همین ابتدا تکلیفم را روشن کنم و بگویم من در زمره کسانی هستم که فیلم «لاتاری» را دوست ندارند. چرا؟ انتظارم از «مهدویان» بعد از «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» انصافاً فیلم «لاتاری» نبود. از آن مهمتر ترور و خشونت کور فیلم را نمی پسندم. اصلاً هم در قید این نیستم که فیلم تصویر خوبی از نظام ایران در خارج نشان نمی دهد زیرا متاسفانه قرار نیست فیلم های ایرانی در سطحی گسترده و در ساز و کاری حرفه ای در سینماهای جهان به نمایش گذاشته شوند. مضافاً که داستان تخیلی یک فیلم الزاماً مطابق با واقعیت نیست و کسی یک یا چند فیلم را نماینده افکار عمومی و یا سخنگوی نظامات سیاسی کشورهای تولید کننده فیلم نمی داند.
چیزی که در فیلم «لاتاری» تو ذوق می زند، عمل بی پروای نیروهای با تجربه امنیتی است که از دو شهروند عادی رکب می خورند و به جز یک ایرانی فاسق، یک عرب هم در سناریوی انتقام به قتل می رسد. در حالیکه نیروی امنیتی با بازی حمید فرخ نژاد» می توانست با تدبیر بهتری درصدد تنبیه و دستگیری ایرانی متخلف برآید و قبل از رویارویی با او درصدد کشتن او برنیاید. از سوی دیگر اگر همین نیروها در خارج از کشور با دست باز مانور می دهند چرا غافل از موسی با بازی «هادی حجازی فر» هستند.؟
فیلمساز اگر در پی دفاع از غیرت و ناموسی ایرانی است، چرا از کنار رضایت پدر نوشین برای سفر او به دبی آن هم برای مدلیست شدن به راحتی می گذرد و دغدغه خاطر و نگرانی او و خانواده اش را از معادله روابط حذف می کند؟
تماشای «لاتاری» با قیمت ده هزار تومان به عنوان اولین فیلمی که از سوی یک موسسه وابسته به نهادی دولتی راهی بازار شده است، گویای یک واقعیت دیگر هم هست؛ سینمای ایران در بازنمایی وقایع اجتماعی از عمق و ژرفای فکری برخوردار نیست و تحریک احساسات آنی مخاطب را به آگاه کردن او ترجیح می دهد.
اضافه کردن نظر