توزیع فیلم هایی نظیر “دو ساعت بعد مهر آباد” در شبکه نمایش خانگی، این سوال را در ذهن ایجاد می کند که اگر فیلم هایی از این دست برای اکران عمومی مناسب تشخیص داده شده اند، پس فیلم هایی که بناست از ماه آینده در گروه “هنر و تجربه ” به نمایش در آیند، چه مختصاتی دارند. روشن تر عرض کنم؛ “دو ساعت بعد مهر آباد” اثری ضد قصه است و تماشای آن تا به آخر به بردباری زیادی نیازمند است. به سبک و سیاق چنین فیلم هایی کارگردان در بند استفاده بهینه و خلاقه از مصالح دراماتیک نیست. غیر از خط کم رنگ یک قصه – در این فیلم سفر و جستجوی زن جوان برای صاحب عکس و کشف رابطه او با همسر مرحومش- داستان های فرعی دیگری به چشم نمی خورد. معمولاً یکی از ویژگی های فیلم های تجربی، روایت و ساختار نامتعارف است، علیرضا فرید در اولین تجربه بلند سینمایی خود بی آنکه تجربه کار در سینمای داستانی را پشت سر بگذارد، مستقیماً پا به عرصه ای گذارده است که توانایی لازم را در آن ندارد. ریتم یکنواخت، دیالوگ های روشنفکرانه و روابط سرد آدمها و بازی به اصطلاح درونی و زیر پوستی بازیگران، در مجموع فضایی را پدید آورده است که فیلم را برای مخاطب عام در نمایش خانگی که به دنبال قصه های پرکشش و آثار سرگرم کننده است، غیر قابل تحمل ساخته است.
تهیه کننده اثر محمد احمدی از اینکه مدیر موسسه قرن جدید مجاب به خرید فیلم وی شده است، در اظهاراتش از او تشکر کرده است ولی ایکاش فرهاد رحمتی که در کارنامه اش فیلم های خوب کم نیست، سرمایه اش را مصروف خرید فیلم هایی کند که رضایت مخاطب را هم به دنبال داشته باشد.
بازتاب “دو ساعت بعد…” در شبکه نمایش خانگی تجربه خوبی است تا موسسات از این پس خیلی گرد فیلم های هنر و تجربه نگردند مگر آنکه اینگونه فیلم های کم مخاطب جزء علائق و دل مشغولی بعضی از مدیران موسسات باشند.!
اضافه کردن نظر