این یادداشت نگارنده در شماره ۲۵۱ ماهنامه دنیای تصویر به چاپ رسیده است:
یکی از سرمایه گذاران مجموعه شهرزاد که به کارگردانی حسن فتحی برای نمایش خانگی تولید می شود، در گفتگویی اظهار داشته است: “ما به دنبال ساخت مجموعه ای بودیم که با آن بتوان علاوه بر جذب و گسترش مخاطبین داخلی فراتر از مرزهای کشور خود رفته و بحث صادرات فرهنگی را عملی کنیم. لذا گروهی را جهت مطالعه در این زمینه و آسیب شناسی دلایل شکست آثار قبلی تشکیل دادیم.”( رضوی، دنیای تصویر، ۲۵۰) عبرت گرفتن و درس آموختن از تجربه های پیشینان بویژه اگر ملازم با صرف هزینه های سنگین مادی و معنوی برای انجام کاری در راستای پروژه های مشابه قبلی باشد، عین عقلانیت و به قول شیخ اجل طیره عقل است. تولید سریال شهرزاد نوشته و کار کارگردان نام آشنای کشور حسن فتحی با سرمایه ای بالغ بر ۱۲۰ میلیارد ریال و بدون جلب کمک و حمایت از دولت، اقدام پسندیده ای در راستای تولید و عرضه مجموعه هایی است که از سال ۱۳۸۹ با قلب یخی و قهوه تلخ آغاز شد و با ساخت ایران، شوخی کردم، ویلای من، گنج مظفر، و شاهگوش ادامه یافت و از سال گذشته با مجموعه های عشق تعطیل نیست و ابله به اوج خود رسیده است. نتایج ناشی از تولید و نمایش مجموعه های پیشین در یک نکاه کلی مبین این نکته است که این مجموعه ها اگر الف)حرف و حدیثی از جنس زمانه بزنند ب) شعار و پیام های گل درشت آنها از کار بیرون نزده باشد ج) به نیازهای درونی و مخاطرات شهروند امروزی بی توجه نباشند ولو آنکه داستان پیچیده و معماگونه ای نداشته باشند، می توانند مخاطب را با خود درگیر سازند و روی فروش حداقلی از نسخه اریژینال حساب کنند.
بر خلاف تصور غلط رایج که بر تولید انبوه و نازل محصول برای این شبکه تاکید می ورزد و نتیجه آن عرضه دهها تله فیلم بی خاصیت در طول سال است، کیفیت ساخت و اجرا در نمایش خانگی رمز جذب مخاطب و احترام به سلیقه اوست. بپذیریم که در کوران رقابت رسانه ها برای جذب مشتری آن هم با کم ترین هزینه، طراحی و تولید محصول برای شبکه نمایش خانگی و عرصه ای که کپی رایت در آن نزد اکثریت مردم، معنایی ندارد، نیازمند هوشمندی و محاسبات پیچیده ای است. شاید یک وجه مشترک در بین اغلب کارگردانانی که تاکنون برای نمایش خانگی اقدام به تولید سریال کرده اند، آن است که از اعتبار و منزلت ویژه ای نزد مخاطب برخوردار هستند و این عده به قصد تنفس در فضایی فراختر و به دور از تنگناهای ممیزی در تلویزیون، بر آن بوده و هستند تا قصه ها و روایت های تازه ای را سر اندازند. همزمانی تولید دو مجموعه از سوی درام نویسان کارآزموده ای چون فتحی(شهرزاد) و میرباقری(دندون طلا) عملاً گویای دشواری کار در شبکه ای است که می خواهد به مدد هنرمندان بزرگ، تجربه مجموعه سازی، داستان پردازی و الگوهای روایتی را ارتقا بخشد و بر خلاف رویه رایج در دیگر رسانه های رسمی کشور، دست به مخاطب سازی بزند.
سرمایه گذاران دو سریال جدید اگر برای بازار سازی و توزیع مویرگی محصول در گستره کشور فکر بکری نکرده باشند و فقط به پایتخت و حومه بسنده کنند، عایدی زیادی نخواهند داشت. در دولت نیز چنانچه همزمان با سرمایه گذاری های قابل احترام اخیر، اقدامات نظارتی و مقابله با کپی نسخه های فیزیکی و اینترنتی محصول تشدید نشود، دلسردی و یاس به بار می آورد و در بر همان پاشنه ای خواهد چرخید که تا حالا چرخیده است.
اضافه کردن نظر