دوران فتحعلی اویسی ها و امیر جلالی ها با بسته شدن پرونده طنزهای نود شبی در دهه هشتاد به پایان رسید. حالا دیگر پخش چند باره سریال های آنها در شبکه های تازه تاسیس شده هم شوری برنمی انگیزد. چه رسد به اینکه همان تیپ ها در نسخه سینمایی فیلمی نظیر بازنشسته ها تکرار شود.
محسن ربیعی خیلی شانس داشته که از تصدق سرمایه گذار و تهیه کننده ی معتبری همچون شکوفا فیلم توانسته است پروانه ساخت سینمایی برای بازنشسته ها بگیرد. در واقعیت فیلم او ارزشی فراتر از تولیدات عامه پسند در شبکه نمایش خانگی ندارد، گیرم که اخذ پروانه سینمایی توانسته باشد ارزش افزوده بیشتری به حقوق ویدیویی اثر بخشیده باشد.
خلاصه یک خطی داستان را با هم مرور کنیم.:
“یکی از بازیگران نقش های فرعی بخوانید سیاهی لشکر سینما توسط خانمی که شباهت با بازیگر سینما خانم آرام جعفری دارد، اغفال شده و با فروختن خانه اش در پروژه فیلمی دروغین سرمایه گذاری می کند.” همین کافیست تا سوالات متعددی در ذهن من و شمای خواننده قطار شود.
در عالم واقعیت بازیگران نقش های فرعی اینقدر ببو گلابی تشریف ندارند. وضعیت مالی بازیگرانی از این دست اقتضا نمی کند تا صید کلاهبرداران شوند. بازیگران نقش های فرعی معمولاً در پروژه های فیلمسازی چند آدم آشنا را پیدا می کنند و کنجکاوانه اصل و نسب گروه سازنده و سرمایه گذار را درمی آورند. کمتر پیش می آید که بازیگر زنی واسطه جذب بازیگر نقش فرعی مرد شود مگر آنکه صنم و نسبتی با یکدیگر داشته باشند. در شرایطی که سریال های پربیننده تلویزیونی مملو از گاف های عدیده هستند، لیست کردن سوتی های فیلم کم ادعایی مثل بازنشسته ها چندان هنر نیست و نیاز به ذکاوت بالایی ندارد.
۶۰ امین فیلم سال با لوگو و نشان پرتو آبی در بازار عرضه شده است.
اضافه کردن نظر