تصور کنید یک روز صبح هنگام عبور از یک میدان اصلی شهر متوجه می شوید یکی از سینماهای واقع در همان میدان گویی به حالت تعطیل در آمده است و کمی که به حافظه خود رجوع می کنید در می یابید چند روز پیش هم سینما را در همین حالت دیده اید . معمولا در چنین اوقاتی اولین چیزی که به ذهن خطور میکند این است که باز هم یک سینما بی سرو صدا به فهرست سینماهای تعطیل شده در این سالها اضافه شد . لابد مدتی بعد هم اگر سینما به حال خود رها نشود حتما به پاساژ یا ایستگاه مترو یا … تغییر ماهیت خواهد داد. اگر شما هم مثل من در روزهای گذشته گذرتان به میدان شهدا در تهران افتاده باشد به خوبی متوجه شده ایدکه سینما ملت فعالیت خودرا متوفف کرده است و همه کسانی که در عمر پنجاه ساله این سینما پا به درون آن گذارده اند باید فکر تجدید خاطرات را از سر به در کنند و آنچه را که از آن به یاد دارند به بایگانی خاطرات حواله دهند. اما نه …
این بار استثنائا قصه کمی فرق می کرد . البته اگر دست به کار نمی شدم ، ماهها طول می کشید تا خیلی از شهروندان بفهمند این بار نه تنها سینمایی تعطیل نشده است ، بلکه اتفاقات امیدوار کننده ای در حال وقوع است .
برای من که در جریان تصمیم مالکان سینما بودم و از سرمایه گذاری خوب آنها ( البته مثل همیشه با مشارکت موسسه سینما شهر ) برای بازسازی اساسی سینما مطلع بودم ؛ درک این مطلب سخت بود که روزانه دهها هزار شهر وند با مشاهده بنای سوت و کور سینما احساس ناخوشایندی کنند و در ذهنشان استنباط غلطی نقش بندد .
چاره کار را در آن دیدم که از مالکان سینما بخواهم در اولین فرصت با نصب یک پلاکارد بر سردر سینما مردم دوستدار سینما را از کار بزرگی که پشت در های بسته سینما در حال انجام است ، آگاه کنند .
حالا اگر گذرتان به میدان شهدا بیافتد ، حتما پارچه نوشته ای را بر پیشانی سینما می بینید که از متن آن انرژی مثبت و امیدوار کننده ای بر جان و دل بینندگان می نشیند :
سینما ملت در آینده با سه سالن مجهز افتتاح خواهد شد .
اضافه کردن نظر