تغییر طرح روی جلد سریال«کرگدن» می توانست بدل به نقطه عطفی در پخش و توزیع سریال گردد، اگر در داستان سریال هم اتفاقی خاصی رخ می داد و بعد از گذشت ۱۰ قسمت می توانست مخاطب را از بلاتکلیفی برای دنبال کردن یا کنار نهادن آن خلاصی دهد.
در ۱۰ قسمت اول فضای متفاوت اثر و فاصله نجومی آن با دو سریال دیگر در حال پخش، وزن سنگین سکانس های اکشن، شخصیت هایی که هر یک ویژگی و مهارت خاصی را شگرد دارند و در ادامه به وسط کشیده شدن پای مافیای دارو همگی این ظرفیت را داشتند تا تعلیقی پر التهاب را برای سریال رقم زنند. شیوه روایت غیرخطی و استفاده مکرر از فلاش بک هم کمک زیادی کرد تا سریال از یکنواختی خارج شود اما با این همه سریال «کرکدن» چیز مهمی را کم دارد. سریال «آن»ی که باید داشته باشد، ندارد.! مشکل سریال آن است که آن را جدی نمی گیریم و همه کنجکاوی ما در این خلاصه شده است که چرا نوید خودش را در سریال سر به نیست کرد و راضی شد جماعتی به دنبال او راه بیافتند و در اندیشه معشوقه اش «رها» هم نباشد. کمترین عارضه جدی نگرفتن سریال بستن پرونده همذات پنداری با شخصیت هاست. یکی از دلایل این امر آن است که نویسنده به جای آنکه مشتی سوال را دور و بر شخصیت های بپاشد و به مرور یک یک آنها را جواب دهد و به این ترتیب پازل شخصیت ها را کامل کند، متاسفانه پاسخ به اولین سوال را تا چند قسمت از سریال به تاخیر می اندازد. آیا این اقدام معنایی جز آن دارد که خود نویسنده هم موضوع را جدی نگرفته است و شناخت درست و درمانی از شخصیتی که خلق کرده ندارد.؟ چند لایه بودن داستان در گروی آن است که نویسنده جواب سوالات را در رفتار و واکنش شخصیت ها پی در پی بدهد و با طرح سوالات بعدی داستان را به مرحله دیگری سوق دهد. البته ناگفته پیداست که پاسخ ها نباید دم دستی باشند و نتیجه معکوسی را به جا بگذارند. زیرا این روش برای بیننده برخورنده است و رشته وصل خود را با سریال برای همیشه قطع می کند. بیننده جواب هایی را طلب می کند که ای بسا در بین گزینه های او قرار نداشته و به فکرش نرسیده است. در اینصورت مخاطب درمی یابد با نویسنده با هوشی طرف است پس بیش از گذشته به سریال دل می دهد تا بازهم شیرینی غافلگیری را بچشد.
در خلاصه داستان این سریال آمده است:
پنج جوان، به واسطه مهارتهایشان وارد چالش کرگدن میشوند و این سرآغاز رفاقت بین آنهاست، فارغ از اینکه چالش کرگدن از طرف یک مافیای بزرگ و پر قدرت طراحی شدهاست و ماجراهای غیرقابل پیشبینی را رقم میزنند.
«کرگدن» توسط «کیارش اسدی زاده» بر اساس فیلمنامه ای از «علی اصغری» و «مهرداد کوروش نیا» با سرمایه گذاری موسسه «سرورسانه پارسیان» و تهیه کنندگی «صادق یاری» تولید شده است.
روزانه های سینمایی را در تلگرام دنبال کنید: cinemadailyir@
مشکل اکثر سریالهای شبکه نمایش خانگی بجز کارهای استاد میرباقری و تا حدودی کارهای مهران مدیری کشدار بودن و ضعف فیلمنامه است. سریالهایی مثل شهرزاد، کرگدن، نهنگ آبی، ساخت ایران، دل، مانکن، ممنوعه و چندین سریال دیگر همین مشکل را داشتند. واقعا مشخص نیست چرا همه ی تولیدکنندگان سریال در شبکه نمایش خانگی بجای فکر کردن به محتوا بیشتر به جیب مخاطب فکر میکنند. و شاید راهکار مناسب در این زمینه تشکیل گروهی در سازمان برای بررسی فیلمنامه ها و جلوگیری از آب بستن به فیلمنامه ها باشد. متاسفانه اکثر سازندگان مفهوم کار برای شبکه یا وی او دی ها را درک نکرده و تنها به ساخت سریال های تجملاتی، فراواقع گرایانه و پرداختن به سر و وضع بازیگران و نه قصه پرداخته اند
احسنت اقا رضا زدی توخال