در این یادداشت به مناسبت ۲۸ مهر ماه «روز اراک» اشارهای گذرا به خدمات شیخ عبدالکریم حائری(۱۲۳۸-۱۳۱۵) در زمینه ترویج علوم دینی و رونق مدارس علمیه در اراک کردهام.
چند روز قبل همایشی با عنوان بزرگداشت مقام علمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی در اراک برگزار شد. در همایش دبیر «کنگره بینالمللی یکصدمین بازتاسیس حوزه قم»، رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی و رئیس شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت(ع) هر سه به عنوان میهمان سخنانی ایراد کردند.
اما از اراک شهری که قدمت مدرسه علمیه در آن به دویست سال قبل برمیگردد و در حال حاضر به جز سه مدرسه دینی قدیمی، حداقل دو مدرسه علمیه دولتی و چند دانشگاه دولتی و غیردولتی در آن فعالیت میکنند، هیچ استاد و پژوهشگری مقالهای ارائه نکرد. نماینده ولی فقیه در استان تنها شخصیتی محلی بود که سخنانی را به فراخور مجلس مطرح کرد.
چرا؟ امام جمعه شهر ده روز قبل از همایش در جلسه شورای فرهنگ عمومی استان خبر برگزاری همایش را به اعضا داده بود. پس فراخوانی برای دریافت مقاله منتشر نشده بود و ای بسا خیلی از چهرههای علمی از موعد برگزاری آن نیز بیاطلاع بودند.!
عبدالکریم قبل از مهاجرت به قم و تاسیس حوزه علمیه، طی دو دوره و مجموعاً ۱۵ سال در اراک به آموزش علوم و معارف اسلامی و تربیت شاگردان مبرز پرداخته بود. او به اعتبار دانش گسترده و قدرت بالای تجزیه و تحلیل مسائل فقهی و سایر رشتههای حوزوی،، تأثیر بلامنازعی در گسترش مدرسههای دینی در کشور داشت و سبب رونق و احیای مدرسههای دینی اراک و سپس شهر قم شد. بطوریکه بسیاری از طلاب و عالمان از نجف به قم مهاجرت کردند تا از محضر این عالم و مرجع وقت فیض ببرند. بزرگداشت این چهره برجسته علمی نه در دانشگاه و یا حوزههای اراک بلکه در مصلی برگزار شد.
چهار سخنران در همایش به اجمال به خدمات آقای یزدی اشاره کردند و اغلب به مسائل روز کشور و منطقه خاورمیانه گریز زدند. اگر مخاطبی برای شناخت شیخ عبدالکریم به متن سخنرانیها این همایش رجوع کند، چیز زیادی در باره چهرهتاثیر گذار در تاریخ شهر اراک و تحولات علوم حوزوی آن دستگیرش نمیشود.!
اما شیخ عبدالکریم حائری یزدی معروف به «آیت الله موسس»(بانی حوزه علمیه قم) کیست؟ قبل از هر چیز برخلاف آنچه که در بعضی از منابع گفته شده است، حائری مؤسس مدرسه علمیه در اراک نبوده است. زیرا تا قبل از حضور ایشان در اراک(۱۲۷۷ شمسی) مدرسه سپهداری یادگار بانی شهر یوسف خان گرجی، به تولیت حاج آقا محسن عراقی (روحانی مقتدر و زمیندار بزرگ منطقه) در محله قلعه اداره میشد. طی هشت سال اول حضور شیخ عبدالکریم در اراک مدرسه سپهداری محل اصلی برگزاری جلسات درس و بحث او بود. در همان زمان در جوار مسجد آقاضیاالدین به همت حاج حسن ملک التجار برای پرهیز از درگیری طلاب محلههای قلعه و حصار، مدرسه علمیه آقاضیاالدین نیز ساخته شد. با آغاز جنبش مشروطیت شیخ با مشاهده فضای دوقطبی شهر و پرهیز از دخالت در سیاست، مجدداً به عراق(نجف) برگشت. پیش از مشروطیت حاج آقا محسن به تهران نفی بلد شده بود. در اراک پسران ابتدا طرفدار مشروطه بودند و در ادامه به صف مخالفان پیوستند.
هشت سال گذشت. شیخ عبدالکریم در سفر دوم خود به اراک که از سال ۱۲۹۳ تا نوروز ۱۳۰۱ شمسی به درازا انجامید، برخلاف گذشته که به دعوت فرزندان حاج آقا محسن به اراک آمده بود، این بار مستقل از آنها جلسات درس خود را به مدرسه آقا ضیاالدین برد و در ادامه به اتمام بنای مدرسه علمیهای که حاج محمد ابراهیم خوانساری(تاجر خوشنام)، بنیان نهاده بود، همت گماشت. به این ترتبب تا قبل از ۱۳۰۰ هجری شمسی اراک صاحب سه مدرسه دینی شد.
در این دوره شیخ که سالها با همسری نابینا زندگی میکرد و شخصاً مراقبت از او را به بهترین وجه برعهده داشت، با دختر خوانده محمد ابراهیم خوانساری ازدواج کرد و از او صاحب دو پسر (مهدی و مرتضی) شد. شیخ عبدالکریم پس از عزیمت به قم و همزمان با قدرت گرفتن رضاشاه، برخلاف جریانی که سلطنت پهلوی برای امحای ظواهر دینی و تضعیف نهاد روحانیت داشت، مدرسه فیضیه قم را بنا نهاد. او با خویشتنداری و اجتناب از ورود به مناسبات قدرت تمام تلاش خود را بر حفظ و مراقبت از پایگاه حوزه گذاشت. بعد از حادثه دلخراش مسجد گوهر شاد و کشف حجاب اجباری، شیخ دچار تالمات شدیدی شد و در سال ۱۳۱۵ رحلت نمود. از جمله شاگردان شیخ باید از آیات عظام گلپایگانی، مرعشی نجفی، شریعتمداری، اراکی، احمد خوانساری و روح الله خمینی(ره) نام برد.
مرتضی فرزند بزرگتر شیخ که در اراک به دنیا آمده بود، از نوجوانی به تحصیلات حوزوی پرداخت. مرتضی به خواستگاری سید مصطفی خمینی از دخترش جواب رد نداد و مشوق وصلت آن دو شد. پس از انقلاب مرتضی نماینده مردم استان مرکزی در مجلس خبرگان شد و چند سال بعد درگذشت. مهدی متولد قم پس از پیوستن به سلک روحانیت و رسیدن به مرتبه اجتهاد، عازم آمریکا و در آنجا موفق به اخذ مدرک دکترا شد. مهدی سپس در دانشگاههای مختلف آمریکا و کانادا به تدریس پرداخت. او از جوانی به جبهه ملی گرایش داشت و به شخص دکتر محمد مصدق ارادت داشت. پس از پیروزی انقلاب به خواست دکتر سنجابی وزیر خارجه وقت، مهدی حائری به عنوان اولین سفیر جمهوری اسلامی ایران در آمریکا منصوب شد. او در جریان گروگانگیری تلاش زیادی برای حل مناقشه کرد اما موفق نشد. مهدی در بازگشت به ایران به تألیف و تحقیق پرداخت. او در زمینه اسلام سیاسی دیدگاهها و نظریات خاص خود را داشت و معتقد به جدایی دین از سیاست بود. مهدی حائری قبل از هشتاد سالگی و در اواخر دهه هفتاد درگذشت.
اضافه کردن نظر