درست است رسانه ملی نداریم اما سینما اگر زبان داشت، میگفت برای ملی شدن من کم زحمت کشیده نشده و سینماگران زیادی عرق ریزان روحی کردهاند، تا سینمای آیینه صادقی برای بازنمایی ایران و ایرانی باشد. شاید اگر رسانه زودتر از من ملی میشد و گاهی چنگ بصورتم نمیانداخت و عرصه را بر من تنگ نمیکرد، من زودتر به ساحل مقصود میرسیدم.
سینمای ایران افتان و خیزان سعه صدر بیشتری به خرج داده است تا پژواکی برای صداهای متکثر و شنیدنی باشد گیرم که اجل به برخی از سینماگران مهلت نداد تا مشق سینمای ملی را ادامه دهند و برخورد ناسنجیده با فیلمسازان اهل تفکر سبب شد تا جلای وطن کنند و در غربت سکنی گزینند. آنها که استقامت ورزیدند با فیلمی شرحه شرحه از مصلحتجوییها روایت خود را ولو الکن بازگو کردند. سینمای دفاع مقدس به خاطر روحیات و منش جوانمردانه فرزندان غیور ایران، رشحاتی از سینمای ملی را نمودار ساخت اما در ادامه هر چه از خلوص تهیه کنندگان و سازندگان، کم شد و مقاصد تجاری و تکلیف اداری جایگزین آن شد، حرکت این سینما هم کند و آهسته شد.
سینمای ملی در بستر آزادی بیان و اندیشه خلاقه نشو و نما میکند، همان شعاری که انقلاب بر آن تاکید داشت و در کنار جمهوریت و اسلامیت پربسامد بود. اگر تاخیری در رشد نهال سینمای ملی رخ داده است، از آزادی مشروع و هدفمند کمتر تغذیه کرده است. با این حال این سینما هنوز نفس میکشد و گاهگاهی جرقهای از آن آسمان هنر را روشن میکند.
سینمای ملی اگر میشنید با احترام به او میگفتیم:
هر چه هست از قامت ناساز ماست
ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
برخوردهای سلیقهای، انقباض و انبساط ممیزی(بخوان شلکن سفت کن) در دولتهای مختلف، سینماگران را در غباری از بلاتکلیفی و ناامیدی سرگردان کرده است.
بعید میدانم با وجود قانون سینما هم راه برای ظهور سینمای ملی هموار میشد. چون همیشه راه برای برداشتها و تفسیرهای مختلف برای اجرای قانون باز است. به نظرم با انجام تغییرات موردنظر که در گروی اراده نظام حکمرانی برای بهبود و اصلاح امور و حفظ منافع ملی است، سینمای ملی هم میتواند با شتاب و آهنگ بیشتری رشد متوازن خود را پیبگیرد و جلوه و جلای بشکوه خود را نمایان سازد.
اضافه کردن نظر