مقایسه فیلم های “پروانگی” و “برف روی کاج ها” که هر دو به تازگی در شبکه ویدیویی عرضه شده اند، این حسن را دارد که کیفیت کار دو سینماگر جوان را از حیت برگردان تصویری قصه هایی که مضمونی کاملاً درونی دارند، مقایسه کنیم. در پروانگی توصیف حالات درونی شخصیت ها را نریشن به دوش می کشید و در “برف روی کاج ها” کنش و موقعیت های نمایشی بیننده را در فهم خلجان های روحی بازیگران یاری می رساند. هر قدر سعید راد در “پروانگی” حس همذات پنداری را در بیننده برنمی انگیزد، مجموع بازیگران “برف روی کاج ها” بویژه مهناز افشار باور پذیر جلوه می کنند.
معادی قبل از آنکه بازیگر باشد، سناریست است. به همین خاطر فیلمنامه را با وسواس نوشته و عامدانه از دام فیلمی حادثه محور که بتواند با جذابیت های بیرونی اش کار را برای او و بیننده آسان کند، گریخته است. از سوی دیگر معادی به اعتبار بازیگر بودن در انتقال حس مورد نظر به بازیگرانش موفق عمل کرده و بعد تازه و کشف نشده ای از توانایی های مهناز افشار را عیان ساخته است.
“برف روی کاج ها” می توانست یکی از نمونه های مثال زدنی در سینمای ایران برای نمایش تلخی ناشی از خیانت همسر باشد، اگر پای نریمان(صابر ابر) به قصه طور دیگری باز می شد و شائبه بد فهمی برای مخالفان فیلم پدید نمی آمد تا تصور کنند، رویا (افشار) برای انتقام از خیانت همسرش علی(پاکدل) تن به رابطه با مرد همسایه داده است.! رابطه ای که رویا تا حدی آن را در دایره عرف جامعه بازتعریف می کند و اجازه سوء برداشت به صاحبخانه و همسایگان نمی دهد. مخالفان “برف روی کاج ها” از این نکته غافل هستند که فیلم نجیبانه از نمایش هر گونه ارتباط علی و نسیم پرهیز می کند و با این کار قبح رفتاری خیانت آمیز را نمی ریزد.
با این حال این سوال باقی است که چرا رویا دوستش(ویشکا آسایش) را به خاطر پنهان کاری سرزنش می کند و او را به باد انتقاد می گیرد ولی در برابر علی مهر سکوت بر لب می زند. انفعال رویا و دست و پا بسته بودن او در برابر جفای علی، این نتیجه را در پی ندارد که ممکن است در ازدواج های بعدی او از همین سوراخ دوباره گزیده شود؟
چهل و بکمین فیلم ایرانی سال را موسسه پرتو آبی با کیفیت نسبتاً خوب صدا و تصویر منتشر کرده است.
سلام علیکم
خدا قوت
من چند تا سوال در مورد برف روی کاج ها داشتم میخواستم ببینم نظر شما چیه
دلیل سیاه سفید بودن فیلم جیه؟
آیا آقای معادی میخواسته اون حسی که توی فیلم بوده رو پررنگ تر کنه؟ یا نشانه ای از بی روح بودن روابط انسان ها در دوره ی اخیره.
همان طور که شما فرمودید آقای معادی به نظر میرسه فیلنامه قوی نوشتن. اما در ابتدای فیلم مهناز افشار عینک همسرش رو برای خوندن چیزی قرض میگیره اما در صحنه ای که صابر ابر موبایل خود رو به مهناز افشار میده به راحتی از روی متن میخونه.
دلیل سفید بودن تعدادی از موهای مهناز افشار چی بوده.
آیا آقای معادی در فیلمنامه نویسی و کارگردانی شبیه آقای فرهادی نیست؟
با تشکر از شما.
به اعتقاد من سیاه و سفید بودن فیلم کمک زیادی به القای سردی بین روابط شخصیت ها می کند و تمرکز بیشتری برای بیننده با حذف المان رنگ پدید میآورد. این کار صرفاً بر اساس سلیقه و انتخاب کارگردان صورت گرفته است.
نکته ای که در باره عینک مطرح کرده ای اشکالی است که متوجه منشی صحنه است و البته به پای کارگردان نوشته می شود. این موضوع ربطی به ارزیابی توانایی نویسندگی معادی ندارد
سفید بودن چند تارموی رویا بخشی از طراحی چهره او در فیلم است. تا قدری شمایل او را به آستانه میانسالی نزدیک تر کند.
تاثیر پذیری هنرمندان از یکدیگر امری طبیعی است و به اقتضای داستان فیلم سبک کارگردانی قابل تغییر است. با این حال هر هنرمندی دوست دارد فیلم هایش را با امضای خودش در معرض داوری قرار دهد.
یک مسئله دیگه شاید از همه موارد بالا باشه، عکس العمل مهناز افشار در مقابل مسئله خیانت خیلی آرام و غیر معقول به نظر میرسه یعنی این مسئله اینقدر جا افتاده هست؟
یکی از بن مایه های اصلی فیلم تاکید بر مظلومیت زن- بخوانید مظلوم نمایی- است و به همین خاطر در رویکردی غیر واقع بینانه رویا در برابر خیانت علی زیاده از حد محافظه کارانه عمل می کند و مماشات او شاید حرص اغلب خانم ها را در بیاورد. همانطور که نوشتم تنها جایی که دیگ غیرتش به جوش می آید در سالن انتظار موسیقی است که دوستش را به باد انتقاد های تند می گیرد