محمد قمی
شبکه نمایش خانگی طی سال های گذشته برد خوبی در حوزه مخاطب سازی داشته است. این رسانه مدت هاست که گوی سبقت را از تالارهای سینما ربوده و فیلم های سینمایی در حوزه مخاطبان چه خاص و چه عام، به جای تالار های سینما، در شبکه نمایش خانگی دیده می شود.
این موفقیت در جذب مخاطب، البته موقعیت این رسانه را حساس تر و خطیرتر می کند و نیازش را برای نظارت جدی و دقیق تر، بیشتر.
فیلم های سینمایی «زمانی برای دوست داشتن»، «زنان ونوسی، مردان مریخی»، «پرستوهای عاشق»، «در امتداد شهر»، «کنسرت روی آب»، «مقلد شیطان»، «اسب حیوان نجیبی است» و «قصه پریا» تازه ترین آثاری هستند که وارد شبکه نمایش خانگی شده اند.
طیف فیلم های متنوعی که عموما در عنوان متنوعند و متفاوت؛ ولی در محتوا، تقریبا همگی از یک سبک و روش و منش پیروی می کنند که عبارت است از سطحیت نازل و کیفیت پایین و برداشتی دست چندم از کلیشه های رایج در آن شبه ژانری که فیلم ها ظاهرا تحت لوایشان ساخته شده اند.
اگر «زمانی برای دوست داشتن» را یک فیلم کودک بدانیم که البته برای بزرگ ترها ساخته شده و کمتر ربطی به بچه ها دارد و «اسب حیوان نجیبی است» را هم یک ابزورد غیرحرفه ای و غیراینجایی فرض کنیم که حسابش از سینمای ایران از هر حیثی جداست، می ماند «قصه پریا» که یک فیلمفارسی مد روز و نازلی است دست پخت فریدون جیرانی که حتی از روزگاری هم که فیلم های متوسط می ساخت بسیار دورافتاده و جدا شده و مابقی هم که فیلم های مخاطب گرای سطحی زده ای هستند که حتی ارزش یک بار دیدن هم ندارند.
البته ناگفته نماند که این فیلم ها هر یک دارای نکات و نشانه گذاری های ضداخلاقی و منافی با عرفیات جامعه متشرع هم هستند که در برخی با رویکرد ابتذال ظاهری و به اصطلاح «رو» رخ می نمایند و در برخی هم با کنایه و در پوشش و لایه های زیرین داستان و آدم هایش. اما آنچه می توان گفت بر همه این طیف سایه گسترانده همان موضوع کیفیت پایین و بی ارزش بودن ساختاری است که ابدا کمکی به ارتقای سطح بینش بصری مخاطب و دانش سینمایی او نمی کند.حال سؤال اینجاست که تدارک دیدن این بسته فرهنگی و هنری برای خانواده ها و مهیا کردن زمینه نمایش آنها در محیط مقدس خانواده چه میزان ضرر و زیان فکری و فرهنگی را به افراد جامعه تحمیل می کند و اساسا چرا باید زمینه انتشار چنین فیلم های نازلی برای عموم مردم جامعه آن هم پس از اکران فرسایشی و ناامیدکننده اکثر این فیلم ها فراهم آید؟ چه سودی در این کار، آن هم برای چه کسانی نهفته است؟ جز همان شبه هنرمندانی که با ساخت و پرداخت چنین آثار نازل و غیرقابل دفاعی به نابودی تربیت بصری مخاطب ایرانی و فهم سینمایی اش کمر همت بسته اند و او را هر روز بیش و پیش از دیروز، ناتوان و سطحی پسند و باسمه ای محور می خواهند و می طلبند؟
ابتذال و بلکه استهجان منتشر و مستتر در این فیلم ها به خصوص در آثاری مثل «زنان ونوسی…»، «کنسرت روی آب»، «در امتداد شهر»، «پرستوهای عاشق» و «قصه پریا» چرا باید مثل خوره وارد محیط خانواده های مسلمان ایرانی شود؟ فیلمی مثل «قصه پریا» که یک اباحه گرایی جنسی و هدم و توهین به ارزش های دینی و زیر سؤال بردن موضوعاتی مثل عفاف و حجاب را تئوریزه می کند و از بی حیایی و لیبرالیسم جنسی دفاع می نماید چه جایگاهی در جامعه مسلمان ایرانی باید داشته باشد؟ چرا و بر چه اساسی باید این فیلم با آن همه رویکرد بیمار و مباحث غیراخلاقی در شبکه نمایش خانگی منتشر شود و مثل انگل به جسم لطیف و شریف خانواده های متدین و پاک ایرانی نفوذ و رسوخ یابد؟
آیا زمان آن فرا نرسیده است که بر شبکه توزیع نمایش خانگی نظارت بیشتری صورت گیرد و با عنایت به فراگیری و گسترش قابل توجه به این رسانه، فیلترهای مطمئن تر و جدی تری برایش تعبیه گردد؟ کد ۵۲۵
دادا اشنباهی عوضی شده این فیلمها پروانشونو از اونور ارشاد می گیرن ده از عمو فروتن