آنچه میخوانید حاصل تحقیق چند ساله نگارنده در باره تاریخ سینما در استان مرکزی است که به جز منابع مکتوب، عمدتاً متکی بر مشاهدات میدانی و گفتگو با دست اندرکاران مطلع انجام شده است. این پژوهش که برای اولین بار به مناسبت «روز ملی سینما» در سال ۱۳۹۲ منتشر شد، بی شک با نقائص اسنادی و اطلاعاتی همراه است که جز به مدد اهالی فرهنگ دوست استان مرکزی برطرف نخواهد شد. همه کسانی که در یکی از شهرهای استان مرکزی متولد شده و یا در آنها سکونت داشته و از تحولات سینما در شهر زادگاه و محل سکونتشان اطلاع کاملتر و درستتری داشته باشند، میتوانند این مختصر را کامل کنند. پیشاپیش از اظهار نظر علاقمندان سپاسگزارم. هر گونه استفاده و بهرهبرداری برای ساخت فیلم مستند و یا برنامه تلویزیونی بر اساس این پژوهش بدون کسب اجازه رسمی از نویسنده ممنوع است. این سایت مرتباً بروزرسانی می شود.!
پیشینه ساخت سالنهای سینما در استان مرکزی
سینما برق در اراک
به احتمال قریب به یقین و بر اساس اوراق و نمونه اعلانات فیلمهای به نمایش در آمده و نیز مطالب روزنامه «نامه عراق»(۱۳۱۲-۱۳۵۲)، افتتاح نخستین سالن سینما در اراک موسوم به سینما «برق» و سپس «آریان» به سالهای اولیّه دهه دوم قرن گذشته یعنی در حد فاصل سالهای۱۳۱۰ تا ۱۳۱۲ مربوط میشود.
بی شک سینماها در نخستین سالهای فعالیت تماشاگران خود را از قشر خاص، اقلیت های دینی و تحصیل کرده میجستند. به همین خاطر انگیزه اصلی بانیان نخستین سینِما در اراک تامین اوقات فراغت اشراف شهر و ارامنه مهاجر بود که از سال ۱۲۶۰ شمسی متعاقب انقلاب اکتبر پیروزی بلشویکها در روسیه و پس از جنگ جهانی اول، جمعیت آنها در اراک به مرور افزایش یافته بود. این عده به همراه کلیمیان اغلب در نمایندگی کمپانیهای اروپایی به تجارت فرش اشتغال داشتند. همچنین مشاهده انتشار روزنامه« نامه عراق» ( سه شماره در هفته ) از وجود جمعیتی منوّرالفکر و باسواد در اراک و خواهان دستیابی به مظاهر ترقی و تمدن غربی، خبر میداد. درج آگهیهای سینما «آریان»در صفحات روزنامه «نامه عراق» استفاده از بهترین وسیله ارتباطی و تبلیغی با قشر مذکور در آن دوران به حساب میآمد.
به جز چاپ نمونه آگهی فیلمهای تنها سینمای شهر، برگزاری جشن اولین سالگرد انتشار نامه ی عراق در اسفند ماه ۱۳۱۳ شمسی در سالن سینما، مؤید حسن ارتباط دو رسانهی یاد شده در نخستین سالهای حیات و ابراز وجود آنها در جامعه شهری اراک آن روز است.
با این وصف، از آن جا که روزنامه «نامه عراق» از اسفند سال ۱۳۱۲ شمسی انتشار خود را در «سلطان آباد»(اراک امروز) آغاز کرد، محتمل است که نمایش فیلم در سالن برق نیز کمی پیش از این تاریخ صورت گرفته باشد. نکته حائز اهمیت درباره تأسیس سینما در اراک، ساخت آن در جوار کارخانه برق و در زمینی که متعلق به صاحبان و شرکای کارخانه برق اراک بود، میباشد. مولف کتاب «کارنامه یا دو بخش دیگر از تاریخ اراک» مینویسد: «در قسمت اول این سال(۱۸ اردیبهشت) ۱۳۰۶ خورشیدی کارخانه مولد برق در اراک تاسیس شد. شرکای اولیه ۱. برادران نوذری ۲. حاج محمد مهدی خوانساری ۳ .شیخ حسن وکیل۴. افلاطون شاهرخ۵. آقای مرتضی قلی خان بیات سهام السلطان و عباسقلی خان سهم الملک سرمایه اولیه ۴۰هزار تومان بود.» دهگان همچنین در ذیل وقایع سال ۱۳۲۴می نویسد: «از بدو تاسیس اداره برق (۱۳۰۶) تا دو سال قبل مهندس این اداره مسیو هاز آلمانی بود. مرتب کار میکرد تا جنگ پیش آمد. بنا شد مسیو هاز هم مخالف سیاست متفقین باشد. او را گرفته و به طرف استرالیا فرستادند.»(دهگان، ابراهیم/ ۱۳۴۵ص.۲۲۹-۲۳۰)
ولیالله شمشیربندی در مقاله سینما در اراک(رازان، ۳) مدعی است که سالن سینما برق نه در جوار کارخانه برق بلکه در طبقه دوم عمارت برق راهانداری شد و هدف آن ترغیب مردم به خرید اشتراک برق بوده است. بنای کارخانه برق از حیث معماری و مصالح به کار رفته در ردیف ساختمانهای احداث شده در ضلع شمالی خیابان خوانساری اراک(۱۳۰۷) بود. با توجه به صامت بودن فیلمها و دستگاه پخش فیلم، صدای موتور برق عامل مزاحمی برای دیدن فیلمهای اغلب خارجی آن دوران نبوده است.
در بین موسسان کارخانه برق که اغلب از سرمایه داران و ملاکان بزرگ بودند، نام دو تن از رجال سیاسی شهر که بعدها در تاریخ ایران و شهر اراک نقش موثری ایفا نمودند. به چشم میخورد. بیات پدر و بیات پسر که در ترکیب سهامداران واحد تولید برق اراک جایگاه ویژهای داشتند. عباسقلی خان بیات(پدر) معروف به سهم الملک نماینده دوره سوم مجلس شورای ملی بود که آن مجلس یکسال بیشتر نپایید. مرتض قلیخان بیات(پسر) ملقب به سهام السلطان نماینده مردم سلطان آباد و بعدها اراک از دوره چهارم تا سیزدهم بود. بیات سابقه وزارت در سلطنت پهلوی پدر و پسر را دارا بود و پس از سقوط کابینه قوام در آذر ماه ۱۳۲۳ تا خرداد سال بعد نخست وزیر ایران بود. وی تا زمان فوت(۱۳۳۷) نماینده مجلس سنا بود.
بنابراین سهامداران کارخانه برق جمعی از سرمایه داران و صاحب منصبانی بودند که تمایل داشتند مجری سیاستهای رضا شاه در امر مدرنیزاسیون باشند و از سوی دیگر با ترویج سبک زندگی متجددانه، زمینه ترویج کالاهای صنعتی و برقی خارجی را در بین اقشار متوسط فراهم کنند. این عده پس از جذب مسیو هاز آلمانی در کارخانه برق، مسیو ایرمانوف را هم برای راه اندازی سینما برق دعوت به همکاری کردند تا همتایان مرفه و روشنفکر آنان ضمن تماشای پدیده هیجان انگیز و شگفت انگیز فیلمهای مختلف خارجی، در معرض تبلیغات بانیان کارخانه برق برای خرید انشعاب برق شوند و راه را برای واردات کالاهای برقی به خانه هایشان باز کنند.
وجیه الله عباسی در گفتگو با نگارنده یکی از مدیران قدیمی سینماهای اراک در این باره اظهار داشت: « بعدها بر سر مسئله واگذاری زمین سینما به صاحب سینما، بین شرکا به خاطر تعصبات مذهبی اقلیتی از آنها، اختلاف درگرفت.»پر واضح است که به دلیل حرمت سینما در بین اقشار مذهبی و تنفر و انزجار علمای مذهبی از سینما به عنوان مروج فحشا و بی بند و باری، یک ارمنی مهاجر با حمایت سیاسی دولت و اشراف شهر، تنها کسی بود که میتوانست با ملاحظه وضعیت سیاسی اجتماعی عراق عجم آن روز، به نمایش فیلم و راهاندازی سینما اقدام کند.
عواملی که سبب اطمینان خاطر ایرمانوف برای ساخت سینما در اراک شده بودند، به شرح زیر بود:
–حمایت مالکان بانفوذ محلی از وی برای ساخت سینما درست در جنب کارخانه برق خصوصی شهر
– نزدیکی سینما به محل سکونت اقلیت های دینی( ارمنی و کلیمی)
– ضعف بنیادهای مذهبی آن روز جامعه اراک به دلیل مهاجرت روحانیون با نفوذ از جمله شیخ عبدالکریم حائری موسس حوزه علمیه سپهدار به قم، رحلت آقانور الدین روحانی مبارز در اوایل قرن
–دگرگونی وسیع در سیمای شهر اراک به تبع سیاست مدرنیزه کردن کالبد شهرهای کشور از رهگذر اقدامات دکتر شیخ در حد فاصل سال های ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۰ شمسی
– تحرک و فعالیتهای فرهنگی فارغ التحصیلان و دبیران تجددخواه مدرسه صمصامیه.
پهلوانیان در کتاب «ارامنه ایران (از سال ۱۹۴۱ الی ۱۹۷۹)» که به زبان ارمنی و در ایروان چاپ گردیده است، در خصوص ارامنه اراک می نویسد:
«ارامنه بین سال های ۱۹۰۲ تا ۱۹۰۳ به اراک آمدند و در آن زمان بازرگانان ارامنه، در اراک کارگاه های قالی بافی و مراکز تجاری دایر کردند و چهار منطقه بوده و این ارامنه از همین چهار منطقه ارمنی نشین اطراف اراک به نام های کزّاز، کمره، بُربُرود و جاپلق و تعدادی نیز از جلفای اصفهان بوده اند که نزد بازرگانان جهت کار میآمدند و به همین دلیل، روز به روز بر جمعیت آنان افزوده شد. لذا می توان گفت ارامنه اراک از سه حوزه به این شهر مهاجرت کردهاند:
۱- ارامنه شهرستانهای اطراف اراک که عمدتاً کارکنان شرکت های فرش بافی را تشکیل می دادند.
۲- ارامنه اصفهان که به عنوان منشی و حسابدار فعالیت میکردند.
۳- ارامنه ترکیه و ارمنستان که به عنوان بازرگانان عمده و تجار و صاحبان کارگاههای بزرگ قالی بافی به اراک آمده بودند.»(آقابابا، علی، ارامنه و هنر۷ راه دانش شماره مسلسل۷، به نقل از پهلوانیان، ارامنه ایران)
از سوی دیگر نقش فعال مسیونرهای مذهبی در هدایت و اداره اماکنی فرهنگی از نوع غربی آن بی تاثیر نبوده است. همچنین فعالیت کنسولگری انگلیس و کمپانی انگلیسی– اتریشی در اراک در مدتی قریب به ربع قرن، قطعا در پرورش چهرهها و کانونهای وابسته و تبلیغ فرهنگ غربی حائز اهمیت است.
در بی تفاوتی جامعه مذهبی آن روز اراک به این واقعه فرهنگی و به زعم آنها معارض با ارزشهای دینی و ملی همین بس که مرحوم استاد ابراهیم دهگان، پدر تاریخ اراک در کتاب فهرست وقایع اراک و سایر مقالات محققانه خود درباره تاریخ شهر اراک، هیچ اشارهای به تأسیس سینما و ماجراهای مربوط بدان ندارد و با سکوت سنگین خود، هیچ مدرک مستند مکتوبی درباره این پدیده در اختیار جستجوگر امروزی قرار نمیدهد .
دکتر پرویز اجلالی از پیشگامان جامعه شناسی سینما، تجربه زیسته و تاریخ فرهنگی ایرانیان از سینما را به چند دوره تقسیم میکند.
«اولین دوره مربوط به شکلگیری سینما در ایران و تاسیس سینمای صحاف باشی در سال ۱۳۰۴ شمسی است. در این دوره مخاطب سینمای ایران هم محدود؛ و مربوط به شخصیتهای دربار و برخی از طبقات اشرافی است. در این دوره جنینی هنوز نه سینما به یک پدیده همگانی بدل شده و نه مخاطب عمومی شکل گرفته است. دوره دوم مربوط به سالهای بعد از ۱۳۰۴ تا پایان دوره رضاشاه یعنی سال ۱۳۲۰ است که سینما کمی گسترش پیدا میکند و برخی از زنان هم امکان حضور در سینما را پیدا میکنند. در واقع سینما اندکی دموکراتیکتر میشود و تعداد بیشتری از مخاطبان از طبقه متوسط و متوسط به بالا در سینما حضور مییابند. دوره سوم هم از دوران پهلوی دوم تا انقلاب اسلامی تعریف میشود که دوران رونق گرفتن سینما در ایران است و سینما مخاطب عام پیدا کرده و مردم زمان و هزینه قابل توجهی را برای درک و حضور در سینما پرداخت میکنند. در واقع ویژگی مخاطبان سینما در این دوره همانند ژانرها متنوع و همگانی میشود.»(پاشاپور یوالاری، حمید، ۱۳۹۵)
سینما آریان
ایرمانوف موسس روسی سینما بعد از انتقال سالن سینما از عمارت شرکت برق به مکان جدید یعنی در خیابان ضلع غربی باغ ملی(خیابان خوانساری) نام سینما را آریان گذاشت. سینمایی به همین نام در سال ۱۳۱۱ در سر پل امیر بهادر تهران افتتاح شده بود،
«با ایجاد موج ملیگرایی و ایران دوستی نام سینما برق به سینما «آریان» تغییر داده شد (۱۳۱۳) با همکاری فرمانداری«زین العابدین قیامی»سینما آریان در ساختمان جدیدی در خیابان «حاج حسن خوانساری»گشایش یافت. خیابان خوانساری منشعب از باغ ملی، محله نوسازی بود که در سال ۱۳۰۷خورشیدی به همت دکتر شیخ همراه با دیگر ساختمان های جدید در شهر اراک طراحی شد. حاج حسن خوانساری که از بازرگانان خوشنام و آزاده شهر بود ساختمان های زیبایی در دو طرف خیابان احداث کرد. در سراسر ضلع شمالی خیابان ساختمان دو طبقهای با مهندسی و معماری ایرمانوف روسی و دستیاری« باقر گیاهچی» ساخته شد. این ساختمان تا خیابان شهربانی امتداد داشت. مجموعه بنای سینما در طبقه دوم ضلع غربی آن ساختمان قرار گرفته بود. ورودی سالن عریض بود و ۱۲ پله کوتاه داشت که ورود و خروج تماشاچی را آسان می کرد».( شمشیر بندی، ولی الله، رازان۳)
«به هر حال بهای بلیط سینما آریان دو شاهی بود و صاحب آن برای جلب توجه مردم هرچند وقت یکبار دانش آموزان مدارس را مجانی به سینما دعوت می کرد.با این حال هیچ کدام از این اقدامات مؤثر واقع نشد و این سینما بعد از چند سال فعالیت، در حوالی سال ۱۳۱۷ تعطیل گردید. گفتنی است که به دلیل آنکه آن زمان در اراک به جز این سینما، سالن سرپوشیده دیگری وجود نداشت، گاه و بیگاه سالن این سینما برای برگزاری امتحانات دانش آموزان، جشنها و گردهمایی های رسمی ادارات مورد استفاده قرار میگرفت.” (میرقائد مرید، راه دانش، ۱و۲)
از سال ۱۳۱۷ به تدریج سینما آریان در محاق تعطیلی قرار میگیرد و تنها استفادهای که گهگاه از آن به عمل میآید، برگزاری اجتماعات و مجالس سخنرانی است. این وضع تا افتتاح دومین سینما در اراک در نیمه ی دوم دهه ۲۰ ادامه مییابد. نمونهای از رنجش خاطر نویسندگان نامه عراق از وضعیت سینما را میخوانیم:
« اگر بگوییم ما مردم اراک دارای حس نشاط نیستیم، سخن به اغراق نگفتهایم. برای اینکه از اجتماعات و مجالس عیش و سرور برکناریم؛ برای اینکه سینما، کنسرت، باشگاه، تفریحگاه و … نداریم و حتی درصدد تهیه آنها نیستیم . » [ نامه ی اراک– نامه ی عراق پیشین – ۱۵ دی ماه ۱۳۱۷ ]
« آرزو دارم در این شهر اراک، همه روزه پس از انجام مشاغل سنگین جاری و اداری و وظیفه یکنواخت و خسته کننده اداری، پس از استماع صدای روح نواز ناقوس مفرح ( زنگ تفریح ) وقتی که از اداره بیرون می آیم متحیر نمانم که اگر نخواهم به منزل بروم، کجا بروم و چکار کنم؟! بحمدالله، یک سینما هم که شهرمان داشت به واسطه بی علاقگی و بی توجهی اهالی درش بسته شد.» ( نامه اراک ، ۲۷ دی ماه ۱۳۱۷)
« وضع ناگوار زندگی مردم، نبودن برق و بی آبی، سه عیب بزرگ اجتماعی ما و هرکدام به تنهایی کافی است که شهر اراک را از ردیف شهرستان های خوب کشور خارج و به صورت دهکده کوچکی جلوه دهد. مهمان خانه آبرومند و حسابی که نیست، سینما که نداریم، کلوپ ورزشی و قرائت خانه عمومی که وجود ندارد.» ( نامه اراک، ۲۴ اردیبهشت۱۳۱۷)
البته اولیای آن روز شهر پس از تعطیلی سینما آریان بیکار نمینشینند. شهریور ۱۳۱۷شعبه انجمن پرورش افکار در اراک راه اندازی مجدد سینما را در دستور کار خود قرار میدهد. به موجب ماده ۵ اساسنامه «سازمان پرورش افکار» مصوب هیات وزیران در ۱۲ دیماه ۱۳۱۷ استفاده از وسایلی همچون رادیو، روزنامه ها، سینما، سرودهای میهنی و کتاب برای انجام وظایف انجمن مورد تاکید قرار گرفته بود. سازمان مذکور به عنوان نهاد هویت ساز نقش مشروعیتبخشی به رژیم پهلوی را داشت و منابع مالی آن از کمکهای وزارت فرهنگ، شهرداری، تربیت بدنی و عوارض بلیط سینماها تامین میگشت. ترویج باستانگرایی و شعار «خدا، شاه، میهن» از جمله وظایف این سازمان و شعبات آن در شهرستانها بود.
«موضوع سینمای اراک مورد توجه واقع و از بسته شدن سینمای سابق و عدم استقبال اهالی در این باره صحبتهای لازمه گردید و برای تاسیس سینما در شهر اراک تصمیم اتخاذ شد که آقای حسن تبارک(از مالکان و رئیس کارخانه برق اراک) با قید فوریت بطهران مسافرت و دستگاه صامت سینمای اراک را بناطق تبدیل و اقدامات لازمه در باب فرستادن فیلم و خصوصیات آن را بنمایند. برای تهیه مشتری از طرف جناب اقای فرماندار (زین العابدین قیامی) مقرر گردید که کارتهایی چاپ و در بین اهالی تقسیم شود که شب ها به نام مشتری ثابت از تماشای سینما برخوردار شوند تا این وضع عادت ثانوی اهالی گردیده و با این روش سینمای اراک دائر و بکار افتد.»(نیکفام یوسف/۱۳۹۵-۱۰ و ۱۱ به نقل از نامه عراق شماره ۶۰۸ -۱۳ تیر ۱۳۱۸)
نشست بعدی انجمن چنین مصوبه ای داشت:
موضوع تاسیس سینمای اراک مورد نظر قرار گرفت و مقرر گردید که روز سه شنبه نشستی با حضور دارنده سابق سینما آریان تشکیل یابد تا قرار تاسیس سینما داده شود.(نیکفام، یوسف، سینما دنیای اراک به نقل از نامه عراق شماره ۶۳۰ -۴ شهریور ۱۳۱۸)
فرماندار فرهنگ دوست اگر چه در راه اندازی مجدد سینما آریان توفیقی بدست نیاورد، در تابستان سال ۱۳۱۸ اقدام به تاسیس یک انجمن ادبی کرد تا کارنامهای را برای «انجمن پرورش افکار شهرستان» دست و پا کند. «از یادگارهای دوره آقای قیامی(فرماندار) تاسیس انجمن ادب در محل سینمای اراک فعلی است. «عدهای دعوت شدند که من بنده هم جزء بودم. شعری خوانده میشد و همه آفرین میگفتیم ابوتراب جلی، اقا نور تراب، حسین شاه زیدی، عبدالجمید ملک از اعضای این انجمن را به یاد دارم»(کارنامه یا دو بخش دیگر از تاریخ اراک/دهگان ابراهیم/۱۳۴۵-۲۴۸)
احتمال داده میشود با سقوط رضاشاه و انحلال تشکیلات فرمایشی انجمن پرورش افکار، با توجه به وجود تجهیزات نمایش فیلم که حسن تبارک نماینده اعزامی فرماندار اراک با خود از تهران به اراک آورده بود، نمایش فیلم در محل سینما آریان تا زمان فروش آپارات به موسسان سینما اراک، بصورت پراکنده ادامه داشته است. در ادامه مقاله به نقل از مطالب نامه عراق اتفاقات جالب توجه در سینما آریان را بررسی میکنیم:
تخفیف برای محصلین
متن یک خبر برای تشویق دانشآموزان برای رفتن به سینما در روزنامه شماره ۱۸۹ مورخ ۶ شهریور ۱۳۱۴ به شرح زیر است:
« نظر به اینکه فیلم محاصره دریایی که فعلا سینما آریان در معرض نمایش می گذارد ، اخلاقی است و محصلین می توانند از تماشای آن استفاده نمایند، قیمت بلیط امشب، جمعه به نیم ریال مقرر شد.»
سینمای خالی از تماشاچی
نامه عراق در سرمقاله ۱۵ خرداد ۱۳۱۴ و شماره ۱۵۵ خود از عدم استقبال مردم اراک از سینمای کوچک شهرشان انتقاد کرده و مینویسد:
« شهری که تقریبا در مرکز مملکت شرقی ایران واقع است. شهری که کانون تجارت ایران به شمار می رود و یک سالن کوچک سینما دارد که آن هم هر شب خالی از جمعیت تماشاچی است. با دادن یک ریال ممکن است هم کسب فضایل بکنید و هم روح را از خسگی روزانه نجات دهید.»
مقاله پس از ذکر مطلبی در باره ی تأثیر مشابه فیلم و کتاب بر مخاطب، میافزاید:
« باید گفت مدیران سینما و تئاتر لازم است حتی الامکان از نمایش فیلم ها و پیس های منافی اخلاق خودداری نمایند. باید فیلمهای اخلاقی و مفید را به معرض نمایش گذارد تا بدین وسیله در روحیات جامعه تأثیر نماید .»
نمایش فیلم به عنوان چاشنی برنامههای رسمی
همزمان با تبلیغات گسترده رژیم برای کشف حجاب زنان مسلمان، دستور تشکیل اجتماعات فرمایشی در شهرهای کشور صادر می شود. در اراک به خاطر فقدان سالن اجتماعات رسمی، سینما آریان محل برگزاری جلسات صنوف مختلف برای توجیه و حمایت از سیاست رضاشاه انتخاب می گردد و حضار پس از استماع نطق سخنگویان به تماشای فیلم مفتخر میگردند :
« آقای مدعی العموم نطق جاذب و مفصلی مبنی بر محسنات و مزایای کشف حجاب و نصایح به بانوان و تشکر از زحمات آقای رئیس شهربانی که با متانت فوق العاده در این راه سعی وافی مبذول داشته و قدردانی از زحمات آقایان گاراژدارها ایراد و پس از تماشای فیلم چند پرده سینما، ساعت ۹ بعدازظهر، مجلس به دعای ذات مقدس شاهانه خاتمه پذیرفت.» [ نامه ی عراق ، شماره ۲۵۰ ، ۷ بهمن ۱۳۱۴ ]
نمایش فیلمهای گزارشی در سینما
« از چندی پیش، اعضای انجمن تربیت بدنی عراق در نظر داشتند فیلم تشریف فرمایی اعلی حضرت همایونی به ترکیه را به انضمام فیلم سان جلالیه به منفعت انجمن نامبرده، در سینما آریان به معرض مشاهده و استفاده قرار داده … فیلم نامبرده را که فوائد و محاسن آن از عهده ی توصیف خارج است، از شب چهارشنبه، متوالیا چند شب به معرض تماشای عمومی قرار دهند . بدیهی است علاقهمندان به عظمت کشور از این پیش آمد، استفاده کرده و در خرید بلیط از یکدیگر سبقت خواهند جست.» ( نامه ی عراق ، شماره ۴۷۹ ، ۱۵ اسفند ۱۳۱۶)
اولین نقد فیلم
اسماعیل فردوس فراهانی از نویسندگان فعال نامه عراق در اولین دهه انتشار آن، طی ۷ شماره با عنوان« بدرقه راه دختر لر» مطلب مستوفایی را در تعریف و تمجید از نخستین فیلم ناطق ایرانی به رشته تحریر درآورد و با توجه به استقبال خوب مردم از این فیلم که تا حدی به اعتبار ناطق بودن آن مربوط میشد، به تحلیل مضمون قصه فیلم پرداخت. وی به تحولات سیاسی اجتماعی عصر رضاخان که نوید آیندهای سعادت آمیز را میداد؛ مرتب گریز زده و مینویسد :
« این فیلم، خودش به خودی خود هم تماشا و هم پاسبان و هم ضامن وضع تماشاخانه است . چه به حدی جذاب است و حواس افراد تماشاچیان را به خود معطوف و مشغول می دارد که احدی حال و مجال پاره ای تعرضات یا بعضی جلافتهای واقعه در این گونه اماکن را ندارد.»(نامه عراق، ۱۳۱۶)
خاطر نشان میسازد رفتار بد بعضی از تماشاچیان، حین نمایش فیلم در سینما آریان و انجام اعمال شنیع نظیر مشروب خواری، همواره مورد انتقاد نویسندگان نامه عراق بود.
اجرای تئاتر در سینما
حضور ارامنه در اراک، به عادیسازی فعالیتهای هنری مشترک زنان و مردان بویژه در زمینه تئاتر انجامید. هنرنمایی مردان و زنان ارامنه در عرصه تئاتر و سینما و همزمانی آن با دستور کشف حجاب رضاخانی، برنامهای از پیش طراحی شده بود تا ارزشها و سبک زندگی غربی در کشور ترویج شود. اجرای نمایش توسط زوج هنری مسیو طالثجیان و خانمش با جوانان ارامنه در سینما آریان، از جمله این برنامهها بود.«عصر پنجشنبه ۱۳(لیله جمعه)نمایش کمیک بسیار جالبی از طرف رژبسور و آرتیست معروف آقای طالثجیان و خانم ایشان در سالون سینِما آریان دایر شد. آقای رژیسور و خانمش رلهای خود را با کمال مهارت و استادی انجام دادند و همچنین سایر باریکنان هم با اینکه آماتور بودند به خوبی از عهده ایفای قسمتهای محوله برآمدند.(آقابابا، علی، همان منبع، به نقل از نامه عراق شماره ۴۰۰)
سالهای رکود سینما
با تعطیل شدن تنها سینمای اراک، سروکله «شهر فرنگیها» در اراک پیدا میشود و این جماعت برای رفع عطش علاقهمندان به سینما، برای دقایقی کوتاه تصاویر متحرکی را با بوق و کرنای خود به نمایش درمیآوردند .
« وقتی یک شاهی به مدیر این سینمای کوچک میرسد، فوری دستگاه ها به کار میافتند. ولی نباید فراموش کرد که بیش از دو نفر مشتری نمیتواند بپذیرد. این سینما ناطق نیست. اما در عوض، هم اینکه مشتری چشم را به روزنه آنها نهاد، لوله عکس به حرکت درآمده و مدیر سینما با آب و تاب زیادی در اطراف آن شرح جامع و مبسوطی قرائت میکند. در شهری که با این جمعیت و رونق، یک سینما وجود نداشته باشد، این هم غنیمت است.» (نامه اراک، ۱۴ شهریور ۱۳۱۹ )
ناگفته نماند که به تصریح مسعود مهرابی مورخ «سینمای ایران از آغاز تا سال ۵۷» سال های ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۷ سالهای سکوت سینمای ایران، در یکی از پرتلاطم ترین دورانهای تاریخ سیاسی جهان بود.:
«در این فاصله، کمپانیهای فیلم سازی خارجی به یاری سینماداران سود طلب، نفوذ خود را در ایران افزایش دادند. با شروع جنگ جهانی دوم که ناامنی و بی ثباتی و فقر به همراه آورد، دست زدن به تولید فیلم در ایران کاری بس دشوار و پرمخاطره بود و کمتر کسی پیدا میشد که در این زمینه سرمایهگذاری کند.»
سینمای اشغالگران
«سالهای ۱۳۲۰–۱۳۲۴ همزمان با جنگ دوم جهانی، آمریکاییهای مقیم اراک، یک سینمای اختصاصی در محل باشگاه راه آهن تأسیس نمودند و بعضی مواقع نیز از مقامهای شهری و افراد متنفذ محلی، برای دیدن فیلم و کنسرت دعوت به عمل میآوردند. این سینما در طول عمر کوتاه فعالیت خود، بارها شاهد حضور خوانندگان و بازیگران آمریکایی، مانند نلسون ادی بازیگر مشهور آن زمان بود. در همین زمان، انگلیسیها و هندیها نیز مکانهایی را برای نمایش فیلم در فضای باز اختصاص داده بودند و شب های دوشنبه و جمعه دریک زمین پهناور ( مقابل فرمانداری فعلی ) که متعلق به شخصی به نام آقاجان ارمنی بود، جمع میشدند و پردهای سفید در میان این زمین می آویختند و به تماشای فیلم مینشستند. بهره اراکیها از این نمایشها، فقط این بود که از پشت پرده نازک، شبحی از فیلم را ببینند. این برنامهها با خروج قوای متفقین از ایران تعطیل شدند .» (میرقائد مرید، راه دانش، همان منبع)
همچنین اوضاع اجتماعی و اقتصادی اراک به دلیل حضور نظامیان متجاوز، در فاصله سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۴ شمسی مقارن جنگ جهانی دوم آنقدر تلخ و اسفبار است که تأثیرات مخرب آن تا سالهای زیادی، بنیان های اخلاقی شهر را دستخوش ناملایمات فراوان میکند. شیوع فقر و انواع بیماریها، ناتوانی دستگاهها در اداره امور شهر بویژه در بعد خدمات رسانی، گسترش اماکن فساد و دیگر بلایای ناشی از اشغال ایران و ضعف و وابستگی دولتمردان ایران، گذران یک زندگی عادی و بی دغدغه را برای مردم ناممکن میکند. متفقین، سرمست از پیروزیهای به دست آمده و غارت اموال و هستی کشور، برخوردهای حقارت آمیزی با مردم میکنند و شب ها برای خوشگذرانی خود و لابد تسکین آلام مردم مصیبت دیده و سرگرم ساختن آن ها و انحراف افکار از هرگونه عملیات ایذایی و خرابکاری بر علیه خود، بساط نمایش فیلم را در نقاط مختلف شهر راه میاندازند.
سینما اراک
اُکسن عجمیان و برادرش خسرو شایانیان که از مهاجرین بلشویک روسی بودند، در سالهای اشغال ایران و حضور سربازان روس و انگلیس در اراک در اوایل دهه بیست، با خرید بخشی از تجهیزات قابل استفاده سینما آریان که به قول ولیالله شمشیربندی متعلق به حسن تبارک یکی از مالکان شرکت برق اراک بود، سنگ بنای سینمای تازهای را با نام سینما اراک در همان محل سینما آریان(محل فعلی پاساژ امیرکبیر اراک) گذاردند.
علت تغییر مکان سینما، آماده بودن سالن کوچک سینِما آریان بود که با وقفه پیشامده در نمایش فیلم، جلسات انجمن ادب در آن برگزار میشد. مرید میرقائد و مرتضی ذبیحی به اتفاق تاریخ تاسیس «سینما اراک» را ۱۷ دی ۱۳۱۴ قید کردهاند که بطور حتم این تاریخ اشتباه است. زیرا همانطور که پیشتر خواندیم تا بهار ۱۳۱۷ تنها سینمای شهر «آریان» بود و جمعیت اندک آنروز شهر و عدم استقبال مردم از سینما ضرورت ساخت سینمای دیگری را از اساس منتفی ساخته بود. مضافاً که به استناد مطالب روزنامه «نامه عراق» و سپس «نامه اراک» تا سال ۱۳۱۹ اراک بعد از تعطیلی سینما«آریان» فاقد سینمای دیگری بود. پس از آن با وقوع جنگ جهانی دوم، بلوای نان، پیامدهای سیاسی اجتماعی اشغال ایران توسط متفقین و حضور سربازان بیگانه در اراک و غائله آذربایجان که تا سال ۱۳۲۴ ادامه داشت و نیز خرابی مکرر تنها دستگاه تولید برق شهر، امکان راه اندازی محلی تفریحی به نام سینما وجود نداشت. ابراهیم دهگان در باره وضعیت برق آن سال های شهر مینویسد: « ۲۵ خرداد(۱۳۲۴) دیگ برق میگویند بر اساس مسامحه کارکنان برق ترکید و شهر در خاموشی فرو رفته است. از بدو تاسیس اداره برق (۱۳۰۶) تا دو سال قبل مهندس این اداره مسیو هاز آلمانی بود مرتب کار میکرد تا جنگ پیش آمد. بنا شد که مسیو هاز هم مخالف سیاست متفقین باشد او را گرفته بطرف استرالیا فرستادند».(کارنامه یا دو بخش دیگر از تاریخ اراک/دهگان ابراهیم– ۱۳۴۵-۲۶۱) و در جایی دیگری مینویسد: «۲۰ شهریور (۱۳۲۵) برای توسعه و تعمیر برق شهر هیئت رئیسه تصمیم گرفتند که برای تامین روشنایی سرمایه یک میلیون و پانصد هزار ریالی آن را به پنج میلیون ترقی داده»(همان منبع-۲۶۴)
مولف کتاب «دنباله تاریخ اجتماعی اراک»می نویسد: سالن نسبتاً بزرگ سینما سه درجه داشت. درجه ها و بلیط شان در میان سالهای ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۲ به قرار زیر بود: درجه سه پنج ریال، درجه دو هشت ریال، درجه یک (لژ) ده و دوازده ریال. در طرفین در ورودی لژ سینما چهار اتاقک کوچک در دو طبقه بود که اختصاص به خواص داشت و بهای بلیتش دوازده ریال بود. فیلمهایی که در این سینما به نمایش گذاشته میشدند، بیشتر عبارت بودند از: سریالهای گوناگون تارزان، هنای عرب، علی بابا و چهل دزد بغداد، فیلم های وسترن(کابویی)، دختر لر و جعفر و گلنارـ فیلمهای ایرانی که در هندوستان ساخته شده بودندـ سریال های چارلی چاپلین و لورل و هاردی و …»(ذبیحی مرتضی/۱۳۸۱-۱۱۷)
منبع دیگری چگونگی راهاندازی سینما اراک را اینگونه شرح داده است:
«در سال ۱۳۲۲ خورشیدی حسن تبارک امتیاز و تجهیزات سینما اراک را به دو نفر مهاجر روسی به نام برادران عجمیان(خسرو و اکسن) واگذار کرد. به علت اینکه خریداران سینما مسیحی بودند، مردم اراک آنجا را سینما موسیو میگفتند. بعد از وقایع آذربایجان، آرامش نسبی در مجامع برقرار شد و اختیار سینما اراک به دست مالکان آن افتاد»(شمشیربندی، ولیالله، راهدانش۳) منظور از واقعه آذربایجان غائله پیشهوری برای اعلام جمهوریت در آذربایجان با حمایت شوروی است که در فاصله سالهای ۱۳۲۴ تا ۱۳۲۶ کشور را در التهاب فرو برد.
همانطور که پیشتر گفته شد، به استناد این مطلب میتوان با اطمینان گفت که مقدمات راه اندازی «سینما اراک» در سالهای پایانی دهه ۲۰ فراهم شده است و تا رسیدن تازهترین فیلمهای ایرانی و نیز دوبله فیلمهای خارجی که از سال ۱۳۲۷به سینماهای کشور رونق دادند، تعطیلی و فترت ده ساله سینما در اراک طی سال های ۱۳۱۷ تا ۱۳۲۷ دور از انتظار نیست.
«این سینما با نمایش یکی از فیلم های تارزان افتتاح شد، دارای یک آپارات نمایش بود. صندلی نداشت و تماشاگران به ناچار از خرک و نیمکت استفاده میکردند. فیلمهای این سینما نیز تا سال ها صامت یا به زبان اصلی بود و یک نفر را برای دیلماج(ترجمه) استخدام کرده بودند. این شخص که شوقی نام داشت، برداشت خود را از صحنه ها، با صدای بلند برای تماشاگران بازگو می نمود و وقتی خسته می شد، توسط گرامافون برای حاضران، موسیقی پخش میکرد. معمولا این موسیقی هیچ ربطی به صحنه های فیلم نداشت. نکته جالب این که بعد از ناطق شدن فیلم ها و رواج دوبله، آقای شوقی به سمت رئیس کمیسیون نظارت بر فیلمها منصوب شد و تا سال ها عهده دار این سمت بود.» (میرقائد مرید، راه دانش،رازان، ۱و۲)
میرقائد درباره آن سالها گفته است :« … خاطره زیاد است. بعضی خوش بعضی هم ناخوش. برای نمونه؛ چون در آن سال ها بلندگو نبود، من هرچه در توان داشتم در گلو جمع میکردم و برای تماشاگران، صحنه ها را شرح میدادم؛ اما همهمه آن قدر زیاد بود که صدایم در میان جار و جنجال گم میشد. توی آن شلوغی مینشستم و برای حاضران موسیقی پخش میکردم.» (میرقائد مرید، راه دانش، همان منبع)
«اولین فیلم دوبله شده در این سینما، ریبلاس(کمدی، محصول ۱۹۴۷ فرانسه، به کارگردانی ژان کوکتو) نام داشت. ناگفته نماند که چون صاحبان سینما اراک ارمنی بودند، این سینما به سینما مسیو معروف شده بود. یکی از همین مسیوها، روی آنونسهایی که در این سینما نمایش میدادند؛ صدا گذاشت. تعریف و تمجیدهای مسیو از فیلم و بازیگرانش، از بلندگوها پخش میشد. خلاصه لهجهی دلنشین او را تمامی علاقه مندان سینما در این شهر خوب میشناختند. قیمت بلیطهای سینما اراک از ده شاهی شروع شد و به ترتیب به یک ریال، سی شاهی، شش، ده و پانزده ریال نیز رسید.» (میرقائد مرید، راه دانش، همان منبع)
سینما اراک تا اواسط دهه ۴۰ به کار خود ادامه داد. افتتاح سینما ایران و سینما دنیا در سال ۳۸ و ۳۹ خورشیدی با امکانات بهتر نمایشی، افول سینما اراک را در پی داشت. موسسین سینما در سال ۱۳۴۶ با فروش آن به یکی از مالکان سینما دنیا(محسن سیفی) به کار آن پایان دادند.
سینما دیانا
دیانا سومین نامی بود که بعد از آریان و اراک بر روی سینمایی گذاشته شد که قدیمیترین سینمای شهر اراک بود. سینمای قدیمی اراک در سال ۱۳۴۹ بازسازی شد و به زنجیره سینماهای شهر اراک اضافه شد. سینما دیانا در رقابت بین سینماهای ایران، دنیا و قصرطلایی برای کشاندن تماشاگران موفق نبود و شکست خورد. فیلمهای ایرانی پر فروش در سه سینماهای یادشده محل مناسب و امنتری برای حضور خانواده ها بودند و فیلمهای ایرانی و خارجی سینما دیانا توجیه اقتصادی فعالیت آن را با تردید مواجه ساخت. در اواسط دهه پنجاه با بزرگتر شدن و توانمندی قشر متوسط که عموما حقوقبگیران واحدهای بزرگ صنعتی و ادارات شهر اراک بودند، موج ساخت مجتمعهای تجاری با عنوان پاساژ در اراک ایجاد شد و مالک سینما دیانا نخستین سینماداری بود که تسلیم پیشنهاد جذاب خریداران ملک سینما شد و راضی به فروش آن شد. خریداران سینما با تغییر کاربری سینما در محل آن پاسازی احداث کردند و نام امیرکبیر را بر آن نهادند.
سینما ایران
«در سال ۱۳۳۷ شمسی در ضلع شرقی میدان مرکزی(باغ ملی)، سینما ایران توسط عزیزالله کردوانی و برادرش امین امینی صاحبان استودیو عصرطلایی، در اراک ساخته و با نمایش فیلم دختر لر افتتاح شد. چون این دو تن از دست اندرکاران سینما در پایتخت بودند، خیلی زود کارشان رونق گرفت»(میرقائد مرید، راه دانش) و همان گونه که قبلا گفته شد باعث کسادی کار سینمای رقیب سینما اراک شدند. کردوانی(متولد۱۲۹۸مشهد) طی سال های ۳۲ تا ۵۲ تهیه کنندگی۶۴ فیلمفارسی را عهده دار شد. وی در یک خانواده متمول یهودی به دنیا آمد. برادر کوچکتر او امین امینی(کردوانی ۱۳۰۹–۱۳۸۳) بازیگر، سناریست و کارگردان تعداد زیادی فیلم ایرانی در حدفاصل ۱۳۳۳ تا ۱۳۵۵ و همکار او در استودیوی عصر طلایی بود.
این سینما بعد از چندی ابتدا در برابر تعداد معتنابهی فیلم و مقداری پول به شرکت پخش خاورمیانه و بعد از چند سال به شخص دیگری به نام امیرقلی دهش (صاحب دفتر پخش فیلم دسا فیلم در تهران) فروخته شد. دهش در سال ۱۳۰۳ در اصفهان به دنیا آمد. وی در جوانی به همراه شرکایش پطروسیان، کارفرما و حکمت پناه سینما پالاس اصفهان را اداره میکرد. او در اوایل دهه ۴۰ با گنجی زاده مشترکا سینما ایران را از کردوانی خریداری کرد. چند سال بعد دهش با مهاجرت به تهران و تأسیس یک دفتر پخش فیلم، فعالیتهایش را در سینما گسترش داد. وی در سال ۱۳۴۶ یکبار برای همیشه تهیه کننده فیلم سینمایی مامور ۰۰۰۸ به کارگردانی ابراهیم باقری شد. «صاحب جدید سینما تصمیم گرفت که آن را به صورتی مدرن تجهیز نماید. سقف آن را دو متر بالا برد و دیوارهای جانبی را به جای گونی با آکوستیک پوشاند، بخاری های چوب سوز را به دستگاه حرارت مرکزی مبدل کرد. پنکههای دیواری را برداشته و به جای آنها کولر نصب نمود. صندلیها را نیز نیمه مبله کرد. بعد از این تعمیرات، سینما ایران به کاپری تغییر نام داد و با نمایش فیلم بانکوک، فعالیت خود را از سر گرفت. این سینما که حدود ۴۵۰ نفر گنجایش داشت، در زمان انقلاب تعطیل شد و بعد از انقلاب با نمایش فیلم هاملت و نام جدید آزادی شروع به کار کرد.» (میرقائد مرید، راه دانش، همان منبع)
سینما آزادی در سال های ۷۲–۷۳ پس از بازسازی اساسی، به سینما عصر جدید تغییر نام داد و با دو سالن نمایش فیلم به ظرفیت ۳۵۰ و ۹۰ نفر، توسط مالک وقت، غلامحسین بلوریان (صاحب دفتر پخش فیلم لاله) به کار خود ادامه داد. پس از مدتی این سینما به تملک آقایان سید محمد قاضی (فیلمبردار و کارگردان سینمای ایران) و محسن زلفعلی درآمد. زلفعلی در ادامه سهام قاضی را خرید و مالک سهام تمام سینما شد. وی از آذر سال ۹۳ تا نیمه مرداد ۹۴ با حمایت موسسه سینماشهر(وابسته به سازمان سینمایی) اقدام به بازسازی مجدد و تجهیز سینما با صرف هزینهای بالغ بر ۲۰ میلیارد ریال کرد. عصر جدید با حفظ ظرفیت گذشته هم اینک دارای سه سالن با ظرفیتهای ۳۰۰، ۱۵۰ و ۸۰ صندلی است. سینما عصرجدید در بهمن ماه سال ۱۴۰۱ به دلیل اختلاف و تعارضات ملکی موقتا تعطیل شد. تا اینکه یکسال بعد پنج و نیم دانگ سینما تحت تملک فرزاد چقایی قرار گرفت، این بار با مدیریت بهنام براتی مجددا کار خود را برای مدت کوتاهی از سر گرفت. در میانه فروردین ۱۴۰۳ اختلاف بین دو مالک سربرآورد و سینما به خاموشی گرایید. از نکات جالب توجه در دوره حدودا دو ماهه سینما در ماههای پایانی فعالیت، عدم اتصال آن به سامانه اینترنتی فروش بلیت(سمفا) بود. به این خاطر هیچ آمار مستندی از میزان فروش بلیت سینما در این دوره در دسترس نیست. مضافا که به دلیل تصاحب سامانه پخش فیلم توسط مالک قبلی سینما، نمایش فیلم به شیوه غیراستاندارد و از طریق لپتاپ( به جای server) و اتصال آن به ویدیو پروجکشن صورت میگرفت.!
سینما دنیا
در سال ۱۳۳۹سینما دنیا در ضلع غربی میدان مرکزی شهر، توسط برادران سیفی ساخته شد. این سینما با ظرفیت ۷۰۰ نفر و با نمایش فیلم میهن پرستان و به روایت دیگری با فیلم ایرانی «ستارگان میدرخشند» افتتاح شد. صاحب این سینما بعد از چند سال، در بالای این سینما سینمای دیگری به نام دیاموند ساخت که در ابتدا به صورت تابستانی کار خود را آغاز کرد و سپس مسقف شد. با اعلام ایرادات و نواقص فنی و ایمنی این سالن جدید بعد از دو تا سه سال تعطیل و در اوایل دهه ۵۰ به فروشگاه بزرگ شهر ما تبدیل شد. این فروشگاه هم پس از چندی تعطیل گردید.
«در این سالها صاحبان سینماها برای آنکه تماشاگران بیشتری را به سالن ها بکشانند و سود بیشتری ببرند، هرچند وقت یکبار با دعوت یکی از بازیگران معروف به بازار خود رونق بیشتری می دادند. سینما دنیا بعد از سه سال، دستخوش تعمیرات اساسی شد و به فرهنگ تغییر نام یافت. در برنامه افتتاحیه سینما، فیلم عملیات مرداب به نمایش درآمد.» (میرقائد مرید، راه دانش)
اواخر دهه شصت با اجرای طرح رتبه بندی سالنهای سینما و حمایت معاونت سینمایی از ساخت و بازسازی سینماها، سینما دنیا طی چند ماه بازسازی شد و با نام جدید «فرهنگ»سر و شکل نسبتاً آبرومندانهتری به خود گرفت و حائز درجه کیفی ممتاز شد. بازگشایی سینما همزمان با تولید و نمایش فیلم های مردم پسندی شد که آشتی دوباره آنها را با سالهای سینما به دنبال داشت. هنوز خیلی از اراکی ها صف طویل پشت در سینما برای دیدن فیلمهای عقابها، بگذار زندگی کنم، نرگس، روسری آبی و … را به یاد دارند. همان مردمی را میگویم که روز دهم بهمن ماه ۱۳۹۲( روز اجرای طرح سینما سلام) به محض اعلام رایگان بودن سینماها، شاهد تجمعات مردمی در باغ ملی برای تماشای فیلم در این سینما بودند.
قبل از بازسازی سینما عصرجدید در دهههای ۶۰ و ۷۰ سینما فرهنگ (دنیا)یکی از پررونقترین سینماهای استان و کشور بود. «احسان بیات» از قدیمیترین مدیران سینما در اراک بیش از ۳۵ سال سینما فرهنگ را به خوبی اداره کرد. با فرسودگی و استهلاک سینما و تجهیزات آن، تلاش بیات و مدیران اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان برای متقاعد کردن مالکان سینما برای بازسازی اساسی سینما به نتیج ای نیانجامید. با درگذشت مالکان سینما وارثان آن دو که ساکن خارج از کشور هستند، اشتیاقی برای نوسازی سینما نشان ندادند. سرانجام بر اساس اعلام اداره کل راه و شهرسازی سینما فرهنگ در اردیبهشت سال ۱۳۹۷ به دلیل ناایمن بودن، برای همیشه به کار خود پایان داد و تعطیل شد. شرح کامل در باره این سینما را میتوانید در کتاب سینما دنیای اراک نوشته یوسف نیکفام بخوانید.
سینِما دیاموند
این سینِما در اصل اولین سینمای تابستانی یا روباز اراک بود که در اوایل دهه پنجام بر بام سینِما دنیا راهاندازی شد. فیلمهای این سینِما اختصاصا وسترن و فیلم خارجی بود. سینِما دیاموند در ادامه مسقف شد و به فعالیت خود به مدت دو سال ادامه داد و سپس به فروشگاه بزرگ پوشاک بدل شد. ورودی این سینِما از لابی طبقه دوم سینِما دنیا که به بالکن آن راه داشت، جدا میشد.
قصر طلایی
«در سال ۱۳۴۹ که صاحبان سینما کاپری بازار را گرم دیدند، ساختن سینمای بزرگ و مجهز قصر طلایی را با گنجایش هزار نفر آغاز کردند. این سینما که مجهز به پرده عریض و صدای استریوفونیک بود، در ردیف یکی از سینماهای خوب آن زمان ایران به شمار می آمد.» (میرقائد مرید، راه دانش، همان منبع)
امیر قلی دهش در ساخت این سینما از کمک های فکری دوست ارمنی خود رابرت اکهارت (منتقد سینما) بهره زیادی برد. بدین ترتیب بار دیگر ارامنه نقش خود را برای توسعه سالنهای سینما در اراک ایفا کردند.
سینما قصر طلایی در سال ۱۳۵۰ با نمایش فیلم قلعه عقابها افتتاح شد. فیلم سه بعدی حباب نیز در این سینما به نمایش گذاشته شد و مورد استقبال نسبتا خوبی قرار گرفت. این سینما در سال ۱۳۷۰ توسط اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان خریداری و طبقات نیمهساز فوقانی آن با کاربری اداری تکمیل شد. تغییر مالکیت سینما باعث وقفه های زیادی در فعالیت سینما گشت. این سینما پس از آنکه در اواسط دهه هفتاد مدتی به صورت اجاره در اختیار انجمن سینمای جوانان اراک قرار گرفت، از سال ۱۳۸۳ به دلیل آنکه اداره کل ارشاد به طور قانونی نمیتوانست راساً از محل سینما کسب درآمد کند و مدیریت انجمن سینمای جوانان اراک نیز تمایلی به اداره سینما نداشت، به کاربری سینمایی خود موقتا پایان داد.
سینما ستارگان(قصرطلایی)
از سال ۱۳۹۰ به دنبال ایجاد تغییراتی در طراحی داخلی سالن سینمای سابق قصرطلایی به مجتمع فرهنگی ستارگان تغییر کاربری یافت و در آن برنامههای فرهنگی و هنری از جمله کنسرتهای موسیقی زیر نظر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان اراک اجرا شد.
در اسفند ماه سال۱۴۰۱ در پی برگزاری مزایده رسمی بهرهبرداری از سالن در قالب اجاره برگزار شد و رضا غفاری برنده این مزایده تواست مجددا از سالن مجتمع برای برگزاری کنسرت و نمایشهای شاد استفاده کند. به دنبال تعطیلی موقت سینما عصرجدید اراک(به دلیل پیش گفته)، مجتمع ستارگان به صورت موردی فیلمهای پرفروش سینمای ایران را با دستگاه سامانه سینما سیار از تابستان ۱۴۰۲ آغاز کرد تا رابطه شهروندان اراکی با سینما بطورکامل قطع نشود. بهرهبردار سینما با ادعای اینکه با سیستم سینما سیار ارتباطی ندارد، سامانه مستقلی را در سینما برای نمایش فیلم مستقر کرد. این سینما روزانه در ۵ تا ۶ سئانس فیلم های ایرانی را با اطلاع رسانی قبلی(انتشار استوری در اینستاگرام)به نمایش میگذاشت. متاسفانه به دلیل متصل نبودن این سینما به درگاههای اینترنتی فروش بلیت، اطلاعی از میزان استقبال از فیلمهای آن در دسترس نیست. در نوبت دوم مزایده اجاره سینما، باز هم بهرهبردار سال اول با پیشنهاد مبلغی چند برابر سال اول، برنده مزایده شد اما به دلیل عدم ایفای کامل تعهدات خود در سال اول، ادامه فعالیت او با پیگیریهای حقوقی ارشاد استان همراه شد. با رفع مشکلات پیشآمده ستارگان در هفتم تیرماه با نمایش فیلم سینمایی تگزاس ۳ مجددا کار خود ر آغاز کرد. درآمد اصلی سالن در سال ستارگان عمدتا از طریق برگزاری کنسرت خوانندگان پاپ بود که بعد از افتتاح پردیس پروین اعتصامی اراک در ماههای پایانی سال۱۴۰۲ ترجیح گروههای کنسرتگذار اجرای برنامه در آن پردیس بود.
خاطر نشان می شود، از اوایل دهه هفتاد از طبقات فوقانی این سینما به عنوان محل استقرار اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان و سپس اداره فرهنگ و اراد اسلامی شهرستان اراک و انجمن های هنری و ادبی استفاده به عمل آمد. با انحلال اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان اراک، در حال حاضر دفتر بسیج هنرمندان استان در آن استقرار یافته است و فعالیت خاص دیگری در آن صورت نمیگیرد. ستارگان از اول خرداد ۱۴۰۳ به دلیل پیش گفته تا اطلاع ثانوی به حالت تعطیل درآمد.
سینماهای شهرصنعتی
در دهه پنجاه همزمان با ساخت شهرک بزرگ مسکونی موسوم به «شهر صنعتی»در شرق اراک، دو سینِما نیز طبق نقشه در آن شهرک احداث شد. این شهرک با صدها برج مسکونی و ویلایی یک و دو طبقه در شرق اراک درست در فاصله نزدیکی با محل کار کارگران و مهندسان برای اِسکان خانوادههای آنها به بهرهبرداری رسید. «یکی از این سه(دو) سینما تابستانی بود و گنجایش ۶۰۰ تماشاگر را داشت که در سال ۱۳۵۷ تعطیل شد و دیگر اقدامی برای بازسازی آن انجام نگرفت. با شروع کار سینمای تابستانی شهرصنعتی، سینمای سرپوشیده و مدرن دیگری در سال ۱۳۵۶ ساخته شد که به سینما شهر صنعتی شهرت یافت. این سینما در سال ۱۳۶۰ با نمایش فیلم اعدامی(ساخته محمدباقر خسروی) و با نام سینما شهرصنعتی شروع به کار کرد. این سینما که گنجایش ۱۶۰ تماشاگر را داشت، تمام مبله و بسیار مدرن و مجهز بود.» (میرقائد مرید، راه دانش، همان منبع) این سینما پس از وقفههای طولانی در فعالیت خود، سرانجام پس از تعطیلات ماه محرم ۱۳۷۳ به کارش پایان داد. سینمای سابق در سال ۱۳۹۰ زیر نظر شهرداری اراک به عنوان فرهنگسرای شهر بازسازی اساسی شد تا محلی برای انجام رویدادهای مختلف فرهنگی و هنری شود. شهرداری اراک در سال ۱۴۰۱ با خرید و نصب تجهیزات نمایشی کاربری سینمایی سالن را احیا کرد تا همزمان با چهل و چهارمین سالگرد انقلاب اسلامی بهرهبرداری سینمایی از آن را آغاز کند. در ادامه مدیران این سالن مجهز تقاضایشان برای دریافت مجوز سینما «نیمروز»منصرف شدند و ترجیح دادند از سالن برای اجرای برنامههای عمومی و فرهنگی استفاده به عمل آید.
پردیس سینمایی پروین اعتصامی
نکته قابل توجه در تاریخ سینماسازی و سینماداری در اراک این است که به رغم پیشینه ۹۵ ساله در امر ایجاد و اداره سینما در اراک، پس از احداث سینما قصر طلایی در اوایل دهه ۵۰، هیچ بنای جدیدی تا سال ۱۴۰۲در حوزه سینما احداث نگردید. در این دوره تلاشها صرفاً در مسیر بازسازی سالنهای موجود و ایجاد سالنهای جدید در فضاهای موجود در سینما عصر جدید بود. این روند تا سال ۱۴۰۲ ادامه داشت تا اینکه صندوق حمایت و بازنشستگی ایندهساز(سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران) در حدفاصل هتل امیرکبیر و برجهای مسکونی احداث شده، نسبت به افتتاح مرکز همایشهای بین آلمللی پروین اعتصامی کرد. در این مجتمع مدرن علاوه بر یک سالن بزرگ اجتماعات ۴۲۵ نفره، دو سالن کوچک ۴۵ و ۲۵ نفره نمایش فیلم نیز پیشبینی شده است که با کمک موسسه سینما شهر هر سه سالن به سامانههای پخش صدا و تصویر مجهز شدند. آیین راهاندازی سالنهای سینمایی این مرکز در تاریخ ۲۷ دیماه ۱۴۰۲ با حضور رئیس سازمان سینمایی و مدیران ارشد استان برگزار گردید تا این پردیس در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر رسما پذیرای تماشاگران سینما باشد. در سالن بزرگ این پردیس متناوبا کنسرتهای موسیقی نیز برگزار میشود.
سینما در شهرهای استان
قبل از اینکه به تاریخچه احداث سینما در سایر شهرهای استان مرکزی بپردازیم، ذکر این نکته حائز اهمیت است که دراوایل دهه هفتاد به موجب سیاستهای وضع شده توسط معاونت امور سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در پی آغاز به کار مرکز احداث و توسعه سالن های سینما در کشور، این امکان فراهم شد که داوطلبان تأسیس سینما با استفاده از وام موسوم به تبصره ۳ قانون بودجه سنواتی کشور که بخشی از کارمزد بانکی آن را دولت متقبل میشد، به ساخت سینما روی آورند. سازندگان از امتیاز احداث واحدهای تجاری در جوار سالن سینما بدون پرداخت هزینه به شهرداری بهره مند شدند تا از آن به عنوان یک مزیت و ارزش اقتصادی، سود جویند.
علیرغم استقبال خوب متقاضیان و مسئولان ذیربط متأسفانه گذشت فقط پنج سال از اجرای این طرح ثابت کرد که مطالعات کارشناسی لازم برای انجام آن صورت نگرفته و بویژه شرایط اختصاصی داوطلبان تأسیس سینما یا بهتر بگوییم سازندگان مجتمع های سینمایی– تجاری به درستی تبیین نشده بود. از جمله آنکه اغلب این افراد فاقد تخصص، تجربه و علاقه لازم در حوزه سینما و سینماداری بودند. انگیزه برخی از متقاضیان وسوسه شدن در برابر معافیتها و تسهیلات خوبی بود که دولت و بانکها برای ساخت سینما ارائه کرده بودند.
در واقعیت برخی از سازندگان در نیمه راه متقف شدند و پروژههایشان به تملک بانکهای عامل درآمد و یا آنکه با پیش فروش واحدهای تجاری (به دلیل کمبود نقدینگی) موفق به تکمیل و بهره برداری از سینما شدند. این عده هم پس از راهاندازی سینما، قادر به بازپرداخت وامهای دریافتی و جرایم تاخیر آن نشدند. این مشکل در شهرهای کوچکتر و یا در مورد واحدهایی که در مناطق نامناسب شهری واقع شده بودند، خود را بیشتر نمایان ساخت.
همچنین دولت تا پایان برنامه سوم توسعه با حذف وام تبصره ۳ و تسهیلات مشابه، تعهد خود را برای پرداخت بخشی از سود تسهیلات به مرور متوقف کرد و بانک ها نیز از پرداخت وام متمم به پروژههای ناتمام پس از آگاهی از عدم موفقیت این طرح در سراسر کشور، خودداری ورزیدند. آنچه که در مورد فرجام تلخ تأسیس سینما در شهرهای شازند، تفرش، خمین و محلات در این فصل خواهید خواند، نمونههای تأسف بار از اجرای چنین طرحی هستند. سینما لاله خمین که مالک آن در وانفسای مشکلات مالی پروژه، جان به جان آفرین داد، به تملک شهرداری درآمد و پس از مدت کوتاهی برای همیشه تعطیل شد. سینما طلوع شازند متعلق به ابوالقاسم طلوعی به تملک بانک عامل پرداخت تسهیلات درآمد.
آقای مولوی در تفرش با سرمایه شخصی، ستون های آهنی مجتمع را برافراشت و پس از آن کار را نیمه تمام رها کرد و در چاه ویل وام بانکی سقوط نکرد. آقای قدس در محلات، سینما را با وام بانکی به بهره برداری رسانید و مانند مرحوم ورمزیار در خمین و طلوعی در شازند، از پس بازپرداخت اقساط وام بانکی بر نیامد و همگی دچار گرفتاریهای سخت و پیچیده بعدی شدند.
از اواسط سال ۱۳۹۳ به موجب تدابیر صورت گرفته از سوی سازمان سینمایی و «کانون پخش کنندگان فیلم ایران»، نمایش فیلمهای سینمایی در شهرهای فاقد سینما با استفاده از سیستم های پرتابل پخش دیجیتال عملی گردید. همچنین از سال ۱۳۹۵ این برنامه در قالب طرح «سینما سیار» و بهرهبرداری از سامانههایی که توسط متخصصان داخلی ساخته شده بود، ادامه یافت. شهرهای خمین، محلات، دلیجان، تفرش و آشتیان از جمله شهرهایی بوده اند که تا قبل از همهگیری کرونا میزبان فیلم های روز سینمای ایران در آمفی تئاترهای دانشگاهی و یا مجتمع های فرهنگی وهنری ادارات ارشاد بوده اند.
سینما در شازند
تقدیر اینگونه بود که نخستین بار فکر ساخت یک سینما در شهرستان شازند در سر یک پیمانکار ساختمانی به نام آقای ابوالقاسم صبوری بیافتد. او با توشهای اندک سودای بزرگی را در سر پرورانید و در سال ۱۳۶۹ مجوز احداث یک باب سینما در زمینی به مساحت ۱۲۵۰ مترمربع و زیر بنایی به مساحت ۲۰۰۰ مترمربع را از اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مرکزی دریافت کرد. شرایط و نسبت و آشنایی او با سینما و سینما داری درست به اندازه شرایط و آگاهی کسانی بود که همزمان با او در خمین، محلات و تفرش به این کار روی آورده بودند.
صبوری دو سال بعد از آنکه در یک مراسم باشکوه، سینما طلوع با ۸۰۰ صندلی را عصر روز ۲۶ شهریور ۷۱ افتتاح کرد و توانایی خود را برای ساخت سینما به رخ همشهریانش کشید، با هشدارهای پی در پی بانک صادرات روبرو شد. صبوری تجربه سینما داری نداشت و علاقه مندان سینما در بین مردم شهر کوچک شازند هم آنقدر نبودند که با خرید بلیط، عایداتی برای باز پرداخت وام ۴۵ میلیون ریالی دریافتی، نصیب او سازند. مضافا که دو واحد تجاری خالی مجتمع و طبقه زیرین که در اصل برای سالن پذیرایی طراحی شده بود، به دلیل عدم اتمام عملیات ساختمانی، درآمدهای جنبی مجتمع را منتفی ساخت.
چمد دهه از تملک سینما توسط بانک عامل گذشت و پیشنهادات مختلف دولتهای وقت (در بخش سینما ) برای بازپرداخت بخشی از دیون بانکی مالک سینما به دلیل عدم استطاعت آقای صبوری به جایی نرسید. سرگذشت تلخ آقای صبوری که بی قرارتر از همیشه در کابوس سینما، دست و پا میزد و سینمایی که طلوع ناپایداری داشت، مهر بطلانی است بر طرحهای غیر کارشناسی و وسوسه وام ها و تسهیلاتی چون تبصره ۳ و ۵۰ .
سینما در ساوه
احمد نوابی مدیر باشگاه ورزشی نیرو و کارمند بازنشسته اداره دارایی اولین کسی بود که با خرید قطعه زمینی از مرحوم عظیم زاده و صدرایی، سنگ بنای یک سینما را در ساوه گذاشت و عصر یک روز گرم تابستانی در سال ۱۳۴۰، مردم کنجکاو و مشتاق را به تماشای تصاویر متحرک روی پرده فرا خواند.
بلیط های این سینما که در زمینی به مساحت ۲۵۰۰ مترمربع ساخته شده بود، با دو نرخ یک و سه قرانی و بعدها پنج قرانی به تماشاگران اغلب نوجوان، فروخته میشد. ساخت سینما درست مقابل شهربانی برای مالک آن این اطمینان را پدید آورده بود تا در صورت بروز هرگونه مشکل یا نزاع و برخوردی، در کوتاه ترین زمان ممکن امنیت را بر سینما حاکم سازد.
در آن سالها ساوه به شبکه برق سراسری نپیوسته بود و برق شهر توسط چند ژنراتور، تامین میشد. بنابراین سینما ناگزیر بود با قطع و وصل های مکرر برق کنار بیاید. نقل است هنگامی که در نمایش فیلم برق میرفت، چند بار فیلم پاره می شد و یا لامپ پروژکتور میسوخت. در این گونه مواقع آقای نوابی با در دست گرفتن یک چراغ زنبوری، روی پلههای جلوی پرده اکران میایستاد و ادامه داستان فیلم ناتمام مانده را برای تماشاگران تعریف میکرد.! فیلم های پرفروش سالهای اول فعالیت سینما عبارت بودن از: امیر ارسلان، سگ ولگرد و بلبل مزرعه بود که نمایش آنها بعضا تا یک ماه ادامه مییافت.
مردم ساوه نشستن در سینمای تابستانی را هم چند سال بعد از تعطیلی سینمای نوابی تجربه کردند. ماجرا از آن قرار بود که بعد از مدتی که سحر و جادوی اولیه سینما برای مردم به امری عادی تبدیل شد، کار سینمای آقای نوابی رو به کسادی گذاشت. البته عدم حضور خانوادهها به دلیل حرمت شرعی سینما از دید آنها، دخل و خرج سینما را هم مختل کرد و فکر نوسازی یا تجهیز آن را از مخیله آقای نوابی به کلی پاک کرد. در جنوب ساوه آنروز ( حوالی دروازه اراک و اصفهان ) سینمای تابستانی ( بدون سقف ) با احتیاط کارش را آغاز کرد و پس از قرار گرفتن سینمای نوابی در مسیر خیابان و تخریب آن، آقای میریان این سینما را مسقف کرد و دومین سینمای شهر را به روی مردم گشود و نام شهرزاد را برای آن برگزید. در این سینما میریان فیلمهای بروزتری نمایش داده میشد و بهای بلیط هم قدری گرانتر بود، با این حال در بر پاشنه مراد اقای نوابی نچرخید.
نسیم نهضت اسلامی که از شهرهای مختلف بویژه قم وزیدن آغاز کرد، آرام آرام به ساوه رسید. طبیعی بود سینما شهرزاد خیلی زود صحنه را وانهد و به محاق تعطیلی فرو رود. با تثبیت حاکمیت و استقرار نهادهای جدید، سینمای نوین ایران هم آرام آرام خود را باور کرد و قصه های ارباب و رعیتی، مبارزه انقلابیون و ساواکی ها و قیام علیه ظلم و جور خاندان پهلوی و وابستگان آنها محمل آثار سینمایی شدند.
در نیمه دوم دهه پنجاه به دنبال ممنوعیت استقرار واحدهای بزرگ صنعتی آلاینده تا شعاع ۱۲۰ کیلومتری تهران، شهرک صنعتی کاوه در جوار شهر قدیمی ساوه پذیرای دهها واحد بزرگ و متوسط صنعتی شد. نیاز جوانان و خانوادههای مقیم شهر و مهاجرین( که برای اشتغال در بخش صنعت به ساوه کوچ کرده بودند) به گذران اوقات فراغت، بهانه تازهای به دست داد تا سینمای قدیمی شهر بازگشایی شود و با کمترین تغییرات و فقط با نام جدید فلسطین، فیلم های اکشن و حادثهاای سینمای ایران را با تاخیری چند ماهه بر پرده کهنه خود به نمایش گذارد.
اسماعیل علمپور مسئول (وقت) اداره امور سینمایی و سمعی بصری اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامی استان مرکزی نقل می کند: « اواخر دهه ۶۰ در یکی از مأموریت هایم پس از بازدید از سینما فلسطین، به دلیل عدم ایمنی و وضعیت اسفبار فنی و بهداشتی، دستور تعطیلی سینما را صادر کردم و پس از رفع نواقص مشهود، کمیسیون بند ۵ در محل اداره ارشاد ساوه تشکیل جلسه داد و با بازگشایی آن موافقت کرد.»
البته به دلیل رونق نسبی سینمای ایران پس از جنگ تحمیلی و رونق فیلم های خانواده پسند، هلال احمر ساوه با موافقت مقامات محلی، عصرها در سالن آمفی تئاتر اداره با نمایش فیلم به رقابت با سینما فلسطین روی آورد و در جذب خانواده هایی که به سینما فلسطین روی خوش نشان نمیدادند، موفق عمل کرد.
با گسترش شهر، سینما فلسطین در طرح تعریض خیابان قرار گرفت و در سال های نخست دهه هفتاد برای همیشه به خاطرهها سپرده شد. با تخریب سینما فلسطین و ناتوانی هلال احمر برای اخذ پروانه بهرهبرداری سینمایی از اداره کل ارشاد استان و استهلاک تدریجی امکانات، مسئولان ارشاد شهرستان وارد گود شدند و آمفی تئاتر یکصد نفره کتابخانه عمومی ارشاد را در ساعات بعد از ظهر برای نمایش فیلم با تنها دستگاه آپارات خریداری شده اختصاص دادند.
تغییر مدیریتهای اداره ارشاد و ناتوانی در جلب رضایت مشتریان و فقدان انگیزههای لازم در کارکنان و نیز الزام درآمد فروش بلیت به حساب خزانه باعث توقف نمایش فیلم در آمفی تئاتر کتابخانه شد.
تقدیر اینگونه بود که در نیم قرن اخیر کمتر داوطلب جدی، علاقه مند و دارای سرمایه کافی مالی، پیشقدم احداث سینما در دومین شهر بزرگ استان مرکزی شود و چهره صنعتی و کارگری این شهر را با رنگین کمان فرهنگ بیاراید. با تحولات فناوری صورت گرفته در ساخت و نمایش فیلم و تجهیز تدریجی سالن مجتمعهای فرهنگی و هنری شهرستانها به سیستم نمایش فیلم سرانجام بعد از گذشت بیست سال موسسه نور تابان تهیه کننده و سرمایه گذار فیلم «محمد» (ص) به منظور نمایش گسترده فیلم در سراسر کشور با هماهنگی سازمان سینمایی اقدام به نصب رایگان سامانه نمایش فیلم و پخش صدا در سالن مجتمع فرهنگی و هنری سلمان ساوجی(وابسته به اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان ساوه) کرد و از ۳۱ شهریور ۹۴ این سالن نیز با ظرفیت ۴۵۰ صندلی و نمایش حداکثر سه سئانس در روز به ناوگان سینمایی کشور پیوست. از شهریور ۱۳۹۵ اداره ارشاد بهرهبرداری از سالن را به یک متقاضی خصوصی سپرد. (به نقل از خبرنگار ایسنا مرکزی) در حال حاضر سینمای مستقر در مجتمع فرهنگی هنری سلمان ساوجی با همان نام مجتمع به درگاههای اینترنتی فروش بلیت متصل است و از طریق سامانه سمفا میتوان آمار تماشاگران و فروش فیلمهای آن را استخراج کرد.
سینما در شهرستان محلات
دهه فجر ۱۳۷۶ نقطه عطفی در تحولات فرهنگی شهر زیبا و کوچک محلات بود. معاون امور سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وقتی روبان صورتی رنگ را همراه با صدای صلوات حضار قیچی کرد، خرسندی خود را از افتتاح یک سینمای نسبتا مدرن و زیبا در نخستین ماههای حضورش در مسند مدیریت سینمای کشور، ابراز کرد. سیف الله داد(مرحوم)در طول ۴ سال مسئولیتش شاهد به ثمر نشستن بعضی از پروژههای احداث سینما توسط متقاضیان خصوصی در شهرهای مختلف کشور بود اما روزی که از این سمت کنارهگیری کرد، اغلب سینماهایی که او در جشن افتتاحشان شرکت کرده بود، به دلیل ناتوانی مالکان در بازپرداخت اقساط وام بانکی با مشکل جدی روبرو بودند. او به عینه میدید سینما داران برای کاهش فشار دوایر حقوقی بانکها، در طول هفته پشت درب اتاق او و مدیران ستادی، مستاصل و نگران راه چاره میجویند.
یکی از این مراجعین آقای محمدعلی قدس بود که سینمای محلات را در زمینی به مساحت ۱۶۰۰ مترمربع و زیربنایی حدود ۳۴۰۰ مترمربع ساخت و با پیش بینی دو سالن بزرگ و کوچک جمعا به ظرفیت ۶۰۰ صندلی، حسن سلیقه قابل تحسینی را در تکمیل و تجهیز سینما از خود به نمایش گذاشت. او هم به زعم خود برای تسویه دیون بانکی ۱۲۰ میلیون تومانی ( اصل وام )، علاوه بر چند واحد تجاری، خوابگاه دانشجویی با زیربنایی به مساحت ۸۰۰ مترمربع را در جوار مجتمع با استفاده از معافیتهای قانونی احداث کرد. درآمد حاصل از این واحدهای اقتصادی و خدماتی و گیشه سینما متاسفانه تکافوی اقساط ماهانه سه میلیون تومانی او را نکرد و اندک اندک، علائم بحران در مدیریت سینما ظاهر شد. از اوایل دهه هشتاد با تعطیل شدن تنها سالن فعال مجتمع، شهروندان محلاتی از تعطیلی سینمای شهرشان متعجب و ناراحت شدند. سینما قدس محلات در خلال دوران فعالیتش، نیاز شهر را به سالنی آبرومند جهت انجام برنامههای مختلف ملی و منطقهای پاسخگو بود و از این رو باعث رونق شهرستان در سایر زمینه های اجتماعی و فرهنگی شده بود. در سالیان اخیر با انصراف شهرداری محلات برای خرید مجتمع با مشارکت مؤسسه سینما شهر ( وابسته به سازمان سینمایی ) جز تملیک سینما توسط بانک عامل ناشی از بدهی انباشته متاسفانه نتیجه تازهای حاصل نشد.
در سال ۱۳۹۳ مجتمع نور به عنوان قطب نمونه گردشگری استان مرکزی با ارائه انواع خدمات تفریحی ازجمله : شهربازی سرپوشیده ، استخر، سونا، جکوزی، سینما۶بعدی، باشگاه بدنسازی و TRX، نمایشگاه دائمی گل و گیاه، رستوران، فست فود، کافی شاپ و … در زمینی به مساحت ۲۰۰۰۰ مترمربع در شهرستان محلات افتتاح گردید. سالن سینمای این مجتمع نیز با ۱۲۰ صندلی در نیمه دوم سال ۱۳۹۶ به بهره برداری رسید و بار دیگر سبب آشتی و پیوند دوباره شهروندان محلاتی با سینمای ایرانی گردید. سینما محلات به درگاههای اینترنتی فروش بلیت متصل میباشد و میزان فروش فیلمهای آن شفاف است.
سینما در خمین
نوجوانان و جوانان شهر خمین سال ۱۳۴۷ نشستن در سالن تاریک و تماشای فیلم را با همه جذابیت و شیرینی آن تجربه کردند. بانی ساخت سینما مهدی خان بهرامی بود که در زمینی به مساحت تقریبی ۴۰۰ مترمربع و ظرفیتی بالغ بر ۲۵۰ صندلی شهر کوچک خمین را که از امکانات تفریحی مدرن بیبهره بود، از پدیده شگفتانگیز سینما برخوردار ساخت.
رونق نسبی سینمای ایران از اواسط دهه ی ۴۰ شمسی، بازدهی اقتصادی رضایت بخشی را برای سرمایهگذاری در تولید فیلم و احداث سینما به همراه داشت. از این روی مهدی خان بهرامی هم سوار بر این موج در شهری که طبقه متوسط آن معدود خانوادههای کارکنان دولت و یا زمینداران و فئودال های بزرگ بودند و اقتصاد آن نیز مبتنی بر تولید محصولات کشاورزی و لبنی بود، چراغ سینما سهیلا را ده سال روشن نگاه داشت.
این رویداد برای جوانهایی که حسرت کوچ به شهرهای بزرگ را داشتند، بسیار حائز اهمیت بود. زیرا فیلم های سینمایی ایرانی با نمایش زندگی شهری، پیشرفت و توسعه پایتخت، تنوع و فراوانی مشاغل خدماتی در آن و خلاصه مهیا بودن اسباب رفاه و تجمل در کلان شهری چون تهران، رویاهای شیرینی را برای تماشاگرانی رقم زد که خیلی زود به فاصله عمیق شهر کوچک شان با پایتخت پی برده بودند.
برای مهدی خان بهرامی ساخت سینما با مشکلات زیادی همراه بود. قشر متدین شهر، ساخت چنین بنایی را که در آن سالها مباینت آشکاری با فضای مذهبی و اعتقادات سنتی مردم داشت، برنمیتابیدند.
« مردم شروع کار سینما در خمین را نقطه آغاز انحراف در فرزندان خود و نسل جوان تلقی نموده و از هر راه تلاش کردند تا جلوی فعالیت آن را بگیرند…تعدادی از متدینین شهر در خانه حاج شیخ محمد حسین آل طاهر گرد آمده و پس از مذاکرات مفصل تصمیم گرفتند به هر نحوی شده از دایر شدن سینما جلوگیری کنند. خبر این جلسه در یکی از اسناد شهربانی چنین بازتاب یافت.:
تاریخ ۱۴/۲/۴۵
از شهربانی خمین به جناب آقای فرماندار محترم شهرستان خمین
موضوع: تشکیل جلسه
محترماً به عرض می رساند بطوری که قبلا نیز ضمن مذاکرات شفاهی به عرض رسید طبق گزارش شعبه اطلاعات ساعت ۱۳:۳۰ مورخ ۱۲/۲/۴۵ بدون اطلاع قبلی این شهربانی در منزل شیخ محمد حسین آل طاهر که از طرفداران سرسخت سید روح الله خمینی معروف می باشد و سوابق تحریک و تشنج مکرری در شهربانی دارد به منظور جلوگیری از احداث سینما در این شهر به دعوت مردم برای اتحاد و شروع مبارزات بطور سری از اشخاص زیر ۱. محمد علی قریشی آموزگار فرهنگ ۲.محمد علی شهبازی ۳.یوسف صابری ۴. عبدالعلی خامه فروش ۵. حسین رجبی ۶.علی اصغر لحافدوز ۷. علی اصغر نعلبند و عده ای دیگر که هنوز هویت آنها شناخته نشده جلسه ای تشکیل می گردد و پس از مذاکرات مفصل تصمیم گرفته میشود که به هر نحوی شده از دایر شدن سینمای مورد نظر جلوگیری نمایند. همچنین برابر گزارش مامور مربوطه ساعت ۱۶ مورخ ۱۳/۲/۴۵ در منزل حاج محمد حسن خسروی مجلس روضه خوانی دایر بوده و آقایان شیخ احمد صابری و شیخ محمدذاکری ضمن موعظه و بیانات مذهبی، مضار سینما را برای حضار تشریح و مردم را نسبت به جلوگیری از دایر شدن آن در خمین ترغیب مینمایند لیکن هیچ عکس العملی از حاضران مشاهده نمیگردد».(مرادی نیا محمد جواد/۱۳۸۳: ۱۰۳)
«گزارش دیگری از رین امنیت سینماسازی توسط بهرامی اعلامیهای تهدید آمیز خطاب به او به دیوارهای شهر الصاق شده است. رئیس شهربانی در پایان گزارش میافزاید کلیه اقدامات و پیش بینی های لازم به عمل آمده و در حال حاضر اوضاع شهر کاملاً طبیعی و انتظامات برقرار است گزارش پلیس شهربانی خمین موجود است که برای ریاست اداره اطلاعات شهربانی کل کشور ارسال شده است. براساس این گزارش علیرغم تلاش جدی شهربانی برای تام».(همان منبع: ۱۰۵)
«مبارزین خمین با شناخت دقیقی که از صاحب امتیاز سینما داشتند، به مقابله با این اقدام تخریبی و منکر اجتماعی برخاستند و در چندین مرحله اقداماتی را انجام دادند . اقدام های مردم خمین به دلیل جدی عوامل و دستگاههای حکومتی از بهرامی نتیجه مورد نظر را نداد اما سینما در خمین تا سال ۱۳۵۵ که تند باد انقلاب شروع به وزیدن کرد و به تعطیلی کشیده شد، مشتری چندانی نداشت.( همان منبع: ۱۰۶)»
در خمین هم مانند ساوه، کمتر خانوادهای به سینما رفتن روی خوش نشان داد و پا به درون سینما گذاشت. تبعید بزرگ مردی که خمینی بود و در حجرههای کوچک حوزههای علمیه اراک و قم؛ شهد معرفت دینی را چشیده بود و با اقتدا به جدش در برابر دولت مستبد پهلوی شجاعانه ایستاده بود، درد و داغی را به جان پیروانش انداخته بود که جز با سقوط رژیم و طلوع دوباره آفتاب مرادشان تسلی نمییافت. پس این جماعت معترض را با سینما کاری نبود آنهم سینمایی که ابایی از دریدن پرده نجابت و اخلاق نداشت. همین گروه پیشتاز جنبش و قیام علیه حاکمیت در شهر شد و سال ۵۷ همگام با مردم سراسر کشور مشعل روشنگر انقلاب را در خمین به دست گرفتند و موجبات تعطیلی سینمای مروج فحشا و ابتذال را فراهم ساختند. بخشی از سینما در آتش قهر مردم سوخت و سالیانی چند پس از پیروزی انقلاب، بنای نیمه ویران آن توسط یکی از بانکهای دولتی خریداری شد و پس از تخریب کامل به شعبهای از آن بانک تبدیل شد.
اما قصه سینما و سینماداری در خمین به همین جا ختم نشد. کریم ورمزیار که اصالتاً خمینی بود و در تهران زندگی میکرد، از رهگذر حضور مشتاقانه در پشت صحنه چند فیلم سینمایی، نمک گیر سفره سینما شد و در سال ۱۳۷۲ تصمیم گرفت در شهرش خمین مجتمعی سینمایی احداث کند. در طرح و نقشهای که او کشیده بود، علاوه بر دو سالن سینما، دو تالار پذیرایی و پنج باب واحد تجاری هم به طور همزمان به بهره برداری میرسید تا بازگشت سرمایه بویژه بازپرداخت وام بانکی را میسر سازد.
سال ۱۳۷۸ با حضور سیف الله داد معاون امور سینمایی وقت کشور، مجتمع افتتاح شد و نمایش فیلم در یکی از سالنهای آن آغاز گشت. اما بر خلاف پیشبینیهای قبلی، درآمد و عواید مجتمع، پاسخگوی اقساط ماهانه پنج میلیون تومانی بانکی نبود. این عارضه سود روز شمار اولیه ۱۵۰ میلیون تومانی را به میزانی رساند که برای بانک وام دهنده، چارهای جز اتخاذ تدابیر لازم برای تملک سینما باقی نگذاشت. رفت و آمدهای مکرر مالک سینما به تهران و خمین و استمداد او از مراجع مسئول به این نتیجه انجامید که مؤسسه سینما شهر (وابسته به معاونت سینمایی) در ازای چهار دانگ سهم سینما، طلب بانک را یکجا پرداخت کند و مالک نیز از آن پس با پرداخت ماهانه یک میلیون تومان به آن مؤسسه به تدریج سهام خود را از مؤسسه بازستاند.
اما فقط یک سال از این قرارداد نگدشته بود که پیمانه عمر کریم ورمزیار پر شد و وی در چهاردهم اسفند ۸۱ جان به جان آفرین سپرد. طبیعی بود که ورثه آن مرحوم در اداره سینما توفیق چندانی نداشته باشند و نتوانند علیرغم مساعدت خوب مؤسسه سینما شهر، گره از کار فرو بسته سینما بگشایند. دو سال بعد سینما لاله خمین به شهرداری سپرده شد و مدیریت سینما از طریق مزایده به اندک داوطلبان محلی سپرده شد. در دوران فعالیت سینما جز در معدود مراسم محلی، ۴۶۰ صندلی سینمای مجتمع، تماشاچیان زیادی به خود ندیدند. سینما لاله در اواخر دهه هشتاد تعطیل شد و مجددا در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۶ بعد از شش سال با صرف هزینهای بالغ بر ۱۰۰ میلیون تومان از سوی موسسه سینما شهر و شهرداری خمین بازگشایی شد. در آیین افتتاح سینما شهردار خمین گفت: « سینمای لاله این شهر به دلیل فرسودگی دستگاههای پخش فیلم و ساختمان سینما به مدت ۶ سال غیر فعال بود.»
حسین پاکزاد افزود:«هم اینک این مکان فرهنگی به دستگاه دیجیتال پیشرفته مجهز شده و قسمت داخلی سالن نمایش نیز نوسازی و دارای امکانات پیشرفته شده است. وی بیان کرد: بخش خصوصی با همکاری ارشاد اقدام به نوسازی و تجهیز سینما کرده است که در مجموع بیش از یک میلیارد ریال برای آن هزینه شده است.»
وی گنجایش سالن نمایش سینما را ۳۷۰ نفر بیان کرد و افزود: «ساخت یک سالن نمایش دیگر جنب این سالن کنونی با همین گنجایش در دستور کار قرار دارد».(به نقل از خبرگزاری ایرنا مرکزی) سینما لاله خمین پس از تعطیلات طولانی ناشی اپیدمی ویروس کرونا بازگشایی نشد.
تجربه نشان داده است در چنین شرایطی مدیران این سینماها در تأمین فیلم های روز سینما با مشکل روبرو هستند و به دلیل ناتوانی در اجرای قراردادهای دفاتر پخش فیلم، ناگزیر به اکران دیر هنگام آثار سینمایی و بعضاً پس از توزیع آنها در شبکه نمایش خانگی کشور هستند. در حال حاضر هر چند وقت یکبار نمایش فیلم در خمین از طریق سامانه سینما سیار انجام میشود.
تشکلهای سینمایی
سینمای آماتور
در اصطلاح به سینمایی که نظر به گیشه و بازگشت سرمایه نداشته و عوامل حرفهای در تهیه و پخش آن نقشی ندارند؛ همچنین با ابزارهای غیرحرفه ای تولید می گردند و برای سازنده، بیشتر جنبه تجربه و آشنایی با زبان و گرامر سینما را دارد؛ سینمای آماتور می گویند. در سی سال گذشته نهادهای مختلفی مسئولیت سینمای آماتور در ایران را برعهده داشته اند.:
سینمای آزاد
« در مهرماه ۱۳۴۸ در کودکستان کاخ کودک تهران، جمعیتی در حدود سی نفر گرد هم آمدند و با نمایش چند فیلم کوتاه، نخستین جلسه نمایش فیلم سینمای آزاد را بنیان نهادند. » [ تاریخ سینمای ایران – سینمای آماتور ، ص ۳۸۵ ] این گروه ، بعدها با پیوستن علاقهمندان برنامههای خود را در آمفی تئاتر مدرسه عالی تلویزیون و سینما ( دانشکده صدا و سیمای فعلی ) به اجرا درآورد . سینما آزاد بزودی به صورت جایگاهی برای جلب جوانان علاقهمندان درمی آید و با بالا رفتن تعداد اعضا، شهرستانهای اهواز، اراک و اردبیل زیر پوشش سینمای آزاد قرار میگیرند.
« سینمای آزاد از سال ۱۳۵۰ از حمایت تلویزیون ملی ایران برخوردار شد و به آن وابستگی پیدا کرد. تهیه فیلم خام برای فیلم سازان، اجاره مکان برای دفتر سینما آزاد تهران و در اختیار گذاشتن یک برنامه نیم ساعته تلویزیونی به نام سینمای آزاد که هر هفته از شبکه سراسری پخش می شد، از جمله کمک های تلویزیون بود. با بالا گرفتن کار سینمای آزاد، مراکزی در شهرستان ها برپا می کن .» [ مهرابی ، تاریخ سینمای ایران از آغاز تا سال ۱۳۵۷ ، ص۳۸۶ ]
سال ۱۳۵۲ شمسی پس از تشکیل اولین دفاتر سینمای آزاد در چند شهر بزرگ کشور، دفتر سینمای آماتور اراک نیز با سرپرستی محمدرضا راعی در یکی از کوچههای خیابان دکتر حسابی گشایش می یابد. قطعاً حمایت تلویزیون ملی ایران از سینمای آزاد گسترش شعبات آن را در شهرهای دیگر کشور امکان پذیر ساخته بود.
تا سال ۱۳۵۸ که تشکیلات مشابهی زیر نظر اداره فرهنگ و هنر اراک تشکیل می گردد ، سینما آزاد اراک به مدت پنج سال پذیرای علاقهمندان به فیلم سازی بوده است . در دفاتر سینما آزاد آموزش و یادگیری اصول فیلمسازی، بیشتر از طریق تجربه اندوزی و کار عملی مورد توجه قرار میگرفت و این تشکیلات کمتر به برگزاری دورههای رسمی آموزشی فیلم سازی اهتمام میورزید.
در میان فیلم سازان و هنرجویان سینمای آزاد اراک در سالهای فعالیت آن (۵۸ – ۵۲ )، محمدرضا راعی، جمشید آهنگرانی، حسین امیدیانی، احمد شکاری، عباس مؤدب، بهزاد فتحی، محمد حسن زاده و محسن شاه محمدی بیش از سایرین موفق به تولید فیلم هشت میلیمتری شدند. از جمله آثار برجسته فیلم سازان یاد شده باید به «عتیقه» ساخته حسین امیدیانی اشاره کرد که در یکی از جشنواره های سراسری سینمای آزاد، موفق به دریافت دیپلم افتخار گردید. اسامی بعضی از فیلم های تولیدی سینمای آزاد اراک عبارت بودند از : پرش، مرگ لنز، پول، عشق من کبوتر، مستند مشهد میقان و عتیقه.
امکانات سینما آزاد را یک دوربین هشت میلیمتری آپارات و یک ضبط ریلی تشکیل میداد. در سال ۱۳۵۸ با تعطیل شدن دفتر مرکزی سینما آزاد در تهران و تبدیل آن به مرکز اسلامی فیلم سازی آماتور(با مدیریت نیروهای انقلابی ) به تدریج دفاتر سینمای آزاد در سایر شهرهای کشور از جمله اراک، یکی بعد از دیگری بسته شدند.
جمشید آهنگرانی که به دلیل ارتباط پیوسته با سرپرست سینما آزاد اراک، در جریان چگونگی اداره آن دفتر قرار داشت، میگوید: «سینما آزاد اراک در ۶ سال فعالیت اگرچه چند بار ناگزیر به تغییر مکان شد اما با همکاری صاحبان خانهها هیچ گاه پولی را بابت کرایه دفتر به آن ها پرداخت نکرد.»
انجمن سینمای جوان ایران
« این مرکز فیلمسازی آماتور در سال ۱۳۵۳ با بودجه و نظارت وزارت فرهنگ و هنر و با سرپرستی بیژن مهاجر، مبلغ سینمای آزمایشگاهی، تشکیل شد. بنیاد نامه آن در ۱۳۵۴ از تصویب شورای عالی فرهنگ و هنر میگذرد.» [ تاریخ سینمای ایران، سینمای آماتور ، ۳۸۸ ] سینمای جوان به غیر از تشکیل کلاسهای آموزشی، در زمینه کار با دوربینهای هشت و شانزده میلیمتری، هرازگاهی اقدام به برگزاری جشنوارههای منطقهای میکرد. آن انجمن خط مشی خود را بر مضامینی همچون نوروز، چهارشنبه سوری و عرضه آثاری بر اساس جشن طوس قرار داده بود.
عبدالله باکیده، فیلم ساز دفاع مقدس و از بنیان گذاران سینمای آزاد در همدان، یکی از انگیزههای تأسیس سینمای جوان را توسط رژیم شاه، مقابله با فضای فکری حاکم بر تولیدات سینمای آزاد میپندارد و میگوید : « رژیم گذشته دوست داشت علاقهمندان به سینمای آماتور، همچون یک بازی فوتبال و فقط برای سرگرمی، به فیلم و فیلم سازی بپردازند؛ اما چند فیلم خوبی که عرضه شد، او را متوجه کرد که این چنین نیست. از این رو سعی کرد فیلم سازان را زیر چتر اقتصادی خود قرار دهد. هیچکدام از این لطایف الحیل فیلم سازان آگاه را از راه خود منحرف نمیکند. در آخر فقط یک حربه باقی می ماند و آن هم کنترل مضامین فیلمها قبل از ساخته شدن است. این حربه نیز مؤثر واقع نمی شود . از این رو به فکر ایجاد سینمای جوان در تقابل با سینما آزاد میافتند . سینمای جوان به وجود میآید، با یک فرمول فیلمسازی از پیش تعیین شده » [ تاریخ سینمای ایران – سینمای آماتور، ۳۸۵ ]
اداره فرهنگ و هنر اراک در سال ۱۳۵۶ با گشایش دفتر انجمن سینمای جوان اراک، مرحوم پرویز اشتری فارغ التحصیل مدرسه عالی سینما و تلویزیون را به سرپرستی آن میگمارد. دفتر انجمن در اراک به خلاف مشی سینمای آزاد و در رقابت با دورههای رسمی، آموزش عکاسی و فیلم سازی را به مرتب برگزار کرده و در صدد جلب جوانان علاقهمند برمیآید. برخورداری از حمایت اداره مذکور به توانمندی انجمن در مقایسه با سینمای آزاد اراک میانجامید.
در سال ۱۳۶۰ خانه های فرهنگ اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی به دلیل نفوذ عناصری از گروههای ضد انقلاب تعطیل و به کار دفتر انجمن سینمای جوان اراک خاتمه داده شد.
انجمن سینمای جوانان ایران در اراک
این انجمن که تشابه اسمی تامی با آخرین تشکیلات فیلمسازی آماتور در کشور داشت؛ از آبان ۱۳۶۵ در محل اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان ( واقع در خیابان شیخ فضل الله نوری) کار خود را با جذب ۲۰ هنرجو در رشته عکاسی و فیلم سازی آغاز نمود و از سال ۶۶ با پایان یافتن اولین دوره آموزشی، تولیدات خود را در زمینه عکس و فیلم به تدریج ارائه داد.
انجمن سینمای جوانان دفتر اراک، در طول بیست سال فعالیت خود قریب به ۱۰۰۰ هنرجوی دختر و پسر را تحت آموزش قرار داده است و هم اینک دهها نفر از هنرجویان فعال آن در دانشکده های سینمایی، هنری، مراکز تلویزیونی و عرصه سینمای حرفه ای به فیلم سازی اشتغال دارند.
سرپرستی انجمن اراک از بدو فعالیت ابتدا مدت کوتاهی بر عهده محمود زندهنام و سپس از سال ۱۳۶۵ تا سال ۱۳۹۸ تحت مدیریت سعید عبدالحمیدی فارغ التحصیل دومین دوره مرکز اسلامی آموزش فیلم سازی بود. در بین مدرسان اولیه انجمن(مرحوم) پرویز اشتری با علاقه و اشتیاق زیادی به آموزش و تربیت هنرجویان پرداخت. او سهم بزرگی در ایجاد نگرش و جهانبینی در ذهن هنرجویان مستعد در زمینه نویسندگی و نگارش فیلمنامه داشت. دیگر مدرسان انجمن عبارت بودند از: محمود و محمد زنده نام(سرپرست کنونی انجمن)، علی اصغر داود آبادی، بهنام کیوان، حجت الله رسولی، سعید رجبی فروتن، مصطفی سماوات، سعید شاه حسینی، محمد سلطانی، نسرین غریب، شیرین شفیعی، ایرج شرایی، علیرضا فرحی، الهام معروفی، فاطمه یوسفی و سعید عبدالحمیدی در ۳۰ سال گذشته، آموزش درسهایی چون گزارشنویسی، فیلم نامه نویسی، کارگردانی، عکاسی، مبانی ارتباط تصویری، تدوین و فیلم برداری را برعهده داشتهاند. جوانان متقاضی با پشت سر گذاشتن آزمون ورودی، در طول یک سال و در قالب دو ترم تحصیلی، دوره آموزشی را به پایان میرسانند.
شرکتهای فیلمسازی
پوریا فیلم
اولین شرکت فیلم سازی در اراک، در نیمه اول سال ۷۲ با عنوان پوریا فیلم ، توسط غلامرضا رمضانی، منوچهر شاهسوارانی حجت الله سیفی، قاسم الله وردی و محمود نظیری بنیان گذارده شد. انگیزه تأسیس شرکت پوریا فیلم، استفاده از تسهیلات تبصره ۳ قانون بودجه برای ساخت فیلم های سینمایی بود. غلامرضا رمضانی پس از سالها تجربه اندوزی در ساخت فیلمهای کوتاه و سریالهای تلویزیونی در کمین فرصتی بود که نخستین فیلم سینمایی خود را در شرایطی مناسب تجربه کند. بانک صادرات استان به استناد مصوبه کمیسیون مزبور، مبلغ ۱۹۵ میلیون ریال را به صورت وام بانکی در اختیار شرکت پوریا فیلم، برای ساخت فیلم عبور از تله قرار داد. نود درصد صحنه های فیلم در اراک فیلم برداری شد و پاره ای از صحنهها که باید در دکور فیلم برداری می شد، در تهران تهیه گردید. حضور داود رشیدی ، هنرپیشه با سابقه سینما و تئاتر کشور، پس از سال ها برکنار بودن از صحنه سینما، در عبور از تله، نقطه عطفی برای این فیلم محسوب میشد. فروش متوسط فیلم و کاندید شدن آن برای کسب جایزه بهترین فیلم اول، در سیزدهمین جشنواره سراسری فیلم فجر، بضاعت رمضانی را در اولین تجربه سینمایی، نمایانگر ساخت. پوریا فیلم، بعد از اکران عمومی فیلم با حذف و جایگزینی تعدادی از سهامداران، عملا به حالت تعطیل درآمد و رمضانی نیز مجدداً به تلویزیون و مجموعه سازی روی آورد.
هدا فیلم
بعد از توفیق پوریا فیلم در جذب اعتبارات بانکی، تنی چند از اعضای مستعفی آن با دعوت از سیامک تقی پور، مدرس و فیلم نامه نویس و کارگردان سینما در اوایل سال ۷۳ با شعارهای جدید اعلام موجودیت کردند.
ساخت یک شهرک بزرگ سینمایی ، تهیه و تولید فیلم های سینمایی و سریالهای تلویزیونی و تربیت و آموزش فیلم سازان جوان از جمله شعارها و ادعاهای کلیدی هدا فیلم محسوب میگردیدند.
زمانی که طی یک برنامه رسمی ، معاونت اداری و مالی استانداری ، در معیت مدیر کل تعاون و نماینده فرهنگ و ارشاد اسلامی استان ( نگارنده )، نوک کلنگی را بر دل صخره ای در دامنه رشته کوهی کم ارتفاع، واقع در ۵ کیلومتری غرب اراک، به سختی فرود آورد ؛ پژواک خبر و تبلیغات آغاز عملیات ساخت شرکت سینمایی هدا فیلم از دل آن کوه در شهر و کشور پیچید. عدم توجیه اقتصادی و اجتماعی طرح شهرک سینمایی، فقدان مطالعات و بررسیهای کارشناسی توسط دستگاههای ذیربط ( معاونت سینمایی و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی ) و بیتجربگی و نا آشنا بودن مدیران شرکت فوق، قرائن روشنی بود که ساخت شهرک سینمایی را به افسانه ای غیر قابل باور شبیه میکرد. هدا فیلم پس از صرف سرمایهای قابل توجه در تسطیح صخره سنگها ، به مرور با فشار مالی شدیدی روبه رو شد و عملاً در آستانه ورشکستگی کامل قرار گرفت.
حوزه هنری اراک
این حوزه پانزده سال پس از تأسیس، قلمرو فعالیت های خود را به فیلم و از آن مهمتر فیلمسازی گسترش داد. هسته اولیه واحد فیلم حوزه را اعضای قدیمیتر انجمن سینمای جوانان ایران در سال ۸۵ شکل دادند. جلسات نقد وبررسی، نمایش فیلم، کلاسهای آموزشی و اتفاق خوشایندی همچون حمایت از تولید فیلمهای کوتاه از جمله فعالیتهای این نهاد محسوب میشود.
حوزه هنری در طول دو سال فعالیت خود، موفق به تولید آثاری با نام : دوربین مخفی، نه مثل همیشه، کواک، ایستگاه صلواتی، ایستگاه اول، منظر و … شده است. در میان فیلم سازان همکار حوزه نام سعید شاه حسینی، مراد نظری و لیلا ابراهیمی فخار به چشم میخورد.
در سالهای نخست راه اندازی حوزه به دلیل محدودیت بودجه، گرایش به ساخت فیلمهای ۱۰۰ ثانیهای با هدف شرکت در جشنوارههای ملی ۱۰۰ ثانیهای بیشتر مورد توجه قرار گرفته بود. آخرین فیلم مورد حایت حوزه هنری اراک فیلم کوتاه ۱۸۰ ثانیهای«نفس» ساخته بیژن بیات بود که در جشنواره فیلم رسام(۱۳۹۹)برنده جایزه اول این جشنواره در بخش یادشده بود.
تولید فیلمهای ۱۶ میلیمتری در اراک
محمود زندهنام نخستین کسی بود که تولید فیلم با دوربین ۱۶ میلیمتری را در اراک تجربه کرد. محمود زندهنام مربی انجمن سینمای جوانان ایران دفتر اراک و فارغ التحصیل دانشکده صدا و سیما ( گرایش کارگردانی)ا فیلم داستانی قاصدک را در سال ۶۶ با فیلمنامهای اقتباسی از محمود اربابی دانشجوی هم دوره خود بر اساس قصهای با همین عنوان نوشته محمد مهدی رسولی جلوی دوربین برد.
یک سال بعد زنده نام فیلم مستند/گزارشی آینده روشن را با نگاهی به وضعیت نگهداری کودکان در مهدهای کودک جلوی دوربین برد. زندهنام در ادامه چند مستند تلویزیونی ساخت و در مقام تهیهکننده تلویزیون تولید چند تلهتئاتر را مدیریت کرد. زندهنام در سالهای پایانی خدمت مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی رادیو بود.
رامین فراهانی، دیگر هنرجوی انجمن در تابستان ۷۲ فیلم کوتاه «موهبت زمین» را ساخت. فراهانی در دهه هفتاد به اروپا مهاجرت کرد. یکی از پرکارترین فیلمسازان اراکی بویژه در زمینه تولید مستندهای تلویزیونی و سینمایی سعید شاهحسینی است. او دانشنامه دکترای خود را در رشته تکنولوژی آموزش از دانشگاه علامه طباطبایی دریافت کرد و طی سی سال فعالیت مستمر کارگردانی مجموعههای مستند زیادی را برای سیمای مرکز همدان و اراک برعهده گرفت. تازهترین فیلم مستند سینمایی سعید شاهحسینی «عراق چگونه اراک شد» است که در هفدهمین جشنواره مستند فیلم حقیقت(۱۴۰۲) به نمایش درآمد.
فیلمسازانی از سه نسل
نسل اول فیلمسازان عضو تشکلهای سینمایی قبل از انقلاب
محسن شاه محمدی، جمشید آهنگرانی و محمد حسن زاده از نسل اول فیلم سازان سینمای آزاد اراک، در تلویزیون و سینما باقی ماندهاند. شاه محمدی پس از ساخت فیلم کوتاه «پالیز» در سال ۱۳۶۵ بیشتر در ساخت و تولید سریال های تلویزیونی چون«آیینه عبرت»، «همه وصیت من» و «شلیک نهایی» با گروه اجتماعی شبکه اول سیما همکاری داشته است.
جمشید آهنگرانی در سال ۱۳۶۷«شب غربیه» را به مدت ۴۵ دقیقه ساخت و بعد از آن در طراحی صحنه فیلمهای سینمایی از جمله سریال تلویزیونی «کارآگاه» به کسب تجربیاتی دست زد و در پاییز ۷۵ نخستین محصول سینمایی خود را با عنوان «بوکسور» به اکران عمومی گذاشت. حسن زاده نیز در دهه شصت فیلم سینمایی «گودال» را ساخت.
غلامرضا رمضانی از سال ۱۳۶۴ به مدت تقریبا یک دهه نویسندگی و کارگردانی چند فیلم کوتاه و داستانی و سریال تلویزیونی را در گروه کودک و فیلم و سریال و تئاتر شبکه اول سیما برعهده داشته است که در میان آنها« دست من»، «شاهدان کوچک»،« بهاران در بهار» و «آن شب در قطار» قابل اشاره هستند. رمضانی نخستین داستان بلند سینمایی خود را به نام «عبور از تله» زمستان ۷۲ در اراک مقابل دوربین برد و یک سال بعد آن را به اکران عمومی درآورد. رمضانی در ادامه فیلمهای سینمایی «گنجشگک اشیمشی»، «فرار از اردو» و «ضربه فنی» راساخت و جوایز متعددی را به تالار افتخاراتش برد.
فیلمسازان نسل دوم از انجمن سینمای جوانان ایران
در بین فیلم سازان نسل دوم، محمود زنده نام(مستندساز و تهیه کننده سیما)، سعید شاه حسینی(مدرس و مستندساز)، جعفر میراشرفی(تدوین)، عباس شیرمحمدی(فیلمنامهنویس)، محسن چگینی(تهیهکننده)، سامان سالور(نویسنده و کارگردان)، پناه برخدا رضایی(نویسنده و کارگردان)، علیرضا فرحی(تصویربردار)، مجتبی خشکدامن(نویسنده)، حمید نظیریآستانه(مستندساز) و شمسالله داییزاده(نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه) به فیلم سازی و برنامهسازی در سینما و شبکههای سراسری و استانی سیما ادامه دادند و از شهرت بیشتری برخوردار هستند. سامان سالور، پناه برخدا رضایی، سعید شاهحسینی و داییزاده جوایز متعددی را از جشنوارههای داخلی و خارجی کسب کردهاند.
فیلمسازان نسل سوم انجمن
رویش و معرفی فیلمسازان خوشاتیه در دفاتر انجمن سینمای جوانان همواره نویدبخش بوده است. در بین فیلمسازان متولد دهه ۶۰ و ۷۰ هستند که دورههای آموزش فیلمسازی را در دفتر انجمن سینمای جوانان اراک دیدند و سپس به دانشگاه راه یافتند، نام چند فیلمساز شاخص به چشم میخورد.:
محمدرضا مرادی کارگردان، تدوینگر و فیلمنامهنویس دارای مدرک کارشناسی کارگردانی سینما از سال ۱۳۸۴ فیلمسازی را در انجمن سینمای جوانان اراک آغاز کرد و تاکنون فیلمهای کوتاه «دوآل پا»، «رنگارنگ»، «افسانه کوه ننوک»، «زندگی کاغذی » و «تریو قجری» را کارگردانی کرده که برای آنها جوایز متعددی را دریافت کردهاست.
محمد طالبی تهیه کننده و کارگردان جوان فارغ آلتحصیل دانشکده صداوسیما نیز تاکنون فیلمهای مستند انتظار زمین، زورخانه، زبان مادری، کیخسرو در بند، چوب بستنی، شوق دیدار، بانوی واژه ها، نقش زیگلر، نفس های یک شهر، پروانه، مجموعه داستان عکسها و همچنین سه فیلم داستانی زنبوردار، کوپه، قزلر را کارگردانی کرده است.
الهام معروفی دیگر فیلمساز زنی است که آموزشهای اولیه سینِمایی را در انجمن اراک فراگرفت و در ادامه به کلاسهای مهرداد اسکویی و موسسه کارنامه راه پیدا کرد. در کارنامه هنری معوفی ساخت فیلمنامهها و فیلمهای کوتاه داستانی و مستندی از جمله «خدا مثل همیشه بود» و فیلمنامههایی چون الفبا، خط های موازی، صلوات شمار چینی، کلاغ رو سیاه، آبیها به چشم می خورد. او همچنین در جشنواره های خارج و داخل ایران حضور داشته از جمله جشنواره زنان فیلمساز مستقل سوییس و مدیا آرت استرالیا همچنین جوایز متعددی چون جایزه اول فیلمنامه نویسی از پنجاه و دومین جشنواره جشنواره منطقهای اروند (آبادان)، جایزه بهترین فیلمنامه مستند از پنجمین جشنواره فیلم کوتاه حسنات، جایزه بهترین فیلمنامه از جشنواره تولید ملی، جایزه دوم فیلمنامه نویسی از چهل و نهمین جشنواره منطقه ای افلاک سال ۱۳۹۱، جایزه بهترین فیلمنامه انیمیشن( خطهای موازی) از نهمین جشنواره فیلم های ورزشی، جایزه ویژه فیلمنامه از سومین جشنواره منطقه ای بیشاپور را از آن خود کرده است. در بین فیلمهای معروفی مستند ۳۳۰ سیسی خاطره شهرت بیشتری دارد و جوایزی را برای او به همراه داشت.
علی فراهانی صدر کارگردان فعال در حوزه مستند، برنامه تلویزیونی و داستانی است. وی ساکن تهران و متولد ۱۳۷۱ است. او کارگردانی مستند آسوده بخواب کوروش، یک ملت و قوی دل را در کارنامه خود دارد که مستند قوی دل برنده سیمرغ بلورین بهترین مستند در جشنواره فیلم فجر ۱۴۰۲ شد. در حوزه برنامه تلویزیونی، او کارگردانی جان وطن، چه سفرها و جرس را به عهده داشته است.
سعید ساروقی متولد سال ۱۳۷۱ کارگردان، نویسنده، تهیهکننده و محقق است. از جمله آثار او میتوان به مستند فوتبال و هپکوتیزم و فیلم داستانی داییش اشاره کرد.
سایر سینماگران اراکی
از اراک هنرمندان دیگری در سینمای کشور خوش درخشیدهاند که مسیر رشد و پرورش آنها از طریق انجمن سینمای جوانان نبوده است. در میان این هنرمندان باید به واروژ کریم مسیحی (نویسنده، تدوینگر و کارگردان)، منیژه حکمت(نویسنده و کارگردان)، بهزاد فراهانی(نویسنده، بازیگر و کارگردان)، مرجان شیرمحمدی(نویسنده و بازیگر)، مهران مدیری(بازیگر و کارگردان)،گلچهره سجادیه(بازیگر) بیتابادران (بازیگر)،سوسن پرور (بازیگر)، بهارهرهنماا(بازیگر) مجید رحمتی(بازیگر) مسعود موسوی(مدرس و بازیگر) مسعود سلامی(فیلمبردار) و شهرام نجاریان(فیلمبردار) اشاره کرد.
سینماگران ساوجی
جوانان ساوهای پیش از انقلاب بدون معلم و مربی و گذراندن دورههای آموزشی، فیلمسازی اماتور را با ساخت فیلمهای هشت میلیمتری تجربه کردند. سیدضیاالدین دری، ابوالفضل جلیلی، سیدرضا نمازی و مصطفی چیتگر در زمره چنین فیلمسارانی بودند. دری و جلیلی پس از انقلاب سینِما را ادامه دادند و به چرگه سینمای حرفهای پیوستند. دری با ساخت سریالهای ماندگار و جلیلی با تولید فیلمهایی عموما تجربی و جشنوارهپسند به شهرت رسیدند.
در سالهای اخیر در بین جوانان اصالتاً ساوهای سعید روستایی نویسنده و کارگران سینِما و نمایش خانگی، سیدوحید نمازی فیلمساز، پژوهشگر و منتقد سینِما، محمد رضا نعمتی مدرس و نویسنده سینمایی و رضا احساندار دانش آموخته سینِما و سازنده چند فیلم کوتاه توانمندیهای خود را به نمایش گذاشتهاند.
جشنوارهها و مجامع سینمایی در استان مرکزی
سابقه برگزاری نخستین جشنواره رسمی و معتبر فیلم، به بهمن ماه ۱۳۶۵ برمیگردد . در آن سال طبق تصمیم مسئولین سینمایی کشور، همزمان با برگزاری فستیوال فیلم فجر در چند مرکز استان ، گزیدهای از فیلمهای بخش مسابقه جشنوارهدر سینِما به نمایش گذاشته شد. از نکات قابل توجه این جشنواره، ناامن بودن آسمان شهر اراک به خاطر تجاوزات مکرر هواپیماهای عراقی بود. به رغم بمباران چندین نقطه از شهر و شهید و زخمی شدن تعدادی از شهروندان ، سینما فرهنگ کار نمایش فیلمهای جشنواره فجر را با حضور علاقهمندان در وضعیت سفید! ادامه داد.
نمایش همزمان تعدادی از فیلمهای بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر در طول دهه نود تاکنون در اراک و سایر مراکز استانهای کشور ادامه یافته است.
در زمستان سال ۶۷ جهاد دانشگاهی دانشگاه تربیت معلم اراک با دعوت از حجت الله سیفی آثار وی را در سینما شهر صنعتی نمایش داد. با برگزاری دو جشنواره فیلم موضوعی در خوزستان و کردستان در اسفند ۷۴ و تیر ماه ۷۵ ، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مراتب آمادگی خود را برای برپایی جشنواره استانی فیلم به معاونت سینمایی اعلام نمود؛ اما پاسخی را دریافت نکرد. همچنین پس از دو سال پیگیری برنامه ریزی و بررسی کارشناسی اولین جشنواره نماز و نیایش به روایت دوربین در دو بخش فیلم و عکس، توسط اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان و دفتر مرکزی انجمن سینمای جوانان ایران با مساعدت ستاد اقامه نماز و معاونت امور سینمایی و سمعی بصری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در اسفند سال ۷۵ و بهار سال ۷۶ برگزار شد.
جشنواره فیلم رشد
این جشنواره نخستین بار در سال ۱۳۴۲ به همت اداره فعالیت های سمعی و بصری وزارت آموزش و پرورش با نام “فستیوال فیلم های آموزنده” به عنوان نخستین جشنواره فیلم آغاز به کار کرد و ۱۴ دوره را نیز پشت سر نهاد. پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و چند دوره وقفه، این جشنواره در سال ۱۳۶۴ پانزدهمین دوره خود را با شکلی جدید و به مناسبت هفته معلم در سالروز شهادت استاد مطهری، از ۱۲ تا ۱۹ اردیبهشت در موزه هنرهای معاصر برگزار کرد.
نام جشنواره از بیستمین دوره به “جشنواره بین المللی فیلم های آموزشی و تربیتی رشد” تغییر یافت. همچنین این جشنواره منحصراً تا دوره بیست و چهارم در تهران برگزار می گردید؛ اما از دوره بیست و چهارم، علاوه بر تهران در دو استان مازندران (ساری) و سیستان و بلوچستان (زاهدان) به صورت همزمان برگزار گردید و از دوره بیست و پنجم شکل گسترده تری به خود گرفت و بر حسب ضرورت، در مراکز استان ها و شهرستان های محروم نیز برگزار گردید.
استان مرکزی در دوره های بیست و هشتم (سال ۱۳۷۸)، سی ام (سال ۱۳۸۰) و سی و دوم (سال ۱۳۸۱)، یکی از مراکز برگزار کننده جشنواره فیلم رشد بود. در دوره های اخیر این جشنواره، فیلمهای معلمان فیلم ساز و دانش آموزان فیلم ساز در بخش های مستقل مورد ارزیابی و داوری قرار می گیرند.
جشنوارههای سینمای جوان
جشنواره های استانی فیلم و عکس سینمای جوان در سال های ۶۷ تا ۶۹ در مراکز استانهای کشور برگزار گردید و پس از برگزاری سه دوره از جشنوارههای یاد شده به منظور توجه به کیفیت و پرهیز از هزینههای غیرضروری، دفتر مرکزی انجمن تنها برگزاری جشنوارههای منطقهای و سراسری را در تقویم سینمایی خود، حفظ کرد.
دفتر انجمن سینمای جوانان ایران تاکنون در دوره و در سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۹۳ میزبان جشنواره منطقهای سینمای جوانان با حضور فیلمسازان و عکاسان چند استان کشور بوده است.
عکاسان و فیلمسازان انجمن اراک طی چهل سال گذشته افتخارات زیادی را در جشنوارهّای منطقهای، ملی و جهانی کسب کردهاند که به دلیل تنوع و تعدد موضوع کتاب مستقلی است.
سابقه حضور تولیدات و تجربه های عکاسان و فیلم سازان انجمن سینمای جوان دفتر اراک در جشنواره های سراسری سینمای جوان به ششمین جشنواره سراسری سینمای جوانان در فروردین ۱۳۶۷ در تهران باز میگردد. پرافتخارترین سالهای شرکت انجمن اراک در این جشنوارهها به نهمین و یازدهمین دوره مربوط میشود.
فیلم« سایه دیروز» ساخته سعید شاه حسینی، برگ بلورین و یادواره افتخار بهترین فیلم نامه، بهترین کارگردانی، بهترین فیلم داستانی و جایزه ویژه هیأت داوران، برای بازیگری را در نهمین دوره از آن خود کرد و «فیلم دستهای او» ساخته فاطمه یوسفی به عنوان بهترین تجربه اول در یازدهمین دوره معرفی گردید.
متاسفانه به دلیل فعال نبودن بخش خصوصی استان در کار فیلم سازی و عدم همراهی و حمایت شبکه استانی سیما از فیلم سازان جوان آنگونه که باید امکان پیشرفت و تجربه اندوزی برای فارغ التحصیلان مستعد انجمن فراهم نبوده است. با این حال با تحولت صورت گرفته در برنامهها و سیاستهای دفتر مرکزی انجمن سینمای جوانان از سال ۱۳۹۷ با تشکیل شورای پیچینگ در دفاتر انجمن، بودجه و اعتبار خاصی برای حمایت از طرحهای منتخب اختصاص یافت. انجمن در سال ۱۴۰۳ مبلغ ۲۰۰ میلیون تومان را برای حمایت از فیلمنامههای داستانی مصوب نمود.
قبل از آنکه بحث سینمای آماتور را به پایان بریم، بی مناسبت نیست که به یک اتفاق جالب در همین رابطه نیز اشاره شود.
در سال ۱۳۶۷ فیلم هشت میلیمتری بازگشت ساخته داود قناتی که با سرمایه شخصی نامبرده و کمک امور سینمایی فرهنگ و ارشاد اسلامی استان به تقلید از سینمای حرفه ای ساخته شده بود ، به درخواست فیلم ساز و دستور مسئولان وقت ، قبل از فیلم ناخدا خورشید در سینما فرهنگ اراک به نمایش عمومی گذاشته شد ! فیلم ساز با قرار دادن آپارات هشت میلیمتری در لبه بالکن سینما در عین تعجب تماشاچیان، سیاه مشق خود را به رخ آنها کشید و عکس های سیاه و سفید چاپ شده از صحنههای مختلف فیلم را در پشت شیشه یکی از دربهای سالن سینما برای جلب رهگذران و لابد تشویق تماشاچیان برای خرید یک بلیط برای تماشای دو فیلم چسبانده بود!
هفتههای فیلم و عکس
در غیاب جشنواره های استانی و منطقه ای سینمای جوان که چند سالی برگزاری آنها از دستور کار انجمن خارج شد، دفاتر انجمن به منظور نمایش آثار هنرجویان و تشویق و ترغیب آنها مبادرت به برگزاری هفته های فیلم و عکس نمودند. دفتر انجمن اراک در حدفاصل سالهای ۶۷ تا ۸۴ شش هفته ی فیلم و عکس با برنامه های جنبی و متنوع به شرح زیر برگزار کرد:
اولین هفته فیلم و عکس انجمن سینمای جوان اراک ۴ – ۱۰ شهریور ۱۳۶۷ / اراک (سینما شهر صنعتی )
دومین هفته فیلم و عکس انجمن سینمای جوان اراک ۲- ۶ اسفند ۱۳۷۴ / اراک ( خانه جوان )
سومین هفته فیلم و عکس انجمن سینمای جوان اراک ۱۵ – ۱۹ آبان ۱۳۷۸ / اراک ( فرهنگسرای آیینه )
چهارمین هفته فیلم و عکس انجمن سینمای جوان اراک ۱۳ – ۱۷ اسفند ۱۳۷۹ / اراک ( فرهنگسرای آیینه )
پنجمین هفته فیلم وعکس انجمن سینمای جوان اراک ۱۳ – ۱۷ اسفند ۱۳۸۰ / اراک ( فرهنگسرای آیینه )
ششمین هفته فیلم و عکس انجمن سینمای جوان اراک ۱ – ۵ مرداد ۱۳۸۴ / اراک ( فرهنگسرای آیینه )
…چهاردهمین هفته فیلم عکس اراک از ۱۲ تا ۱۴ اسفند ماه ۱۴۰۲ در فرهنگسری شهر برگزار شد. اصلیترین برنامههای این هفته نمایش تولیدات فیلم دفتر اراک، نمایشگاه عکس، نمایش آثار منتخب جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران، مرور آثار محمد رضا مرادی، دو نشست تخصصی در زمینه فیلموعکس بود.
ادبیات سینمایی
اگر ادبیات سینمایی را به فرآورده های مکتوب مربوط به هنر سینما تعمیم دهیم ، در جستجوی یافتن منابع مکتوب به نمونه اعلاناتی از نمایش فیلم های صامت و ناطق در اولین سینمای اراک، موسوم به سینما برق در اوایل دهه دوم قرن حاضر، اطلاعیه های مربوط به افتتاح و بازگشایی سینماهای اراک ، تبلیغ فیلم های تولید شده در اراک، درج آگهی در مطبوعات محلی و نقد فیلم های روی پرده در چند شماره از روزنامه موسوم به نامه عراق ( اراک )، بولتن و نشریات داخلی مربوط به جشنواره های استانی و منطقه ای فیلم و عکس در اراک و جدول راهنمای برگزاری هفته های فیلم، برخواهیم خورد که خوشبختانه بخش عمده ای از آنان در جراید مورد اشاره و آرشیو دفتر انجمن سینمای جوانان اراک ، مضبوط است .همچنین در دوازدهمین جشنواره سراسری فیلم و عکس سینمای جوان که در فروردین ماه ۱۳۷۴ در فرهنگسرای بهمن تهران برگزار شد ، نشریه روزانه این جشنواره با حجم حداقل ۸ و حداکثر ۱۲ صفحه، به صورت دو رنگ، حاوی آخرین اخبار و گزارش ها از جشنواره و مقالات و مطالب تخصصی با سردبیری نگارنده و مدیریت هنری بهنام کیوان، از مدرسین انجمن سینمای جوان اراک، انتشار یافت.
در نخستین شماره ی فصل نامه تحقیقاتی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مرکزی – موسوم به راه دانش – مقاله ای با عنوان تاریخچه سینما در اراک به قلم مرید میرقائد به چاپ رسید. سعید رجبی فروتن ( نگارنده ) کار این نویسنده را در شماره ۶- ۵ راه دانش با انتشار مقالهای تحت عنوان در روشنای فانوس خیال (کند و کاو در هنر/ صنعت سینمای اراک ) تکمیل کرد. بخش عمده ای از این دو مقاله در این کتاب مورد استفاده قرار گرفته است.
یکی از بهترین منابع در زمینه شناخت سینما در استان مجلدات ۲۹ گانه فصلنامه رازان به مدیریت یوسف نیکفام است. این فصلنامه در هشت سال گذشته به صورت منظم انتشار یافته است و شماره هشتم آن به مجموعه مقالات و یادداشتهای مربوط به سینما و سینماگران استانی اختصا یافت.
در حال حاضر با توجه به انتشار هفته نام ها و دو روزنامه در سطح استان، به تناوب مطالب سینمایی محدود به اخبار رسمی منتشره از ادارات و نهادهای فرهنگی و نقد فیلمهای روی پرده سینماهای اراک، گفتگو با فیلمسازان بومی و … درج می گردد.
علیحیدر شاه حسینی(مرحوم) کتاب تاریخچه سینما در اراک را با توجه به منابع موجود منتشر شده گردآوری کرد و در سال ۱۳۹۳ از آن رونمایی نمود. همچنین در روز ۲۱ شهریور ۱۳۹۵ از کتاب «سینما دنیای اراک» تالیف «یوسف نیکفام» پزوهشگر اراکی در محل سینما فرهنگ(دنیای سابق) رونمایی به عمل آمد. در این کتاب ۱۹۵ صفحه ای علاوه بر گفتگو با احسان بیات مدیر قدیمی این سینما و انتشار خاطرات و یادداشت های جمعی از سینماگران و چهرههای فرهنگی اراک در باره سینما دنیا، عکسها و اسنادی از این سینمای قدیمی اراک به چاپ رسیده است.
منابع:
–ایسنا مرکزی به نشانی: www.isnamarkazi.ir
–ایرنا مرکزی به نشانی:www.irnamarkazi.ir
–بولتن های جشنواره های منطقه ای سینمای جوان
–بولتن های جشنواره ملی فیلم کوتاه
–بولتن هفته های فیلم و عکس انجمن سینمای جوانان دفتر اراک
– پاشاپور یوالاری، حمید(۱۳۹۵) گزارش تحلیلی نظرسنجی سی و پنجمین جشنوراه فیلم فجر، دفتر مطالعات و توسعه دانش سینمایی، سازمان امور سینمایی به نقل از ماهنامه فیلم شماره ۵۰۸
–تارنمای حوزه هنری استان مرکزی به نشانی: www.artmarkazi.ir
–جامعه ایرانیان ارمنی (۱۹۴۱-۱۹۷۹)، پهلوانیان، ایروان، ۱۹۸۹، به زبان ارمنی
–دهگان، ابراهیم(۱۳۴۵) کارنامه یا دو بخش دیگر از تاریخ اراک.چاپخانه موسوی
–رجبی فروتن، سعید(۱۳۹۶). برگی از تاریخ سینمای استان مرکزی. سایت روزانه های سینمایی به نشانی www.cinema-daily.ir
–رجبی فروتن، سعید(۱۳۷۵)، در روشنای فانوس خیال. فصلنامه راه دانش شماره مسلسل ۵ و ۶
–ذبیحی، مرتضی(۱۳۸۱). دنباله تاریخ اجتماعی اراک به اهتمام اتاق بازرگانی و صنایع و معادن اراک
–شمشیر بندی، ولی الله(۱۳۹۵). تاریخچه سینما در اراک. فصلنامه رازان شماره ۳
–مهرابی،مسعود(۱۳۶۳). تاریخ سینمای ایران از آغاز تا سال ۱۳۵۷. انتشارات ماهنامه فیلم
–میرقائد، مرید،(۱۳۷۴) تاریخچه سینما در اراک. فصلنامه راه دانش شماره مسلسل ۱ و ۲
–نشریه نامه عراق(اراک) ادوار ۱۳۱۲ تا ۱۳۵۲
–نیکفام، یوسف(۱۳۹۵)سینما دنیای اراک
–آقا بابا،علی، ارامنه اراک و هنر، فصلنامه راه دانش، ارامنه اراک شماره ۱۳ ۱۴
پیوست تحقیق:
افتخارات
حضور فیلم های تولیدی انجمن سینمای جوانان ایران – دفتر اراک در جشنواره های بین المللی خارج از کشور و موفقیت های به دست آمده در این بخش متذکر می شویم که کلیه فیلم های کوتاه تولید شده در طول سال ، توسط هیاتی در ستاد مرکزی انجمن سینمای جوانان ایران مورد ارزیابی و انتخاب قرار می گیرند و سپس توسط واحد امور بین الملل انجمن سینمای جوانان ایران در جشنواره های بین المللی شرکت داده می شوند . لذا هر انتخابی در مرحله اول ، خود یک موفقیت به حساب آمده و کسب مقام و امتیاز در اینگونه جشنواره ها موفقیتی مضاعف برای فیلم ساز و دست اندرکاران فیلم و مربیان و مسئولان انجمن بوده و باعث افتخار و مباهات شهر، استان و کشور می باشد .
ردیف نام جشنواره سال شرکت نام فیلم کارگردان نتایج
۱ لیسبون / پرتغال ۱۹۹۱ آنچه بود ،آنچه نبود احمد رضا نورایی افتخار حضور
۲ مونترال / کانادا ۱۹۹۱ آنچه بود ،آنچه نبود احمد رضا نورایی کسب دیپلم سومین فیلمنامه مناسب
۳ دویسبرگ / آلمان ۱۹۹۲ سایه دیروز سعید شاه حسینی کسب دیپلم افتخار جشنواره
۴ هامبورگ / آلمان ۱۹۹۲ سایه دیروز سعید شاه حسینی افتخار حضور
۵ یونیکا / ایتالیا ۱۹۹۲ درس مادر شمس الله دایی زاده کسب دیپلم افتخار نمایش ویژه جشنواره
۶ یونیکا / ایتالیا ۱۹۹۲ سه چهارم سعید شاه حسینی افتخار حضور
۷ یونیکا / آرژانتین ۱۹۹۳ زنجیره شمس الله دایی زاده افتخار حضور
۸ امیپس / آرژانتین ۱۹۹۳ مثل گلهای قالی سعید شاه حسینی افتخار حضور
۹ واترلو / فرانسه ۱۹۹۳ آن دوردستها شمس الله دایی زاده کسب جایزه ویژه هیات داوران
۱۰ دویسبرگ / آلمان ۱۹۹۴ درس مادر شمس الله دایی زاده کسب جایزه مدال نقره جشنواره
۱۱ هامبورگ / آلمان ۱۹۹۴ دستهای او فاطمه یوسفی کسب جایزه بهترین فیلم ملی جشنواره گلدن کمرا
۱۲ بلژیک ۱۹۹۴ دستهای او فاطمه یوسفی افتخار حضور
حضور تولیدات انجمن سینمای جوانان ایران – دفتر اراک ، در جشنواره های داخلی و موفقیت های به دست آمده
جشنواره های سراسری
فروردین ۱۳۶۷ – ششمین جشنواره سراسری سینمای جوان – تهران
بخش عکس : جایزه و یادواره افتخار به تک عکس هنرجو سعید مرندی از اراک تعلق گرفت . ( در بخش عکاسان نوجوان زیر۱۷ سال )
فروردین ۱۳۶۸ – هفتمین جشنواره سراسری سینمای جوان – تهران
بخش عکس : لوح تقدیر به مجموعه عکس های علی اصغر داود آبادی فراهانی ، مدرس انجمن اراک .
بخش فیلم : جایزه ویژه هیات داوران به احمد رضا نورایی ، به خاطر فیلم آنچه بود، آنچه نبود .
فروردین ۱۳۷۰ – نهمین جشنواره سراسری سینمای جوان – تهران
بخش عکس : برگ بلورین و یادواره افتخار به تک عکس سعید عبدالحمیدی ، سرپرست و مدرس انجمن سینمای جوانان اراک
بخش فیلم : برگ بلورین و یادواره افتخار بهترین فیلمنامه
برگ بلورین و یادواره افتخار بهترین کارگردانی
برگ بلورین و یادواره افتخار بهترین فیلم داستانی به سعید شاه حسینی، به خاطر فیلم سایه دیروز
جایزه ویژه هیات داوران به مرضیه شاه حسینی، به خاطر بازی در فیلم سایه دیروز ، از اراک تعلق گرفت .
در این سال و در نهمین جشنواره سراسری سینمای جوان دفتر اراک ، از میان ۴۸ دفتر در سطح کشور به عنوان دفتر نمونه کشور ، اعلام و هدایایی از سوی معاونت سینمایی و مدیر عامل انجمن سینمای جوانان ایران به سرپرست دفتر ، سعید عبدالحمیدی ، اهدا گردید .
آبان ۱۳۷۱ – اولین جشنواره سراسری فیلم های یک دقیقه ای کشور – قم
تندیس جشنواره و دیپلم افتخار به هنرجو شمس الله دایی زاده به خاطر فیلم یک دقیقه ای زنجیره .
تولید انجمن سینمای جوانان اراک به عنوان فیلم برگزیده اول .
فروردین ۱۳۷۲ – دهمین جشنواره سراسری سینمای جوان – تهران
بخش عکس:
بخش فیلم: جایزه ویژه هیات داوران به هنرجو شمس الله دایی زاده به خاطر فیلم آن دور دستها از اراک تعلق گرفت .
فروردین ۱۳۷۳ – یازدهمین جشنواره سراسری سینمای جوان – تهران
بخش عکس : –
بخش فیلم: تندیس زرین و لوح افتخار و جایزه به هنرجو فاطمه یوسفی به خاطر فیلم دستهای او از اراک . ( در بخش اولین تجربه فیلم سازان جوان )
تندیس زرین و لوح افتخار و جایزه به هنرجو رامین فراهانی به خاطر صدا برداری و صداگذاری فیلم موهبت زمین از اراک .
۱۳۷۵ – دوازدهمین جشنواره سراسری فیلم وحدت – تبریز
تندیس زرین، دیپلم افتخار و سفر سوریه به هنرجو سید ابوالفضل عدل به عنوان نفر اول عکس در بخش آزاد .
( ۲۷ تیر – ۱ مرداد ) ۱۳۷۶ – سیزدهمین جشنواره سراسری فیلم و عکس وحدت – تبریز
جایزه ویژه انجمن سینمای دفاع مقدس به آقای سعید عبدالحمیدی ، به خاطر فیلم مستند ره یافتگان تعلق گرفت . جایزه و دیپلم افتخار به هنرجو سید ابوالفضل عدل ، به عنوان نفر اول بخش عکس جشنواره تعلق گرفت .
بهمن ۱۳۷۶ – اولین جشنواره سراسری نماز و نیایش به روایت دوربین – اراک
تندیس جشنواره، لوح افتخار و جایزه به محمد رضا محمودی به خاطر فیلم پیک اوج به عنوان بهترین فیلم مستند تولید انجمن سینمای جوانان اراک .
آبان ۱۳۸۰ – هجدهمین جشنواره ملی و ششمین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران
جایزه ویژه هیات داوران به فیلم ملاقات شبانه، کار آقای رامین محمودیان از اراک .
جایزه اول سازمان میراث فرهنگی کشور به فیلم گره، کار سعید شاه حسینی از اراک .
آبان ۱۳۸۱ – نوزدهمین جشنواره ملی و هفتمین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران
تندیس و لوح افتخار و جایزه نقدی بهترین فیلم داستانی بخش ( ب ) به فیلم مسیر، کار فاطمه یوسفی از اراک ، تعلق گرفت .
آبان۱۳۸۶-بیست و چهارمین جشنواره ملی فیلم کوتاه تهران فیلمهای فوتبال جایی که داور ندارد ساخته محمد رمضانی، ساخته شده بایک نورساخته علی رویینی و عروس نینوا و اینجاگندم زار دارد هر دو به کارگردانی پناه بر خدارضایی در بخش مسابقه نگاه ملی به نمایش در آمدند اما جایزه ای کسب نکردند .
جشنواره های منطقه ای
۲- ۶ آذر ۱۳۷۱ – اولین جشنواره سینمای جوان منطقه ۵ کشور – اصفهان
شامل استان های تهران، فارس، اصفهان، چهارمحال و بختیاری و شهرهای قم و کرج .
بخش عکس: تندیس ، دیپلم افتخار و جایزه به تک عکس هنرجو محمد نیک عهد از اراک .
تندیس، دیپلم افتخار و جایزه به تک عکس هنرجو مرتضی کریمی از اراک .
تندیس، دیپلم افتخار و جایزه به تک عکس هنرجو غلامرضا عسگری از اراک .
تندیس، دیپلم افتخار و جایزه به تک عکس هنرجو سید عباس سجادی از اراک .
بخش فیلم : تندیس ، دیپلم افتخار و جایزه بهترین فیلم داستانی به هنرجو سعید شاه حسینی به خاطر فیلم مثل گل های قالی از اراک .
تندیس ، دیپلم افتخار و جایزه بهترین فیلم بردار به هنرجو ابوالفضل حری به خاطر فیلم برداری فیلم مثل گل های قالی از اراک .
تندیس ، دیپلم افتخار و جایزه بهترین فیلمنامه به هنرجو شمس الله دایی زاده به خاطر فیلم آن دور دستها از اراک .
۲- ۵ آذر ۱۳۷۲ – دومین جشنواره سینمای جوان منطقه ۴ کشور – شیراز
شامل استان های تهران ، فارس ، اصفهان ، چهار محال و بختیاری ، مرکزی و شهرهای قم و کرج .
بخش عکس : تندیس ، دیپلم افتخار و جایزه به تک عکس سعید عبدالحمیدی ، سرپرست و مدرس انجمن اراک .
تندیس، دیپلم افتخار و جایزه به تک عکس مصطفی سماوات، معاون و مدرس انجمن اراک .
تندیس، دیپلم افتخار و جایزه به تک عکس محمد نیک عهد، هنرجو انجمن اراک .
۲۴ – ۲۷ آبان ۱۳۷۳ – سومین جشنواره سینمای جوان منطقه ۴ کشور – اراک
شامل استان های تهران، فارس، اصفهان، چهار محال و بختیاری، مرکزی، کهکیلویه و بویراحمد و شهرهای قم و کرج
بخش فیلم : تندیس ، دیپلم افتخار و جایزه بهترین تدوین به هنرجو شمس الله دایی زاده ، به خار فیلم برپا و همچنین جایزه ویژه مقام عالی وزارت به فیلم برپا کار شمس الله دایی زاده ، تعلق گرفت . در این جشنواره ، آثار اراک کاندیدای چهار جایزه بودند .
۲۳ -۲۶ آبان ۱۳۷۴ – چهارمین جشنواره سینمای جوان منطقه ۴ کشور – یاسوج
شال استان های تهران ، فارس ، اصفهان ، چهار محال و بختیاری ، مرکزی ، کهکیلویه و بویراحمد و شهرهای قم و کرج .
بخش عکس: لوح افتخار و جایزه به معاون انجمن ، مصطفی سماوات ، به عنوان نفر دوم بخش آزاد جشنواره .
لوح افتخار و جایزه به هنرجوی انجمن ، سیدابوالفضل عدل ، به عنوان نفر دوم بخش آئین های ما .
بخش فیلم: تندیس ، لوح افتخار و جایزه بهترین کارگردانی به سعید شاه حسینی ، به خاطر فیلم روز سکوت و کار .
تندیس، لوح افتخار و جایزه بهترین فیلم جشنواره به سعید شاه حسینی ، به خاطر فیلم روز سکوت و کار .
لوح تقدیر و جایزه ویژه بنیاد سینمایی فارابی به منظور تولید یک فیلم ۱۶ میلیمتری ، به سعید شاه حسینی تعلق گرفت .
در این جشنواره، فیلم های اراک کاندید ۴ جایزه بودند .
۲۹ آبان تا ۲ آذر ۱۳۷۵ – پنجمین جشنواره سینمای جوان منطقه ۴ کشور – شیراز
شامل استان های تهران، فارس ، اصفهان، چهار محال و بختیاری، مرکزی، کهکیلویه و بویراحمد و شهرهای قم و کرج .
بخش عکس : تندیس، لوح افتخار و جایزه به تک عکس داور آقایی در بخش شادی .
بخش فیلم : جایزه ای تعلق نگرفت .
۲۷ – ۳۰ آبان ۱۳۷۶ – ششمین جشنواره سینمای جوان منطقه ۳ کشور – سنندج
شامل استان های یزد ، گیلان ، خوزستان ، فارس ، قزوین ، مرکزی و کردستان .
در دوبخش عکس و فیلم جایزه ای تعلق نگرفت .
توضیح : از این سال به بعد جشنواره های منطقه ای به صورت رسمی و متداول از سوی ستاد مرکزی انجمن سینمای جوانان ایران برگزار نشد و به جای آن هفته های فیلم و عکس ، توسط دفاتر سینمای جوان با همکاری ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مراکز استان ها به صورت غیررقابتی ، برپا شد . به ابتکار دفتر مرکزی انجمن سینمای جوانان ایران از سال ۱۳۸۵، در سطح کشور جشنواره های منطقه ای در سه منطقه به صورت گردشی ، مجدداً طراحی و برگزار شد.
۲۷ – ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۲ – اولین جشنواره منطقه ای فیلم و عکس جوان منطقه ۴ کشور – محلات
شامل استان های اصفهان ، چهار محال و بختیاری، مرکزی و قم .
این جشنواره با مشارکت سازمان ملی جوانان ایران و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مرکزی و با همکاری انجمن سینمای جوان اراک ، برگزار شد .
بخش عکس : تندیس ، لوح افتخار و جایزه نقدی به تک عکس حمیدرضا مجیدی در بخش آئین های مذهبی، به عنوان نفر اول .
تندیس ، لوح افتخار و جایزه نقدی به تک عکس ایرج یاسبلاغی شراهی در بخش جوان ، تلاش و کار ، به عنوان نفر اول .
لوح تقدیر و جایزه نقدی به تک عکس علیرضا سیری در بخش طبیعت ، به عنوان نفر دوم .
لوح تقدیر و جایزه نقدی به تک عکس حمیدرضا مجیدی در بخش جوان ، تلاش و کار ، به عنوان نفر دوم .
لوح تقدیر و جایزه نقدی به تک عکس علیرضا سیری در بخش آئین های مذهبی ، به عنوان نفر دوم .
۲۱ – ۲۸ خرداد ۱۳۸۳ – اولین جشنواره منطقه ای دستاوردهای فرهنگی ، هنری پیشگیری از اعتیاد – قم
بخش عکس : تندیس و لوح افتخار به علیرضا سیری به عنوان نفر اول .
بخش فیلم : جایزه ویژه هیات داوران به مهدیه بواسحاق به خاطر فیلم آغازی دوباره .
جشنواره های استانی
اولین جشنواره استانی سینمای جوان ۱۰ – ۱۳ آبان ۱۳۶۷ / اراک / سینما استقلال
دومین جشنواره استانی سینمای جوان ۲۲ – ۲۵ آبان ۱۳۶۸ / اراک / سینما استقلال
سومین جشنواره استانی سینمای جوان ۱۱ – ۱۴ آبان ۱۳۶۹ / اراک / سینما استقلال
چهره ها
غلامرضا رمضانی- فیلم ساز
مشد علی گیوه های کهنه اش را به پا کشید. زیر لب بسم اللهی گفت و به سمت چرخ تافی اش که کنار دیوار حیاط بود رفت. ربابه خانم ، چاقوی قالی بافی در دست، داخل حیاط سرک کشید .
– رفتی … مشدی ؟!
مشد علی در را باز کرد و چرخ را به سمت آن هل داد . زیر لب جواب داد :
– ها ؟! چیکار داری ؟
– یه کم پول براش بذار …
مشد علی زیر لب غرغر کرد :
– پولم کجا بود ؟!
– اونایی که شب می شمردی ، پول نبود ؟!
– چرا … پول بود . دارم می رم میدون ، باید بار بزنم . نمی بینی چرخم خالیه ؟!
– خب امروز کمتر بار بزن … بدون پول چه جوری تا بندر بره ؟!
مشد علی درحالیکه در را می بست با صدای بلند ، طوری که اهالی خانه بشوند گفت :
– خب نره بندر … مگه واجبه ؟! … بیاد دم دروازه ، کنار دست خودم …
ربابه خانم چهره درهم کشید و پشت دار قالی اش برگشت .
پسر جوان ، ساک دستی را کنار جاکفشی گذاشت و نشست تا بند کفش ها را محکم کند . ربابه خانم از پستو بیرون آمد، پر چارقدش را باز کرد. چند اسکناس مچاله شده و کهنه کنار دست پسر جوانش گذاشت .
– کمه … اما از هیچی بهتره !
جوان پول ها را به سمت او گرفت .
– پیش خودت باشه … من پول نمی خوام .
چشمان نخودی مادر ، پر از اشک شد .
– توی شهر غربت می خوای چیکار کنی ننه ؟! … کاش نمی رفتی !
جوان برخاست. ساکش را برداشت. به طرف مادر رفت و او را بوسید. پول ها را کف دست مادر فشرد. مادر لباس جوان را کشید .
– صبر کن … اقلا یه دونه اش رو وردار !
جوان یکی از اسکناس ها را برداشت .
اسکناس مچاله شده مادر دستمایه ای شد برای راه یافتن به قلب هنر. از نمایش نامه نویسی و فیلم نامه نویسی تا ساخت سریال های تلویزیونی و فیلم های بلند سینمایی .
از سفر به بندر عباس شروع شد ، به دستیاری امیر نادری در دونده رسید و تا هند، چک، آلمان، آمستردام، مادرید ، بلاروس، آرژانتین ، فرانسه، استانبول و تونس ادامه یافت .
گرمای شرجی بندر و دستمایه پرمهر مادر ، رنگ و لعابی احساسی به همه ساخته های رمضانی داد. محور توجه در بیشتر آثارش ، کودک و خانواده بود .
بچه ها در اوج، بچه های جنگ ، بچه بلوچ ، پسرک، حبیب ، شاهران کوچک، فرزندم بزرگ شده ، حیا ، سبز کوچک و…
و این نشانگر دغدغه ای است که فیلمساز نسبت به آینده کودکان این مرز و بوم و البته کودکان شهر زادگاهش دارد. اولین فیلم بلند سینمایی اش را در اراک می سازد ، عبور از تله . در سرتاسر بازار سرپوشیده ، کسی نبود که سری به محل فیلم برداری نزده باشد و داود رشیدی را از نزدیک ندیده باشد . فیلمی که در دوازدهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد و کاندید بهترین کارگردانی فیلم اول شد .
در پاییز همان سال ( ۱۳۷۳ ) ، سریال بهاران در بهار را برای شبکه دو کارگردانی کرد و در بهار سال بعد ( ۱۳۷۴ )، آن شب در قطار را برای شبکه اول ساخت .
مدرسه مادربزرگ ها را در تابستان همان سال به سفارش شبکه تهران ، کارگردانی کرد و سال ۱۳۷۵، سال تولید دومین فیلم سینمایی اش بود، چرخ .
ربابه خانم وارد کادر شد ، نگاهی به شیر آبی که باز مانده بود ، انداخت و سرش را تکان داد .
– این شیر آب چرا باز مونده ؟! زهرا … زهرا کجایی ؟
بازیگر دیگر از اتاق گوشه ی حیاط خارج شده ، با عجله به سمت شیر آب رفت .
پلانی از فیلم چرخ ضبط شد. گروه چند دقیقه ای استراحت کردند ؛ رمضانی به سمت مادر رفت .
– خسته نباشی … !
مادر پیر و ریزنقش ، جوان را در ساخت فیلمش یاری می دهد . الحق که از پس نقشش ، خوب برمی آید و رضایت پسر را جلب می کند . چرخ ساخته می شود . فیلمی خوش ساخت که جوایز بین المللی بسیاری را به خود اختصاص می دهد .
فیل طلایی حیدرآباد ، کفش طلایی و جایزه کلیسای جهانی چک، مجسمه کریستال فیلم لوکاس آلمان، پرنده آبی اکراین و البته این فیلم در ایران اکران نمی شود .
رمضانی سریال های فرزندم بزرگ شده، گالری ۹، سایه ها، ماه و سحر و دیوانه در شهر را طی سال های ۷۶ تا ۸۱ برای تلویزیون آماده کرد . فیلم سینمایی بازی را در سال ۸۳ به تهیه کنندگی تلویزیون ساخت و بار دیگر برای ساخت فیلمی جدید ، راهی شهر و دیار خود شد .
به دلیل قصه بومی فیلم حیات، یکی از روستاهای اطراف کمیجان را برای فیلم برداری انتخاب کرد. روستای سرسبز و زیبای وفس با مردمی خونگرم و مهربان. نقش اول فیلم، مثل فیلم های دیگر او دختری نوجوان است. کار با کودک را دوست دارد . با کودکان برای کودکان کار می کند. هنر او در بازی گرفتن از بازیگرانش در فیلم حیات ، با بازی کودک هشت ماهه فیلم به خوبی نمایان است و البته بازیگر دیگرش همان چهره مهربان و آشنای فیلم چرخ است. مادر پیرش با آنکه به دلیل پادرد های طولانی زمین گیر شده، نقش پیرزن بیمار قصه را به خوبی ایفا می کند و آخرین تصاویر هنری اش در این فیلم ضبط می شود. در بهار ۸۵ رمضانی اولین و بهترین حامی هنری اش را از دست می دهد . زمانیکه فیلم برداری قفل ساز را به اتمام می رساند و برای ساخت جدیدترین کارش به اراک بازمی گردد ؛ خانه ی پدری لطف و صفایش را از دست داده و جای خالی پیرزن مهربان که با لهجه ی شیرین کاشی صحبت می کرد، بسیار غم انگیز و غیرقابل تحمل است. سبز کوچک در زمستان ۸۵ ساخته می شود و در بهار ۸۶ در جشنواره فیلم کودک و نوجوان همدان به همراه قفل ساز به نمایش درمی آید و پروانه زرین بهترین فیلم و فیلم نامه به فیلم قفل ساز تعلق می گیرد .
رمضانی سالی پربار را آغاز می کند و می رود تا با دست نوشته هایی جدید ، کوله باری بسته و جاده ی بی انتهای ترقی را تا مقصد غرور و افتخار طی کند .
سعید عبدالحمیدی
سرپرست دفتر انجمن سینمای جوانان ایران در اراک
مثل بسیاری از آبادانی های عشق فیلم ، خاطرات دوران کودکی و نوجوانی او از جنس سینماست . روزهای جیم شدن از مدرسه و فرو رفتن در ترس و اضطراب فیلم های هیچکاک در سینما تاج و شب های دور از خانه و دل سپردن به روایت های سینمایی ” کیمیایی ” و ” جان فورد ” در سینما رکس .
غم از دست دادن مادر در اوان نوجوانی ، وقتی با مصیبت جنگ ناخواسته همراه شد ؛ بی قرارتر از همیشه ، در پی آینده ای روشن تر ، راهی تهران گشت. پیشتر پدر که اصالتا گلپایگانی بود ، خانواده را در گلپایگان مأوا داده بود .
کار در چند شرکت مختلف ، با همه ی سختی ها و مشقاتی که داشت برای سعید جوان با درس ها و تجربیات خوبی همراه بود .
وقتی به طور اتفاقی آگهی پذیرش دانشجو در مراکز اسلامی فیلم سازی را در روزنامه دید ، دوباره همان حس آشنایی که او را به سینما پیوند می داد ؛ سراغش آمد. مهیا بودن خوابگاه و اندک شهریه دانشجویی ، برای او که با سختی ها خو گرفته بود ؛ کافی بود تا دل یک دله کند و با قبولی در آزمون ورودی مرکز ، به سرزمین آرزوهایش ، سینما ، پای نهد.
روزهای شیرین و خاطره انگیز دانشجویی در سال های ۶۲ تا ۶۴ ، غم غربت را از دلش ربود . اساتید نام آشنای سینما ، دوستان تازه و کلاً فضای متفاوت و پویای دانش جویی ، روز به روز شناخت او را از سینما ، کامل و کامل تر کرد . همکاری با اسداله بیناخواهی که دست خوبی در طراحی و انیمیشن داشت ؛ بینش و درک بصری او را برای سال های بعد که باید تدریس می کرد و در نقش یک مربی ، در لحظه به لحظه پروژه های تولیدی هنرجویان ایفای وظیفه می نمود ؛ عمق بیشتری بخشید .
در یک چشم به هم زدن ، دوره به پایان رسید و او هم مثل سایر فارغ التحصیلان باید تعهد خدمت خود را با قبول سرپرستی یکی از دفاتر انجمن سینمای جوانان در شهرستان ها ایفا کند : اراک را انتخاب کرد . شاید به خاطر نزدیکی آن با گلپایگان و خانواده و شاید هم …
وقتی معرفی نامه اش را روی میز مدیرکل وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گذاشت ، تازه فهمید برای تأسیس دفتر انجمن باید به آب و آتش بزند و کارهای زیادی را سر وسامان دهد . دفتر انجمن را پس از ماهها تلاش در طبقه دوم ساختمانی استیجاری که اداره کل و واحدهایش هم در طبقه زیرین آن مستقر بود ؛ گشود و به خود جرأت داد تا آگهی پذیرش هنرجو در ترم تحصیلی ۶۶ – ۶۵ را در شهری که آسمانش هرچند گاه یکبار ، مورد تجاوز هواپیماهای عراقی قرار می گرفت ؛ منتشر کند .
استقبال جوانان نوعا دانش آموز اراکی ، آنقدر بود که او دلگرم شود و آرام آرام برای ماندن یا رفتن از اراک ، بر تردیدهایش غلبه کند و پاگیر شهر شود .
… حالا ۲۲ سال از آن زمان می گذرد . سعید عبدالحمیدی در آستانه پنجاه سالگی است .
این روزها شاید به ضرورت کمی و تنگی جا و فرسودگی وسایل ، فضای دفتر ، طراوت و نظم و نسق سال های نخست را نداشته باشد ، اما او و دستیارش هنوز چشم انتظار ورود جوان هایی هستند که سینما را برای سینما بخواهند و سهولت دسترسی به دوربین های ارزان قیمت خانگی ، هوش از سرشان نبرده و خود را بی نیاز از آموزش های پایه ای و اصولی عکاسی و سینما نپندارند .
می گویند ده سال اول ، اوج فعالیت های انجمن بوده است . سال هایی که مدرسانی چون مرحوم اشتری، محمود زنده نام ، اصغر داود آبادی و بهنام کیوان در آن تدریس می کردند و عبدالحمیدی جوان با انگیزه و تلاشی مثال زدنی ، مربی و راهنمای کاربلد عکاسان و فیلم سازان همان کلاس ها بود .
اشتیاق و سرگرم شدن او به کار در انجمن و همراهی با هنرجویان جوان ، باعث شد بسیاری از شب های سرد اراک را در دفتر انجمن به صبح رساند و بی نظمی در برنامه غذایی به دستگاه گوارش او آسیب سخت وارد کند . این وضعیت ، ازدواجش را هم به تأخیر انداخت تا آنکه در ۳۶ سالگی ، پرنده عشق یکی از هنرجویان در کنج دلش لانه کرد و ارمغان آن ، سه فرزند بوده است .
در کارنامه افتخارات سعید عبدالحمیدی طی ۲۳ سال گذشته این عناوین بیشتر به چشم می آیند :
– انتخاب دفتر اراک به عنوان دفتر نمونه در سال ۱۳۷۰ .
– کسب ۶ جایزه بین المللی برای تولیدات دفتر .
– کسب بیش از ۵۰ جایزه ملی و منطقه ای در جشنواره های فیلم و عکس سینمای جوان .
– معرفی چهره های با استعداد اراک به عرصه های سینما ، تلویزیون ، مدیریت های فرهنگی و محیط های دانشگاهی .
– برگزاری دهها جشنواره استانی ، منطقه ای و هفته های فیلم و عکس و نمایشگاه های عکس .
– آموزش بیش از یک هزار هنرجوی فیلم ساز و عکاس .
– کمک به تولید هزاران قطعه عکس و فیلم .
سعید شاه حسینی
فیلم ساز – عضو هیئت علمی دانشگاه اراک
بچه درس خوان کلاس بود. دل خوش به جزوه و کتاب راهنمای درسی نبود . با وسواس و دقت کم نظیر ، حرف های مربیان را در دفترش می نوشت وشش دانگ حواسش به کلاس و درس بود . بهتر و منظم تر از بقیه هنرجویان ، تمرین های کلاس را انجام می داد . جوری رفتار می کرد که مربیان هم حساب کار دستشان می آمد و بدون مطالعه قبلی سر کلاس حاضر نمی شدند . پرسش های عمیق او نشان از درک و یادگیری جدی اش داشت .
حضور در کلاس های انجمن ، برای او بهانه ای نبود تا درس و دانشگاه را سرسری بگیرد . هر قدر در کلاس های فیلم سازی و پروژه های عملی پیشرفت می کرد ؛ در تحصیلات متوسطه و سپس عالیه هم، موفقیت های بیشتری کسب می کرد .
تعداد فیلم های ساخته شده او کم کم به عدد سال های تحصیلی اش نزدیک می شود . هر قدر بیشتر آموخت، کبر و غرور در رفتارش کمتر دیده شد . صدای آرام و رفتار متین از ویژگی های رفتاری سعید شاه حسینی است. ناملایمات زندگی در چهره او کمتر ردی باقی گذاشته و گویی به قصد فتح قله کمال، توقف و درنگ در مسیر حرکت را به هیچ می شمارد .
شاه حسینی و کارهایش پای ثابت و ترجیع بند اغلب جشنواره های ملی و بین المللی سینمای جوان بوده اند؛ گیرم که در سال های اخیر ، عجله ای برای تولید کارهای تازه تر ندارد و بدون شتاب زدگی در حال تجربه اندوزی برای رسیدن به یک بیان ناب سینمایی است .
وسوسه ساخت فیلم بلند ، هنوز نتوانسته است دلبستگی های عمیق و پایه ای او را نسبت به فیلم کوتاه ، اعم از داستانی و مستند ، سست و کم رنگ کند. او هنوز در قالب فیلم های کوتاه و نیمه بلند ، معانی مورد نظرش را به تصویر می کشد . این امر هیچ گاه از ارزش کارهای او نکاسته است .
بدون تعارف شاه حسینی و جد و جهد مثال زدنی او می تواند الگوی خوبی برای هنرجویان و فیلم سازان جوان باشد . او امروز ، علاوه بر فیلم سازی ، در دانشگاه هم تدریس می کند و سیمای مرکز استان هم در شوراهای تخصصی ، نظرات او را ارج می نهد و حامی پروژه های مستند – ترکیبی اوست . شاه حسینی از معدود فیلم سازان کشور است که راضی به هجرت نشد و راه پایتخت را برای ادامه فعالیت های هنری اش پیش نگرفته است . وجود او برای اراک که طی یک دهه اخیر ، بسیاری از هنرمندان خوش آتیه را به تهران گسیل ساخته است ؛ غنیمتی است و می توان دل خوش بود که هنرجویان و دانش جویان مستعد در پرتو تعلیم و تربیت او آسمان شهر را نور باران کنند .
– سال ۱۳۶۷ با اولین فیلم کوتاه هشت میلیمتری در اولین جشنواره سینمای جوان استان مرکزی ( می خواستم بدانم )
– سال ۱۳۶۸ با دومین فیلم در دومین جشنواره سینمای جوان استان مرکزی ( جایی برای بازی ) هشت میلیمتری و برنده بهترین عنوان بندی .
– سال ۱۳۶۹ با فیلم هشت میلیمتری ( تنهایی و راه ) در سومین جشنواره استانی سینمای جوان ، برنده بهترین کارگردانی و بهترین فیلم .
– سال ۱۳۷۰ با فیلم ( سایه دیروز ) در جشنواره نهم سینمای جوان در تهران ، برنده بهترین کارگردانی و فیلم نامه به صورت مشترک . فیلم برگزیده جشنواره و بهترین بازیگری .
– سال ۱۳۷۰ ، ساخت فیلم های یک دقیقه ای ( ندای آغاز ) ، ( نوازش ) ، ( نبوغ ) و ( سه چهارم ) و شرکت دو فیلم ( نبوغ ) و ( سه چهارم ) در جشنواره یونیکا – ایتالیا .
– سال ۱۳۷۱ ، شرکت در جشنواره هامبورگ با فیلم ( سایه دیروز ) .
– سال ۱۳۷۱ ، فیلم ( مثل گل های قالی ) در جشنواره منطقه ای سینمای جوان اصفهان . برنده بهترین کارگردانی و بهترین فیلم و فیلم برداری .
– سال ۱۳۷۲ با فیلم هشت میلیمتری ( شب های خستگی ) در جشنواره یازدهم سینمای جوان .
– سال ۱۳۷۲ با ( مثل گل های قالی ) در جشنواره امیپس آرژانتین
– سال ۱۳۷۳ ، جشنواره منطقه ای سینمای جوان با فیلم شانزده میلیمتری ( امید )
– سال ۱۳۷۴ با فیلم شانزده میلیمتری ( روز سکوت و کار ) در جشنواره منطقه ای سینمای جوان یاسوج و برنده بهترین فیلم ، بهترین کارگردانی و جایزه ویژه بنیاد سینمایی فارابی .
– سال ۱۳۷۵ ، جشنواره رشد با فیلم ( روز سکوت و کار )
جشنواره فیلم های صد ثانیه ای به مناسبت صدمین سالگرد پیدایش سینما ، با فیلم ( روشنایی صحنه ) .
– سال ۱۳۷۵ ، جشنواره سراسری سینمای جوان با فیلم ( روز سکوت و کار ) .
– سال ۱۳۷۵ ، فیلم ( روز سکوت و کار ) در اولین جشنواره فیلم دانشجویان کشور و کسب جایزه دوم جایزه جشنواره .
– سال ۱۳۸۰ ، فیلم مستند داستانی ( گره ) در جشنواره سراسری سینمای جوان و جایزه فیلم برگزیده داوران سازمان میراث فرهنگی کشور .
– سال ۱۳۸۳ ، شرکت در جشنواره بین المللی کینوفیلم منچستر – انگلستان ، با فیلم کوتاه ( گاری شکسته ) .
– سال ۱۳۸۴ ، شرکت در جشنواره بین المللی فیلم در اسپانیا با فیلم ( گاری شکسته ) .
– سال ۱۳۸۵ ، شرکت در سی و پنجمین جشنواره بین المللی رشد با دو فیلم ( کمانچه ) و ( نقش ) .
– سال ۱۳۸۵ ، شرکت در بیست و دومین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران با فیلم ( نقش ) .
– شرکت در دومین جشنواره فیلم رویش با فیلم نامه داستانی ( منظر ) ، آبان ماه ۱۳۸۵ .
– سال ۱۳۸۶ قبولی در مقطع دکترای رشته علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی .
– نگارش فیلم نامه های داستانی ( سرزمین از یاد رفته ) ، ( بامداد ) ، ( سایه های بلند وهم ) ، ( گوزنی برای دیدن ) ، ( سکوت و نجوا ) ، ( منظر ) و ( در انتظار معجزه ) .
– مجموعه علمی آموزشی ( برش ) ، هجده قسمت ۱۰ دقیقه ای برای شبکه اول در سال ۱۳۷۸ .
– فیلم بلند مستند ( دانشگاه اراک ) ، ویدئو بتاکم ، ۶۰ دقیقه ، سال ۱۳۸۰ .
– مجموعه مستند تلویزیونی ( دست ساخته ها ) در شهریور ۱۳۸۵ .
– آغاز تولید فیلم مستند صنعتی دانشگاه اراک با نام ( پروژه های عمرانی دانشگاه ) ، بهار ۱۳۸۶ .
پناه برخدا رضایی
البته هرقدر صبوری موسس سینما طلوع شازند با ناکامی های پی در پی از شبح سینما هم گریزان است اما خواهرزاده او پناه بر خدا رضایی (فارغ التحصیل کارگردانی سینما)، با ایستادگی و تحمل سختی در تولید فیلم کوتاه و بلند موفقیت های زیادی کسب کرد و در سال ۸۶ توانست پروانه ساخت اولین فیلم بلند سینمایی اش را اخذ کند. شاید او هم دوست داشت فیلم های سینمایی چراغی در مه، گهواره ای برای مادر و… را در سینمای دایی جان و در کنار همشهریانش به تماشا بنشیند و قله های شهباز و راستوند را شاهدی بر همت بلند جوانان شازند بگیرد .
مسلخ، یک پلان زندگی، بچه ها معصومند، روز سبز، بدون عنوان، در دامن سکوت، تصنیف زندگی، سهم مهاجر، کهن روز نوروز، پی ا وی (p.o.v)، نخل ها ایستاده می میرند، نغمه آبادی، آوای خاک، من و زندگی، جواب زمین، قربانی، عروس نینوا، غربت و پیر مرد و خط فیلم های کوتاه این فیلمساز جوان شازندی می باشد. گزیده ای از آثار او تاکنون در هفته فیلم و عکس انجمن سینمای جوان اراک و سی و پنجمین برنامه ی نمایش فیلم سینما تک موزه هنر های معاصر تهران (در سال های ۸۵ و۸۶ ) با حضور فیلمساز به نمایش در آمده و مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند.
سامان سالور- فیلمساز
حال و هوای کلاس های انجمن سینمای جوانان اراک در اوایل دهه هفتاد و شور زائدالوصف سامان برای آموختن ، زمینه ای را فراهم ساخت تا سینما را در مؤسسه آموزش عالی سوره ، این بار در کسوت دانشجو ، دنبال کند . عطش او به ساخت فیلم ، او را به یکی از دانشجویان ممتاز دانشکده بدل ساخت . تعداد زیادی از فیلم های کوتاه تعدادی او محصول همین دوران پربار تحصیل در سوره بود . سال ۱۳۸۲ و تجربه دستیاری کارگردان در کنار فیلمساز جوان ، علیرضا امینی ، ثمرات و آموخته های تازه ای برای او به همراه داشت . ساخت اولین فیلم سینمایی اش با نام ساکنان سرزمین سکوت در همان سال ، منتقدان سینمایی را با پدیده ای خوش آتیه روبرو ساخت . سالور، دو سال بعد چند کیلو خرما برای مراسم تدفین را جلوی دوربین برد و با کسب جوایز و افتخارات متعدد ، آوازه ای جهانی را در جشنواره ها و مجامع جهانی به دست آورد .
به قول خودش ، یک فیلمساز هرقدم هم جشنواره زده باشد ، دوست دارد مخاطبان در اکران عمومی فیلمش را ببینند . اما این آرزوی سالور ، تاکنون درباره فیلم های بلند او جامه عمل به خود نپوشیده است . او معتقد است : ” تبعیض در سینمای ما سایه افکنده و فیلم هایی که به اصطلاح مستقل هستند و مخاطب خاص خود را دارند ، اکران نمی شوند و فرصتی برای نمایش آنها وجود ندارد . ” شاید همین حسرت ، سرانجام او را به تلویزیون کشاند و در سال ۱۳۸۶ کارگردانی یک مجموعه سه قسمتی به نام جایی نزدیک آسمان را برای او رقم زد .
پاره ای از منتقدان ، فیلم های بلند او را در رده کمدی های سیاه قرار داده اند . سالور خود مدعی است ، همه شخصیت های فیلمش خاکستری هستند و اساسا انسان مدرن نمی تواند سیاه یا سفید باشد . او اذعان دارد ، در واقع شخصیت بد مطلق و خوب مطلق در فیلم هایش وجود ندارد و همه پر از تضاد و تناقض و ضعف هستند .
سالور مانند همه فیلم سازان بدون پشتوانه مالی مطمئن ، مجبور شده است همزمان با فرایند تولید فیلم هایش ، به طراحی صحنه و لباس ، تهیه کنندگی و تدوین هم بپردازد .
گزیده آثار سامان سالور
جای پای دوست
نوع : داستانی / کارگردان : سامان سالور / فیلم نامه : سامان سالور / تصویربردار : ابوالفضل عدل / تدوین : سامان سالور / قطع : V.H.S / زمان : ۱۴ دقیقه / تولید انجمن سینمای جوانان اراک .
سربازی در جستجوی کودکی خویش ، پا به مسجد محله می گذارد و خاطرات خود را مرور می کند .
فیلم ، فیلم
نوع : مستند / کارگردان : سامان سالور / فیلم نامه : سامان سالور / تصویربردار : ابوالفضل عدل / تدوین : سامان سالور / قطع : V.H.S / زمان : ۱۲ دقیقه / تولید انجمن سینمای جوانان اراک .
فیلمی از پشت صحنه یک فیلم بلند سینمایی که در اراک تولید شد .
دقیقه هشتاد
نوع : داستانی / کارگردان : سامان سالور / فیلم نامه : سامان سالور / تصویربردار : جلیل شعبانی / تدوین : حمید بیگلی / قطع : بتاکم / زمان : ۲۳ دقیقه / تهیه کننده : حمید بیگلی .
در روز حساس و سرنوشت ساز بازی ایران و استرالیا ، دو پسربچه برای دیدن مسابقه ، از کلاس درس ریاضی و معلم سخت گیر خود می گریزند ولی یکی از آنها در نیمه راه تصادف می کند و ریتم بازی فوتبال با ضربان زندگی پسرک در هم می آمیزد .
این یک سونی است
نوع : داستانی / کارگردان : سامان سالور / فیلم نامه : سامان سالور / تصویر بردار : سامان سالور / تدوین : سامان سالور / قطع : دی وی کم / زمان : ۱۱ دقیقه / تهیه کننده : سامان سالور – دفتر فرهنگی هنری کلوزآپ .
نصرالله ، داود و سعید ، مهاجران افغانی هستند که به نحوی تمثیل وار درگیر زندگی ماشینی و تحت سلطه کمپانی های بزرگ تبلیغاتی در کلان شهر تهران ، روزگار می گذرانند .
باد گیسوانت را شانه خواهد زد
نوع : داستانی / کارگردان : سامان سالور / فیلم نامه : سامان سالور / فیلمبردار : مسعود سلامی / صدا : بهروز شرافت / تدوین : سامان سالور / موسیقی : داریوش زنگنه / قطع : ۳۵ میلیمتری / زمان : ۱۸ دقیقه / تهیه کننده : ساسان سالور .
در بستری سخت ، عشقی پاک شکل می گیرد . نگاه ، آوا ، رنگ ، شهد شیرین عشق و طعم تلخ شکست در عبور از تک درخت ها و باریکه راه ها ، تبسم دخترکی معصوم که با خود می اندیشد ” آیا دوباره گیسوان را در باد شانه خواهم زد ؟! “
بهشت اینجاست
نوع : داستانی / کارگردان : سامان سالور / فیلم نامه : سامان سالور / تصویر بردار : تورج اصلانی / تدوین : سامان سالور / قطع : بتاکم / زمان : ۲۳ دقیقه / تهیه کننده : سامان سالور – جواد ارشاد .
دختر فیلم سازی در برخورد با اطلاعیه ای مبنی بر فروش کلیه توسط جوانی ، برای ساخت فیلمی مستند ، درگیر زندگی و دغدغه های جوان می شود .
چند دقیقه سکوت
نوع : مستند / کارگردان : سامان سالور / فیلم نامه : سامان سالور / تصویر بردار : سامان سالور / تدوین : امیرحسین ماکویی / قطع : دی وی کم / زمان : ۸ دقیقه و ۳۰ ثانیه / تهیه کننده : سامان سالور – دفتر فرهنگی هنری کلوزآپ .
زندگی چند جوان مجرد در لحظاتی بحرانی و نفس گیر ، با یاری نیروی قدرتمند واقعیت تصویر می شود .
شمس الله دائی زاده (متولد ۱۳۴۰)
از همان ابتدا که به کار معلمی در روستاهای اطراف اراک و شازند مشغول به کار شد، در کنار خطکش معلمی و گچ و تختهپاکن، دوربین عکاسی و بعدا دوربین سوپرهشت را از خود جدا نکرد. شمسالله از نوجوانی به عکاسی علاقه مند شده بود و با نگاه به طبیعت، در جستجوی زاویه دید مناسبی بود که بتواند آن را در مجموعهای از عکسها قاب بگیرد و نگاه متفاوتش را نشان دهد. داییزاده که با فرهنگ روستایی بیگانه نبود، در هفتههایی که به دلیل دوری و بسته بودن راهها ناگزیر از اقامت در روستا بود، اوقات فراغت خود را با ساخت نمونه های تمرینی و آماتوری فیلم هشت میلیمتری پر میکرد. او که فیلمسازی را بصورت خودجوش و مطالعه شخصی و انجام تمرینات زیاد فراگرفته بود، به مرور به مهارتهای لازم دست یافت. فیلمهای داییزاده به جشنوارههای استانی فیلم و عکس انجمن سینمای جوان اراک و در ادامه به جشنوارههای منطقهای و ملی فیلم کوتاه راه یافتند و بعضا موفقیتهایی را به دست آوردند. شمسالله طی ۴۰ سال گذشته فیلمسازی را جدی گرفته است و کارنامهای مشتمل بر فیلمهای داستانی و مستند زیادی را باقی گذاشته است. در بین فیلمسازان مقیم اراک او تنها سینماگری است که بعد از بازنشستگی بصورت حرفهای دفتری تاسیس کرد تا به درخواست سازمانها و نهادها فیلم بسازد و در کنار آن دلنوشتههای خودش را نیز به روایت سینمایی بیان کند. داییزاده مشاور و همکار بسیاری از فیلمسازان جوان در انجام پروژههایشان بوده است و تجربیات ممتد خود را در اختیار آنها قرار داده است. او طی سه دوره شورای پیچینگ دفتر انجمن سینمای جوان اراک، دو بار موفق به تصویب فیلمنامههایش شده است.
مروری بر کارنامه هنری/ سینمایی داییزاده دارنده گواهینامه درجه سه هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی:
۱ | آن دوردستها | داستانی | جشنـــــواره واتـرلـوی فـرانســـه | بهترین فیلم | ۱۳۷۲آبان ۱۹۹۳میلادی | جایزه ویژه داوران فرانسه | |
آن دوردستها | داستانی | اولین جشنواره منطقه ۵ | بهترین فیلمنامه | ۱۳۷۱ | دیپلم افتخار | ||
آن دوردستها | دهمین جشنواره سینمای جوان کشور | کارگردانی | ۱۳۷۲ | دیپلم افتخار | |||
۲
| درس مادر | داستانی | جشنـــــواره یونیـــکا ایـتـالـیـــا | بهترین کارگردانی | ۱۳۷۱ شهریور ۱۹۹۲میلادی | دیپلم افتخار ایتالیا | |
| درس مادر | داستانی | جشنـــــواره دویســبرگ آلـمــان | بهترین کارگردانی | ۱۳۷۲خرداد ۱۹۹۳میلادی | دیپلم افتخار آلمان | |
۳ | برپا | داستانی | جشنواره سینمای جوان | تدوین | ۱۳۷۳ | لوح افتخار | |
برپا | داستانی | دوازدهمین جشنواره سینمای جوان سراسرکشور | بهترین کارگردانی | ۱۳۷۴ | دیپلم افتخار | ||
برپا | داستانی | مسابقه بزرگداشت مقام معلم | بهترین فیلمنامه | ۱۳۷۴ | رتبه سوم | ||
برپا
| داستانی | سومین جشنواره منطقه ای سینمای جوان کشور | بهترین فیلم در موضوع وجدان کار | ۱۳۷۴ | دیپلم افتخار | ||
برپا
| داستانی | ششمین جشنواره فیلم دفاع مقدس کشور | ۱۳۷۵ | حضور | |||
۴
| تصمیم آخر | داستانی | دومین جشنواره سینمای جوان استان مرکزی | بهترین فیلم داستانی | ۱۳۶۸ | لوح افتخار | |
۵ | گام اول | داستانی | سومین جشنواره سینمای جوان استان مرکزی | بهترین تدوین و صداگذاری | ۱۳۶۹ | دیپلم افتخار | |
۶ | چِلپوپ | داستانی | دومین جشنواره سینمای جوان استان مرکزی | بهترین فیلمبرداری | ۱۳۶۸ | دیپلم افتخار | |
۷
| صباغی | داستانی | دومین جشنواره سینمای جوان استان مرکزی | بهترین فیلمبرداری | ۱۳۶۸ | مدال نقره | |
۸ | تداوم | داستانی | اولین جشنواره فیلمهای یک دقیقه ای کشور | کارگردانی انیمیشن | ۱۳۶۷ | دیپلم افتخار | |
۹ | زنجیره
| داستانی
| شرکت درجشنواره یونیکا آرزانتین شرکت کننده در جشنواره رشد | بهترین کارگردانی حضور در مسابقه | ۱۳۷۱ ۱۳۷۲ | دیپلم افتخار حضور | |
۱۰ | گنج | داستانی | جشنواره رشد استانی | فیلمی داستانی قرآنی | حضور | ||
۱۱ | سجاده | کلیپ | ویدئو کلیپی در مورد استفاده های مختلف از چفیه در جبهه ها | کارگردانی و تولید | ۱۳۷۶ | تقدیرنامه از استانداری | |
۱۲ | هجرت | مستند | آموزش و پرورش | فیلم ساماندهی شهر | ۱۳۷۷ | تقدیرنامه | |
۱۳ | حقیقت پنهان | داستانی | آموزش و پرورش | فیلمساز برگزیده | ۱۳۷۸ | رتبه اول | |
۱۴ | تدریس | مستند | جشنواره فرهنگ ایران زمین تولید و پخش شده از شبکه آفتاب | هنرآموز نمونه استان | ۱۳۸۱ | لوح تقدیر | |
۱۵ | عروس باران
| مستند | پرسش مهر ۴ ریاست جمهور | کارگردان | ۱۳۸۳ | حضور | |
۱۶ | انتظار | داستانی | اداره کل حفظ آثار | بهترین فیلمنامه | ۱۳۸۳ | لوح تقدیر | |
۱۷ | چقدر زود دیر میشود | داستانی | پرسش مهر ۶ ریاست جمهور | تصویربرداری برگزیده و بهترین کارگردانی | ۱۳۹۰ | دیپلم افتخار | |
۱۸ | تساوی | داستانی | جشنواره استانی مرکزی | بهترین کارگردانی | ۱۳۸۵ | لوح تقدیر | |
۱۹ | آن سوی قفس | داستانی | جشنواره استانی مرکزی | علاقه دانش آموزان برای رفتن به جبهه . سال ۱۳۶۵ | |||
۲۰ | جوانه های شیرین | مستند | منتخب جشنواره منطقه ای سنندج | مستندی از مراحل تولید قند | |||
۲۱ | عطر شمعدانی | داستانی | به سفارش سازمان آموزش و پرورش | رابطه عاطفی کودکی با مادربزرگش | |||
۲۲ | خانه ام زیباست | داستانی | به سفارش سازمان آموزش و پرورش | نوجوانی از خانه می گریزد | |||
۲۳ | باغ بلوغ | داستانی | تولید وپخش شده از شبکه آفتاب | جشن تکلیف دانش آموزان دختر سوم ابتدایی | |||
۲۴ | روستا یعنی ما | مستند | تولید وپخش شده از شبکه آفتاب | معرفی توانمندی ها در روستا | |||
۲۵ | امانت | داستانی | تولید وپخش شده از شبکه آفتاب | اهدای کتاب به کتابخانه | |||
۲۶ | برای مادر | داستانی | تولید وپخش شده از شبکه آفتاب | قدر دانی جوانی از مادرش | |||
۲۷ | جایزه | داستانی | تولید وپخش شده از شبکه آفتاب | اهدای دوچرخه یک شهیدتوسط پدرش به نوجوانی جهت شرکت در مسابقه | |||
۲۸ | ایثار | داستانی | به سفارش سازمان آموزش و پرورش | ایثارگری یک جانباز | |||
۲۹ | او مهربان است | مستند | سفارش سازمان آموزش و پرورش | خیرین مدرسه ساز | |||
۳۰ | یار مهربان | داستانی | تلاش دانش آموزی برای عضویت در کتابخانه | ||||
۳۱ | جاجیم | مستند | —– | مراحل کار یک زن جاجیم باف | |||
۳۲ | سخن عشق | مستند | به سفارش صنایع دستی | مستندی از صنایع دستی استان مرکزی به سه زبان فارسی ، انگلیسی ، عربی | |||
۳۳ | بیداری | مستند | به سفارش سازمان آموزش وپرورش | بی توجهی برخی دانش آموزان به نظافت مدرسه | |||
۳۴ | بچه های محکا | مستند | به سفارش سازمان آموزش وپرورش | معرفی توانمندی های کودکان استثنایی | |||
۳۵ | چهار + من | مستند | به سفارش سازمان آموزش و پرورش | مشکلات وروش تدریس معلم کودکان استثنایی در کلاس | |||
۳۶ | در باره مدرسه ما | مستند | سفارش سازمان آموزش و پرورش | مشکلات بچه های مدرسه کودکان استثنایی از زبان خودشان | |||
۳۷ | مانند یک توپ | مستند | سفارش سازمان آموزش و پرورش | مشکلات بچه های مدرسه کودکان استثنایی از زبان خودشان | |||
۳۸ | با چشم دل | مستند داستانی | به سفارش سازمان ملی جوانان | شرکت جوانی نابینا دردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری | |||
۳۹ | از کودکی | مستند | مراسم استقبال از ضریح امام حسین (ع) | ||||
۴۰ | قاب خالی | مستند داستانی | به سفارش بنیاد شهید استان مرکزی | جوانی به دنبال برادر مفقودالاثرش می رود | |||
۴۱ | یادداشت های بابا | مستند | پخش شده از شبکه یک | مستندی از زندگی و شهادت شهید محمد نادری | |||
۴۲ | داشتیم رد می شدیم | مستند | جشنواره عمار | دیداری با والدین شهید | |||
۴۳ | ن والقلم | مستند | به سفارش فرهنگسرای آئینه | مستندی از استاد اسدالله رضوانی فرد کاتب خوشنویس قرآن | |||
۴۴ | عشق نامکرَر | مستند | پخش شده از شبکه آفتاب | راویان جبهه ها از خاطرات خود و رزمندگان می گویند | |||
۴۵ | دوربرگردان | داستانی | حوزه هنری استان مرکزی | وجود کودکی باعث انصراف والدینش از طلاق می شود | |||
۴۶ | دست افشان | مستند | انجمن سینمای جوانان اراک | مستندی در باره فرش دستباف با تلفیقی از اشعار سهراب | |||
۴۷ | پَرگُل | داستانی | انجمن سینمای جوانان اراک | اختلاف خانوادگی باعث درماندگی کودک شده | |||
۴۸ | ارگ تاریخی میشیجان | مستند | مدیریت ارگ تاریخی میشیجان | مستندی ۳۰ دقیقه ای به دو زبان فارسی و انگلیسی | |||
۴۹ | خواستگاران (سریال تلویزیونی) | داستانی | تولید وپخش از شبکه آفتاب و شبکه یک | تلاش مردی برای بازسازی خانه های قدیمی | |||
۵۰ | کاروانسراهای استان مرکزی | مستند | تولید وپخش شده از شبکه آفتاب | معرفی برخی از کاروانسراهای استان مرکزی | |||
۵۱ | تا دیروقت | داستانی | —— | ——– | |||
۵۲ | نه مثل همیشه | داستانی | مشترک حوزه هنری اراک و یاسوج | دزدی وارد خانه ای شده و با صاحبخانه بیمار مواجه میشود | |||
۵۳ | تَرکه | داستانی | شخصی | تنبیه در آموزش و پرورش قبل از انقلاب | |||
۵۴ | عکس | جشنواره عکس دفاع مقدس | عکاس برتر | ۱۳۷۲ | تقدیرنامه | ||
۵۵ | عکس | نمایشگاه سالانه عکس ایران | عکاس منتخب | ۱۳۷۴ | حضور | ||
۵۶ | عکس | وزارت آموزش و پرورش | عکاس برگزیده | ۱۳۷۴ | لوح سپاس | ||
۵۷ | عکس | جشنواره عکس جانباز | عکاس منتخب | ۱۳۷۵ | حضور | ||
۵۸ | عکس | سازمان انجمن اولیا و مربیان | عکاس برگزیده | ۱۳۸۰ | لوح تقدیر | ||
۵۹ | عکس | جشنواره نیایش | عکاس برگزیده | ۱۳۸۰ | لوح تقدیر | ||
۶۰ | عکس | جشنواره نماز و نیایش به روایت دوربین | عکاسی | ۱۳۸۲ | حضور | ||
۶۱ | عکس | مسابقه عکس قرآنی پرتو حُسن | عکاس برگزیده | ۱۳۸۷ | لوح تقدیر | ||
۶۲ | عکس | جشنواره عکس تسنیم | عکاس برگزیده | ۱۳۸۱ | لوح افتخار | ||
۶۳ | عکس | مسابقه عکس نشاط اجتماعی | عکاس برگزیده | ۱۴۰۰ | لوح تقدیر | ||
۶۴ | فیلمنامه تشنه | دوازدهمین جشنواره فیلم وحدت تبریز | بهترین فیلمنامه | ۱۳۷۲ | لوح تقدیر | ||
۶۵ | فیلمنامه گل نرگس | برگزیده ستاد بزرگداشت مقام معلم | رتبه سوم فیلمنامه | ۱۳۷۴ | لوح تقدیر | ||
۶۶ | فیلمنامه گل نرگس | برگزیده پرسش مهر 5 ریاست جمهور | بهترین فیلمنامه | ۱۳۸۴ | لوح تقدیر | ||
۶۷ | داستان | برگزیده مسابقه فرهنگی ادبی حماسه خرمشهر | داستان نویسی | ۱۳۷۶ | رتبه دوم | ||
۶۸ | داستان تشنه | کانون فرهنگی هنری آموزش و پرورش | داستان نویسی | ۱۳۷۹ | مقام دوم | ||
۶۹ | داستان | جشنواره هفته جانباز | داستان برگزیده | ۱۳۸۱ | لوح تقدیر | ||
۷۰ | لبخند بزن رزمنده (خاطره) | جشنواره کشوری خاطره نویسی دفاع مقدس | خاطره نویسی | ۱۳۹۲ | مقام اول | ||
۷۱ | به من بگو کجایی (داستان) | داستان برگزیده مسابقه داستان نویسی | داستان نویسی | ۱۳۹۵ | برگزیده | ||
۷۲ | بدترین خط یک خوشنویس (خاطره) | خاطره برگزیده مسابقه خاطره نویسی دفاع مقدس | خاطره نویسی | ۱۳۹۶ | مقام اول | ||
۷۳ | ترکه (داستانی ) | ۱۳۹۸ | |||||
۷۴ | گل فروش (داستانی ) | ۱۳۹۹ | |||||
۷۵ | تب و تاب ( انیمیشن ) | ۱۳۹۹ | |||||
۷۶ | پُل ( انیمیشن ) | برگزیده جشنواره فیلم کوتاه استانی شراره در شمعدانی ها | ۱۳۹۹ | ||||
۷۷ | چرخ گردون | مستند شهیدان احمد و محمد کمالی مقدم تفرش | ۱۳۹۹ | ||||
۷۸ | بدرقه بابا | تالیف کتاب زندگینامه شهید حسن کریمی | ۱۴۰۰ | ||||
۷۹ | دسته آلمان ها | تالیف کتاب خاطرات جانباز محمدرضا فولادوند | ۱۴۰۰ | ||||
۸۰ | زیگلر | مستند فرش ایران | ۱۳۹۹ | ||||
۸۱ | من نهاوندم ( فیلمبردار، تدوینگر ، مشاور کارگردان) | مستندی از شهر نهاوند | ۱۳۹۹ | ||||
۸۲ | شاید من هم فرشته می شدم | داستانی ( کارگردانی مشترک ) | ۱۴۰۰ | ||||
۸۳ | مردان افتخار (فیلم مستند) | خاطرات ۸ سال دفاع مقدس | ۱۴۰۰ | ||||
۸۴ | مسیرِ زندگی | مستند | ۱۴۰۱ | برگزیده جشنواره همت | |||
۸۵ | زیرِ زمینِ موسیقی ( فیلمبردار) | مستند ، به نویسندگی و کارگردانی علی جدیدی | ۱۴۰۱ | ||||
۸۶ | اما من او را دوست داشتم ( فیلمبردار ) | داستانی ، به نویسندگی وکارگردانی خانم عسل غریب راه یافته به جشنواره های ایتالیا ، هندوستان و انگلستان و برنده جایزه بهترین فیلم از جشنواره زنان | ۱۴۰۱ | ||||
۸۷ | بادام تلخ ( داستانی) | داستانی ، با موضوع خانواده و فرزندآوری | ۱۴۰۱ | ||||
۸۸ | بدترین خط یک خوشنویس | پادکست ( برگزیده جشنواره استانی و راه یافته به جشنواره رادیویی کشوری | ۱۴۰۱ | ||||
۸۹ | شب تنهایی | فیلمنامه داستانی ( تصویب شده پورتال انجمن سینمای جوان در مرحله پیش تولید ) | ۱۴۰۲-۱۴۰۱ | ||||
۹۰ | تبر ( فیلمبردار و تدوینگر ) | داستانی . به کارگردانی بابک صفی خانی | ۱۴۰۱ | ||||
تولیدات فیلم انجمن سینمای جوان اراک ۱۳۶۶-۱۳۸۶
ردیف نام فیلم کارگردان قطع نوع زمان سال تولید
۱ در شولای مه مجید زندی ۸ م.م مستند ۶ دقیقه ۱۳۶۶
۲ بلور گرم رمضان یاحقی ۸ م.م مستند ۷ دقیقه ۱۳۶۶
۳ گاز رضا مهدوی هزاوه ۸ م.م مستند ۶ دقیقه ۱۳۶۶
۴ حادثه کوچک شهر بزرگ عباس شیرمحمدی ۸ م.م داستانی ۹ دقیقه ۱۳۶۶
۵ آنچه بود آنچه نبود احمدرضا نورایی ۸ م.م داستانی ۷ دقیقه ۱۳۶۷
۶ تداوم شمس الله دایی زاده ۸ م.م انیمیشن ۴ دقیقه ۱۳۶۷
۷ حدیث عشق حمیدرضا طیبی ۸ م.م مستند ۳ دقیقه ۱۳۶۷
۸ روز امتحان احمد جمشید وند ۸ م.م داستانی ۷ دقیقه ۱۳۶۷
۹ آغاز رامین فراهانی ۸ م.م انیمیشن ۳/۲ دقیقه ۱۳۶۷
۱۰ می خواستم بدانم سعید شاه حسینی ۸ م.م داستانی ۳۰/۶ دقیقه ۱۳۶۷
۱۱ تصمیم آخر شمس الله دایی زاده ۸ م.م داستانی ۱۱ دقیقه ۱۳۶۷
۱۲ غزل برای درخت احمد قبادی ۸ م.م داستانی ۵/۳ دقیقه ۱۳۶۷
۱۳ لوکوموتیوران محمدرضا ذبیحی ۸ م.م داستانی ۷ دقیقه ۱۳۶۷
۱۴ اعدامی داود قناتی ۸ م.م داستانی ۳۰/۱۰ دقیقه ۱۳۶۷
۱۵ آخر برج حمیدرضا طیبی ۸ م.م داستانی ۳۰/۷ دقیقه ۱۳۶۷
۱۶ صباغی ابوالفضل حری ۸ م.م مستند ۸ دقیقه ۱۳۶۷
۱۷ گیوه دوزی جعفر میراشرافی ۸ م.م مستند ۷ دقیقه ۱۳۶۷
۱۸ کتابهای ما ، کتابخانه ما احمد جمشید وند ۸ م.م داستانی ۹ دقیقه ۱۳۶۷
۱۹ از خواب تا بیداری اکبر محمدی ۸ م.م داستانی ۴ دقیقه ۱۳۶۷
۲۰ چل پوپ محمدرضا ذبیحی ۸ م.م داستانی ۱۴ دقیقه ۱۳۶۷
۲۱ خیابانی ها کاووس فرهادی ۸ م.م داستانی ۵ دقیقه ۱۳۶۸
۲۲ پیرمردها و سنگ ابوالفضل حری ۸ م.م مستند ۱۵ دقیقه ۱۳۶۸
۲۳ جایی برای بازی سعید شاه حسینی ۸ م.م داستانی ۹ دقیقه ۱۳۶۸
۲۴ در ابتدای راه سید عباس سجادی ۸ م.م داستانی ۱۴ دقیقه ۱۳۶۸
۲۵ شگرد زندگی داود خوشبخت ۸ م.م داستانی ۱۳ دقیقه ۱۳۶۸
۲۶ تنهایی و راه سعید شاه حسینی ۸ م.م داستانی ۱۵ دقیقه ۱۳۶۸
۲۷ تاب رامین فرهادی ۸ م.م داستانی ۱۴ دقیقه ۱۳۶۹
۲۸ مموش فاطمه داود آبادی ۸ م.م انیمیشن ۱۵ دقیقه ۱۳۶۹
۲۹ میهن خویش را … مسعود نوازنی ۸ م.م مستند ۹ دقیقه ۱۳۶۹
۳۰ ایست سعید شاه حسینی ۸ م.م انیمیشن ۳۰/۸ دقیقه ۱۳۶۹
۳۱ سیگار نکشید سهراب یار محمدی ۸ م.م داستانی ۱۴ دقیقه ۱۳۶۹
۳۲ تصلیب رامین فرهادی ۸ م.م داستانی ۵ دقیقه ۱۳۷۰
۳۳ راه فاطمه داود آبادی ۸ م.م داستانی ۱۴ دقیقه ۱۳۷۰
۳۴ آبتنی غلامرضا عسگری ۸ م.م داستانی ۵ دقیقه ۱۳۷۰
۳۵ تصویر آرزوها ابوالفضل حری ۸ م.م داستانی ۱۲ دقیقه ۱۳۷۰
۳۶ درس مادر شمس الله دایی زاده ۸ م.م داستانی ۷ دقیقه ۱۳۷۰
۳۷ توهم محمد رضا ذبیحی ۸ م.م داستانی ۵ دقیقه ۱۳۷۰
۳۸ پگاه سعید رجبی فروتن ۸ م.م داستانی ۸ دقیقه ۱۳۷۰
۳۹ بوکس احمد قبادی ، ابوالفضل حری ۸ م.م مستند ۲ دقیقه ۱۳۷۰
۴۰ سایه دیروز سعید شاه حسینی ۸ م.م داستانی ۱۵ دقیقه ۱۳۷۰
۴۱ گام شمس الله دایی زاده ۸ م.م داستانی ۱ دقیقه ۱۳۷۱
۴۲ نبوغ سعید شاه حسینی ۸ م.م داستانی ۱ دقیقه ۱۳۷۱
۴۳ نوازش سعید شاه حسینی ۸ م.م داستانی ۱ دقیقه ۱۳۷۱
۴۴ زنجیره شمس الله دایی زاده ۸ م.م داستانی ۱ دقیقه ۱۳۷۱
۴۵ سه چهارم سعید شاه حسینی ۸ م.م داستانی ۱ دقیقه ۱۳۷۱
۴۶ لیوان ابوالفضل حری ۸ م.م داستانی ۱ دقیقه ۱۳۷۱
۴۷ ندای آغاز سعید شاه حسینی ۸ م.م داستانی ۱ دقیقه ۱۳۷۱
۴۸ مثل گلهای قالی سعید شاه حسینی ۸ م.م داستانی ۱۵ دقیقه ۱۳۷۱
۴۹ آن دوردست ها شمس الله دایی زاده ۸ م.م داستانی ۲۲ دقیقه ۱۳۷۱
۵۰ خار وگل ایرج بهرامی ۸ م.م داستانی ۲ دقیقه ۱۳۷۲
۵۱ ساز دهنی محسن چگینی ۸ م.م داستانی ۳۰/۲ دقیقه ۱۳۷۲
۵۲ دستهای او فاطمه یوسفی ۸ م.م داستانی ۳۰/۳ دقیقه ۱۳۷۲
۵۳ بازی ناتمام محسن چگینی ۸ م.م داستانی ۴ دقیقه ۱۳۷۲
۵۴ کنکور مسعوده صفار زاده ۸ م.م داستانی ۵ دقیقه ۱۳۷۲
۵۵ شبهای خستگی سعید شاه حسینی ۸ م.م داستانی ۱۷ دقیقه ۱۳۷۲
۵۶ صبح روز بعد کبری محمدی ۸ م.م داستانی ۴ دقیقه ۱۳۷۲
۵۷ رویای صادقانه مرتضی ناهید ۸ م.م داستانی ۸ دقیقه ۱۳۷۲
۵۸ مونس مرتضی ناهید ۸ م.م داستانی ۱ دقیقه ۱۳۷۲
۵۹ روز چوپان ایرج یاسبلاغی شراهی ۸ م.م مستند ۱۰ دقیقه ۱۳۷۲
۶۰ تلافی کبری محمدی ۸ م.م داستانی ۴ دقیقه ۱۳۷۲
۶۱ پیر مراد آبادی ابوالفضل حری ۸ م.م مستند ۵ دقیقه ۱۳۷۲
۶۲ دیدار اعظم علی محمدی ۸ م.م داستانی ۵ دقیقه ۱۳۷۲
۶۳ برای چشمهای او حمید نظیری آستانه ۸ م.م داستانی ۸ دقیقه ۱۳۷۲
۶۴ در قاب تصویر حمید رضا مجیدی ۸ م.م داستانی ۱۲ دقیقه ۱۳۷۲
۶۵ انتخاب حمید رضا مجیدی ۸ م.م داستانی ۴ دقیقه ۱۳۷۳
۶۶ ماجرای یک سطل حمید نظیری آستانه ۸ م.م داستانی ۳ دقیقه ۱۳۷۴
۶۷ جای پای واقعیت ایرج بهرامی ۸ م.م داستانی ۳ دقیقه ۱۳۷۴
۶۸ صدای تنهایی عصمت بیات ۸ م.م داستانی ۵ دقیقه ۱۳۷۴
۶۹ عصر قدرت ایرج یاسبلاغی شراهی ۸ م.م انیمیشن ۳ دقیقه ۱۳۷۴
۷۰ همسران دشت سعید شاه حسینی VHS داستانی ۱۲ دقیقه ۱۳۷۴
۷۱ روشنایی صحنه سعید شاه حسینی VHS داستانی ۴۰/۱ دقیقه ۱۳۷۴
۷۲ پیک اوج محمد رضا محمودی VHS مستند ۷ دقیقه ۱۳۷۴
۷۳ فیلمی ناتمام درباره سینما سید ابوالفضل عدل VHS مستند ۹ دقیقه ۱۳۷۴
۷۴ زریاب حمید نظیری آستانه ۸ م.م مستند ۱۴ دقیقه ۱۳۷۴
۷۵ برگونه های فرش لیلا خوانساری ۸ م.م مستند ۴ دقیقه ۱۳۷۵
۷۶ دود حمید رضا فرحی عراقی ۸ م.م داستانی ۴ دقیقه ۱۳۷۵
۷۷ گامها در گذر زمان سید ابوالفضل عدل ۸ م.م داستانی ۳ دقیقه ۱۳۷۵
۷۸ نون حمید رضا مجیدی VHS داستانی ۷ دقیقه ۱۳۷۵
۷۹ در گذر زمان ایرج یاسبلاغی شراهی ۸ م.م انیمیشن ۶/۲ دقیقه ۱۳۷۵
۸۰ با گامهای عشق حمید نظیری آستانه VHS مستند ۱۲ دقیقه ۱۳۷۵
۸۱ در راه دفاع سامان سالور ۸ م.م داستانی ۶/۲ دقیقه ۱۳۷۵
۸۲ ره یافتگان سعید عبدالحمیدی VHS مستند ۹ دقیقه ۱۳۷۵
۸۳ آبتنی محمد رضا محمودی VHS داستانی ۱ دقیقه ۱۳۷۵
۸۴ عطر شمعدانی شمس الله دایی زاده VHS داستانی ۱۰ دقیقه ۱۳۷۶
۸۵ باران عشق شمس الله دایی زاده VHS داستانی ۱۵ دقیقه ۱۳۷۶
۸۶ کنار او کیانوش کاویانی VHS داستانی ۶ دقیقه ۱۳۷۶
۸۷ آوای اشتیاق حمید نظیری آستانه VHS داستانی ۱۵ دقیقه ۱۳۷۶
۸۸ زنگ نماز مجید بلون VHS داستانی ۵ دقیقه ۱۳۷۶
۸۹ تصویرها سامان سالور VHS داستانی ۳۰/۴ دقیقه ۱۳۷۶
۹۰ جای پای دوست سامان سالور VHS داستانی ۱۵ دقیقه ۱۳۷۶
۹۱ سایه های سبز عصمت بیات S.VHS داستانی ۳۰/۹ دقیقه ۱۳۷۶
۹۲ رویش عصمت بیات S.VHS داستانی ۶ دقیقه ۱۳۷۶
۹۳ آموزشگاه سید ابوالفضل عدل VHS داستانی ۳۰/۵ دقیقه ۱۳۷۶
۹۴ فورالیزه عصمت بیات S.VHS داستانی ۶ دقیقه ۱۳۷۷
۹۵ آنروز یک اتفاق ساده افتاد ایرج یاسبلاغی شراهی S.VHS داستانی ۱۷ دقیقه ۱۳۷۷
۹۶ حضور حمید نظیری آستانه VHS مستند ۵ دقیقه ۱۳۷۷
۹۷ سایه پرواز احمد مرادی S.VHS داستانی ۱۰ دقیقه ۱۳۷۷
۹۸ به رنگ دوستی مجید بلون VHS داستانی ۷ دقیقه ۱۳۷۷
۹۹ فیلم فیلم سامان سالور VHS داستانی ۴ دقیقه ۱۳۷۷
۱۰۰ صبح کهنه فرزاد امینی S.VHS داستانی ۱۸ دقیقه ۱۳۷۸
۱۰۱ یک پلان زندگی پناه برخدا رضایی S.VHS داستانی ۱۲ دقیقه ۱۳۷۸
۱۰۲ نوای آخر محمد زنده نام S.VHS مستند ۱۱ دقیقه ۱۳۷۸
۱۰۳ تا انتهای راه رامین محمودیان S.VHS داستانی ۱۷ دقیقه ۱۳۷۸
۱۰۴ جور دوست لیلا شهبازی S.VHS داستانی ۳ دقیقه ۱۳۷۸
۱۰۵ صاپو حمید رضا مجیدی S.VHS مستند ۶ دقیقه ۱۳۷۸
۱۰۶ جاده ایرج یاسبلاغی شراهی S.VHS داستانی ۵ دقیقه ۱۳۷۸
۱۰۷ شوق لطیف کیانوش کاویانی VHS داستانی ۵ دقیقه ۱۳۷۸
۱۰۸ وقتی گذشته پیر می شود هادی امام مقدم S.VHS مستند ۱۲ دقیقه ۱۳۷۹
۱۰۹ رابطه سمیه صوفیان S.VHS داستانی ۳ دقیقه ۱۳۷۹
۱۱۰ سفید و خاکستری لیلا شهبازی S.VHS داستانی ۷ دقیقه ۱۳۷۹
۱۱۱ رها فرزاد امینی S.VHS داستانی ۱۷ دقیقه ۱۳۷۹
۱۱۲ ملاقات شبانه رامین محمودیان S.VHS داستانی ۱۵ دقیقه ۱۳۷۹
۱۱۳ مسلخ پناه برخدا رضایی S.VHS مستند ۹ دقیقه ۱۳۸۰
۱۱۴ شب / خارجی / پیتزا فروشی ایرج یاسبلاغی شراهی S.VHS مستند داستانی ۱۶ دقیقه ۱۳۸۰
۱۱۵ اسکناس ابوالفضل بیات S.VHS داستانی ۲۰/۳ دقیقه ۱۳۸۰
۱۱۶ تردید حسن فصیحی S.VHS داستانی ۱۵/۱۴ دقیقه ۱۳۸۰
۱۱۷ مسیر فاطمه یوسفی S.VHS داستانی ۸ دقیقه ۱۳۸۰
۱۱۸ گذر پیمان صفری S.VHS داستانی ۶ دقیقه ۱۳۸۰
۱۱۹ تولد مهدیه بواسحاق S.VHS داستانی ۲۰/۳ دقیقه ۱۳۸۰
۱۲۰ آن سوی … کبری محمدی S.VHS داستانی ۴۵/۴ دقیقه ۱۳۸۰
۱۲۱ یاد ایام مازیار شیدایی S.VHS داستانی ۷ دقیقه ۱۳۸۰
۱۲۲ نگهبان احمد مرادی S.VHS داستانی ۱۰ دقیقه ۱۳۸۰
۱۲۳ آنسوی پنجره محمد شکرایه S.VHS داستانی ۳۰/۲ دقیقه ۱۳۸۱
۱۲۴ هدیه ابوالفضل کمرکی فراهانی VHS داستانی ۳۵/۴ دقیقه ۱۳۸۱
۱۲۵ راهی که می رویم سروش طلایی S.VHS داستانی ۵ دقیقه ۱۳۸۱
۱۲۶ مات مجید بلون S.VHS داستانی ۳۰/۶ دقیقه ۱۳۸۱
۱۲۷ آوای آشنا الهام لک معروفی S.VHS داستانی ۵ دقیقه ۱۳۸۱
۱۲۸ بعد از ظهر ابری رامین محمودیان S.VHS داستانی ۱۰/۷ دقیقه ۱۳۸۱
۱۲۹ برکت داود کرمی VHS مستند ۱۰ دقیقه ۱۳۸۱
۱۳۰ طناب ابوالفضل بیات S.VHS داستانی ۷ دقیقه ۱۳۸۱
۱۳۱ خطر محمد زنده نام S.VHS داستانی ۳۰/۶ دقیقه ۱۳۸۱
۱۳۲ کتاب داود کرمی S.VHS داستانی ۱۰/۵ دقیقه ۱۳۸۱
۱۳۳ مداد من ، سیگار پدر داود کرمی S.VHS داستانی ۵۰/۸ دقیقه ۱۳۸۱
۱۳۴ آغازی دوباره مهدیه بواسحاق S.VHS داستانی ۱۰/۹ دقیقه ۱۳۸۱
۱۳۵ راهی دیگر پیمان صفری S.VHS داستانی ۵ دقیقه ۱۳۸۱
۱۳۶ پشت پنجره احمد مرادی S.VHS داستانی ۱۵/۵ دقیقه ۱۳۸۱
۱۳۷ فرصتی دیگر شمس الله دایی زاده M.DV داستانی ۴۰/۲۹ دقیقه ۱۳۸۱
۱۳۸ سفر ایرج یاسبلاغی شراهی S.VHS مستند ۱۰ دقیقه ۱۳۸۲
۱۳۹ فال علیرضا صفری VHS داستانی ۴۵/۶ دقیقه ۱۳۸۲
۱۴۰ ترنم لحظه ها مجید بلون S.VHS داستانی ۲۵/۶ دقیقه ۱۳۸۲
۱۴۱ روزگار غریب داود تقدیری VHS داستانی ۱۵/۶ دقیقه ۱۳۸۲
۱۴۲ ماهی های کاغذی خاطره نسایی S.VHS داستانی ۴ دقیقه ۱۳۸۲
۱۴۳ او محسن میر حسینی S.VHS داستانی ۵/۳ دقیقه ۱۳۸۳
۱۴۴ خاک مقدس مهدیه بواسحاق S.VHS داستانی ۱۰ دقیقه ۱۳۸۳
۱۴۵ قاصدک مصطفی احمدی S.VHS داستانی ۱۵/۸ دقیقه ۱۳۸۳
۱۴۶ عصا ابوالفضل بیات S.VHS داستانی ۳۰/۱۱ دقیقه ۱۳۸۳
۱۴۷ آدمک کوروش مرشد سلوک M.DV داستانی ۳۰/۱۶ دقیقه ۱۳۸۳
۱۴۸ تسبیح مهدی فتحی S.VHS داستانی ۳۰/۶ دقیقه ۱۳۸۴
۱۴۹ یکی مثل من احمد تقوایی S.VHS داستانی ۳۵/۳ دقیقه ۱۳۸۴
۱۵۰ آن سوی دیوار شیشه ای علی روئین S.VHS داستانی ۱۰/۲ دقیقه ۱۳۸۴
۱۵۱ سفر سرد رامین محمودیان S.VHS داستانی ۹ دقیقه ۱۳۸۴
۱۵۲ کمانچه سعید شاه حسینی M.DV داستانی ۱۵ دقیقه ۱۳۸۵
۱۵۳ چرخ سعید شاه حسینی M.DV داستانی ۱۵ دقیقه ۱۳۸۵
۱۵۴ نقش سعید شاه حسینی M.DV داستانی ۱۵ دقیقه ۱۳۸۵
۱۵۵ پیروزی عشق احمد فرهمندیان M.DV داستانی ۳۰/۶ دقیقه ۱۳۸۶
۱۵۶ زمان می ایستد امیر قشلاقی پریدری M.DV داستانی ۳۰/۵ دقیقه ۱۳۸۶
۱۵۷ فرکانس رامین محمودیان M.DV داستانی ۱۷ دقیقه ۱۳۸۶
۱۵۸ مسافر شب رامین محمودیان M.DV داستانی ۶ دقیقه ۱۳۸۶
۱۵۹ شهر ما ، خانه ما سید علی محمودی M.DV مستند ۳۰/۶ دقیقه ۱۳۸۶
۱۶۰ زمستان امیر قشلاقی پریدری M.DV داستانی ۱۵ دقیقه ۱۳۸۶
ضمایم
طرح راه اندازی سینمای موقت در شهرهای بدون سینمای استان مرکزی
به نام خدا
جناب آقای شاکری
مدیر کل محترم اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مرکزی
با سلام
مقدمه:
استان مرکزی از دیرباز مهد هنر و فرهنگ بوده است. گواه این مدعا برخاستن تنی چند از مشاهیر بزرگ و عالم شمول ایران اسلامی از این خطه کشور عزیز ایران است. پس بیجا نیست اگر بگوییم وضعیت سالنهای سینما نسبت به جمعیت و درجه والای فرهنگ استان اسفبار است. از طرفی طی چند سال گذشته فرهنگ تماشای فیلمهای روز کشور در سالن سینما در استان مرکزی رو به قهقرا رفته و متاسفانه تنها شهر اراک از نعمت سالن سینما برخوردار است که جای بسی تاسف دارد. بنابراین جبران این خسارت تاریخی کاری ماندگار خواهد بود. لذا برای کاستن از فقر امکانات تفریحی در باب سینما، راه اندازی و تاسیس سالنهای سینمای موقت در شهرستانهای استان پیشنهاد می گردد.
از آنجا که برخی از اهالی سینما و افراد سرشناس صنعت سینمای کشور زاده و پرورش یافته اراک و استان مرکزی هستند این طرح با این افراد درمیان گذاشته شد و مقرر گردید طرح کامل برای مساعدت به حضور جنابعالی ارسال گردد. امید است فتح باب برگشت سینما به استان و رونق بخشیدن به مکانهای فرهنگی و ایجاد فضای سرگرمی برای مردم استان به نام حضرت عالی و مجموعه همکاران جنابعالی در زمان زمامت دولت تدبیر و امید صورت پذیرد.
احتراما ضمن تقدیر از زحمات بی وقفه جنابعالی در خصوص تاسیس و راه اندازی سالنهای سینما، در شهرهای ساوه، شازند، خمین، محلات و دلیجان که پیش از این سینمای آن ها تعطیل شده یا به هر دلیل فاقد سینما می باشند به استحضار میرساند بر اساس تجربیات به دست آمده از ستاد شهرستانی “شهر موشها” و اکران آن در شهر های فاقد سینما، می توان با استفاده از سینمای سیار، مجددا چراغ سینما را در شهرهای یاد شده روشن نمود.
تجربه نشان داده است وجود سینمای دائمی در شهرهای کوچک و یا اداره آن توسط بخش دولتی نتیجه ای جز تعطیلی مجدد ندارد و هزینه نمودن برای آن مفید فایده نخواهد بود. لذا طبق طرح پیوست می توان با استفاده از سیستم سینمای پرتابل و به کارگیری سالن های موجود در شهرستانها علاوه بر رونق صنعت سینما و بهرهمندی همه مردم در سراسر استان از جادوی هنر هفتم، به فروش بیشتر فیلمها و در نتیجه رونق سینما نیز کمک کرد.
نام طرح: سینمای موقت در شهرهای کوچک
در شهرستانهای دارای حداقل پنجاه هزار نفر جمعیت با توجه به استقبال مخاطبین، بین پنج تا ده روز در ماه طبق برنامه ریزی مسئول استانی سینمای موقت، و میزان استقبال مخاطبین، سینما دایر خواهد بود و فیلمهای روز سینما در آن به نمایش درخواهند آمد.
از این طریق همه شهرستانها در روزهای مشخصی از هر ماه دارای سینما هستند و مخاطبان می دانند که برای تماشای فیلم چه روزهایی را برنامه ریزی کنند. سپس سرور و ویدئو پروجکشن از آن شهرستان به شهرستان دیگری از همان استان منتقل می شود تا ماه بعد که نوبت به این شهرستان برسد.
ما برای آغاز طرح؛ چهار استان را به عنوان پایلوت انتخاب کرده ایم که استان مرکزی نیز یکی از این چهار استان است. نماینده ستاد سینمای شهرستانها به همراه نماینده اینجانبان که در تهران مستقر است مسئولیت هماهنگی و کیفیت برگزاری اکران را عهده دار است و برنامه ریزی نمایش در بیست شهرستان این چهار استان را هماهنگ می کند. گزارش روند کار، میزان فروش و استقبال مخاطبان به تفکیک شهر و استان برای جنابعالی ارسال میگردد.
وسایل مورد نیاز:
وسایل مورد نیاز برای اجرای طرح در همه شهرستانهای فاقد سینما در استان مرکزی به عنوان یکی از استانهای پایلوت عبارت است از:
یک دستگاه سرور و یک دستگاه ویدئو پروجکشن که توسط بخش خصوصی سرمایه گذاری میشود و هر دستگاه به همراه وسایل جنبی پس از تحویل به اینجانبان و آموزش نماینده مورد نظر در استان تحویل ایشان می شود. سالنهای مورد نیاز برای نمایش با هماهنگی نمایندگان ما در استانها و همکاری روئسای ارشاد هر شهرستان آماده و تجهیز می شوند.
دریافت فیلم و KDM بر عهده اینجانبان است و سهم صاحب فیلم همانند سایر سینماها به دفتر پخش پرداخت خواهد شد.
مزایای طرح:
- با اجرای این طرح در کوتاه مدت و با کمترین هزینه، امکان اکران فیلم در پنج شهر از استان مرکزی فراهم می شود. هزینه برآوردی برای روشن کردن چراغ سینما در پنج شهر تقریبا بالغ بر نصف راه اندازی یک سینمای ثابت در یک شهرستان است.
- نمایندگان آموزش دیده ما در شهرستانها از همه ابزارهای تبلیغاتی برای فروش فیلم استفاده می کنند.
- هماهنگی با مدارس، نهاد ها، سازمان ها و شرکتهای خصوصی و ارگان ها و ادارات دولتی توسط نمایندگان شهرستانها انجام می شود.
- برنامه ریزی و نظارت بر اکران، نظارت و تایید میزان فروش و جمع آوری مبالغ فروش و واریز سهم دفاتر پخش توسط نماینده مستقر در تهران که به صورت ادواری در شهرستانها حاضر می شود انجام خواهد شد.
- صرفه جویی در هزینه ها برای راهاندازی سینما و عدم لزوم استخدام نیروی انسانی برای پیشگیری از تعهدات احتمالی.
- حفظ و حراست درست از وسایل به عنوان ابزار کار.
- پرداخت درصدی از فروش به عوامل شهرستان برای ایجاد انگیزه در تبلیغات مناسب و راهاندازی اصولی و کاربردی سینماها که بستری برای ادامه یافتن این طرح در دراز مدت خواهد بود.
امیدواریم با موافقت جنابعالی و در اختبار قراردادن سالن های آمفی تئاتر موجود در شهرستانها در قالب تفاهمنامه مشترک گامی بزرگ در راستای روشن کردن چراغ سینما در پنج شهر فاقد سینمای استان مرکزی برداریم.
همچنین خواهشمند است دستور فرمایید هماهنگی لازم با شهرداریهای شهرستان ها توسط ادارات ارشاد استان برای همکاری در بحث تبلیغات انجام شود.
پیشاپیش از مساعدت جنابعالی و تلاش بیشایبه در راستای توسعه صنعت سینما سپاسگزاریم.
با تشکر
منیژه حکمت – علی سرتیپی
محرم براتی – بهنام براتی
منابع: فصلنامه راهدانش، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مرکزی ۱۳۷۴
کارنامه و دو بخش دیگر از تاریخ اراک ابراهیم دهگان
ارامنه ایران، پهلوانیان
، پرویز اجلالی
، پاشاپور، حمید
سینمای ایران از آغاز تا سال ۱۳۵۷
تاریخ اجتماعی اراک مرتضی ذبیحی
فصلنامه رازان
سلام جناب فروتن عزیز…خیلی خوب بود. جدا خسته نباشید. بچه های هنرمند اراک هیچوقت زحمات شما و سایر اساتید سینما را فراموش نخواهند کرد…
محبت دارید متشکرم
استاد گرامی عزیز حضرتعالی از اولین محققانی هستید که چنین مقاله مفصل و بسیار خوبی درباره سینما در اراک نگاشته اید. پیش از این آن را در فصلنامه راه دانش خوانده بودم و دوباره مرور کردم. موفق باشید.
یوسف خوش سیرت
این نسخه تمام شهرهای استان مرکزی را در بر می گیرد. به هر حال بازهم تشکر می کنم.
با سلام خدمت جناب آقای فروتن مقاله ارزشمند شما را مطالعه نموده وهمچون گذشته از نوشته های محققانه شما که از ساختاری مستحکم وادبی برخوردار است متلذذ شدم وخاطرات سالها همنشینی با مردم و بخصوص هنرمندان ونویسندگان نجیب و دوست داشتنی استان مرکزی وبخصوص شهر اراک (که بسیار از آنان اموختم) برایم زنده شد. ازاین فرصت استفاده نموده خدمت ایشان تجدید ارادت مینمایم. نکاتی نیز به نظرم رسید که بدان اشاره میکنم.
۱ -عدم رونق سینماهای استان مرکزی وافول آنها به خصوص در شهرستانها نیازمند بررسی وتحلیل جامع تری است چه اینکه به نظر بنده اگر صاحبان این سینماها از افراد باتجربه در این عرصه بودن نیز از این وضعیت تاسف با ر به سلامت گذر نمی نمودند. دسترسی مردم به انواع امکانات ازران اوقات فراغت، دسترسی آسان به انواع فیلمها به برکت تکنولژی رسانه ای، امکان تهیه فیلمها از طریق موسسات رسانه های تصویری، افت کمیت وکیفیت فیلمهای ارزشمند،وضعت اقتصادی مردم والبته در کنار آن مکان یابی نا مناسب پروژه های شهرستانها.و..از جمله مواردی است که باید سهم هریک مشخص گردد.
۲– حضرتعالی در مقاله ای_ که سالها پیش در فصلنامه راه دانش منتشر گردیده بود، به ساحت شهرک سینمایی در اطراف اراک وعاقبت عمل متقاضیان سود جوی آن اشاره نموده بودید. ذکر آن دراین مقاله میتوانست بر عبرت آموزی بیشتر خوانندگان وبخصوص مسئولین خوش نیت ولی خوش خیال بیافزاید.
3-از انجاییکه وب سایت شما مورد مراجعه محققین ودانشجویان نیز می با شد، درج فهرست منابع در پایان مقاله بسیار مناسب بود. اگرچه سعی شده در متن بدان اشاره رود. باسپاس مجدد
سلام
متشکرم کاستی های نوشتار در ظاهر و ساختار بیش از آن چیزی است که جناب عالی با دیده خطا پوش خود بدان اشاره کرده اید. انشاءالله در صورت اتمام کار به رفع آن خواهم پرداخت.
با سلام
مقاله پرمغز شمارو مطالعه کردم.بنده در صدد تولید مستندی با موضوع سینما در شهر اراک هستم.با مطالعه مقاله شما بسیار به ادامه پژوهشم امیدوار شدم.لذا علاقه مندم تا از علم وتجربیات جنابعالی در راستای تولید مستندی فاخر وپژوهش محور کمال استفاده را داشته باشم.لطفا بنده را در خصوص راه های ارتباط بیشتر با جنابعالی راهنمایی بفرمایید.با تشکر.یزدان پرست
سلام
در بالای سایت راه ارتباط با من را بیابید.
استاد بزرگوارم جناب آقای فروتن
کمی دیر مطالب این صفحه را خواندم. شاید یک سال. چه قدر خوب بود در مطلب پر وسواس خود می نوشتید که مردی بود که به ما امید می داد و او را دوست می داشتیم و دوست می داریم.کاش می نوشتید که چه مایه دلمان تنگ شده است برای کلاس های سعید رجبی فروتن و حمایت های برادرانه اش.
یادم نمی رود از زمانی که نوزده سالم بود و خواستم فیلمی بسازم از شما کمک خواستم تا زمانی که رساله ی دکترای خود را آماده می کردم و سی و هشت سال داشتم. همیشه گفته ام شما بی ریا علاقه مند کمک به هنرمندان هستید. وجود شما همه برکت بود و می دانم که همچنان هست. آرزوی دیدن مجد شما را دارم.
سلام متشکرم از لطف شما خوشحالم که شما را در جایگاهی که شایسته آن بوده اید،می بینم. ای کاش جشنواره سینمای جوان بهانه ای را بدست میداد تا دیدارها تازه شود و عطر خوش خاطرات را پراکنده سازد.