حامد عزیزی – گوینده و دوبلور
حوادث و بحثهای اخیر اینترنتی مرا واداشت تا تحلیل تقریبا مبسوطی در مورد مجموعه تحرکات این چند سال در دوبله فارسی بنویسم. سعی بر این بوده است که تحلیل از منظری منصفانه باشد و اگر در این تحلیل به کسی یا جریانی رویکرد مثبتی نشده طبعا نظر شخصی بحساب می آید و لزوما نمی تواند طوری نوشته شود که همه حال خوبی داشته باشند:
۱-پررنگ شدن آثار دوبله بفارسی ماهواره، به تیرماه ۱۳۸۸ و پس از جریان انتخابات و فعالیت شبکه فارسی وان برمی گردد. سریال ویکتوریا و فارسی کردن زبان سریال طوریکه نمی شد آنرا دوبله بفارسی و نتیجه پدربزرگ ۷۰ساله این هنر در ایران نامید، تکلیف دوبله های فارسی وان برای همه مشخص کرد، مخاطب این شبکه فقط بدلیل عدم استفاده از زیرنویس فارسی پای این سریالها که بدون شک آثار مخربی بر بنیان خانواده داشت می نشست،همزمان با پخش این سریالها موسسه تصویردنیای هنر سریال ۲۴ را روانه بازار ویدئویی می کرد که دوبله آن بینهایت درخور بود و نمی شود از هیچ جهت دوبله بهرام زند را با دوبله همین سریال در شبکه فارسی وان قیاس کرد، آرام آرام با رسوخ موثر این شبکه ناقوس مرگ مخاطب برای صدا و سیما و شبکه ویدئوی خانگی نواخته شد.
۲-در ماه های پایانی سال ۸۸، شبکه ام-بی-سی فارسی اقدام به پخش سریالی ترکی بنام نور می کند،مهند و ثمر برای اولین بار مهمان خانه های مردم می شوند. بخاطر عدم استفاده عده زیادی از مردم از ماهواره های نایلست و بدر، این سریال مخاطب کمی دارد اما این دو اسم قرارست که بعدها حسابی بازار دوبله های ماهواره ای رو داغ کنند. ین سریال در ایران دوبله میشود. دوبله ضعیفی دارد اما برآیند تلاش گوینده ها از فارسی وان جلوترست.
۳-همان حدود زمانی، شبکه پی-دی-اف اقدام به پخش سریال لاست با دوبله فارسی می کند. همزمان لاست از طریق موسسه قرن۲۱ و موسسه پارس ویدئو با صرف هزینه هنگفت در دوبله که بمدیریت دوبلاژ خانم زهره شکوفنده است و انجام فرآیند پوششی که بخاطر محدودیتهای ارشاد اعمال میشود، به خانه های مردم می آیند. این تقابل در پخش همزمان رایگان و غیررایگان، بشدت بر فروش گمشدگان تاثیر می گذارد و پروژه به ورطه نابودی کشیده میشود. دوبله مجاز گمشدگان متوقف می شود و هر دو موسسه زیان هنگفتی می کنند.
۴-از ابتدای تابستان سال ۸۸ مجموعه ای در تهران اقدام به دوبله وسیع سریالهای پی-ام-سی می کند. تجربه چندین و چندساله گویندهای این مجموعه در دوبله آثار ریز و درشت انیمیشن،باعث می شود دوبله ها بسیار بیشتر مورد استقبال عام قرار گیرد و در همه جای کشور صحبت از بنام عشق و ماریچی و … است. متاسفانه محتوی این مجموعه ها هم از دست همان سریالهای کلمبیایی شبکه فارسی وان است؛عشقهای ضربدری و مربعی و چه وچه و چه. در آنروزها سریالی بنام شرق-غرب ۱۰۱ از همین شبکه با همین گروه دوبله می شود که در مورد مصائب پلیسی مسلمان دراسترالیاست. موضوع آنقدر بکر است که بعدها(سه سال بعد) این سریال از مجاری داخلی خریداری و توسط آقای شروین قطعه ای،فاخر دوبله می شود.
۵-سال ۸۹ فرامی رسد،موج دوبله های ماهواره ای که پشت سد تشکیک برخورد نهادهای امنیتی است چنان فراگیر می شود که هیچکس و هیچ چیز تا پایان سال ۹۰ جلودارش نخواهد بود. جم پشت سرهم آگهی جذب گوینده می دهد و نیک به برنامه ریزی خود در مورد سالهای آتی اطمینان دارد. شبکه زمزمه در کنار فارسی وان و از همان گروه تلویزیونی ظهور می کند،اما از همه اعجاب انگیزتر من و تو است. با یک پری-پروداکشن عظیم براحتی و پر قدرت آنهم در دو شبکه ۱و۲ مچ صداوسیما را می خواباند. رگبار فیلمهای مستندش از راه می رسد. مردم مبهوت زرق و برق این نوظهور عرصه رسانه می شوند. دوبله این آثار در ایالات متحده انجام می گیرد و علیرغم ناپختگی،بخاطر چند صدای مطرح قابل تحمل است. بی بی سی فارسی برگه برنده را رو می کند. واحد دوبلاژش شرلوک(با صدای : پیام حسینیان) را روانه آنتن کرده و صدایی آشنا سکان بازی دوبله را چنان بدست گرفته که مخاطب میخکوب می شود.
۶-بی شک خاطرات خون آشام شبکه ام-بی-سی با مجموعه ای از گویندگان با تجربه با مدیریتی خوب که تجربه سالها دوبله انیمیشن را داشته اند، ستاره سریالهای دوبله شده آن سال است. این شبکه با گروهی دیگر در حال دوبله و پخش گریز آناتومی است. دوبله ای که فقط معدودی گوینده خوب دارد. پس از اتمام پخش خاطرات خون آشام،دوبله این سریال در بازار بصورت قاچاق پخش می شود. بازار ویدئورسانه مبهوت، فقط و فقط نظاره گر است و سهم پشت سهم و خاکریز به خاکریز درحال از دست دادن همه چیزش نشسته،پی ام سی حالا به دوبله کارتون زده،گروهی هم در مشهد با برخی شبکه ها همکاری دارند.
۷-سال ۹۰ از راه می رسد. سال طلایی دوبله های ماهواره ،نشنال جئوگرافیک با همان گروه خاطرات خون آشام چنان می تازد که بیکباره مستندهای من و تو فراموش میشوند. همه چیزش خوب است. صداها ترجمه ها و… گروهی که مستاصل از دوبله های ارزان قیمت و بی کیفیتشان حالا به یک سوم قیمت هم برای دوبله این شبکه راضی اند، خود را به در و دیوار می کوبند. این جمع به سرگروهی شخصی خاص که خود را مغز متفکر می داند،از همان طیف دوبله سریال نور هستند. در برهه ای هم موفق می شوند، اما شبکه به ادامه همکاری با همان گروه اول بیشتر راغب است. این مستندها اصلا رنگ و بوی عشق ضربدری یا سیاسی بازی ندارند. بعدها استقبال از دوبله این مستندها توسط مردم پشتوانه همکاری تنگاتنگ شبکه مستند سیما با ایشان می شود. تلویزیون که از تاسیس زودهنگام شبکه مستند جامانده،حالا به سرعت درصدد راه اندازی این شبکه است. پخش فارسی نشنال جئوگرافیک در سال ۹۲ بیکباره قطع می شود.
۸-عشق ممنوعه اولین سریال پرمخاطب ترکی جم است. عده ای معتقدند، تم اصلی سریال با تغییرات اساسی برگرفته از میوه ممنوعه با بازی علی نصیریان است. بمب مخاطب در تابستان ۹۰ با این سریال منفجر می شود. ثمر زن جوان عدنان خان حالا بفکر مهند است. یکبار دیگر مثلث و مربع و ذوزنقه عشقی،اسامی کاراکترها اصلا آن چیزی نیست که در اصل سریال نوشته و استفاده شده،بلکه بعلت دوبله این سریال توسط همان گروهی که سریال نور را دوبله کرده،اسامی بی مورد تغییر یافته،انقدر این کار تو ذوق زن است که صدای مخاطبین آذری زبانی که قبلا این سریال را به زبان اصلی دیده اند در می آید. تعداد اپیزودها حیرت آور است حتی از تعداد اپیزودهای سریالهای بلند آمریکایی هم بیشتر،در نتیجه پول هم بیشتر ،البته همه سخن از محکم بودن سرکیسه سفارش دهنده می زنند، اما برای این گروه فقط دوبله کردن مهم است و قیمت اصلا این یکی حتی حرفش را هم نباید زد،مفت باشد، فقط دوبله باشد. بی شک سریال بخاطر موضوع ممنوعه اش در ایرانکه اصلا قبل ترها سابقه طرح چنین موضوعی حتی در زمان پیش از انقلاب هم وجود نداشته،بشدت می گیرد. دوبله غیر از یکی دو نقش بسیار ضعیف است. یکی ازآن خوبها ثمراست. نیمه های تابستان همان سال رسما بازار ویدئو رسانه فلج می شود. فضا بحدی عشق ممنوعه ایست که زنگهای تلفن همراه با ملودی تیتراژ ابتدایی این سریال به صدا در می آیند! تب عشق ممنوعه فراگیر شده اما سرگروه همان نورچی ها همه جا فغان از ضعف همکارانش در دوبله این سریال می کند و مدام بر طبل منم منم می کوبد.
۹-در روزهای پایانی سریال عشق ممنوعه، جم اقدام به پخش آنونس سریالی جدید می کند. این سریال ازل(با کسر الف و فتح ز) نام دارد. فضای سریال فضای مدرن این روزهای کشور دوست و برادر ترکیه است،اما یک چیز بشدت در آنونس به چشم می زند،پوشش بانوان! پرواضح است که اینبار سلاح سریال نه تنها عشقهای مثلثی یا متوازی الاضلاعی است بلکه برهنگی مثلثهای آخته آنهم تا بزنگاه، مخاطب را پای ریسیورش میخکوب خواهد کرد. بهرحال حس غریب رویت برهنگی نسوان همسایه دیوار به دیوارمان ترکیه،برای به زنجیر کشیده شدن،رستم دستان می خواهد. دوبله ازل غیر از بعضی از گویندگان زنش اصلا خوب نیست البته مهم هم نیست،چون اصلا کسی به دوبله گوش نمی کند. همه آختگی عیان بازیگران را نگاه می کنند و بدنبال این هستند که بالاخره ازل می تواند مخ همسر رفیق گذشته و رقیب امروز را بزند یا نه؟ صدای بقیه گویندگان نه تنها به نقشها نمی خورد،بلکه در برخی موارد جانکاه هم می شود و مغز شنونده گیرپاژ می کند. لحن خاص مرد بده توبه کرده که حالا رفیق ازل است از شدت بی ربط بودن نه تنها گوش را می ازارد بلکه گاهی سوزشش به چشم هم میزند و باعث کوری لحظه ای می شود. از همه اغجاب انگیز تر و مونوتن تر چنگیز است و اصلا کوچکترین شباهتی به دوبله فارسی ندارد. بیشتر گویشی فارسی است. بعدها جریان نوظهوری از دل همین دوبله سر به بیرون کشیده و مدعی می شود-جریانی که سروقتش به آن خواهیم پرداخت-اما این جریان هیچگاه نفهمید که کسی به دوبله ازل نگاه که هیچ نیم نگاه هم نکرد و همه به یقه های باز توجه داشتند و آتش تبی که اینچنین آغاز شود زود به سردی می گرایدو دوبله ازل از روز ازل قابل مقایسه با سریالهایی که مردم خاطراتشان را با آنها ثبت و ضبط کرده اند، نیست. سریالهایی چون : کوجک-مرد ۶ میلیون دلاری-پیتون پلیس-سالهای دور از خانه-جواهری در قصر-قصه های جزیره-پزشک دهکده-۱/۹۹ و … هزاران هزار دیگر.
۱۰-حریم سلطان، دومین سریال ترکی جم، حرفی از جنس حسادتهای حرمسرایی نسوان حرم در رقابت برای شاه کشی،سریالی زنانه،آنهم بعد از ازل، خب اگر به سبک آختگی آن سریال نباشد که مخاطبی نخواهد داشت،اما حریم سلطان همه چیز داشت…که مهمترینش رنگ و لعاب بود. یک دور آن در تهران و دیگری در کوالالامپور دوبله شد. سلطان تهرانی اما چیز دیگری بود. مردی از جنس دوبله که خوش می درخشید. دور دوم اما گویی جان شاه گرفته شد اما زنان حرم جانی تازه گرفتند. شاخصه دوبله دوم کادی قاضی القضات بود. حالا در مالزی همه چیز بود. تیمی از گویندگانی با تجربه که فارسی را به لهجه رایج دوبله تکلم می کردند و نه (…) و خب سرگروه جامانده از مالزی چون افعی بخود می پیچید،دوبله و مخاطب را فقط مال خود میداند،فراموش شدن ازل را از چشم بازرس بیچاره میبیند !!! چون لوکی مست به همه می تازد. فحش میدهد ناسزا میگوید. استادی که اورا در تستی قابل شنیدن ندانسته و تمام تجربه هایش را که سالیانش از شمارگان عمر او بیشتر است، به باد فحش گرفته،خرفت و پیر می خواند،همه را دستمال بدست میداند و بهر دری میزند تا بگوید منهم هستم… بی توجه به اینکه مخاطب و مردم اند که می خواهند کسی محبوب شود و عزت و تاج به سر هنرمندانشان می گذارند. او دیگر تنها نیست و باید برای ضربه نهایی چاره ای کند،طوریکه بالاخره در منظر بچشم آید.
در این فاصله نقش گلوری در ارائه رایگان آثار دوبله شده به شبکه پرشین تون را نباید نادیده گرفت. از دوبله بلوچی و ترکی بگیر تا کردی آبودانی(آبادانی)و باباشاهی سوا کن جداکن دونه ای هیچ تومن،خیر نبض بازار قانونی ویدئو رسانه ها گویا بد به شماره افتاده!
۱۱-حالا نکته اینجاست ، با ظهور جریان موازی رسانه های دیجیتال در وزارت ارشاد و دوبله آثار انیمیشن روز جهان که تنها متاع سودآور ویدئو رسانه ای ها بود و همچنین افزایش ۵۰درصدی دستمزد اعضای سندیکای گویندگان تنها مرجع رسمی دوبله در ایران از ابتدای سال ۹۲،شرکتهای تولید کننده نرم افزار بدنبال رسیدن به حداکثر سود ممکنه،سفارش دوبله آثار را به گروهی میدهند که از قافله مالزی جامانده اند. قیمت این گروه بحدی پایین است که همه را مجاب کرده تا سفارشاتشان را به آنسو سوق دهند. جریان نوظهوری که فقط دوبله می کنند تا باشند و سهم خواه شده اند و شهوت شهرت از دست رفته ازل، چنان گریبانگیرشان شده که به لگدمال کردن حق المعاش ناچیز هیچکس فکر نمی کنند. ایکاش در این بلبشو باز دوبله ها به همان گلوری چی ها یا اعضای جداشده گلوری داده می شد تا رنج دیدن کیفیت پرده ای آثار فاخر انیمیشنفقط تنها رنج مخاطب بود، هرچه باشد این دو گروه شهرتشان را مدیون دوبله انیمیشنهای روز دنیا در سالهای اخیرند اما سودجویان و کاسبین به تنها چیزی که بها نمی دهند همین کیفیت است.
هر آنچه در۱۰ بند اول گفتم فقط برای رسیدن به این بند آخر بود؛ تاوان قیمت شکنان را هنرمندانی می دهند که باید اینروزها و در این بیخیالی مسئولان، پول معاششان (شما بخوانید پول خونشان) را از پس اندازشان بدهند. جنون رسیدن به شهرت آنچنان قافله جامانده را گیج کرده که ترجمه آثارشان را بنام قهرمان کشتی فرنگی تیم نوجوانان می زنند و تنیسوری را که خسته از زمین تنیس به خانه میرفته بجای مدیردوبلاژ جا میکنند. خدا عاقبتدوبله را بخیرکند. ایکاش مسئولی،مدیری،کسی این رنجنامه را بخواند و برای هنرمندان عرصه دوبله اندیشه ای کند.
نه نمی خواهد فکری کند خودمان بدرد خودمان می میریم. بیزحمت مسئولین ارشاد سوراخ رسانه های دیجیتال را کاهگل بگیرند.
کاش این وسط از حضور پررنگتان در ماهواره هم میگفتی حامدجان عزیزی!!!!
حضور در کدوم ماهواره گوینده جان؟ بگید خودمونم بدونیم بد نیست
ضمنا ایکاش با سم خودت مطلب میذاشتی تا بدونیم چند چندیم
بخدا تیپسازیتو خیلی دوست دارم(منهای صدای رئالت)به همین خاطر بماند،جناب عزیزی…..!
واقعا ناراحت شدم.میدونید اگه قرار بود من بودجه های سینما و تلوزیون رو بدم همه رو میذاشتم واسه ی دوبله.اون از فیلم هایی که میسازیم،که میشود گفت همش به درد جرز لای دیوار میخوره و به سختی میشه یه بار نگاهش کرد.من نمیفهمم آخه فیلمی که نمیتونه پول ساختش رو دربیاره،واسه ی چی ساخته میشود،چه جوری بودجه میگیره،فیلمی که تو سینما دونفر نشستند دارند نگاهش میکنن،به خدا اگه تلوزیون فیلم ها و کارتون های خارجی اش رو نشون نده هیشکی روشنش نمیکنه.
یکی هم این برنامه هایی که مجری دارند،یعنی یه دونه مجری هم نداریم که خوب باشه،من اگه بودم کل این برنامه ها رو حذف میکردم.خب،مسول باید بدونه مردم چی نگاه میکنن،باید بدونه اصل بودجه باید برای پرمخاطب ترین بخش تلوزیون باشه.نه هرچی که پیش اومد.جناب عزیزی من واقعا متاسفم که هیچ کاره ای نیستم،وگرنه حتما یه کاری میکردم.من نمیدونم مسئول صدا و سیما داره چی کار میکنه،اینکه تاحالا تو اینترنت سرچ کرده یا نه ؟ خب،یه کار دیگه هم میشه کرد.میشه انجمن گفتار فیلم از صدا وسیما جدا شود،در صورت ادامه ی عدم توجه مسئولان.و بعدش تمام دوبله هاشون رو از طریق ویدئو رسانه به دست مردم برسونن.من میدونم که شما واقعا به خاطر مردم این وضع رو تحمل میکنید.ولی تجربه نشون داده اگه اتفاقی نیفته من یه کاری میکنم.به هر حال همیشه همین طوره که کسی به فکر بقیه نیست ما خودمون باید به فکر خودمون باشیم.آرزوی ما این است که شما به اون چیزی که باید و به نتیجه ی زحماتتون برسید.ببخشید که زیاد شد.
منم میخام فیلمای ماهواره رو دوبله کنم
صدام خوبه
همش واسه خاطر پوله