روزانه های سینمایی

ایرانی ایرانی بساز!

هلن

«ثقفی» پدر همزمان با اینکه فیلم دخترش «فاطمه» در گروه هنر و تجربه به نمایش درآمد،(بیوگرافی) این روزها به نظاره بازتاب فیلمش در شبکه نمایش خانگی نشسته است. «هلن» نوشته «ثقفی» پسر(امیرحسین) است و پدر پس از ۱۵ سال دوری از صندلی کارگردانی، «هلن» را جلوی دوربین برد تا فیلمسازی از یادش نرود. «ثقفی» پدر متاسفانه در تازه ترین فیلمش نتوانست بیننده را درگیر داستان پرپیچ و تابی کند. این ناکامی شاید به این خاطر است که کارگردان مسائل نسل جوان را به خوبی نمی شناسد و چیزی فراتر از فیلمنامه نتوانسته است، به بازیگران منتقل کند. چیزی که از آن به تحلیل نقش یاد می کنیم. در اغلب سکانس ها شخصیت ها رفع تکلیفی دیالوگ ها را ادا می کنند بی آنکه پیش از آن جهان داستان بدرستی ترسیم شده باشد.

امتحان نهایی

نام مرحوم «عباس کیارستمی»در تیتراژ  و به عنوان طراح داستان و همکار نویسنده، کافی نیست تا با فیلمی گرم و سرشاز از حس زندگی روبرو باشیم. دوره فیلم هایی مثل «امتحان نهایی» سالهاست که سپری شده است و اینگونه روایت ها دمده شده اند. حضور «شهاب حسینی» هم نتوانسته است کمک چندانی به فیلم کند، زیرا فیلمساز عامدانه بنا را برآن گذارده است که صرفا طرح مسئله کند و خودش را درگیر عمق بخشیدن به ابعاد مسئله نکند. «شهاب حسینی» در نقش معلم به دستور کارگردان دستور ندارد تا پسر نوجوان زنی مطلقه را که به همسری برگزیده است، توجیه کند و سعی کند او را نسبت به تصمیم مشترکی که با مادر پسر برای شروع زندگی تازه گرفته است، به خوبی آگاه کند. این معلم و همسرش آنقدر که به فکر گرفتن امتحان مجدد از پسر هستند تا نمره قبولی بگیرد، به حل تعارضات ذهنی پیش آمده برای پسر اهمیت نمی دهند.! این غفلت باعث می شود پسر به تحریک همکلاسی نابابی که با او طرح دوستی ریخته است، با اجرای نقشه کینه توزانی معلم بیچاره را از هستی ساقط کنند. فیلم به اعتبار نام «کیارستمی» به اکران عمومی راه یافت اما به جز ضعف قصه پردازی با مشکلات عدیده ای در صداگذاری روبرو است و معلوم نیست چگونه بدون رعایت حداقل استانداردها، راهی سینما و اینک نمایش خانگی شده است.!

مبارک

واقعاً مبارک است! تیم انیمیشن فیلم سینمایی «مبارک» انصافاً خوب کار کرده اند و انیمیت آنها در بین تولیدات سینمای ایران، نمره قابل قبولی می گیرد. این تیم قادر است در صورتی که فیلمنامه های بهتری در اختیارشان قرار گیرد، تکانی به سینمای کودک رنجور ایران بدهند. مطمئناً اگر سناریست «مبارک» به اندازه کافی برای نگارش فیلمنامه وقت می گذاشت و شگردهای نوشتن برای کودکان و سینمای رئال انیمیشن را به خوبی یاد می گرفت، امروز با فیلم موفقی روبرو بودیم و گامی رو به جلو در سینمای کشورمان برداشته می شد. مباهات کردن به عنوان ساخت «اولین رئال انیمیشن ایرانی» تضمینی برای موفقیت یک فیلم نیست؛ زیرا مخاطب کودک و نوجوان مدتهاست که نمونه های فراوانی از این نوع سینمای فانتزی را در سبد فیلم و سریال های سایر کشورها دیده است و تماشای نمونه وطنی اگر با مشکلات اساسی در داستان پردازی و عاطل و باطل بودن بعضی از شخصیت ها روبرو باشد، نتیجه آن همانی می شود که در اکران عمومی برای «مبارک» پیش آمد. ایراد بزرگ و تاحدی نابخشودنی «مبارک» آن است که دست به تحریف شخصیت های اساطیری و آنچه که در شاهنامه فردوسی از آنها شنیده ایم، زده است و با این کار هیچ انگیزه ای به کودکان برای آشنایی بیشتر با شاهنامه نمی دهد.

«مبارک» و «هلن» در یک صفت مشترک هستند و آن هم کمرنگ بودن مولفه های ایرانی در هر دو فیلم است.!

 

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

اضافه کردن نظر

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید