وقت خروج از پردیس سینمایی در مقابل گیشه لختی میایستم. بر تابلوی الکترونیکی روی دیوار مقابل فیلم مست عشق عبارت «ظرفیت تکمیل»را میبینم.
خوشحالم که دور از دست فیلمهای کمدی خارج شده است و چند صباحی اثری جدی میتواند عرض اندام کند و مخاطبان خاموش و دلزده از کمدی های رکوردشکن را به سالنها بکشاند.
امتیاز «مست عشق» آن است که در بسیاری از لحظات حق پرده بزرگ را ادا میکند و قابهای طلایی زندهیاد مرتضی پورصمدی فر و شکوه فیلمهای درخشان تاریخ سینما را به یادمان میآورد.
فیلم همزمان به سه شخصیت میپردازد. اسکندر، شمس تبریزی و مولانا و به این اعتبار مشکل بتوان شخصیت اصلی را در بین این سه تن بازشناخت.
صحنهپردازی و جزییات آن چشمگیر است و از سطح فیلم و سریالهای تاریخی تولید شده در وطن یک سروگردن بالاتر است.
فیلم علاقهمندان مباحث و مطالعات عرفانی را تشنه برمیگرداند، زیرا مخاطب هدف آن ادبا و عرفان پژوهان نیست. فیلم با اهداف اقتصادی و موفقیت در بازار جهانی ساخته شده است تا مخاطب سینما را برای اولین بار با زمانه شمس و مولانا آشنا سازد. فیلم دوگانه فقه و عشق را دستمایه قرارداده است تا پیامآور آرزوی دست نیافتی صلح و آرامش در دنیای پرآشوب کنونی باشد. بیخود نبود که سالها قبل برخی از پیروان «مکتب ظاهر» متوسل به فتوای یکی دو مرجع شدند و در برابر فیلم جبهه گرفتند و بر آن تاختند.
به این ترتیب مست عشق در سطح متوقف میماند اما به مصداق« آب کم جو تشنگی آور به دست»، مخاطب را مشتاق شناخت بیشتر مولانا و مرشد او شمس تبریزی میکند.
حاشیهها و اختلافات چند ساله بین تهیهکننده ایرانی و سرمایهگذاران ترک به خوبی نشان داد که سینمای ایران چقدر در زمینه تولید مشترک بی تجربه است و مشق نانوشته زیاد دارد.
استمرار تولید مشترک میتواند آداب و مناسبات کار جمعی با سینماگران و منابع سرمایه خارجی را بهتر به ما بیاموزدو از این پس انرژی و وقت زیادی را صرف مسائلی که در اقتصاد سینمای جهان با قراردادهایی شفاف پیشبینی پذیر هستند، نکنیم.
نشانی روزانههای سینمایی در تلگرام: t.me/cinemadailyir
اضافه کردن نظر