محرم فرصتی را فراهم آورده است تا فیلم هایی که فضای غمگین و محزون و یا آبستره و ضد قصه ای دارند، یک یک راهی شبکه نمایش خانگی شوند و از فرصت موجود برای دیده شدن بهره ببرند. فیلم هایی که پیش از این در اکران های محدود گروه «هنر و تجربه» به مراد دل نرسیدند و اینک با عرضه در سوپر مارکت ها می توانند احتمالاً در سبد خرید اقشار متوسط و مرفه قرار گیرند و یا در اینترنت در حکم یک محتوای دیجیتال ظاهر شوند و در معرض نگاه جوانترها قرار گیرند.
«کوپال» ساخته «کاظم مولایی» و «یک قناری یک کلاغ» ساخته «اصغر عبداللهی»در زمره این فیلم ها هستند. «کوپال» با بازی مرحوم «لووان هفتوان» مصداق و نمونه روشن یک فیلم تجربی است که بیننده حرفه ای و علاقه مند خود را طلب می کند. فیلمی که در نیم ساعت اول به خاطر انتخاب زاویه دیدهایش بسیار حوصله بر است و بیننده خود را برای درگیر شدن با موقعیت هایی که تازه از نیم ساعت دوم شکل می گیرند، فراری می سازد.
« یک قناری یک کلاغ» تجربه اول کارگردانی کسی است که سالها او را در سینما با فیلمنامه هایش شناخته ایم. «اصغر عبداللهی» تقریبا ًهمزمان با همکار فیلمنامه نویس اش «رضا مقصودی»بر روی صندلی کارگردانی نشست. از او که به جز فیلمنامه نویسی، دستیاری کارگردانی چند فیلم را در کارنامه اش داشت، انتظار نمی رفت حاصل کارش منتخب نمایش در گروه هنر و تجربه گردد. شاید اگر او هم مانند همکارش«مقصودی» به سراغ ساخت فیلمنامه ای می رفت که بیشتر با فضای آن مانوس است و در آن شگرد دارد، موفقیت بیشتری را کسب می کرد. روایت «یک قناری یک کلاغ»تا حد زیادی بر دوش صداهای ذهنی یا over voice است. طبیعی است وقتی زوجی بر اثر یک پیشامد ناخواسته روابط شان به سردی گراییده است و تمایلی به حرف زدن ندارند، واگویه های آنها بر زبان جاری نشود و از پس ذهنشان به گوش بیننده برسد. تیم همکار فنی «عبداللهی» بویژه در تصویربرداری، تدوین و صداگذاری حق مطلب را به خوبی به جا آورده اند و کار اول این سینماگر با تجربه را در حد استانداردی از آب و گل در آورده اند.
«کوپال» را سرو رسانه پارسیان و « یک قناری یک کلاغ» را هنر اول راهی بازار ساخته اند.
اضافه کردن نظر