآفرین تل‌فیلم دانست. او که دانشجوی رشته مکانیک دانشگاه پلی‌تکنیک(امیرکبیر) بود، پس از پایان نخستین دوره‌های آموزشی در تل‌فیلم به جهادسازندگی رفت تا به راه‌اندازی گروه تلویزیونی جهاد یاری رساند. همین ایده در ادامه به تولید و پخش برنامه مشابهی توسط سپاه‌پاسداران انقلاب اسلامی انجامید.
در واقع نهادهای برآمده از انقلاب، منتظر برنامه سازان صداوسیما نماندند و راسا درصدد برنامه سازی و پخش برنامه روتین هفتگی برآمدند.
گروه تلویزیونی جهاد به عنوان نخستین گروه مستقل برنامه‌سازی با استقرار در ساختمان پخش جام‌جم، نشان داد که شتاب زیادی برای به روی آنتن بردن برنامه‌های عموما مستند خود دارد.
خاکبازان به عنوان مدیرگروه تلویزیونی جهاد، از بین دانشجویان تل‌فیلم مهدی همایونفر، مصطفی منتظری، محمد مهدی حیدریان، محمد حاج محمد باقر، محمود نیک نژاد و مصطفی دالائی را برگزید.
در بین این عده دالایی و همایونفر در جهاد ماندگار شدند و در حلقه یاران صمیمی مرتضی آوینی برای تولید برنامه هفتگی “روایت فتح” قرار گرفتند.

مصطفی دالایی و مهدی همایونفر
از دیگر مستندسازان تل‌فیلمی باید از مصطفی دالایی و مهدی همایونفر نام برد که به عنوان عضوی از گروه‌های اعزامی به جبهه نقش موثری در تولید مجموعه‌های مستند جنگی تحت عنوان “روایت فتح” در گروه تلویزیونی جهاد داشتند.

محمد تقی یازرلو
محمدتقی‌یازرلو دیر‌پاترین مستندساز تل‌فیلمی است که حرفه اصلی او ساخت مستندهای مختلف و نمایش آنها در تلویزیون و جشنواره‌های مستند است.
از مهمترین آثاری که او به عنوان تهیه کننده و یا کارگردان در تولید آن مشارکت داشته می توان فیلم های «عکس ها نمی جنگند»، «وقتی که من نبودم»، «چند روز مانده به عید» و مجموعه مستند «خیر» را نام برد

اولین انتصابات

در این دوره(نیمه دوم سال ۵۹ )وزارت فرهنگ و هنر در وزارت علوم و آموزش عالی ادغام شده بود و وزارت فرهنگ و آموزش عالی شکل گرفته بود.
دردوره نخست وزیری شهید رجایی آقای مهدی کلهر مسئولیت این معاونت را بر عهده می‌گیرد و عملا بعد از یک ماه و نیم از خروج محمدعلی نجفی است که سینما دوباره حضور یک مسئول را بالای سر خود می‌بیند‌.
آقای کلهر برای ادارات کل سرپرست‌هایی را تعیین می‌کند اما سرپرستی مرکز امورسینمایی و سمعی و بصری را خود به عهده می‌گیرد
آقای کلهر با اتکا به نیروهای جوان و دانشجویان حزب‌اللهی که بعد از انقلاب فرهنگی به سینما امده‌اند و دوره آموزش سینمایی خود را در تل‌فیلم می‌گذراندند جریان اداری و تولیدی سینما را در مسیر انقلاب راه‌اندازی کرد.
این برنامه ریزی است که منجر به حضور این سینما گران جوان در جبهه‌ها و تهیه فیلم‌های مستند جنگی همچون صدای پای نور می‌شود
این روند با ساختن فیلم‌های سینمایی دیار عاشقان(حسن کاربخش )و ما ایستاده‌ایم(اکبر حر) پیشتازان فتح(ناصر مهدی‌پور )
منبع:
شمقدری،جواد، سینما نامه، تهران، انتشارات جامعه اسلامی هنرمندان، ۱۳۹۶(ص. ۳۵۶ و ۳۵۷)

هسته‌های فرهنگی

نخستین گروه از دانشجویانی که موفق به گذراندن دوره اول فیلمسازی در تل‌فیلم شدند، برای ادامه خدمت داوطلبانه راهی مراکز مختلفی در کشور شدند.
محمدعلی اثتی‌عشر، محمد اعتصامی در مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی در باغ فردوس، علی مرادخانی، محمد مهدی حیدریان، مهدی مسعود شاهی و پارسایی در معاونت سینمایی وزارت ارشاد عهده‌دار سمت‌های مدیریتی شدند.
همچنین افرادی به سمت ریاست مراکز صداوسیما و ادارات کل ارشاد در استانها منصوب شدند. شریعتمداری در مرکز بندرعباس، محمدتقی یازرلو قائم‌مقام مرکز زاهدان، سیدمحمدرضا طبایی زاده مدیر مرکز خبر زاهدان و حسین وزیری در ارشاد خوزستان مشغول به کار شدند.

کنش تل‌فیلمی‌ها در طوفان وقایع ۴۶ سال پس از انقلاب

دو بحث وجود دارد:
یکوقت فعالیت‌های حرفه‌ای و انفرادی دوستان بعد از پایان دوره های آموزشی مطرح است
و یک وقت حرکتی که در ادامه باید به نام تل‌فیلمی‌ها انجام می‌شد.
در مناسبات حرفه‌ای گزینه دوم تقریبا ناشدنی است. به آن نشان که در کارهای دوم و سوم دوستان کارگردان تل‌فیلمی، فیلمبرداران و صدابردارانی به جز فیلمبردار و صدابردار و صداگذار تل‌فیلمی را دعوت به کار کردند.
در ادامه دوستانی هم که به اتفاق دفتر فیلمسازی مشترک تشکیل داده بودند، از یکدیگر جدا شدند و هر یک راه خود را رفتند.
از بعد فردی ادامه حمایت دولت‌ها از فیلمسازان و تهیه کنندگان تل‌فیلمی میسر نشد. چرا:
– تجربه‌‌های اول و دوم برخی از کارگردان‌ها متوسط و پایین‌تر از آن ارزیابی شد.
– با توجه به کثرت فیلمسازان جوانی که هر ساله به سینما وارد می‌شوند، حمایت دولت از گروهی خاص همیشگی نیست و بهتر آن است که افراد حرفه‌ای به مرور اعتماد سرمایه‌گذاران و تهیه کنندگان سینما را به خود جلب کنند. اینگونه افراد می‌توانند با دست گذاشتن روی زانوی خود، طعم شیرین استقلال را بچشند و برچسب فیلمساز دولتی و یا حکومتی نخورند.
– با توجه به مواضع آشکار سیاسی بعضی از دوستان، استقرار دولت‌هایی که با نگاه آنها همسو نبودند، سبب به حاشیه رفتن آنها در دوره‌هایی شد و دیدگاههای انتقادی آنها را تیزتر کرد.
– در دولت‌ها به دلیل نبود شفافیت، مناسبات پنهانی و منفعت‌جویانه‌ و بعضاً رانتی، برای مصرف اعتبارات حمایتی شکل می‌گیرد و اطلاعات ریز اینگونه پروژه‌ها کمتر فاش و انتشار می‌یابد.
– بطور کاملا طبیعی تل‌فیلمی‌ها در گذر وقایع سیاسی اجتماعی، از یکدستی اوایل انقلاب فاصله گرفتند و برخی در عین خلوص، مشی و بینش متفاوتی در کنش‌های سیاسی از جمله بزنگاه انتخابات پیشه کردند. معدودی دچار یاس شدند و این زمزمه را ساز کردند که «چی فکر می‌کردیم و‌ چی شد». عده‌ای مدافع سرسخت نظام و ‌فقط وقتی از در مخالفت و انتقاد وارد می‌شدند که دولت دلخواه آنها بر مصدر کار نبود.
– طیف میانه‌ای هم بدون سیاست‌زدگی به سختی و زحمت تلاش کرد تا توانایی‌های حرفه‌ای خود را در متن کار و فعالیت تقویت کنند و دیدگاه سیاسی خود را در انداختن رای مخفی در صندوق انتخابات به فعلیت رسانند.
من وارد مصادیق نمی‌شوم و سعی کردم از دید خودم چارچوبی را برای تحلیل عملکرد فرهنگی و هنری دوستان ارائه دهم. در حال حاضر حرکت‌های انقلابی در عرصه هنر را می‌توان در طیفی از فعالیت‌های منتسب به حوزه هنری، سازمان رسانه‌ای اوج، بنیاد روایت و نظایر آن جستجو کرد که خبر از حضور نسل تازه‌ای از هنرمندان و فیلمسازان در جبهه فرهنگی انقلاب میدهد.
این عده نیز در ادامه مستحیل در مناسبات حرفه‌ای و تجاری خواهند شد و مثل حسین مهدویان و افرادی مثل او راه خود را خواهند رفت تا به جای روایت رسمی، راوی دیدگاه های شخصی خود باشند. این چرخه گاه تند و زمانی به کندی ادامه خواهد یافت.

بود و نبود تل‌فیلم
فرض محال که محال نیست! این یادداشت در پی پاسخ به این سوال است که اگر حرکت جهادی موسوم به “تل‌فیلم” شکل نمی‌گرفت و دانشجویان داوطلب پس از انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه‌ها به ساختمان تل‌فیلم هدایت و پذیرش نمی‌شدند، آیا عده‌ای که در چهار دهه گذشته در عرصه سینما و تلویزیون به فعالیت تولیدی و یا مدیریتی پرداخته‌اند، باز هم به هنر و سینما بصورت حرفه‌ای گرایش پیدا می‌کردند؟

این سوال در مورد کسانی که قبل از انقلاب فرهنگی دانشجوی سینما و یا تلویزیون بودند، مسامحتا مثبت است زیرا به دلیل تعهدات تحصیلی می‌بایست به خدمت در مراکز صداوسیما بپردازند و یا اگر موفق به اخذ کارشناسی سینما می‌شدند، در گرایش مورد علاقه‌ به فعالیت ادامه دهند.
این ادعا در مورد دانشجویانی که در دانشکده صداوسیما پذیرش شده بودند، تقریبا صادق است و همه آنها در سال‌های اخیر از آن رسانه بازنشسته شده‌اند. کسانی مثل مصطفی منتظری، محمودنیک‌نژاد، حامدصابری، کمپانی در این فهرست جا می‌گیرند.
البته در این فهرست یک استثنا دیده می‌شود و آن هم مهدی گمینی است. او نه در داخل بلکه در دانشگاهی آمریکایی در رشته ارتباطات رادیو، تلویزیون و سینما درس می‌خواند که همزمان با موج انقلاب با ناتمام گذاشتن تحصیل ابتدا با یک پرواز به نوفل‌لوشاتو رفت و سپس راهی تهران شد. این احتمال که اگر تل‌فیلم نبود آیا او به رادیو و تلویزیون و یا سینما راه می‌یافت، جوابش مثبت است و با اید‌ه‌هایش به سراغ مدیران ارشد یا میانی دستگاه‌ها می‌رفت. آنها نیز اگر به شناخت اطمینان‌آوری دست می‌یافتند، از او و ایده‌هایش استقبال می‌کردند.
در بین یکصد دانشجوی تل‌فیلم در سال نخست کمتر کسی در رشته سینما به تحصیل اشتغال داشت.
ضمن آنکه در سال‌های اول انقلاب دانشکده هنرهای دراماتیک که از سال ۱۳۴۹ به این نام آغاز به کار کرده بود، رشته مستقلی با عنوان سینما نداشت(؟). دانشجویان هنری تل‌فیلم عموما دانشجویان رشته گرافیک و هنرهای تجسمی بودند که قاعدتا عکاسی نیز در زمره واحدهای تحصیلی آنها قرار داشت.(شورجه، آینه‌ساز، مرحوم کیاطباطبایی، آقامیری)
نکته قابل تامل آن است که هیچیک از دانشجویان هنرهای دراماتیک در رشته‌های ادبیات نمایشی و تئاتر به رغم تعطیلی دانشکده احتمالا به خاطر نبود انجمن اسلامی به تل‌فیلم ملحق نشدند.
بنابراین برای دو گروه خاص از دانشجویان که در سینما و تلویزیون ماندند و با تغییر رشته و یا انصراف از تحصیل و یا ادامه تحصیل در همان رشته غیرمرتبط، ترجیح‌شان این بود که ابتنای زندگی شخصی و اجتماعی خود را بر فعالیت در این حوزه بگذارند، بحث را ادامه می‌دهم.

منظور از دو گروه خاص چیست؟
گروه اول کسانی هستند که اگر تل‌فیلم در مسیر زندگی و سرنوشت آنها قرار نمی‌گرفت، بعید می‌نمود که به چیزی به جز رشته تحصیلی قبل از انقلاب فرهنگی فکر کنند.
اجازه بدهید خودم(نگارنده) را در اولین ردیف این لیست بگذارم و در ادامه احتمال بدهم اغلب قریب به اتفاق دوستانی که مانند من به مناصب مدیریتی اعم از میانی و عالی در دستگاه‌های فرهنگی(ارشاد و صداوسیما ) دست یافتند، موقعیت‌ و منزلت اجتماعی خود را مرهون هدایت حق‌تعالی و پیوستن به حرکت جهادی تل‌فیلم می‌دانند.
همچنین رخصت می‌خواهم و بر اساس تشخیص خود عرض می‌کنم، برادرانی مثل مرحوم رحیم رحیمی‌پور، مرحوم سجادپور، محمددرمنش، جوادشمقدری، جمال شورجه، رضا جودی، اکبر حر، مهدی همایونفر، مصطفی دالایی، محمدتقی یازرلو، حسن کاربخش، احمدرضا گرشاسبی و حسن علیمردانی اگر زلف‌شان را به تل‌فیلم گره نمی‌زدند، قطعا تقدیری متفاوت با آنچه که برایشان مقدر شد، می‌یافتند و شاید الان اجتماع آنها را با القابی مثل استاد، دکتر و مهندس به جا می‌آورد.
گروه دوم را کسانی تشکیل می‌دهند که تل‌فیلم نقش تسهیل‌گر و مشوق را برای آنها ایفا کرد. این عده به احتمال زیاد امروز تقریبا در همین جایگاه کنونی خود قرار داشتند.
البته با قید این نکته که “حرکت جهادی تل‌فیلم‌”ارزش افزوده‌ و صفتی به اعضای خود بخشیده بود که دستگاه‌های فرهنگی وقت با دیده احترام به آنها می‌نگریستند و حمایت از تولیدات آنها را در اولویت سازمان متبوع خویش می‌دانستند. بنابراین فعالان سینمایی و تلویزیونی گروه دوم شاید بدون حضور در تل‌فیلم هم بالاخره کارگردان، تهیه‌کننده و مستندساز می‌شدند اما فرایند و مسیر نسبتا هموار و مساعدی که در تل‌فیلم برای آنها رقم خورد، قطعا در جایی غیر از تل‌فیلم برای آنها مهیا نمی‌گشت.
شاهد ادعایم کارنامه پر بار کارگردانان این گروه در دهه ۶۰ و هفتاد و تا قبل از ظهور نسل تازه‌ای از فیلمسازان پس از انقلاب است.
اگر کنجکاو هستید که بدانید چه کسانی در گروه دوم قرار دارند، در صدر آنها دانشگاه نرفته‌هایی هستند که به هر دلیل به تل‌فیلم پیوستند. کسانی مثل بهروز شهامت، مرحوم ناصرمهدی‌پور، علیرضا شجاع‌نوری، محمدحسین لطیفی و محسن راستانی(عکاس)
اما دیگر اعضای این

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

اضافه کردن نظر

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید