روزانه های سینمایی

سریال «پایتخت» نسخه ۱۳۹۹

خلق موقعیت‌های پراکنده که الزاماْ رابطه ارگانیک و اندامواره‌ای با هم ندارند، به مدد چاشنی تکیه کلام‌ها و خوش محضر بودن شخصیت‌های داستان توانست انبوه بینندگان را پای تلویزیون بنشاند و جای هیچ حرف و حدیث و کم‌کاری را حداقل برای عامه بینندگان باقی نگذارد.

فصل ششم پایتخت نه تنها بیشتر از فصول گذشته دیده شد بلکه جامعه مخاطبان میلیونی آن به خاطر شرایط قرنطینه با تمرکز بیشتری به جزییات اثر دقت کردند و ای بسا بازپخش آن را هم دیده باشند. به این خاطر حجم بازخوردهای این فصل از سریال بصورت غیرمترقبه‌ای گسترش یافت و به جز حاشیه‌های قابل بحث آن، عده‌ای نیز از فرط بیکاری و بطالت در صدد حاشیه تراشی برای آن برآمدند.!

بطورطبیعی همانند سایر سریال‌ها و مجموعه‌هایی که داستان پیوسته‌ای ندارند ممکن است فصلی از یک سریال به دلایل مشخصی به اندازه سایر فصول موفق عمل نکند و انتقاداتی را برانگیزد. اشکال در آنجاست که کارگردان و تهیه‌کننده انعطاف لازم را در انتقادپذیری نداشته‌باشند و کارشان را بی‌عیب و نقص بدانند.

تفاوت عمده این فصل از پایتخت با فصل‌های گذشته از نظر ساختاری آن است که بیش از آنکه داستان یا ماجرا محور باشد، ابتنای آن بر شخصیت‌های سریال است. شخصیت‌هایی که حالا همه شناسنامه دارند و به قدرکافی زیر و بم خصلت‌های آنها را می‌دانیم و از برهستیم. جذابیت‌شخصیت‌ها به حدی رسیده است که صرف نمایش و بگوومگوی آنها با یکدیگر هم برای مخاطب دیدنی و شنیدنی است.

به نظرم تیم سازنده در سیزن ششم دچار همین وسوسه شده است و به استفاده حداقلی از ظرفیت‌های ایجاد شده از سوی کاراکترها اکتفا کرده است. خلق موقعیت‌های پراکنده که الزاماْ رابطه ارگانیک و اندامواره‌ای با هم ندارند، به مدد چاشنی تکیه کلام‌ها و خوش محضر بودن شخصیت‌های داستان توانست انبوه بینندگان را پای تلویزیون بنشاند و جای هیچ حرف و حدیث و کم‌کاری را حداقل برای عامه بینندگان باقی نگذارد.

در واقع این فصل آجر زیادی بر آجر بنایی که پیش از این ساخته شده بود، نگذاشت و به دلایلی از جمله فرصت کم و جبران نشدن خلاء نویسنده‌ای در تراز توانایی‌های مرحوم خشایارالوند، باعث شد تا داستان گیرا و یا موقعیت‌های پرکشش و ماندگاری را در پایتخت ورژن ۹۹ مشاهده نکنیم. این نقیصه از قسمت دهم تا شانزدهم کاملاْ به چشم می‌آید و انتظار برای آنکه کاشت‌های ده قسمت اول در قسمت‌های پایانی به ثمر بنشیند و به درو منجر شود، عبث ماند و به نتیجه نرسید. این ادعا که سریال ناتمام مانده است و خیلی از سکانس‌ها هنوز تصویربرداری نشده‌اند، شاید برای مسئولان و منتقدان سیاسی و غیرسینمایی مقبول واقع شود اما به تحقیق برای اهل فن پذیرفته نیست و این عده می دانند که با پرش و جامپ‌کات نمی‌توان پایانی خلق‌الساعه را به تن سریال دوخت.

به زعم من ساختاری ناداستان‌گونه و حتی ضدقصه عیبی برای یک اثر نمایشی نیست ایرادی اگر هست به ناپختگی و درنیامدن سکانس‌ها و تک موقعیت‌های پراکنده‌ای است که در صورت پرداخت از سرتامل و غنی از جزییات می‌توانستند ارزش هنری اثر را ارتقا بخشند و راه را بر انتقادات ببندند. در پایتخت شش، موقعیت‌هایی نظیر شغل جدید نقی (ظاهر شدن در نقش راننده یک نماینده مجلس )، مسیر ترقی بهتاش به عنوان یک دروازه‌بان ذخیره برای رسیدن به ارنج اصلی تیم، فعالیت‌های مجرمانه ارسطو و باندی که وی با آنها همکاری دارد، بازگشت غیرمنتظره بهبود، سودای رحمت برای ازدواج با فهیمه و سپس یک دختر دیگر، نردعشق باختن ارسطو به یک زن، همکاری هما با تلویزیون استانی مازندران، تشرف نقی به حج و اختلافات زناشویی تقی برادر نقی و گرایش سارا و نیکان به ماهواره و اینترنت، هر کدام به تنهایی پتانسیل گسترش و بسط فرصت‌های نمایشی عدیده‌ای دارند تا بیننده را سرگرم کنند و از استانداردهای نمایشی فاصه نگیرند.

در این فصل از مجموعه پایتخت بعضی از موقعیت‌ها نسبتاْ پرداخت خوبی داشتند اما موقعیت‌های بیشتری ابتر ماندند و تنها در حد یک ایده یک خطی یا ناخنک زدن به آنها باقی ماندند. اگر نویسنده می‌دانست که نمایندگان مجلس در حوزه‌های انتخابی‌شان دفتر کار دارند، می‌توانست ماجراهایی را با محوریت دفتر نماینده و مردمی که به آنجا رفت و امد دارند، بیافریند. نویسنده به عنوان دانای کل می توانست به ما نشان دهد چه کسانی در زندان چشم انتظار آمدن مواد مخدر هستند و برای برداشتن بسته مواد از زیر ماشین نقدی نقشه کشیده‌اند. از تشرف نقی به حج کلاس توجیهی او را در مسجد محله و بازگشت وی را مشاهده کردیم.  حال آنکه حاشیه‌های این سفر مهم ،مستقلاْ می‌توانست یک فصل پرهیجان برای پایتخت رقم بزند. از کشف مواد مخدر در لباس نقی حین عزیمت به حج فقط چیزهایی را شنیدیم در حالیکه مشاهده این اتفاق و جزییاتش می‌توانست سکانس‌های جالبی را خلق کند.

چگونگی کشف موادجاساز در زیرماشین نقی و ایجاد گرفتاری موقت برای نماینده از ما بینندگان دریغ شد و بازهم فقط خبری را در این باره شنیدیم. گویی قرار است هر جا کاراکترهای اصلی حضور ندارند، آن مکان ممنوعه اعلام شود و تصویری از آن ارائه نگردد. تکرار می کنم زاویه دانای کل محدود به شخصیت‌ها، عارضه‌ای است که گستره دید نویسنده و به تبع آن تماشاگر را محدود کرده‌است.

از جنبه محتوایی که چالش اصلی این فصل از سریال را در مواجهه با منتقدان رقم زده است، بطور قطع رفتارهای و واکنش‌هایی از شخصیت‌ها سرمی‌زند که چندان معطوف به سابقه نیست و به تعبیری در فصل ششم کمتر ردی از دغدغه‌های دینی و فرهنگی آنگونه که تلویزیون بر ارائه آنها اصرار دارد، مشاهده می‌شود سهل است مناسک دینی مثل حج هم تقدسی ندارد و هیچ اثر معنوی و سلوک روحانی در رفتار و کردار نقی ایجاد نمی‌کند به نحوی که در ضیافت ولیمه، او بی‌پروا همچون گذشته در جلوی مهمانان به پر و پای ارسطو می‌پیچد و مراعات او را نمی‌کند.

سازندگان پایتخت به تبعیت از فیلم و سریال‌های کمدی غیرتلویزیونی راه طرح شوخی‌هایی را باز کردند که حداقل در این مجموعه سابقه نداشت. رمز و راز موفقیت پایتخت در آن بود که می‌خنداند اما حد و حدودی را نگه می‌داشت. در این سری با فرض آنکه نمایش همه رفتارها به معنی تایید آنها نیست اما باید واکنش و تذکری را از سایر شخصیت‌ها به همراه داشته‌باشد به عنوان مثال پاسداشت حرمت والدین اصلی غیرقابل خدشه است و جامعه هدف این سریال که اغلب خانواده‌ها هستند، توقع دارند رویکرد سریال در چنین زمینه‌هایی غیرتمندانه باشد و حفظ کیان خانواده را همواره نصب‌العین خود قرار دهد.

باید منتظر ماند و دید آیا در ادامه سازندگان سریال پایتخت نسخه ۱۳۹۹ را با پایان‌بندی شعاری و اندرزگونه به اتمام می رسانند تا صدای منتقدان را خاموش سازند و یا با مدیریت حاشیه‌های ایجاد شده بار دیگر شرایط را آنگونه که مدیران بالادستی انتظار دارند، به نفع سازمان سامان می‌دهند.؟

روزانه های سینمایی را در تلگرام دنبال کنید: http://t.me/cinemadailyir

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

۱ نظر

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

  • جناب فروتن، محسن تنابنده گفته بود که هدفشان در این سری بیشتر به وجه سرگرمی و شادی مردم پرداخته شده تا مسائل دیگر. به شخصه بعنوان کسی که تمام قسمت‌های ۶ سری ساخته شده را دیده ام از سری ششم خیلی بیشتر از چند سری قبل و مخصوصا سری پنجم و آن داستانهای محیرالعقول پرواز با بالن ماجرای داعش و موجی که توسط اوج ایجاد شده بود راضیتر و لذت بیشتری بردم. در تلویزیون گاهی نمیشود تمام طیفها را راضی کرد و بهای خنده گرفتن از بیننده ممکن است به قیمت زدن تهمت هایی مانند دست داشتن ستون پنجم دشمن و سایر انتقادهای بی پایه و اساس دیگر تمام شود. در مورد مسائل فیلمنامه ای ایرادها تا حدودی قابل قبول است اما بطور مثال لو رفتن جاسازی مواد مخدر در ماشین نقی به اعتراف دوست ارسطو برمیگشت و تاکید بیشتر شاید فیلمنامه را از ریتم می انداخت و یا لحن سریال را از کمدی به مدل دیگری تغییر میداد

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید