سیدمجید حسینیزاد: وقتی در ماه می ۲۰۱۶ و در کنوانسیون رسانهها در برلین رید هستینگز، مدیرعامل نتفلیکس، در سخنرانی خود تلویزیون را با ماشین فکس در دهههای ۸۰ و۹۰ مقایسه کرد که زمانی کارا و جذاب بود ولی وقتی مردم توانستند با ضمیمهسازی مدارک در اینترنت بهراحتی اخبار و خواستههایشان را ردوبدل کنند، جذابیتش را از دست داد، تلویزیون هم که زمانی جامعه را تغییر میداد و عضوی از اعضای خانواده محسوب میشد که در فرهنگ و جامعهپذیری افراد نقش مهمی ایفا میکرد، در مقابل تلویزیون اینترنتی قرار گرفت همین روند را تجربه کرد، مبحثی را مطرح کرد که مبتنی بر فرایندی اجتماعی بود. در عصر آزادی انتخاب و گستردگی ساحت آگاهی و دوران شکست هرم جوامع صلب و یکسوگرا و دیکتهگو به نفع جوامع تکثرگرا و مدارامحور، تلویزیون خطی که کاربردی یکسویه دارد و خواسته خود را بر بیننده تحمیل میکند، بیننده خود را به سوی تلویزیونهای تعاملی سوق داد. در ۱۹۹۴ شبکه کابلی کمبریج با ۲۵۰ عضو کار خود را به عنوان یک تلویزیون تعاملی آغاز کرد. در کمتر از چهار سال یعنی ۱۹۹۸ و تأسیس کینگستون کامیونیکشن به عنوان یک تلویزیون تعاملی تجاری با ۱۵ هزار عضو، سیستمی ارتباطی پا به گستره رسانههای ارتباط جمعی نهاد که امروزه میلیونها مخاطب دارد.
از کنار این تغییر نمیتوان بهراحتی گذشت. مخاطب امروزه دیگر شنونده سادهای نیست که بشنود و بپذیرد. دیگر مصرفکننده تفاسیر و ارشادات ایستگاههای تلویزیونی نیست. مخاطب میخواهد خود انتخاب کند که چه میخواهد، چرا میخواهد و چه زمانی میخواهد. از سوی دیگر، یکی از نقاط ضعف تلویزیونهای سنتی، برنامهریزی پخش برنامههای آنهاست که هرچند با تحقیقات فراوان و مخاطبسنجی صورت میگیرد، ولی نمیتواند همیشه خواسته مخاطب گرفتار در پیچوخم کاری و… را برآورده کند. در این شرایط راهی جز حرکت به سوی تعاملیکردن رسانه با ایجاد سیستمهای ویدئو درخواستی، تلویزیون تعاملی، موسیقی درخواستی و سایر زیرشاخههای آن نمانده است. در ایران نیز چون به دلایلی که جای بحث آنها در این مقال نیست- دلایلی شامل محتوای برنامهها، یکسونگری تلویزیون در سویههای سیاسی و فرهنگی، معیار انتخاب محتوا، خبر، کارشناس و… – تلویزیون روزبهروز مخاطبش را از دست میدهد، تأسیس هر رسانه تعاملی فتح باب خیری در جهت تعالی فرهنگی و اجتماعی و دوری از صنعت فرهنگ و تودهایشدن آن است.
منبع: روزنامه شرق ۲۹ آذر۹۵
اضافه کردن نظر