در ادامه یادداشتهای گذشته، در آخربن قسمت به دلایل عدم شکلگیری رابطه معنادار بین تلویزیون و سرمایهگذاران بخش خصوصی میپردازم.
برای سرمایهگذاران تا پیش از این هم راه برای مشارکت در تامین منابع مالی ساخت سریال تلویزیونی هموار بوده است و این عده با علم اینکه پخش سریال در تلویزیون انحصاری ایران با انبوه مخاطب روبرو میشود، منعی برای سرمایهگذاری نداشتهاند. با این حال به جز دستگاههای دولتی و غیردولتی هیچ سرمایهگذار خصوصی تمایلی به تامین همه یا بخشی از سرمایه لازم برای ساخت سریال نداشته و راضی به پذیرش این ریسک نشده است. به همین خاطر جلوه و نمود صاحبان سرمایه و کالا بیشتر در قالب آگهی بازرگانی و گزارش آگهی در تلویزیون خلاصه شده است.
دلیل این امر کاملا روشن است تلویزیون به عنوان یک نهاد حاکمیتی همواره دغدغه درج و آمیختن پیامهای مورد نظر خود را در لوای آثار نمایشی حفظ میکند و بر آن اصرار دارد، به این خاطر تهیه کنندگان تلویزیونی در طراحی داستانها به گونهای عمل میکنند تا پلی بین پیامها و منویات سازمان صدا و سیما و اهداف اجتماعی و فرهنگی سازمانهای دولتی و نهادهای عمومی وابسته به حاکمیت بزنند زیرا معمولا حوزه مشترکی بین اهداف آنها قابل جستجوست. مضافا که جلب همکاری دستگاههای غیرخصوصی با شائبههای کمتری روبروست و تهیهکنندگان حقوق بگیر و یا معتمد سازمان ترجیح شان آن است که به سراغ منابع سرمایهای شناخته شده بروند و چوب فضای مسمومی که حول سرمایههای مشکوک بعضی از فیلمهای سینمایی و سریالهای نمایش خانگی ایجاد شده است را نخورند.
از سوی دیگر سرمایهگذار بخش خصوصی زمانی که میبیند سریالهای تلویزیونی در میانه راه تولید یا پخش متوقف میشوند و یا بازپخش آنها با اما و اگر و ممیزیهای جدید همراه میگردد، به دلیل محافظه کار بودن، ریسک بالای همکاری با تلویزیون را در کار سریالسازی نمیپذیرد.
اصولاً تلویزیون بعد از انقلاب هیچگاه تمایلی نداشته است که برای تامین نیازهای مالی به طرف بخش خصوصی دست دراز کند و گویی این کار را دون شان خود میدانسته است چه اگر غیراز این بود راههایی برای جلب مشارکت صاحبان سرمایه جهت تولید مجموعههای نمایشی مییافت و آن را عملی میساخت.
در نقطه مقابل ساخت سریال غیرتلویزیونی عمدتا با هدف سرگرمی و فاصله گرفتن از ریخت و محتوای سریالهای تلویزیونی و جذب مخاطب و پاسخگویی به علائق او صورت میگیرد تا بیینده با پی بردن به این تفاوت انگیزه خرید محصول و تماشای آن را پیدا کند. شاید این گفته یک کارشناس قابل اعتنا باشد که سریالهای نمایش خانگی در فضایی بین سریالهای تلویزیونی ایران و سریالهای ماهواره ای در حرکت هستند. این سریالها فاقد صحنههای مغایر با ضوابط نمایش در ایران هستند و از سوی دیگر طراحی داستانهای آنها که عموما در ژانر ملودرام رخ میدهند، متاثر از سریالهای ماهوارهای(ترکیهای) است. علت انتخاب این راه، گرایش و تمایل کاملا محسوس تماشاگران ایرانی به سریالهای ترکیهای در سالیان اخیر است که البته به جز مشترکات تاریخی و فرهنگی ساختار تو در توی داستانهای آنها نه برای بیننده ایرانی که برای بسیاری از مخاطبان جهانی جذاب و پرکشش است. بی خود نیست که سریالهای ترکی همپای صنعت توریسم ترکیه برای این کشور آورده مالی به همراه داشته و خط تولید شبانهروزی آنها لحظهای متوقف نمیشود.
به این خاطر اگر سریالیهایی که توسط کارگردانان به نامی چون میرباقری و فتحی برای نمایش خانگی تولید شدهاند را استثنا کنیم سایر سریالها با کمی تسامح یا به قراردادهای تلویزیونی نزدیک هستند نظیر ساخت ایران (۱)، اغلب سریالهای مهران مدیری، سریالهای خوابزده، آقازاده، موچین، سیگنال موجود است و یا آنکه به مختصات سریالهای غربی و ترکیهای پهلو میزنند مانند مانکن، دل، همگناه، عاشقانه، ممنوعه، رقص روی شیشه، نهنگ آبی و نظایر آن.
جای تاسف است که به رغم دیرپا بودن بعضی از جنبهها و سنتهای نمایشی در ایران تولیدکنندگان سریال برای خلق کاری متمایز از نوع تلویزیونی گوشه چشمی به دست همکاران ترکیهای خود دارند و به زبان و ساختار مستقلی نرسیدهاند. مادام که این کارگردانان ایرانی به هویت مستقل خود دست نیابند، باید در معرض انتقاداتی باشند که آنها را به ترویج سبک زندگی غیرایرانی، عرفی سازی روابط نامتعارف زنان و مردان متهم میسازند.
برگردم به اصل مطلب و بر این نکته تاکید کنم؛ سرمایهگذاری که به دنبال سودآوری، بازگشت سرمایه و یا کسب وجاهت اجتماعی در قبال ساخت سریال است، در بین دو گزینه سریال تلویزیونی و غیرتلویزیونی بطور طبیعی فضای بازتر نمایش خانگی را برمیگزیند و اگر روزی این پنجره نیز به روی او بسته شود، سرمایهاش را اگر از این عرصه کاملا بیرون نبرد، حداقل به سینما اکتفا خواهد کرد و نام او را از این پس در تیتراژ فیلمهای سینمایی خواهیم دید.
روزانه های سینمایی را در تلگرام دنبال کنید: http://t.me/cinemadailyir
اضافه کردن نظر