نیروان غنی پور-سایت ماهنامه فیلم
این روزها دوبله فارسی فضای جدیدی را تجربه میکند. ارائه فیلمهای دوبلهشدهی روز سینمای جهان توسط سایتهای تخصصی دانلود فیلم در دو سال اخیر، توانسته کاربران بسیاری را برای خود دستوپا کند؛ دوبلههایی که به شکل حرفهای ترجمه و صداگذاری میشوند و در آنها دیگر نه خبر از ممیزیهای وسیع و سلیقهای بیمحابا در تصویر و موضوع است و نه جرح و تعدیل و اصلاحهای تصویری در شبکهی بیرمق نمایش خانگی. همهی این عوامل در رشد اقبال عمومی به دوبلههای اینترنتی تأثیر شایانی داشته است. دوبلهها معمولاً با حضور صداهای آشنا و وفادار به نسخهی اصلی در صورت امکان آماده میشوند؛ البته استودیوهای سفارشگیرنده به راهکاری رسیدهاند که از سکانسهای غیرقابل نمایش عبور کرده و با عدم حذف تصویر، از صدا و دیالوگهای نسخهی اصلی بهره بُرده و مابقی را با حفظ امانت دوبله میکنند. شاید این خاصیت دوبله فارسی است که در سیر تاریخیاش تلاش کرده است پویا بماند و ادامه مسیر دهد. در گذر از آپارات و سالن سینما، کاستهای ویدئویی بتامکس و وی.اچ.اس، سیدی و دیویدی، اینک باید روی گزینهی «دانلود» کلیک کرد و به تماشای فیلمی نشست. بنابراین دوبله فارسی زنده است و نفس میکشد و هنوز میتوان در لابهلای انبوه آثار، نقشگوییهای باکیفیتی برای معرفی و تحلیل پیدا کرد.
استیو جابز (ساختهی دنی بویل/ به مدیریت دوبلاژ شروین قطعهای)
ساختار سهپردهای فیلمنامه استیو جابز نوشتهی آرون سورکین با به کار بستن حجم بالای دیالوگ در روایتپردازی و نمایش کنش و واکنش شخصیتها، بهاصطلاح فیلم دوبلهخوری است. موقعیت تکرارشونده در سه مقطع زمانی ۱۹۸۴، ۱۹۸۸، ۱۹۹۸ در پشت صحنهی رونمایی ساختههای کامپیوتری جابز و گفتوگوهای بسیار با نزدیکانش، فضای پُرالتهابی را به وجود آورده است. حضور مایکل فاسبندر در نقش استیو جابز و کیت وینسلت در نقش جوانا مشاورش، حکم ویترین دوبله فیلم را دارد و بیشتر نگاهها را به خود معطوف میکند که کدام گویندگان به جای این دو بازیگر مطرح نقشگویی میکنند؟ در این باره شروین قطعهای انتخابهای غیرقابل پیشبینی داشته و از گویندگانی بهره بُرده است که تا قبل از دوبلهی این فیلم تجربهی نقشگویی به جای این بازیگران را نداشتند: منوچهر زندهدل و فریبا رمضانپور. همین عامل میتوانست دوبلهی فیلم را دچار کاستیهایی کند، چرا که مخاطب، فیلمهای این دو بازیگر را با صدای دوبلورهای دیگری دیده است. اما جالب است که حاصل کار آبرومند شده است و شاهد کیفیت بالای کار این دو گوینده هستیم.
منوچهر زندهدل با دوبلهی نقش استیو جابز توانسته به تعادل مناسبی میان زیباگویی و مؤثرگویی برسد، هرچند در نگاه اول صدای آرام و باطمأنینهی او تناسب چندانی با شور و خروش و حس جاهطلبانهی این شخصیت ندارد اما با تمرکز بر دیالوگها و نقشگوییاش کار باکیفیتی را ارائه کرده است. این نکته در مورد فریبا رمضانپور نیز صدق میکند که توانسته گویای دلسوزیها، نگرانیها و همراهیهای جوانا در نقشگوییاش باشد. این دو در مقطع سوم فیلم در دیالوگهایی پُرشمار و باحرارت، اجرای باورپذیری دارند: «جوانا: چهطور قرار بود جلوی مادرش رو بگیره، اون هم مادری که میدونی همیشهی خدا… /جابز: اون به کریستن رضایت داد خونه رو بفروشه تا با من لجبازی کنه! /جوانا: حتی یه بمب دستساز هم توی آبگرمکن انداخته باشه برام مهم نیست. تو باید حلّش کنی [با حرص و حالت دندانقُروچه] الان! حلّش کن استیو. میرم… حلّش نکنی استعفا میدم.»
هرچند درباره انتخاب نقشهای اصلی توسط قطعهای (که علاوه بر مدیریت دوبلاژ به جای ست روگن در نقش واز همکار سابق جابز با آن بحثها و درگیریهای بیپایانشان درباره محصول اَپل۲ نقشگویی داشته است) میتوان همچنان گفت اما وی چند انتخاب شایسته برای نقشهای مکمل دارد که جای خُردهگیری باقی نمیگذارد؛ از تورج مهرزادیان برای نقش جان اسکالی (جف دنیلز) رییس سابق جابز تا رامین کاملی که برای بخشهای راوی مستند حالوهوای خوبی ایجاد کرده است و در این بین انتخاب شیلا آژیر برای دوبلهی دختر جابز که با توانایی کودکگویی و جوانگوییاش، گزینهی مناسبی برای این نقش است. ترجمهی روان مسعود میراسماعیلی و دیالوگنویسیِ اندازهی قطعهای، برآیند حرفهای از دوبلهی استیو جابز داده است و در ضمن نشانگر سطح این روزهای دوبله فارسی است که باید با داشتهها و واقعیتهای موجود به آن نگاه کرد، نه با نگاه بسته و خاطرهوار به چند دههی گذشته.
بتمن علیه سوپرمن: سپیدهدم عدالت (زک اسنایدر/ به مدیریت کتایون اعظمی)
شخصیتهای اصلی در فیلمهای موسوم به ابرقهرمانانه به منظور پیشبرد اهداف و رهایی از موقعیتهای خطرناک و مقابله با نیروهای شرّ، زیاد اهل حرف و سخنرانی نیستند و بیشتر عملگرا هستند و تمایل به زدوخورد دارند. تفاوتی هم نمیکند که از جنس موجودات فرازمینی چون سوپرمن باشد یا از جنس زمینیهای مسلّح به تکنولوژی روز ابزارآلات جنگی مثل بتمن. بنابراین کمحرفی ناشی از شخصیتپردازیشان، دست دوبلورها را جهت نقشگوییهای دراماتیک باز نمیگذارد. در این راستا نقشگویی سعید مظفری به جای سوپرمن/ کلارک جی. کنت (با بازی هنری کاویل) و چنگیز جلیلوند به جای بتمن/ بروس وِین (بن افلک) انتخابهای درستی به نظر میرسند اما با توجه به مواردی که گفته شد نقشگویی چالشبرانگیزی نداشته و به تعبیری لحظههای آرامی را سپری کردهاند. حتی عملکرد نازنین یاری با نقشگویی به جای شخصیت لوییز لِین خبرنگار و همکار و دلدادهی کنت/ سوپرمن (با بازی اِیمی آدامز که صدای آرام با رگههایی از معصومیت یاری، میتواند نمونهی مناسبی برای ادامه دوبلهی نقشهای این بازیگر شاخص با کمی جدیت و اهمیت در نقشگویی باشد) شامل این موضوع میشود.
در این میان، قطب شرور درام با نام لِکس لوتر با بازی خاص و تا حدی غلوشدهی جسی آیزنبرگ دیده میشود (از حالا با توجه به نوع اهداف جاهطلبانه و آرایش مویی که از او میبینیم میتواند ژوکر قسمتهای آینده باشد) که نقشگویی نفسگیر، پُرهیجان و با تمرکز بالایی به جای او میطلبید. پس عنوان بهترین نقشگویی فیلم تعلق میگیرد به افشین زینوری. البته در کارنامهی زینوری نقشهای باکیفیت دیده میشود اما وقتی با نقشی لبریز از حرکتهای لب و دهان و تکانههای گُلدرشت چهره در کنار سرعت بالا در گفتار روبهرو هستیم، به نظرم زینوری با این نقشگویی دیدنیاش به تالار مشاهیر دوبله فارسی وارد شده است و از حالا به بعد بخشی از این تالار را به خود اختصاص میدهد. کافی است به دیالوگهای سکانس گروگانگیری لین توسط لکس لوتر و سپس دیدار با سوپرمن در بالاترین نقطه برج نگاهی بیندازیم. لکس در پاسخ به لوییز که او را روانی مینامد، میگوید: «این فقط یه جملهی سهکلمهای در توصیف مغزهاییست که به مغزهای کوچیک میچربه. هوم خُب! بخش بعدی دایره جاته، میگردن و میگردن و میگردن تا برسند به سوپرمن. ای وای اشتباه کردم [با لحن مسخره] نه مثلث است. بله نابرابری مثلثی اقلیدس میگه کوتاهترین فاصله بین دو نقطه، یک مسیر مستقیمه و به عقیده من صافترین مسیر منتهی به سوپرمن یه جادهی کوچولوی خوشگل به اسم لوییز لینه!» بعد ناگهان لوییز را پایین میاندازد و چند لحظه بعد در تقابل با سوپرمن میگوید: «همه ایزدان هم ایناند. هادس، آپولون، زئوس، کالل، کلارک جوزف کنت. میدونی اسطوره هر کدوم ما رو تبارمون تعیین میکنه کلارک جون! و هر قبیلهای خدای خودش رو میشناسه. وقتی من بچه بودم هیچ موجود آسمانی نیومد تا من رو از مُشتهای پدرم محافظت کنه. پیش از اینها فهمیدم که اگه خدا قادر مطلقه [با حرارت] نمیتونه خیر مطلق باشه و [با آرامش] اگه خیر مطلقه ممکن نیست قادر مطلق باشه و همین طور تو رو باید ببینند چه کلاّشی هستی. امشب خواهند دید. شب رزم. بزرگترین رقابت گلادیاتوری در تاریخ جهان. خدا علیه انسان. روز علیه شب. فرزند کریپتون علیه خفاش گاتهام.» با مروری کوتاه متوجه میشویم که روخوانی سادهی این متن با سرعت بالا چهقدر نفسگیر است چه برسد وقتی که با بازی بیمهار بازیگر همراه شویم و با آن ادای عجیبوغریب دهان و لبها، سینک هم گفته شود.
ویپلش (دیمین شیزِل/ به مدیریت افشین زینوری)
از همان اولین تماشای فیلم دوستداشتنی و جذاب ویپلش/ تازیانه (با عنوان دوبلهشدهی ضربهی شلاق) این پرسش در ذهنم شکل گرفت که اگر قرار بر دوبله شدن فیلم باشد کدام دوبلور جای جِی. کی. سیمونز در نقش ترنس فلچر نقشگویی خواهد کرد؟ آن هم جای چنین اجرای نقشی که برای بازیگرش مهمترین جایزههای سینمایی سال را به ارمغان آورد. معجونی از تیزهوشی، سبوعیت، رذالت، جدیت و دلدادگی به موسیقی آن هم از گونهی جاز. در این حین، چند انتخاب ذهنی صورت گرفت ولی نتیجهی مطلوبی نداشت و در نهایت با اینکه به چند گزینه در میان گویندگان رسیدم اما شیوهی بیان انفجاری دیالوگها و فریادهای رُعبآور سیمونز با آن چهرهی برافروخته، کار را برای انتخاب نهایی سخت میکرد. این کنجکاوی همراه من بود تا اینکه نسخهی فعلی را با صدای بهرام زند دیدم. نقشگویی زند به جای سیمونز بازگشت درخشانی است به روزهای اوج، آن هم بعد از دورهای بیماری که آن صلابت و شفافیت را از صدای زند گرفته بود و حالا شاهد همان صلابت و کیفیت بالای کار این دوبلور توانا هستیم. از همان سکانس رویارویی ابتدایی فلچر با اندرو نِیمَن (با بازی مایلز تِلِر و نقشگویی افشین زینوری) که به هنگام تمرین درام به اندرو اعلام میکند که دنبال نوازنده میگردد، حضور پُررنگ فلچر و به موازات نقشگویی بهرام زند را احساس میکنیم، گویی جایی که او حضور دارد مابقی در سایه قرار میگیرند. لحن نیشدار و پُرکنایهی فلچر خیلی زود در پاسخ به شیوهی نوازندگی اندرو آشکار میشود: «ازت پرسیدم چرا قطعش کردی و تو در جواب به حالت یه میمون کوکی دراومدی!» در ادامه این نوع رفتار فلچر در مدرسه موسیقی شِفِر بیشتر نمود پیدا میکند بهویژه در سکانس تمرین قطعهی «ویپلش»؛ جایی که به یکی از نوازندگان گیر میدهد که سازش ناکوک است و وقتی پسر با ترس و تردید پاسخ مثبت میدهد، فلچر با حالت شوکآوری فریاد میزند: «خُب پس چرا از اول نگفتی؟! خیلی وقته که هیکل خیکیات رو تحمل میکنم ولی نمیذارم تو باعث شکست ما توی این مسابقه بشی چون به جای زیر و بم صدا، حواست به شیکمته! جکسن بهت تبریک میگم صندلی چهارم مال توست. خیکی چرا هنوز نشستی؟ زودباش برو بیرون!» و بعد از لحظهای سکوت با لحنی آرام و پیروزمندانه میگوید: «محض اطلاع، ساز اون ناکوک نبود، مال تو بود اریکسن، ولی اون نمیدونست. همینه که خیلی بده!»
فلچر هیچ ابایی در تحقیر و سرکوب شاگردانش ندارد حتی ناگهان صندلی را به سمت اندرو پرتاب میکند یا چند سیلی آبدار به صورتش میزند تا به ضرباهنگ مورد نظر برسد: «اگه گروهمو خراب کنی پوستت رو غلفتی میکنم. نمیدونستم در شِفِر عقبمونده هم ثبتنام میکنند. بشمار؟ تند میزنی یا کُند میزنی؟» زمانی که سه درامزن را در ماراتنی از خون و زخم، تاول و عرق و هیجان پشت درام ردیف میکند تا به تمپوی خاصش برسند، مدام میغرّد و ناسزا میگوید: «از این سریعتر نمیتونی بزنی مرتیکه بیوجودِ بیارزش. مامانت حق داشت وِلِت کرد و رفت. از پشت ساز برو کنار!» در همهی این لحظهها عملکرد زند در نقشگویی درخشان و بهیادماندنی است. در کنار انتخاب هوشمندانهی بهرام زند، باید یادی کرد از صداگذاری باکیفیت دوبلهی فیلم توسط حسین مطمئنزاده که از نظر کیفی و حفظ رنگ و روی موسیقی با نسخهی اصلی برابری میکند. ایامی از تماشای این دوبلهی تأثیرگذار نگذشته بود که شوربختانه خبر ابتلای بهرام زند به عارضهی مغزی را شنیدم که البته با اقدامی بهموقع و جراحی موفقیتآمیز، خوشبختانه این معضل برطرف شد اما عوارض این خونریزی موجب ضعف عمومی و خانهنشینی زند شده و با افسوس آن شفافیت و استحکام را از صدایش گرفته است. امیدواریم هرچه زودتر سلامتی و تندرستی شامل حال ایشان شود چرا که بهرام زند هنوز نقشهای ناگفتهی بسیاری دارد. پس در انتظار بازگشتتان هستیم آقای زند.
دوبله دیگری از فیلم بتمن علیه سوپرمن با گویندگی کیکاووس یاکیده بجای سوپرمن، منوچهر والی زاده بجای بتمن و افشین زینوری بجای لکس لوتر در فضای مجازی موجود است که انتخابهای بجاتری بنظر میرسند
سلام بله واقعا بهرام زند اسطوره دوبله کشور هستن برای ایشون ارزوی سلامتی میکنم امیدوارم هرچه زودتر خوب شوند واقعا خیلی حیفه صدای زیبای بهرام زند عزیز با اون دوبله استثنایی سریال۲۴که هنوز صدای کیفر ساترلند (جک)رو بدون او تصور هم نمیکنم وتو ذهنم صداش مونده!!