روزانه های سینمایی
گرفتار در پیله خودسانسوری

گرفتار در پیله خودسانسوری

احمد کاوری خود زنی را ملهم از رمان “دزد سگ ها” نوشته نجیب محفوظ نویسنده شهیر مصری و برنده نوبل ادبی، جلوی دوربین برده است. سینمای ایران پیش از این هم اقتباسی از یک رمان مصری را به خود دیده بود. مرحوم سیف الله داد فیلمنامه بازمانده را بر اساس قصه ای از غسان کنفانی نویسنده مصری به نگارش درآورد و فیلم ماندگار بازمانده را ساخت.

هر قدر “بازمانده” متکی بر حوادث و ماجراهای پرتنش بیرونی است، “خودزنی” قصه ای شخصیت محور است و بازی درونگرایانه شخصیت ها باید پیش برنده داستان باشد. سیف الله داد ناگزیر نبود قصه اولیه کنفانی را ایرانیزه کند. در خودزنی مشکل کاوری از جایی آغاز می شود که مجبور است قصه را در حال و هوای ایران معاصر بازنویسی کند و مرتباً به  حوادث و ماجراهای حاد سیاسی و اجتماعی ارجاعاتی داشته باشد.

خودزنی با کمی اغماض ذیل گونه سیاسی – اجتماعی قرار می گیرد اما لحن و بیان کارگردان کاملاً علیه سیاست و هر گونه کنش سیاسی است. دنیای سیاستی که او در فیلم ترسیم کرده، بواسطه حضور فرصت طلبانی همچون “صدرا” آغشته به دوز و کلک و فریبکاری است و تلاش ها برای مبارزه با چنین جرثومه هایی جبراً راه به جایی نمی برد.

مشخص نیست چنین رویکری در کاوری ناشی از اعتقاد قلبی اوست و یا آنکه فضای بسته سیاسی-اجتماعی در زمان ساخت او را به چنین ورطه ای کشانده است. فراموش نکنیم که فیلم با وجود مشارکت فارابی در ساخت، در جشنواره سی ام فجر در حاشیه ماند و زیاد فرصت دیده شدن نیافت.

“خودزنی” یکی از کم دیالوگ ترین فیلم هایی است که طی این سالها سینمای ایران به خود دیده است. همین عامل سبب معرفی ناقص شخصیت ها شده است. به هر حال یکی از کارکردهای دیالوگ تبیین انگیزه ها و کنش های شخصیت ها در قبال اتفاقات بیرونی است. فیلمی که بر پس زمینه سیاسی- اجتماعی استوار است، ناگزیر باید اطلاعات کافی را به بیننده خود منتقل کند و او را یاری نماید تا هم با فضا مانوس شود و هم با شخصیت ها همذات پنداری کند. سریال تلویزیونی “چک برگشتی” سیروس مقدم در نوروز ۹۰ که در آن هم بحث نامزدی در مجلس مطرح بود، به مراتب از “خودزنی” کاوری جسورانه تر بود و کارگردان ابایی نداشت تا به زد و بندها و کارهای سخیفی که به بهای جلوس بر صندلی سبز مجلس از نامزدها سر می زد، اشاره کند.

در یک جمع بندی “خودزنی” تمرین و سیاه مشق جسورانه ای برای فرم و روایت سینمایی است اما در محتوا و مضمون زبان الکن و نامفهومی دارد. پنجاه و سومین فیلم ایرانی ۹۲ با آرم استیشن موسسه تصویر دنیای هنر دیدنی شده است.

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

۲ comments

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

  • سلام آقای فروتن.خسته نباشید.
    سایتتون خیلی قشنگ و بهتر شده.ممنونم.
    اگه میشه توضیحی هم درباره فیلم هایی که قراره بزودی توزیع بشه بدین تا بدونیم باید منتظر چه فیلم هایی باشیم…پارسال در همچین روز هایی منتظر توزیع جرم بودیم که نهایتا بعد از حدود۱۷ ماه انتظار در تاریخ ۱۸ دیماه۹۱ توزیع شد .
    این که میگن فیلم ها رو دیر تر در شبکه نمایش خانگی عرضه کنن تا سینما رونق بگیره حرف اشتباهیه به نظر من.چون افرادی مثل ما که تو استانشون سینما ندارن چشمشون به توزیع فیلم ها در شبکه نمایش خانگیه.استان سیستان و بلوچستان بعنوان پهناور ترین استان ایران از نعمت سینما محرومه.این یک درده که در بعضی شهر ها چند سالن سینما باشه و اینجا…!شهر زابل در شمال استان سیستان بلوچستان تا چند سال پیش سینما داشت و من یادمه وقتی بچه بودم به همراه پدرم به سینما میرفتم.ولی چند سالیه که این سینما تعطیل شده.آقای فروتن امیدوارم حرفای من جوون رو از شرقی ترین نقطه ایران شنیده باشی.امیدوارم از شنیدن حرفام خسته نشده باشی…
    موفق و سربلند باشید

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید