روزانه های سینمایی

چرا هنر نامیراست؟

یکی از اهالی تئاتر دردمندانه گفته است: تئاتر مرده است”!
شوربختانه هر گاه که کام یکی از اهالی هنر به دلایلی تلخ می‌شود و رنج‌دیده خاطر می‌گردد، و در برابر این نامرادی همدردی را نمی‌یابد، ناگزیر ناقوس مرگ را بصدا در می‌آورد.
در مواردی استثنایی و نادر گاه شدت این تالم خاطر به قدری است که هنرمند هستی و وجود را با همه وسعت و گستردگی در برابر خود تنگ می‌بیند. او مترصد فرصتی می‌شود تا از این قفس تنگ به درآید و روحش را آزاد و رها کند. غافل از آنکه این سناریو بدترین نوع انتخاب از سوی اوست. چنین تصمیمی پایان باز و تراژیکی است که جز حسرت و اندوه ابدی ثمره دیگری ندارد.
گاه نواختن ناقوس مرگ به قصد بیدار کردن وجدان‌های خفته و گامی برای ایفای نقش و تعهد اجتماعی سایر هنرمندان است. آنگاه که هنرمند تاثیر مداخلات و بی‌تدبیری‌های مسئولان را برنمی‌تابد و آن را عامل رکود و جمود می‌پندارد، تلاش برای یافتن روزن نور از میان ابرهای تیره را عبث پنداشته و همگان را به مجلس ترحیم هنر و هنرورزی دعوت می‌کند. قصد او این است که تلنگری به هم‌قطاران بزند و هشدار دهد که: هلا ای همسفران کورسویی از مقصد پیدا نیست و این ره به ترکستان ختم خواهد شد.
زمانی چراغ‌های تئاتر روشن است و هنرمندان در ظاهر مشغول کارند، اما «آنی» که باید در صحنه حضور داشته باشد و روح تماشاگر را به تسخیر خود درآورد، مفقود و ناپیداست.
گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما
گفت آن که یافت می‌نشود، آنم آرزوست
فروش فیلم‌های اصطلاحا کمدی و بی‌مایه یکی بعد از دیگری رکورد شکن می‌شود و قند را در دل تهیه کنندگان و مدیران دولتی آب می‌کند؛ آمارها از حیث کمی مرتبا اوج می‌گیرند اما کسی سقوط نمودار فضلیت و هنر را جدی نمی‌گیرد و آن را به پای نق زدن و آروغ‌های روشنفکرانه می‌گذارد. تئاترهای آزاد نه فقط سالن‌های تئاتر بلکه سئانسی از سینماها را به اشغال خود درمی‌آورند تا با شوخی‌های منشوری و زبان بدن وقیح، خنده طلب کنند و به ژانری مهوع بدل گردند.
در چنین شرایطی کالبد هنر فضا را اشغال می‌کند اما دانایان و نکته سنجان، آن را عاری از روح و معنا می‌دانند و سوگوار آن عنصر غایب می‌شوند.
با این حال عده‌ای در عصر به کرسی نشستن کمیت و میدان داری مقادیر عددی، ناامید نیستند و نیک می‌دانند که آنچه چراغ هنر را در این دیار افروخته نگه داشته و آن را رکنی از ارکان تمدنی و هویتی قرار داده است، آثار فاخر و عمیقی است که هر چند وقت یکبار فوران می‌کنند و سد و مانعی تاب ایستادن در برابر آنها را ندارد. این عده رمز و راز ماندگاری دفتر شعر شاعران و خلاقیت هنرمندان ایران زمین را در گذر حوادث و ناکامی‌های سهمگین اجتماعی و تاریخی به خوبی درک کرده‌اند و اطمینان دارند قلندران حقیقت نیم‌جو ارزش برای کارهای کم‌مایه قائل نیستند و در سودای خرید قبای زربفتی هستند که به هنر آراسته شده است.
همانطور که زمین خدا هیچگاه از حجتش خالی نیست
رونق و اعتبار بازار هنر نیز به آثار ناب و گرانبهایی است که تلالو آن چشم هر بیدار دلی را خیره می‌سازد.
آری هنر نامیراست چون خلقت بر آن استوار شده است.
ای آفتاب حسن برون‌آ دمی ز ابر
کان چهره مشعشع تابانم آرزوست

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

اضافه کردن نظر

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید