این کارگردان در نوع خودش اعجوبیه. شرایط فراهم باشه و پا بده در سال می تونه چهار فیلم را یکی بعد از دیگری جلوی دوربین ببره. آرش معیریان مرد اول صندلی کارگردانی فیلم های موسوم به بدنه، از کما و شارلاتان شروع کرد و تا پارسال دقیقاً یک دوجین فیلم عموماً کمدی سطحی ساخته است.
نگاهی به دو فیلم اخیر او یعنی “عشق شانس و تصادف” و “دریا کنار” که هر دو در سال ۹۳ تولید شده اند، این ذهنیت را بوجود می آورد که با توجه با بازیگران مشترک هر دو فیلم، گویی تیم تولید معیریان در یک سفر شمال همزمان دو فیلم را ساخته اند.! معیریان تنها کارگردان فیلم های لایت و مفرح نیست اما سرعت عمل و بی حاشیه بودن او به گونه ای است که هر تهیه کننده و سرمایه گذاری داوطلب دعوت از او برای نشستن روی صندلی کارگردانی است. دریا کنار بر خلاف آثار پیشین معیریان دچار مشکل چند گانگی لحن است. لحن غالب در فیلم که معیریان آن را شگرد دارد می توانست خلق فضاهای کمیک، شاد و رقص و آواز باشد. دریا کنار از این صحنه ها کم ندارد و در فیلم به دفعات پاساژهای موسیقیایی به سبک فیلم های هندی دیده و شنیده می شود. اما مشکل فیلم از جایی آغاز می شود که فیلمساز می خواهد ادای دینی به ژانر وحشت بکند و ناخنکی هم به سینما ماورا بزند.!
همزمانی تقریبی عرضه دو فیلم دریا کنار و متل قو در شبکه نمایش خانگی نشان می دهد که طبیعت زیبا و شهرهای خوش و آب رنگ شمال کشور به علاوه بازیگران جوان و خوش بر و رو، مصالح و مواد اولیه مناسبی برای ساخت ملودرام های سطحی هستند. ملو درام هایی که هنوز در بین عامه مردم بویژه در شهرستانها علاقمندان زیادی دارند و در اتوبوس های بین شهری می توانند، دوری و خستگی راه را برای مسافران قابل تحمل سازند.
اضافه کردن نظر