این مقاله در بیست و دومین شماره فصلنامه رازان(پاییز ۱۴۰۱)به قلم نگارنده منتشر شده است.:
مقدمه:
همان نقشی را که در حال حاضر استیکرها در پیامرسانهای اجتماعی بازی میکنند و جایگزین کلمات و عبارات مختلف شدهاند و فهم جهانشمولی هم دارند، با قدری تسامح تا قبل از پیدایش الفبا و سپس خط، علائم نگارشی چنین نقشی را ایفا میکردند. علائم مکتوبی که در سینه غارها نقش میبستند به جز ثبت وقایع و نقل خاطرات بشر اولیه، در ادامه حالت کاربردیتری به خود گرفتند. مطالعه اسنادی که در بین النهرین مربوط به ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد بدست آمدهاست، نشان میدهند که در متن الواح سنگی و گلی دستورات و مقرراتی برای کشاورزی وضع شدهبود و علامتها و اشکالی برای بیان این توافقات ترسیم شدهبودند. در ادامه بشر دریافت برای ابراز احساسات و اندیشههای خود استفاده از طرح یا تصویر اشیا و موجودات به تنهایی کافی نیست پس پا را از تصویری نویسی فراتر نهاد و متوسل به نشانههای قراردادی شد و اصوات را هم به خدمت گرفت تا به تدریج زمینه الفبانویسی شکل گیرد. این کار زمانی پیچیدهتر شد که هر یک از اقوام بشری الفبایی را وضع کردند که دیگران از درک آن عاجز بودند. در این میان اقوام و حکومتهایی که سر پرسودایی داشتند و هماره درصدد کشورگشایی بودند، به محض تصرف سرزمینهای تازه، بنیانهای پیشین از جمله زبان و خط مالوف قوم مغلوب را برانداختند و حکم بر جاری شدن زبان حاکمان راندند.
اگر امروز از زبانهایی تحت عنوان زبانهای بینالمللی یاد میکنیم و فراگیری آن را به یکدیگر توصیه میکنیم، این برتری زبانی بیش انکه به ظرفیتها و مزیتهای زبانشناسانه و یا نحوی زبانها مربوط باشد، متاثر از هژمونی و استیلای سیاسی فرهنگی دولتهایی است که در روزگارانی ممالک و گسترههای جغرافیایی بزرگی را تحت استعمار خود داشتهاند و برای ترویج زبان و در واقع فرهنگشان از هیچ امری فروگذار نکردهاند. با این وجود الفبا و خط، حاملهایی بودهاند که تاکنون سبب گسترش دانش و فرهنگ و واسطه انتقال و ماندگاری اندیشههای الهی و بشری به نسلهای مختلف بودهاند.
در این تکنگاری نویسنده کوشیده است نگاهی اجمالی به کتاب «بررسی الفبا و خط در ایران و خوشنویساناراک» نوشته «محمدرضامحتاط» پژوهشگر برجسته فرهنگاراک(متوفی ۱۳۸۴) نماید و ویژگیهای آن را برشمارد. این کتاب که در اصل با تلاش طاقتفرسایی به قلم استاد خوشنویس «غلامعباسپوشی» کتابت شده است، جدا از ارزشهای علمی و فرهنگی، یک اثر هنری نیز به شمار میرود.
کلیدواژه ها: تاریخ خط و زبان، تاریخ الفبای فارسی، خوشنویسان اراک، انجمن خوشنویسان ایران
در باره کتاب:
یکم: غلامعباسپوشی(متوفی ۱۳۸۴) کتابت متن را طی شش ماه با قلم درشتی ۱و ۱.۵ میلیمتر به پایان رسانید.(۲) خطی که وی برای کتابت انتخاب کرد نستعلیق(۳) است که به تعبیر خوشنویسان قلم خفی و جلی نستعلیق است. به گفته تنی چند از اساتید انجمن خوشنویساناراک(۴) در آن زمان بهترین فرد برای کتابت و تحریر اثر غلامعباسپوشی بود. در کمال تعجب نام خوشنویس کتاب بر روی جلد و حتی شناسنامه کتاب قید نشده است و فقط در صفحات ابتدایی کتاب نام وی به عنوان خوشنویس اثر در زمره کسانی دیده می شود که مولف کتاب از آنها تشکر و تقدیر به عمل آورده است.
دوم: در بررسی کتابت اثر در مواردی سایز حروف یکدستی لازم را ندارد و گاه از اندازه قلمی که کاتب برگزیده است، عدول شده است که دلیل آن مشخص نیست. خوشنویس سرعنوانهای فرعی را به جای اینکه به صفحه بعد منتقل کند و یا برای تفکیک آن از بخش قبلی، فضای خالی در نظر بگیرد، بلافاصله و در ادامه بخش پیشین برای آن جاگذاری کرده است، که با اصول طراحی و صفحه آرایی کتاب در تناقض است.
کاتب در بعضی از جاها در متن اثر، نام اشخاص و مکانها را به قصد برجستهنمایی با قلم درشتتر نوشته و در بسیاری از موارد این قاعده را رعایت نکرده است. احتمالاً خوشنویس کتاب با تشخیص و تاکید مولف اثر، ناگزیر از انجام این کار شده باشد.
سوم: مولف ارجمند برای مروری شتابزده و اجمالی بر تاریخ خط و الفبا، به منابع دست اولی از بزرگان ادب و فرهنگ ایران دسترسی داشته است و ارزش کار او گزینش احسن از متون معتبر و مستند است. بهرهگیری از کتابهای اساتیدی همچون ذبیح اللهصفا، ذبیحبهروز، پورداود، ملکالشعرایبهار، رکن الدین فرخ همایون، پرویزناتلخانلری، عباسمخبر و جراید و نشریاتی مانند نامهدانشوران، ایران کوده، و ایرانشهر باعث شده است تا خواننده و مخاطب کنجکاو با مطالعه آنچه که محمدرضامحتاط صورت داده است، بی نیاز از مراجعه به منابع اصلی باشد.
چهارم: مولف جدا از نقل قولهایی که از منابع مختلف آورده است، در یک جا به مواریث فرهنگی و تاریخی استان اشاره میکند و ذیل عنوان «زبان و خط مادی» از عدم مطالعات باستانشناسی در شهر ویرانشده مقابل قلعهجوق در حوالی روستاهای وفس و چهرگان با حسرت یاد میکند و معتقد است الواح و نوشتههایی که از این مناطق بدست آید، میتواند به شناخت فرهنگ و هنر ماد کمک کند. محتاط متواضعانه در این بخش از کتاب خود مینویسد:
«از تمام علاقمندان به فرهنگ و هنر ایران بویژه از مسئولین دانشمند در زمینههای فوق استدعا دارد که طرح و برنامهای برای تحقیق و بررسی فرهنگ و تمدن باستانی ایران در ناحیه اراک تنظیم نمایند زیرا نویسنده این سطور تاکنون اسامی شهرها و شهرکهایی را که درهم فروریخته شدهاند ضبط و تا حدی بطور مقدماتی، تحقیقاتی روی آنها بعمل آورده که میتواند شروع این کار مهم باشد.
همچنین یادآور می گردد که از هزاران واژه تاتی فیش برداری شده و با اندوخته کم و بضاعت ناچیز مشغول مقایسه با زبان های اوستایی و پهلوی میباشم. از استادان محترم زبانشناس دانشگاهتهران و همه علاقمندان به زبان کهن ایرانی تقاضای کمک و یاری داشته در صورت لزوم تمام فیش ها تقدیم دانشگاه تهران و یا سایر فرزانگان زبانشناس خواهد شد بلکه این مهم انجام شود.»(محتاط، محمد رضا، ۱۳۷۰)
پنجم: بخش دوم کتاب، خوشنویسان اراک است و شاید به همین خاطر مولف گرانقدر ایده خوشنویسی و کتابت اثر به ذهنش القا شده باشد. در این بخش به جز ارائه تصاویری از نمونه آثار خوشنویسان در قید حیات و خوشنویسانی که در بین ما نیستند، نویسنده در شکلی غیرمتعارف و بصورت کاملا اداری، مشخصات خوشنویسان اراک را در یک جدول ۹ ستونه ارائه داده است و از بیان اطلاعات تکمیلی ملهم از سرنوشت و زندگی نامه خوشنویسان خودداری ورزیده است. این مهم را سال ۱۳۹۶«شروین پیرهادیتواندشتی» بر اساس اطلاعاتی که «محمودپیرهادیتواندشتی» در طرحفرهنگنامه استانمرکزی تالیف و تدوین کردهبود، به سامان رسانید.
در این دو جدول اساتید مسلم و مبرز خوشنویسی با خوشنویسان ممتاز جوان به یک اندازه مورد توجه قرار گرفتهاند که به نظر کاری درخور پیشکسوتان خوشنویسی شهر نباشد. نویسنده میتوانست اطلاعات اجمالی هر یک از خطاطان را در حاشیه اثری که از آنها برگزیده است، درج کند و خواننده نیز بی نیاز به جدول، انواع تکنیک ها و خطوط نوشته شده را مورد شناسایی قرار دهد. اهمیت این مطلب در آن است که بعضی از اساتید همزمان در نگارش چند خط تخصص داشتهاند و خواننده بی اطلاع نمیداند که اثر ارائه شده ناظر به کدامیک از تخصصها و خطهای معروف است.
نویسنده در قسمت دوم کتاب میتوانست به سابقه تشکیل انجمن خوشنویساناراک و فراز و نشیبهای آن اشاره کند و با ارجاعاتی به اساسنامه انجمن، برنامهها و دستاوردهای آن را مورد اشاره قرار دهد.
ششم: مولف محترم بعد از آنکه بررسی الفبا و خط را در گستره ایران به اتمام میرساند، در بخش دوم فقط بر خوشنویسان شهر اراک متمرکز میشود و دامنه معرفی خود را به استان مرکزی امتداد نمیبخشد. با توجه به حضور خوشنویسان نامی در شهرهای خمین و ساوه و دیگر شهرهای استان، فهرست فراهم شده در کتاب میتوانست مرجعیت و شمول بیشتری به خود گیرد. بدین ترتیب نقاط تاریخی استان که سابقه و قدمت یکجانشینی و سکونت در آنها بیش از اراک است، از تیررس نگاه نویسنده دور میمانند و ظرفیتهای فرهنگی و هنری آنها بر تابندگی نگین هنری استان میافزود. مضافاْ که نویسنده در متن کتاب استان مرکزی را تعمداْ استان اراک دانستهاست.!
هفتم: مولف ارجمند در بسیاری از صفحات، ارجاعات لازم به منبع یا منابع مشخص را در پانویس قید کرده است اما سهواً در جاهایی این قاعده مالوف را از یاد برده و در متن و در دل پاراگرافهای موجود، منبع را مورد اشاره قرار داده است.(بطور نمونه: ص.۷۷، ۶۹، ۲۹)
هشتم: مولف در پایان قسمت اول کتاب فهرست منابع خود را مستقلا ارائه نکرده است و نبود این نمایه در کتابی که به بررسی تاریخی دو مقوله مهم الفبا و خط در ایران پرداخته است، کاملا احساس میشود.
نگارنده به پاس قدردانی از تلاش سزاوار تحسین مرحوم محمدرضامحتاط به اندزه وسع خود فهرست منابع کتاب را تا آنجا که مقدور بوده است، تنظیم و ارائه نموده است. تلاش بنده این بوده است که در معرفی منابع به تاریخ تالیف و انتشار کتاب که سال ۱۳۷۰ شمسی بوده است، توجه کنم و مشخصات منابع مورد استفاده را که قبل از سال انتشار کتاب، در دسترس نویسنده کتاب بودهاند،( به جز استثنائاتی) مورد گزینش و تاکید قرار دهم.(۵)
پی نوشت ها:
۱.محمدرضامحتاط در سال ۱۳۱۰ خورشیدی در اراک متولد شد. دوران ابتدایی تا دیپلم را در این شهر گذراند و سال ششم ادبی را در تهران گذرانید. در سال ۱۳۳۴ به استخدام آموزش و پرورش درآمد و به شغل معلمی مشغول گردید. پس از ۶ سال تدریس در مدارس اراک در سال ۱۳۴۰ در رشته جامعهشناسی دانشگاه تهران با گرایش علوماجتماعی، پذیرفته شد و همزمان با تحصیل به تدریس نیز مشغول بود، در سال ۱۳۴۴ از این رشته فارغالتحصیل شد و دیگر به تحصیلات دانشگاهی نپرداخت اما همزمان مطالعات اجتماعی و تاریخی خود را پیرامون فرهنگ، تاریخ، رجال استان مرکزی آغاز نمود. چند سال به تهران رفته و در دبیرستانهای خوارزمی، انوشیروان و خرداد تدریس نمود. این اقامت زمان زیادی طول نکشید و پس از دو سال مجدداً به اراک مراجعت و تا سال ۱۳۶۰ ریاست و دبیری دبیرستانهای شاهپور و محمدرضا شاه این شهر را به عهده گرفت و پس از آن بازنشسته گردید.
آثار و تالیفات
سیمای شهر اراک در ۵ جلد: به عنوان اولین پژوهش در تاریخ و فرهنگ مردم، زبان، اصطلاحات عامیانه و گویشهای اراک شامل واژهها، اشعار محلی، مثلها و کنایات و بازیهای محلی، اکولوژی شهری، بومشناسی و دموگرافی اراک، انتشار یافته و مورد استفاده پژوهشگران و اهل تحقیق قرار گرفت. نامداران اراک(صدیق، حسن، به کوشش و ویرایش محتاط محمدرضا، اراک،۱۳۷۲ ) نامنامه استان مرکزی در ۱۱ جلد، این اثر به سفارش استانداری مرکزی تالیف شده است و شامل ریشهیابی نامهای شهرها، افراد، محلهها و روستاهای استان است که ۲ جلد آن شامل اراک(و وفس)، ۲ جلد درباره ساوه و برای دیگر شهرهای استان ۱ جلد و یک جلد نیز نمایه است. (در انتظارچاپ) جاذبههاى گردشگرى استان مرکزى، ۱۳۷۲، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی بررسی الفبا و خط در ایران و خوشنویسان اراک، چاپ اول، انتشارات کالج، ۱۳۷۰ و چند تالیف منتشر نشده دیگر منبع: markazi.irib.ir))
۲.غلامعباس پوشی فرزند غلامرضا در روز جمعه سوم بهمن سال ۱۳۳۱ هجری شمسی در اراک متولد شد و در سال ۱۳۴۹ پس از اخذ دیپلم فرهنگ و ادب به مدت هفت سال با عنوان حسابدار و درجه استواری به استخدام نیروی هوایی ارتش درآمد.
وی نخستین دروس خوشنویسی را از استاد شکرالله مدنی فراگرفت و همچنین به صورت خودآموز نقاشی و آواز را تمرین کرد تا جایی که به گواهی دوستان و آثار برجا مانده در این زمینهها به درجاتی نیز دست یافت و در عین حال همزمان با اشتغال در ارتش در عرصه خطاطی و تابلونویسی نیز فعالیت داشت.
پوشی پس از کسب مقدمات هنر خوشنویسی در سال ۱۳۶۱ مراحل تکمیلی این هنر را ابتدا تا کسب درجه خوش از استاد بهرامپورانپیر تعلیم گرفت و سپس دوره ممتاز را تحت نظر استاد حبیباللهامیدوار(۱۳۹۵) گذراند و توانست در سال ۱۳۶۴ درجه ممتاز را در هنر خوشنویسی دریافت نماید و بعد از آن به عنوان مدرس انجمن خوشنویسان اراک فعالیت آموزشی خود را آغاز کند.
وی در کنار تدریس با بهرهمندی از راهنماییهای استاد رضامشعشعی تمرینات خط شکسته را به پایان برد و در همین مسیر بعدها با استفاده از کتب آموزشی استاد یدالله کابلی شکستهنویسی خود را کامل نمود.(منبع:پیرهادی تواندشتی، شروین، احوال و آثار خوشنویسان استان مرکزی، ناشر: شهر آرا، اراک ۱۳۹۲) همچنین وی به مدت هفت سال در هلند اقامت گزید و ضمن یادگیری زبان هلندی موفق به اخذ گواهینامه تصویرسازی از دو موسسه هنری آن کشور شد.
آثار خوشنویسی غلامعباس پوشی تاکنون در دهها نمایشگاه بصورت انفرادی و گروهی به نمایش گذاشته شده است. از مرحوم غلامعباسپوشی کتاب راهنمای آموزشی خط نستعلیق تحت عنوان «رسم الخط امیرکبیر»(انجمن خوشنویسان اراک۱۳۷۰) به یادگار مانده است.
۳.نستعلیق عروس خطوط اسلامی ایرانی از همه شرایط زیبایی برخوردار است. از آن جمله است، اعتدال، موزونی، استواری، تناسب، حسن ترکیب و هماهنگی ذوق و قریحه و سلیقه، علاوه بر زیبایی منظر، سهولت و سرعت نگارش و نیز آسانی قرائت کلمات و سطور از موجبات رواج آن بوده است.
نستعلیق در نظم و روشنی و تعادل به نسخ می ماند و در حرکات قلمی و تندی حروف و کلمات به تعلیق اما در زیبایی و لطافت از هر دو برتر است.(شهبازی، محمد، مقدمات خط نستعلیق، انتشارات غیوری، تهران ۱۳۹۰)
۴. انجمنخوشنویسان ایران در سال۱۳۴۶تاسیس شد. انجمنخوشنویسان اراک از سال۱۳۵۹زیرنظر انجمن خوشنویسان ایران آغاز به کار کرد. حضور اساتید معاصری مانند فتحعلیواشقانی، حبیب اللهامیدوار، شکراللهمدنی، اسداللهرضوانیفرد، محمد حسینکریمینورعینی، سیدعلیصالحی اعتبار ویژهای به جایگاه این انجمن بخشیده است. در اساسنامه جدید انجمنخوشنویسان که اسفند ۱۳۹۷ با ۶۵ ماده و ۱۱۹ بند و۳۳ تبصره به تصویب مجمع نمایندگان انجمن رسید، شعبات انجمن به دوصورت شورایی و غیرشورایی تعریف شدهاند. شعب غیرشورایی زیر نظر شورای مرکز استان اداره خواهند شد. در حال حاضر شعب انجمن در شهرهای ساوه، خمین، محلات، دلیجان، شازند، تفرش و آشتیان فعالیت میکنند.
۵.منابع کتاب بررسی الفبا و خط در ایران
۱.ناتل خانلری، تاریخ زبان فارسی، نشرنو، چاپ اول ۱۳۶۵
۲.همایون فرخ، رکن الدین، سهم ایرانیان در پیدایش و آفرینش خط در جهان، ۱۳۵۱
۳.بهروز ذبیح، نشریه ایران کوده شماره های ۲ و ۸ صاحب امتیاز: انجمن ایرانویج(۱۳۱۳-۱۳۳۵)
۴.محمودی بختیاری علینقی، زمینه فرهنگ وتمدن ایران، ۱۳۵۳، مدرسه عالی بازرگانی
۵.جریرطبری، محمد، تاریخ طبری، پاینده، ابوالقاسم، ناشر اساطیر، تهران ۱۳۶۲
۶.علی ابن الاثیر، عزالدین، تاریخ بزرگ اسلام و ایران(چهارده جلد)، ترجمه حالت، ابوالقاسم و هاشمی حائری، علی خلیلی ادیب، عباس، ۱۳۷۱
۷.مسعودی، ابوالحسن علی ابن الحسین، التنبیه و الاشراف ترجمه پاینده ، ابوالقاسم، ۱۳۴۹
- ابن بلخی، فارسنامه به کوشش لسترانج و نیکلسون، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۷
- دیاکونوف، تاریخ ماد، مترجم کشاورز، کریم، انتشارات علمی فرهنگی تهران ۱۳۴۵
۱۰.کاظم زاده، حسین، مجله ایرانشهر شماره ۴
۱۱.رضی هاشم، خط و زبان اوستایی، نشرفروهر، تهران، ۱۳۶۶
۱۲.عزرا، پانزدهمین سفر از اسفار (تورات، عهد قدیم)
۱۳.پورداود، استاد، فرهنگ ایران باستان، تهران، چاپ سوم، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۴۲
۱۴.گاور، آلبرتین، تاریخ خط، ترجمه مخبر،عباس و صفوی، کوروش، نشرمرکز، تهران ۱۳۶۷
۱۵.قائمی، محمد، ادبیات باستانی ایران، ۱۳۴۸
۱۶.صفا، ذبیح الله، تاریخ ادبیات جلد یک، انتشارات فردوس، چاپ ششم ۱۳۶۶
۱۷.بهار، ملک الشعرا، ترجمه چند متن پهلوی، به کوشش گلبن، محمد، مرکز نشرسپهر، تهران، ۱۳۴۷
۱۸.فریدریش یوهانس، تاریخ خط های جهان و سیرتحولات آنها از آغاز تا امروز، مترجم، رفاهی، فیروز، ناشر دنیا، تهران ۱۳۶۸
۱۹.طاووسی، محمود، واژه نامه شایست نشایست، انتشارات دانشگاه شیراز، ۱۳۶۵
- بهار، محمدتقی، سبک شناسی، چاپ پنجم، ۱۳۶۹
۲۱.ابن الندیم، الفهرست، به کوشش تجدد، رضا تهران، ۱۳۵۰
۲۲.یساولی، جواد، پیدایش و سیرتحول خط، ۱۳۶۳
۲۳.فضایلی، حبیب ، اطلس خط تحقیق در خطوط اسلامی، چاپ دوم ۱۳۶۲
۲۴ اعتضاد السلطنه(علیقلی میرزا) .نامه دانشوران، موسسه های مطبوعاتی دارالکفر و دارالعلم قم، ۱۳۳۸
اضافه کردن نظر