روزانه های سینمایی

سینمای اجتماعی

 

دهه نود را می‌توان دوره میدانداری فیلم‌های اجتماعی و رئالیستی دانست. در این دوره سینما با فاصله گرفتن از تخیل و رویا نگاه خود را معطوف متن زندگی جاری ساخت تا با سختی معیشت و بروز تناقضات اجتماعی و کژکارکردی سیاست‌ها و حکمرانی جامعه، با مردم همراهی همدلانه کند و به مسئولان امر هشدارهای لازم را بدهد. بروز اعتراضات اجتماعی در دو ماه گذشته نشان داده است که در سالهای سپری شده نه نکته‌سنجی و هشدار و تحذیر جامعه‌شناسان و نه فیلم‌های اجتماعی هیچکدام سبب بازنگری و تجدید‌نطر اساسی در شیوه‌های اداره جامعه نشده است. در این یادداشت مروری کوتاه بر زیرگونه سینمای اجتماعی در دهه نود شده است تا کمکی به تبیین آن در ابعاد مختلف بنماید.

دلایل اقبال فیلمسازان به موضوعات اجتماعی:

۱.سینماگران شاخصی به این موضوع و سوژه های اجتماعی پرداخته و موفقیت های کسب کرده‌اند. سینماگرانی که الگو برای جوان‌ترها هستند و معمولا از روی دست آنها رونویسی می‌کنند. رخشان بنی‌اعتماد،‌اصغر فرهادی و پوران درخشنده در زمره پیشگامان این نوع رویکرد سینمایی هستند که آثار آنها الهام‌بخش سایر فیلمسازان خصوصا جوانترها بوده است.

۲. در سینمایی که با کمبود سرمایه روبروست، سینمای اجتماعی می‌تواند با بودجه کم ومتوسطی چندان گران و پرهزینه نباشد و اصطلاحا با فیلم‌های آپارتمانی مقایسه ‌شود.

۳.تعداد قابل توجهی از این فیلم ها به دلیل موضوعات ملموس و قصه‌های باورپذیر همدلی مخاطب را برانگیختند و در اکران از مخاطب پاسخ نسبتا خوبی گرفتند.

۴.نمونه‌هایی از این فیلم ها در جشنواره‌های جهانی درخشیدند زیرا با گفتمان و نگرش حاکم بر جشنواره‌‌های جهانی همسو بودند و برای سازندگانشان پرنسیب آور بودند.

۵. در ادوار جشنواره ملی فجر نیز فیلم‌های اجتماعی در آرای مردمی و قضاوت داوران جایگاه بالایی داشتند فیلم‌هایی نظیر ابد و یک روز، مغزهای کوچک زنگ‌زده، متری شش و نیم و هیس دخترها فریاد نمی‌زنند، در این رابطه قابل اشاره هستند.

سال گذشته در دولت سیزدهم که با گرایش سیاسی متفاوت از دولت پیشین سکان سینمای ایران را در دست گرفت، حین برگزاری چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر هم موفقیت های دو فیلم علفزار و ملاقات خصوصی قابل توجه بودند.

۶.در دهه گذشته و در اکران عمومی به تناسب حجم قابل توجه فیلم‌های اجتماعی، هر ساله سینمای ایران سهم و وزن فیلم‌های اجتماعی زیاد بود و بعضا در زمره فیلم‌های پر فروش قرار داشتند. ادامه درخشش فیلم‌های اجتماعی به دهه جدید نیز کشیده شد؛ ‌بطوریکه در اکران ۱۴۰۱ فیلم‌های ابلق، طلاخون، مغز استخوان، علفزار، مجبوریم و روز ششم پس از فیلم‌های کمدی فروش متوسطی داشته‌اند.

۷. سینما در قیاس با تلویزیون بیشتر به آسیب‌های اجتماعی پرداخته است زیرا تلویزیون به اعتبار حکومتی بودن مدافع وضع موجود است و علاقه‌ای برای نشان دادن گل‌درشت و تاثیرگذار معضلات اجتماعی ندارد. همچنین در سینما تابوهای زیادی شکسته شده است که تلویزیون قدمی به سوی آنها برنداشته است.(صحنه‌زنی در فیلمی به همین نام، لحن صریحتر در باره اعتیاد، مصرف و فروش مشروبات الکلی در فیلم کار کثیف(خسرو معصومی شکاف و فاصله نسل‌ها، به چالش کشیدن مناسبات و رسوم سنتی در روابط دخترها و پسرها، اجاره دادن رحم از سر فقر و…)

۸. نباید از یاد بردکه بعضی از فیلمسازان بر موج فیلم‌های اجتماعی سوار شدند. این عده کارشان اصالت نداشت و تقلیدی و کم مایه بود. راه‌آندازی خط تولید فیلم‌های سطحی اجتماعی متاسفانه به جز دلزدگی مخاطب، ابتذال سینمای اجتماعی را به همراه داشت.

۹. برخی از سینماگران که اتهام سیاه‌نمایی به آنها می‌چسبد؛ در پرداخت داستان تا توانستند غلظت سیاهی را زیاد کردند و با پایان‌های باز و یا نومیدکننده سبب تحریک محافل بدبین و ضد سینما شدند و انگ محصول سیاسی به چنین فیلم‌هایی زده شد. در این میان سینماگرانی نیز به تاسی از موج جهانی ایجاد شده به سراغ موضوعات کم اهمیتی مثل بیماران ترنس رفتند و به رغم کم شمار بودن جمعیت اینگونه بیماران، بنای داستان خود را بر محوریت چنین شخصیت‌هایی گذاشتند(آینه‌های روبرو، نگار آذربایجانی) یا در حاشیه قصه اصلی به آنها پرداختند(سریال‌‌های غیرتلویزیونی ممنوعه و همگناه) و واکنش‌هایی را برانگیختند.

۱۰.در بین سینماگرانی که فیلم‌هایی را با موضوع آسیب‌های اجتماعی ساخته‌اند، قطعا برخی برای خودشان رسالتی قائل بوده‌اند و طبیعتاً بعضی هم خواسته‌اند در کارنامه فیلمسازی‌شان کاری در این زمینه داشته باشند و تحت‌تاثیر موج ایجادشده، چندان در قید اثربخشی فیلم‌شان نبوده‌اند.

۱۱. نهادهای دولتی در نقش حامی و شریک سینمای اجتماعی کمتر ظاهر شده‌‌اند و اینگونه تولیدات با سرمایه بخش خصوصی تولید شده‌اند و از حمایت‌های معمول و عام دولت‌ها چه آن زمان که فناوری آنالوگ بود و چه بعد که به دیجیتال ارتقا یافت، برخوردار بوده‌اند. البته در سریال‌های غیرتلویزیونی(نمایش خانگی) میزان این حمایت در حد صفر است.

۱۲. آسیب های اجتماعی را فقط در آثار بلند داستانی نباید جستجو کرد بلکه در شمار زیادی از آثار مستند بلند و نیز فیلم کوتاه هم که معمولا جایی به جز جشنواره‌های داخلی و خارجی برای دیده شدن ندارند، فهرست بلند بالایی از آسیب های اجتماعی را می‌توان دید.

۱۳. با توجه به تراکم و انبوهی آسیب‌های اجتماعی که بعضاً مرز بحران را هم پشت سر گذاشته‌اند، جای خالی خیلی از آسیب‌ها و بهتر است بگوییم مسائل اجتماعی در تولیدات سینمایی ایران خالی است.

آسیب‌هایی مثل: تبعیض، فساد، رانت، مهاجرت، بیکاری، به روز نبودن شیوه‌های حکمرانی و اداره جامعه، رابطه سالاری به جای شایسته‌گزینی، ترجیح مردان بر زنان و تضییع حقوق زنان در مناصب و مسولیت های اداری و اجرایی، مفاسد اقتصادی، سرخوردگی، احساس نادیده انگاشته شدن و…

موانع توسعه‌ی سینمای اجتماعی

فهرست‌وار عوامل زیر مانع از گسترش سینمای اجتماعی هستند. تعدیل نگرش‌های منفی در این زمینه می‌تواند سبب تداوم این زیرگونه سینمایی در دهه پیش‌رو باشد:

۱-تعبیر سیاسی مراجع نظارتی از فیلم‌های اجتماعی

۲-محدود و محصور ماندن در دایره موضوعات و سوژه های مشابه

۳-غفلت و‌رویگردانی از ریشه‌ها و پرداختن به معلول‌ها در نگارش فیلمنامه به خاطر عدم پایبندی به تحقیق میدانی و کتابخانه‌ای

۴.در برخی از فیلم‌ها سویه ملودرام و عاشقانه پر رنگ تر از وجه اجتماعی آن است و مسئله اجتماعی بستری برای روایت قصه‌ شخصیت‌هاست.

۵.حاکمیت از نگرش انتقادی با سویه اجتماعی حمایت نمی‌کند زیرا وظیفه اصلی خود را دفاع از حاکمیت می‌داند

. اصولاً دولت‌ها با هر گرایشی مایل هستند بیشتر از ظرفیت‌های تبلیغاتی رسانه‌ای مثل فیلم و‌ سینما بهره ببرند و خصلت آیینه‌وارگی آن را نمی‌پسندند.

جمعبندی

در یک جمع‌بندی سینما اصولاً چون با مخاطب معنا پیدا می‌کند، فی‌نفسه یک پدیده اجتماعی است و زمانی که داستان‌هایش را از متن مسایل اجتماعی انتخاب می‌کند، شانس دیده شدن آن دوچندان می‌شود. با اذعان به این حقیقت، نحوه بازنمایی موضوعات اجتماعی در سینما، اگر چه وزن فیلم‌های رئالیستی را در سبد تولیدات دهه نود به شکل بی‌سابقه‌ای افزایش داد و همراهی سینما با مسائل مردم را هویدا ساخت اما از سوی دیگر به خلاء و فقر سایر ژانرها در سینمای ایران دامن زد. ضمن آنکه بسیاری از مسائل اجتماعی می‌توانند در بستر دیگر ژانرهای سینمایی مثل پلیسی، جنایی، ملودرام، کمدی و… نیز قرار گیرند.

سینمای اجتماعی ایران به تبعیت از رویکرد محافظه‌کارانه در سایر عرصه‌‌های رسانه‌ای و در فقدان احزاب و رسانه‌های آزاد، چاره‌ای جز آن نداشت که  ملاحظات اعلام شده از سوی مراجع نظارتی(شوراهای پروانه ساخت و نمایش) و همزمان دیگر دستگاه‌های نظارتی مثل پلیس و قوه قضائیه را در حین نگارش فیلمنامه و ساخت آن مدنظر قراردهد تا در نمایش عمومی با مشکل روبرو نشود. مشکلات پیش آمده در مسیر اکران فیلم‌های اجتماعی می‌تواند موضوع یک تحقیق مستقل قرار گیرد تا مثنوی پر درد و رنج سازندگان آنها بهتر شنیده شود.

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

اضافه کردن نظر

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید