روزانه های سینمایی
عفو کردن انتقام ملایمی است

عفو کردن انتقام ملایمی است

فیلم دهلیز با اینکه شگفت انگیز و غافلگیر کننده نیست ولی در قحطی فیلم های دیدنی اثری قابل توصیه است. زیرا:

-تلاش دارد تا مخاطب را به صرافت عفو و گذشت بیاندازد. به او هشدار دهد به وقت خشم و عصبانیت احساسی عمل نکند و پشیمانی به بار نیاورد. به او القا کند کاری نکند که نیاز به عذر خواهی داشته باشد.

-دهلیز تصویر گر روابط و مناسبات آدم هایی است که از فرط سرد مزاجی و عبوس بودن به سردی زمستان گفته اند؛ برو کنار بوق بزن!

-عزت نفس شیوا زنی که مشکل و مصیبت بزرگی را تحمل می کند و در غیاب همسرش با سلامت رفتار به هر کوشش و تلاش مشروعی دست میزند، الگویی برای زنان جامعه است و از حیث فنی نیز مانع از درغلطیدن محض فیلم در تله یک ملودرام صرفا احساسی شده است.

-بچه ها با ضمیر پاکشان می توانند گاهی گره از کارهای فروبسته بگشایند و بزرگترها را به تماشای آیینه درون شان بخوانند. در پایان فیلم با سرازیر شدن مروارید اشک از چشمخانه مادر مقتول خوش بین می شویم که او و دخترش سرانجام از قصاص بگذرند و به دریافت دیه رضایت دهند.

-دهلیز تصویر خوبی از زندانبانان و رفتار آنان با زندانیان به نمایش می گذارد. صحنه بازی عطاران با پسرش در زمین بازی زندان بصورت اسلوموشن و همراهی موسیقی مناسب با حس صحنه، یکی از تاثیر گذارترین صحنه های فیلم است. اضافه کنید اعطای مرخصی سه روزه  و نیز پیگیری های مسئول بند و همسرش اعظم را برای جلب رضایت اولیای دم .

-دهلیز در روایت داستان خیلی شتابزده عمل نمی کند و سوالی را که در ذهن شخصیت هایش ایجاد می کند، در سکانس های بعدی به جواب می رساند. این عمل ضمن آنکه به مخفی کردن عامدانه اطلاعات از بیننده و سپس رودست خوردن تماشاگر تعبیر نمی شود بلکه حس تعلیق کم رنگی را نیز به داستان می بخشد. ابتدای فیلم نمی فهمیم چرا پسر بچه باید مدرسه و کلاس را ترک کند و در جای دیگری ثبت نام کند. در دقایق بعد درک می کنیم او همکلاس خواهر زاده مقتولی است که به دست پدرش کشته شده شده است.

برای ما و شخصیتی که هانیه توسلی آن را بازی می کند، این سوال بی جواب می ماند که زنی که به ملاقات عطاران در زندان می رود کیست؟ در ادامه فیلم و روند منطقی داستان پرده از این راز برداشته می شود، پی می بریم که آن زن کسی جز مادر هانیه توسلی نیست.

زمان می برد تا دلیل تنهایی مادر و پسرش را در دقایق نخستین فیلم بدانیم. قدری که زمان می گذرد شمایل عطاران را در بند زندان می بینیم.

 پنجاه و چهارمین فیلم سال را فیلمسازان جوان تامین و هنر اول پخش نموده اند.

توضیح: تیتر این پست برگرفته از جمله ای منتسب به دیل کارنگی است.

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

۱ نظر

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید