حکایت فیلم های تلخ اجتماعی سینمای ایران در سالیان اخیر به مرور در حال تبدیل شدن به یک آسیب اجتماعی است. یعنی سینمایی که باید با طرح معضلات و چالش های اجتماعی روزنه و دریچه ای از امید را برای کاهش آلام و حل آنها ارائه دهد، رسالت خود را بی محابا در نمایش عریان واقعیت های دهشتناکی قرار داده است که یا زاییده تخیل نویسندگان فیلمنامه است و یا برگرفته از تلخ ترین خبرهای صفحه حوادث روزنامه ها و جراید است. به قول مولانا: از قضا سرکنگبین صفرا فزود؟ روغن بادام گرمی می فزود
کمترین عارضه استمرار نمایش این فیلم ها بدآموزی و قبح شکنی از کجرفتاری هایی است که بنیان اخلاقی جامعه را تهدید می کنند. در داستان فیلمی که در روزهای اخیر بدست من و شما رسیده است و کارگردان با لکنت آن را تعریف می کند و در بازی گرفتن اصولی و درست از جمع بازیگرانش به جز یکی دو مورد استثنایی، ضعیف عمل کرده است، می بینیم که یک ناپدری به دختر همسرش نظر سوء دارد و او را نوشابه همراه ساندویچ می داند.! دختر ناگزیر برای خلاصی یافتن از مزاحمت ها و نگاه شهوانی ناپدری فرار را برقرار ترجیح می دهد و در پرسه گردی هایش با دختری همراه و همنشین است که مورد تجاوز شوهر خواهرش قرار گرفته است.
داستان چگونه تمام می شود؟ مرد متجاوز خواهر زنش را به طرز فجیعی به قتل می رساند و خودش در جلوی چشم خانواده همسرش با ضربات چاقو از پای در می آید.! لابد خانواده مقتول(دختر مورد تجاوز قرار گرفته)، راساً انتقام جویی می کنند تا مزاحمتی برای پلیس ایجاد نکنند و خودشان به تنهایی نقش قاضی و مجری قانون را ایفا کنند.!
این سینما با پمپاژ اینگونه قصه ها چه راهی را برگزیده است؟ آیا نمایش هر چه تلخ تر و فجیع تر مصائب اخلاقی نوعی فضلیت برای فیلمسازان ما شده است؟ یا خدای ناکرده آسیب های اجتماعی ابزاری برای جلوه فروشی و کل کل سینماگران با یکدیگر شده است؟
بااینکه روزی تب فیلم های سیاه اجتماعی فروکش خواهد کرد اما تا آن زمان آسیب های روانی چنین فیلم هایی خاطر جامعه را آزرده و مکدر می کند. این خط این نشان!
سلام و ادب
بعد از گذشت یک سال گذرم باز به این جا افتاد. یاد بحث های پول شویی تو سینما و سینمای خانگی افتادم… یادش بخیر
…
ده سال قبل یه کارگردان معروف گفت در آینده نزدیک با پیشرفت تکنولوژی و دسترسی به دوربین های فیلمبرداری همه می تونن فیلم بسازن. یک داب اسمش باز ظرف دو ماه فالوورهاش از هزار به نزدیک ۴۰۰ هزار رسیده و فیلم های اون میلیون ها بار دیده شده و احتمالا به زودی درهای اسپانسرهای تبلیغاتی به روش باز خواهد شد
دوستان میلیاردها تومن هزینه می کنن ولی نمی دونن خلاقیت رو نمی شه با پول خرید. اگه وارد دنیاشون بشی و با طرز فکرشون آشنا بشی خیلی سریع دنبال نزدیک ترین دیوار می گردی تا سرت رو بکوبی روی آن