نظامهای ارتباطی جدید و پیشرفته موجب بهبود و تسهیل در امر تعامل فرهنگی در طی دهه گذشته شده اند. ماهواره های ارتباطی، وسایل انتقال پیچیده تلویزیونی و شبکه های تنظیم و اتصال دیجیتال اکنون امکان استفاده از اطلاعات و نظریه ها در یک زمان را برای مردم سراسر جهان فراهم می آورند. در حال حاضر ۲/۱ میلیارد دستگاه تلویزیون و ۱۸۰ میلیون رایانه شخصی در جهان وجود دارد.
توسعه ماهواره های ارتباطی منجر به گسترش شبکه های سراسری و جهانی شده است. در دوسال اخیر، اندازه و حجم اینترنت بیش از سه برابر شده است.
علاوه بر این، صنعت بین المللی سازمان یافته ای تشکیل شده که با تولید و نشان دادن فیلم در سراسر دنیا امکان سهیم شدن در تجربیات فرهنگی را برای جوامع فراهم می آورد. اکثر کشورها نیز هر ساله در تعدادی زیادی از جشنواره های بین اللملی فیلم شرکت می کنند که مشهورترین و متداولترین آنها رقابتهای کن و جایزه جهانی اسکار است.
هر قدر بشر در ابداع و توسعه رسانه های نوین به پیشرفت دست یابد و یا آنکه رسانه های موجود را غنی سازی کنند، راه برای تسهیل ارتباطات فرنگی و آموزشی بازتر می شود. از جمله رسانه هایی که با استفاده از فن آوری های نوین دیجیتال توانسته است، ضریب نفوذ خود را در جهان وسعت بخشد و کانال ارتباطی مناسبی برای انتقال پیام باشد، سینماست. امروزه بسیاری از مردمان جهان شاید نام روسای جمهور آمریکا را ندانند و شناختی از سیاست های یک جانبه آن نداشته باشند، اما اغلب می توانند نام چند بازیگر هالیوود را به زبان آوردند و یا در باره سینمای وسترن به اظهار نظر پردازند. وسایل نوین تکثیر و توزیع فیلم و از جمله فضای سایبر فرصتی را فراهم ساخته است تا جهانیان با استفاده از تکنیک دانلود بسیاری از آثار سینمایی حال و گذشته را دریافت کرده و تماشا کنند. استفاده ای ابزاری از سینما برای توجیه سیاست های استعماری و بسط روابط ظالمانه، مانع از آن نشده اسنت که از این هنر – رسانه شگرف برای تعمیق روابط فرهنگی بین دولت ها و ملت ها بهره برداری به عمل نیاید. انقعاد و مبادله توافق نامه های فرهنگی به موازات پروتکل های سیاسی بین دولت ها یکی از مصادیق همکاری های فرهنگی و هنری از جمله سینماست. در متن چنین تفاهم نامه هایی به محورهایی از جمله؛ تولید مشترک سینمایی، مبادله تکنسین های فنی، برگزاری کارگاه آموزشی در کشورهای طرفین، اهتمام به برگزاری جشنواره های سینمایی با حضور سینماگران مطرح و … اشاره میشود. این اسناد همکاری گویای پتانسیل سینما برای تحکیم علائق و تثبیت مشترکات فرهنگی بین دولت ها و از پی آن ملت ها به شمار میرود.
در این بین سینماگرانی نیز فارغ از روابط معمول و دیپلماسی رسمی بین کشورها، با تولید آثار خلاقه و طرح مسائل جهان شمول در فیلم هایشان می کوشند، راه دیگری برای نفوذ به دلها جویند وتا به سهم خویش منادی انسانها به زیستی انسانی و شرافتمندانه باشند.
فیلم پرافتخار جدایی نادر از سیمین که ما چه با پیام آن موافق باشیم چه نباشیم، توانست در اوج بی مهری های سیاسی و نادیده انگاشتن حقوق مردم ایران برای دستیابی به فن آوری های روز و اعمال تحریم های گسترده اقتصادی از سوی دولت های متحد غربی و شرقی بر ضد جمهوری اسلامی ایران، بار دیگر فضای افکار عمومی در باره ایران را تلطیف کند و نگاه ها را به سوی چهره ممتازی از ایران جلب کند. فیلم جدایی … نشان داد که در بحبوحه جنگ سرد بین دولت ها می توان زاویه و بعد تازه ای به مسائل بخشید و نگرش های کلیشه ای و متصلبانه را به کناری نهاد و به سرچشمه های جوشان دیگری که از دل کانون های فرهنگی و هنری می جوشد، متمایل شد. شاید کمترین دستاورد فیلم مزبور در مقطعی از زمان آن بود که در قضاوت افکار عمومی جهانیان و انگاره ها و ایماژهایی که رسانه های غربی از دولت و مردم ایران می سازند، تردید حاصل شد و آنها را به تامل و بازنگری در تصوراتشان فراخواند. اگر این ادعا صحت داشته باشد، کافیست تا جدایی… را مصداقی از درستی عملکرد یک رخداد فرهنگی در چارچوب دکترین های رایج در مناسبات و ارتباطات فرهنگی بین دولت ها و ملت ها به حساب آوریم و جدا از کارکرد هنری و عاطفی آن، به رویکرد مثبت سیاسی و اجتماعی آن ولو چنین نیتی و سودایی در ذهن فیلمساز نبوده است، اطمینان حاصل کرده و ایمان آوریم.
اضافه کردن نظر