روزانه های سینمایی
بیایید یک بار دیگر مسئله را با هم مرور کنیم

بیایید یک بار دیگر مسئله را با هم مرور کنیم

"این مقاله به قلم نگارنده در روزنامه بانی فیلم با عنوان "بررسی تغییر مصرف رسانه ای در نمایش خانگی "امروز نهم شهریور ماه به چاپ رسیده است."

این فقط یک ادعاست! احتمالاً ایران پس از رتبه اول مصرف مواد آرایشی در خاورمیانه از حیث مصرف ماده خام پلی کربنات، در رتبه های نخست جهان قرار دارد. پلی کربنات ماده اولیه برای تولید و تکثیر انواع لوح فشرده CD، DVD و BLUE-RAY است. زیرا ایران از نادر کشورهای جهان است که در آن برای شبکه ویدیویی اش فیلم ، سریال و همه جور برنامه ای که شما قبلاً نظیر آن را در کانال های تلویزیونی مشاهده کرده اید، تولید و عرضه می کند.

شروع ماجرا

وقتی با عرضه سریال "قهوه تلخ" راه برای سایر مجموعه ها باز شد، کمتر کسی فکر می کرد، تنوع برنامه ها به حدی برسد که بیننده در بدو مواجه با یک محصول ویدیویی متوجه نشود که دارد تلویزیون می بیند و یا صورت ضبط شده فیلم و برنامه ای را می بیند که قبلاً از تلویزیون پخش شده است.

چرا؟ برای اینکه واقعاً برنامه هایی نظیر شام ایرانی، رالی ایرانی، عموپورنگ، شهر عسلی، آسه آسه قصه قصه، عقاید یک آکتور سینما و …برای مدیوم تلویزیون مناسب هستند و بینندگان عادت کرده اند چنین آثاری را بدون هزینه از تلویزیون منزلشان نگاه کنند. چرا در ایران باید برای ساخت برنامه هایی از این دست سرمایه گذاری صورت گیرد و در فضای پر مخاطره ویدیو کشور عرضه شوند.؟

اجازه دهید کمی عقب تر برویم. مزیت ویدیو بعد از اختراع آن این بود که امکان SAVE و ذخیره هر محصول دیداری را برای تماشاگر فراهم می ساخت. اگر کسی علاقمند بود برنامه ای را بیش از یک بار ببیند، مطمئن بود با تهیه نسخه ویدیویی آن می تواند به دفعات برنامه دلخواهش را مشاهده کند. این مزیت برای کشورها و شهرهایی که سینما نداشتند، حسن مضاعفی داشت و می شد تازه ترین محصولات سینمایی جهان را از طریق پخش خانگی به تماشا نشست و از آن لذت برد. فلسفه راه اندازی ویدیو کلوب ها هم این بود که بیننده با اجاره محصول می توانست به مراد خود برسد و پس از بهره برداری فیلم را به کلوب برگرداند. اگر تیراژ نسخه ویدیویی فیلم و سریال در کشورهای دیگر به مراتب کمتر از ایران است -و البته این عیبی به شمار نمی رود- بدان خاطر است که بیننده قصد نگهداری محصول را ندارد و پس از دیدن اثر به مرجوع کردن آن اقدام می کند.

مزیت های تجاری ویدیو در جهان

از صحبت اصلی دور نشوم. ویدیو به خاطر ماندگاری توانست محملی برای بازپخش و بازتوزیع بسیاری از فیلم ها و سریال های تلویزیونی گردد تا اگر علاقمندان خواستند به تهیه مجموعه های مورد علاقه خود اقدام کنند، مشکلی نداشته باشند. البته استثنائاً و ندرتاً فیلم و سریال هایی که بختی برای پخش از سینما و کانال های تلویزیونی نداشته اند، مستقیماً راهی شبکه ویدیویی شده اند. تاکید بر استثنایی بودن برای آن است که معمولاً یک شرکت سرمایه گذار بر روی رایت های مختلف یک محصول حساب باز می کند و به دنبال بازگشت سرمایه و کسب سود از طریق واگذاری حقوق پخش تلویزیونی داخل و خارج از کشور(اعم از کابلی و ماهواره ای)، پخش سینمایی داخل و بین الملل، پخش هواپیمایی، توزیع ویدیو در داخل و خارج از کشور، اینترنتی و نظایرهم هستند.

در ایران با مباح اعلام شدن استفاده از ویدیو – سال ۱۳۷۲- به دلیل فعال بودن فقط دو شبکه تلویزیونی و عدم دسترسی به ماهواره، طی یک دهه ویدیو تا توانست دلبری کرد. برای کسانیکه دنبال فیلم از نوع غیر مجازش بودند و هم آنها که چشم شان به خروجی و محصولات یگانه دوران یعنی موسسه رسانه های تصویری! بودند. حجم فیلم های ایرانی و خارجی در نوبت تکثیر و عرضه آنقدر بود که در سال ۱۳۷۸ دولت موسسات خصوصی ویدیو رسانه را نیز به دور سفره ای که پهن کرده بود، بنشاند و اجازه فعالیت برای آنها هم صادر کند.

عدم توازن عرضه و تقاضا

در یک دهه گذشته هر قدر سینمای ایران و شبکه های تلویزیونی قدرت و وسعت پیدا کردند، به همان نسبت بر شمار سینماگران و برنامه سازان اضافه شد. اغراق نیست اگر ادعا شود که سالانه قریب به ده هزار نفر از مراکز دولتی و خصوصی، آزاد و آکادمیک، با شرکت در دوره های کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت آموزش سینما دیدند و اگر ۱۰درصد آنها استعدادهای برجسته ای بوده باشند که بوده اند، ظرفیت و توان انسانی و خلاقه سینما و تلویزیون ایران را از پشتوانه عظیمی برخوردار کرده اند.

با گذشت زمان ظرفیت رسانه ای کشور- سینما و تلویزیون- تکافوی کار، تولید و اشتغال را برای این جمعیت رو به ازدیاد نداد و این موج و فنر رها شده، ناگزیر به جانب ویدیو روی آورد. این گرایش با اجرای راهبرد توسعه بازار در شبکه ویدیویی یعنی عرضه محصول در سوپر مارکت ها همزمان شد و رونق نسبی اقتصاد ویدیو را در مقطعی به همراه آورد. تغییر آرایش رسانه ای کشور از رهگذر احیای ظرفیت های ویدیو به بروز پدیده ای استثنایی برای شبکه ویدیویی منجر شد.:

"تولید فیلم و سریال، برنامه های ترکیبی و REALITY SHOWS"

منابع تولیدات ویدیویی

در سال های اخیر غنا و تنوع تولیدات خاص نمایش خانگی توسط دو گروه عمده قابل شناسایی و تفکیک هستند:

۱-در ایران سالانه با انبوهی از تولیدات داستانی روبرو هستیم که نه واجد استانداردهای سینمایی هستند و نه با ضوابط پخش تلویزیون رسمی کشور همخوانی دارند. تهیه کنندگان این آثار شخصیت های حقیقی و حقوقی هستند که با قطع امید از فروش فیلم شان به تلویزیون به دنبال بازگشت سرمایه و مطرح کردن خود در فضای فرهنگی و سینمایی کشور هستند.

۲- برنامه سازان و سریال سازانی وجود دارند که به دلیل دامنه خطوط قرمز و ممیزی رایج در تلویزیون و در این سالها تنگناهای اعتباری رسانه ملی، به دنبال مفری برای بروز خلاقیت و دیدگاه های شخصی و غیر سفارشی هستند و البته در عین حال به اشتغال و کسب درآمد هم فکر می کنند.

بستر و زمینه مشترکی که سبب گرایش این دو گروه بسوی ویدیو شده است، بیش از آنکه به مزیت ویدیو مربوط باشد(کدام مزیت؟!) به نبودن گزینه انتخابی دیگر و رسانه ای هموزن تلویزیون و سینماست. در کشورهای دیگر نه فقط توسعه یافته بلکه بغل گوش مان افغانستان، تعدد و تکثر تلویزیون های غیر دولتی و خصوصی باعث شده است که زمینه کار مساعدتری برای فعالیت سرمایه گذاران، هنرمندان و فیلم سازان فراهم باشد و ناگزیر دست به کار غیر متعارف یعنی تولید و عرضه محصول بر روی ویدیو نزنند.

انگیزه های تولید و سرمایه گذاری

اگر سوال شود دلیل ادامه سرمایه گذاری برای تولید محصول در کشورمان علیرغم مخاطرات کمر شکنی همچون سرقت وتکثیر غیر قانونی، بر روی فرمت ویدیو چیست،‌این پاسخ ها به ذهن متبادر می شود:

۱)      گروهی از هنرمندان شناخته شده که اصطلاحاً برند محسوب می شوند، مشوق و محرک سرمایه گذاران برای تولید فیلم و سریال و برنامه هستند. اسم نبرم. ذکر نام مدیری و میر باقری کافی به نظر می رسد.

۲)      عده ای شناخت واقعی و درستی از محدودیت های شبکه ندارند و با مشاهده پوسترهای رنگارنگ در سطح مغازه های شهر فکر می کنند واقعاً خبری است و علی آباد هم شهریست. این عده پس از چشیدن طعم تلخ شکست در شبکه، برای آبرو داری هم که شده از تک و تا نیفتاده و ادعا می کنند به دنبال فصل دوم سریال شان هستند.! زیرا به هر حال شکست نقطه ضعفی در کارنامه حرفه ای آنها به حساب آمده و ممکن است اعتبارشان را نزد سازمان های رسانه ای دولتی مخدوش کند.

۳)      اقلیتی وجود دارند که با صرف و هزینه اندوخته نسبتاً قابل توجهی که شاید با زحمت کمتر به دست آورده اند – کم نبوده اند سوداگرانی که در کوران نوسان قیمت ارز و طلا یک شبه ره صد ساله رفته اند- آگاهانه تن به ریسک می دهند تا بخشی از آمال و آرزوهای محقق نشده خود را با تولید یک یا چند فیلم ویدیویی و مطرح شدن اسم شان در انظار عمومی، به عینه مشاهده کنند و حسرت آن را نخورند.

۴)      – بعضی هم اهل تدبیر و تعقلند و اتفاقاً با محاسبه همه ریسک ها و مخاطرات، به اعتماد سازی و بازار سازی بطور توامان می اندیشند و شاید با نگاه به افق های دور دست، سود و انتفاع خود را به آینده ای نه چندان دور حواله می دهند. این جماعت به گفته خودشان – مصاحبه مدیر عامل گلرنگ رسانه با روزنامه اعتماد مورخ  27 مرداد ۹۲   – انجام کار فرهنگی را جزء رسالت های اجتماعی و شاید عام المنفعه شرکت متبوع خویش می پندارند.

۵)      تهیه کنندگانی وجود دارند که جلب و جذب سرمایه را شگرد دارند. در جامعه همواره افرادی وجود داشته اند که با درک و تصویری مجازی از عالم فیلم و سینما، ‌با دریافت پیشنهاد سرمایه گذاری احساس تشخص می کنند و فکر می کنند به اعتبار و منزلت اجتماعی آنها اضافه می شود. شکارچیان سرمایه مترصد شکار چنین انسان های با صفایی هستند. کم نبوده اند آدم هایی با چنین خصلت هایی که تنور سینما را در همه این سالها با سرمایه های کم و زیاد خویش گرم کرده اند و اگر اجحافی هم به آنها شده است، دم برنیاورده اند.

۶)      گروه آخر عشق فیلم ها و پاسوخته هایی هستند که کار دیگری بلد نیستند و همواره با کم و زیاد درآمدی که از فیلم و سینما به دست آورده اند، امرار معاش می کنند.

در همیشه روی یک پاشنه نمی چرخد

پیش بینی می شود با تغییر شکل مصرف رسانه ای در کشور و استفاده بیشتر مخاطبان از فضای اینترنت، بسیاری از کاربران با دانلود فیلم و برنامه، نیاز تصویری خود را تامین کنند و با هزینه ای کمتر، نقاط تماس خود را با سینمای ایران و جهان حفظ کنند. به یاد داشته باشیم اغلب شرکت های خدمات اینترنتی از نیمه شب تا بامداد سرویس دانلود رایگان فیلم را برای مشترکان شان فراهم کرده اند، بی انکه از حجم ترافیک آنها کاسته شود. در کشورهای توسعه یافته اغلب سازمان های رسانه ای به سمت استفاده از اینترنت شیفت کرده اند و با کاهش چشمگیر نسخه های ویدیویی به سمت حذف آن حرکت می کنند. به گواهی دوستانی که به خارج از کشور رفت و آمد دارند، هر ساله فروشگاه های ویرجین- virgin shopping- فضای کمتری را به عرضه محصولات ویدیویی اختصاص می دهند و این واقعیت نشان از تمایل کاربران به شیوه تازه ای از تماشای فیلم دارد.

بنابراین در آینده موسسات ویدیو رسانه به عنوان خریداران رایت ویدیویی فیلم ها دو راه در پیش دارند.

الف- با انکار تکنیک و شیوه های مدرن تماشای فیلم توسط بخش عظیمی از مخاطبان جوان غر بزنند و دولت و دولتمردان و زمین و زمان را در ناکامی های خویش مقصر بپندارند و صرفاً تامین کننده مستر فیلم و محتوا برای سارقان اینترنتی باشند تا اقدام به بارگذاری فیلم های آنها نمایند

ب- با مطالبه افزایش سرعت اینترنت از دولت ها، به خدمات و اشکال تازه ای برای ارائه محصول فکر کنند. البته الگوهای جدید مصرف رسانه ای در کشورهای مختلف جهان به عینه قابل رویت و گرته برداری است و خوشبختانه توان مهندسی و نرم افزاری کشور امکان دستیابی به دانش و فناوری های مورد نظر در داخل را فراهم کرده است. تلاش سال های اخیر معاونت فناوری و رسانه های مجازی سیمای جمهوری اسلامی ایران برای راه اندازی و اجرای پروتکل تلویزیون اینترنتی- ip media- در همین رابطه قابل اشاره می باشد.

جمع بندی و پیشنهاد

نکته بسیار مهم در تحلیل شرایط رسانه ای کشور در حال و آینده این واقعیت است که با توجه به ناامنی و ریسک بالای سرمایه گذاری در ویدیوی کشور، به هر حال دیر یا زود همه هنرمندان و سرمایه گذاران با وقوف کامل به مخاطرات این شبکه برای همیشه عطای آن را به لقایش بخشیده و ویدیو نیز به کارکرد و خصلت اصلی خود یعنی محملی برای بازپخش و حفظ و نگهداری فیلم، رجعت خواهد کرد. بنابراین آنچه اهمیت دارد آن است که مدیران رسانه ای کشور به فردایی بیاندیشند که سینماگران و برنامه سازان خلاق باز هم محدودیت های فضای رسانه ای کشور را به تلخی احساس می کنند ولی گزینه ای را برای بروز آفرینش های خویش نمی بینند. سرخوردگی و افسردگی ناشی از مواجهه با چنین وضعیتی خسارات جبران ناپذیری را به همراه دارد که برآورد آن ناممکن است.

جالب است که در ادوار مختلف مجلس نمایندگانی برای شکستن و یا تعدیل ممنوعیت استفاده از ماهواره، صدها ساعت وقت صرف کرده اند اما برای خروج از تنگناهای رسانه ای کشور یعنی تعدیل انحصار تاسیس رادیو تلویزیون در نزد حاکمیت، کارنامه روشنی ندارند.

 

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

۷ comments

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

  • علی اقا تا اونجایی که من اطلاع دارم تهیه کننده کار اصلا جوابگو نیست.و شرکت پخش کننده یعنی تصویر گستر هم گفته تا زمان مشخصی ما با قلب یخی قرارداد داشتیم. الان هم قراردادشون تموم شده و اونا دیگه پخش کننده نیستن. با این تفاسیر شما قلب یخی رو از فکرت پاک کن.

  • سلام

    دوستان درمورد قلب یخی  روایت جالبی ست.گفته میشه تهیه کننده اثرراغب به پایان سریال نیست وتااینجاهم باپیگیریهای شرکت توزیع کننده ،پخش گردیده. دلیل آنهم قراردادی ست که آقای طباطبایی با اسپانسر سریال داردوبایدپس ازاتمام مجموعه پاسخگوی  آنان باشدوقطعا مبالغی پرداخت کند.ازجزئیات قراردادهم خبری دردست نیست.

    • میثم جان 

        تا جایی که می دانم تهیه کننده نتوانسته است سرمایه گذار را برای ادامه مشارکت پای کار نگه دارد. نسخه های کم فروش رفته نشان از آن داشت که مخاطبان از فصل سوم استقبال لازم را به عمل نیاوردند. به هر حال به سرمایه گذار باید حق داد که سرمایه اش را در جایی هزینه کند تا حداقل سود را برای او به همراه داشته باشد. همانطور که بعضی از بازیگران مجموعه گفته اند طاهراً سریال باید با نام و عنوان دیگری به بازار عرضه می شد و خود را متعهد به ادامه دو فصل قبلی نمی دانست. همانطور که در واقعیت نیز قصه نسبتاً جذاب فصل سوم و بازیگرانش ارتباطی با دو فصل قبل نداشتند.

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید