در بین ۳۲ فیلم ایرانی عرضه شده در نمایش خانگی از ابتدای سالجاری تاکنون ۲۳ عنوان دارای زمینه مشترک اجتماعی و موضوع آسیب های اجتماعی هستند. اینکه هفتاد درصد محصولات عرضه شده دارای مشابهت در تم و موضوع باشند قطعاً نتیجه ای جز دلزدگی برای مخاطبان در پی ندارد. اگر فرض را هم بر این بگذاریم که اغلب این آثار خوش ساخت و هنرمندانه تولید شده اند – که نشده اند – باز هم فرقی در اصل موضوع ایجاد نمی کند و یادآور باغ و بوستانی است که فقط مستعد کشت و رویش نوع خاصی از گل و گیاه است. از ۹ فیلم باقی مانده فیلم های مجرد ۴۰ ساله، آنچه مردان در باره زنان نمی دانند، شانس عشق تصادف، کالسکه و آتش بس ۲ در ژانر کمدی و فیلم های رستم و سهراب، شهرموشها ۲ و بزرگمرد کوچک ویژه مخاطبان کودک و نوجوان به شمار می روند.
در بین ۲۳ فیلم دارای پس زمینه مشترک اجتماعی لامپ صد در رده درام روانی، چند مترمکعب عشق، جیب بر خیابان جنوبی و خداحافظی طولانی درام عاشقانه، روزگاری عشق و خیانت درام سیاسی، عصر یخبندان درام معمایی، رخ دیوانه درام جنایی – معمایی، نطفه شوم حادثه ای و تراژدی، روز روشن، اشک و سکوت، تمشک، پریدن از ارتفاع کم، انارهای نارس و شب بیرون ملودرام قابل ارزیابی هستند بگذریم که در بین همین تعداد فیلم اصولاً آثار ضد قصه و بدون قصه نیز یافت می شوند که به همین خاطر در گروه هنر و تجربه به نمایش درآمده اند.
این ادعا در باره سینما و فیلم هایی که به اکران درمی آیند نیز صادق است و خیلی هم ربطی به یکی دو سال اخیر ندارد. بپذیریم در کنار هزینه های بالای سینما رفتن و کمبود سینما در شهرهای کشور، متنوع نبودن فضا و قصه فیلم ها و تهی بودن اغلب آنها از فانتزی، خیال و حادثه به دوری مردم از سینماها انجامیده است. بی خود نیست که در صدر جدول فروش سینماها طی ۹ ماه گذشته فیلم خیره کننده محمد و کمدی های مفرحی مثل ایران برگر، نهنگ عنبر و گینس جا خوش کرده اند و تا پایان سال هیچ فیلمی به گرد آنها نخواهد رسید.
از بین این فیلم ها فقط از دیدن رخ دیوانه لذت بردم واقعا فیلم خوش ساخت و جذابی بود