روزانه های سینمایی

«شبی که ماه کامل شد» نمونه درخشانی برای سینمای استراتژیک

«شبی که ماه کامل شد» نمونه ای از فیلم استراتژیک است به این معنا که به وضعیت و چالش های جدی کشور در عرصه های سیاسی و امنیتی توجه نشان داده است و سازنده توانسته است از دل یک تریلر سیاسی امنیتی داستانی عشقی و جنایی را بیافریند.

قبل از هر چیز حواسمان باشد که فیلم «شبی که ماه کامل شد» را نه بر پرده سینما بلکه بر تلویزیون خانه یا گوشی های موبایل و امثالهم می بینیم. این نکته از آن نظر اهمیت دارد که قاب بندی دوربین و همچنین صحنه پردازی فیلم بر پرده بهتر دیده می شود. آن هم فیلمی مانند «شبی که ماه کامل شد» که اتفاقا از این دو حیث محشر است و برای آن زحمت زیادی کشیده شده است.

دیگران گفته اند و من ناگزیر از تکرار آن هستم که «نرگس آبیار» با ساخت این فیلم به بسیاری از مردان پرمدعا اما کم توان و ترسوی سینمای ایران نشان داد که جنم انجام کارهای دشوار و پریسک را دارد و آنقدر توانایی دارد تا صحنه های شلوغ و درگیری خودروهای مسلح در قلب کویر را به خوبی دکوپاژ کند و گاف ندهد.

نمیدانم این چه آفتی برای فیلم های بزرگ سینمای ایران است که معمولا داستان شان دو تیکه ای و دوپاره از آب درمی آید و اگر قدری در مدیریت زمان درست عمل کنند و مثلا مقدمه یک داستان را زیاد طول و تفصیل ندهند و با غنای تصویری زیرکانه از کشدار کردن آن پرهیز کنند، چنین عیبی کمتر توی چشم میزند. می دانم توقع زیادی است اما«آبیار» این فرصت را داشت که برای نسخه خانگی فیلم تدوین مجددی را دست و پا کند و شیرازه فیلم را محکم ترکند.

به گمان من نقطه عطف فیلم که مورد غفلت قرار گرفته است، سرنوشت عبدالحمید با بازی فوق العاده«هوتن شکیبا»ست که متاسفانه کارگردان این فراز مهم را به کپشن پایانی حواله داده است. در نوشتار پایانی می خوانیم عبدالحمید از سوی برادرش اخراج می شود و از سوی پلیس پاکستان به ایران تحویل می شود. چرا عبدالحمید طرد می شود او برای اثبات برادری و ترسو نبودنش به همسرش رحم نکرد، چه کار دیگری از او سرزده است که عبدالمالک او را برنتابیده است؟

در سکانس درگیری خودروها در «شبی که ماه کامل شد» ماهیت سوارانی که بر سر راه ریگی ها کمین کرده اند، مشخص نیست و دوربین آنقدر که تاکید بر نمایش چهره مضطرب و بیقرار عبدالحمید دارد، از آنسو کسی را در قاب نمی گیرد.

ماموران اطلاعاتی و انتظامی ایرانی در کل حضور کم رنگی در فیلم دارند و فیلمساز متاسفانه با قید اینکه سرنوشت زوج عبدالحمید و فائزه را به تصویر می کشد، از هوشمندی، بی پروایی و جسارت نیروهای ایرانی در مبارزه با عوامل فرقه ریگی غفلت ورزیده است. این مطلب را به قصد آن نمی گویم که بار و وزن تبلیغی یا سفارشی بودن فیلم را سنگین کنم بلکه قصدم آن است که توجه به این واقعیت می توانست به درام فیلم و گسترش سطح درگیری و کشمکش ها در سطح و عمق کمک کند.

«شبی که ماه کامل شد» نمونه درخشانی برای سینمای استراتژیک است به این معنا که به وضعیت و چالش های جدی کشور در عرصه های سیاسی و امنیتی توجه نشان داده است و سازنده توانسته است از دل یک تریلر سیاسی امنیتی داستانی عشقی و جنایی را بیافریند. مسیر رو به پیشرفت «نرگس آبیار» توقعات را از این زن فیلمساز بالا برده است و قطعا با پشتوانه‌ای که او در داستان‌نویسی دارد، می‌توان امیدوار بود در انتخاب قصه برای آثار بعدی نیز وسواس به خرج‌دهد و بازهم کاشت نگرش‌های انسانی را در بافت قصه‌هایش مدنظر قرار دهد.

 

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

۱ نظر

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید