سه شنبهای که گذشت «نهنگ آبی» در ساحل پایانی آرام گرفت و به زعم بسیاری از منتقدان به اتفاق ویژهای در نمایش خانگی بدل نشد. خبرها حاکی از صرف هزینه سنگین برای سریال «جیرانی» در نمایش خانگی است اما با این حال به جز حضور تنی چند از بازیگران شاخص سینمای ایران، پروژه از حیث صحنه پردازی بسیار فقیر بود و اغلب سکانس ها در محیط های داخلی و اصطلاحاْ لخت ضبط شده بودند. از ماهیت فعالیتهای شرکت در صحنه چیزی نمی بینیم و اصولاْ صحنه کارکرد ممتازی در پیشبرد داستان ندارد. به این خاطر به نظر می رسد سرمایه مجموعه بیشتر در پرداخت دستمزد به عوامل هزینه شده است. در بین بازیگران سریال «ویشکا آسایش»در نقش مروارید یک سر و گردن بالاتر از بقیه ظاهر شد و این اتفاق ناشی از شخصیت پیچیدهای است که «بهرام توکلی» خلق کرده است.
بعید بود با ماندن و ادامه نقش آفرینی «لیلا حاتمی» سریال «نهنگ آبی» شرایط بهتر و متفاوتی پیدا می کرد و بینندگان بیشتری قصه تقریباْ پیچیده آن را دنبال می کردند. کاهش نسخه فیزیکی سریال در قسمت های پایانی به ۱۰ تا ۱۵ هزار نسخه فقط به خاطر جدایی «حاتمی» و یا اندک حذفیات چند دقیقهای شورای بازبینی نبود. همراهی ارشاد با سازندگان سریال و موافقت با طولانی شدن سریال از ۲۴ به ۳۰ قسمت، گرفتن بهانه از دست کسانی بود که ممکن بود، ناکامی خود را در جذب بیننده به پای ارشاد بنویسند.
به هر حال «جیرانی» با استقبال سردی که مخاطب با تازه ترین سریال او داشت، وداع تلخی را با شبکهای کرد که خیلی از کارگردانان به دنبال محک زدن بخت خود در آن هستند. «نهنگ آبی»نشان داد که صرف بازبودن نسبی فضا در شبکه نمایش خانگی در قیاس با ضوابط حداکثری تلویزیون، کافی نیست تا مجموعههای ماندگاری در آن تولید شوند. شکست پروژههایی از این دست ثابت می کند که فقر متون نمایشی بزرگترین چالش مجموعه سازی در ایران است و گله از بسته بودن فضا و دایره تنگ ممیزی، بهانهای برای پوشاندن کمبودها و نابلدیها است.
اضافه کردن نظر