نادیده انگاشتن حقوق سینماگران ایرانی که این روزها با عرضه نسخه نمایش خانگی فیلم سینمایی «ابد و یک روز» نمود بارزی یافته است، از دید یک جامعه شناس به عنوان یک ناهنجاری و بیماری اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفته است که در روایت اول یادداشت وی را خواهیم خواند. در روایت دوم یکی از تهیه کنندگان معتبر سینمای کشورمان در سفر چند روزه ای که به استرالیا داشته است، امتداد سوء استفاده از آثار ایرانی را در اقیانوسیه دنبال کرده است. هر دو روایت خواندنی است:
روایت اول، از قلم دکتر سعید معید فر استاد جامعه شناس
میگویند که مقالات علمی کپی میشوند و در حوزه دانشگاه، خرید پایاننامه یا دزدی از مقالات دیگر، بسیار رایج شده. میبینیم که در رسانه ملی آنچه حق دیگران است زیرپا گذاشته میشود و کسی هم معترض نیست و سالها پشت سال، این رویه ادامه دارد. متوجه میشویم که در صفهای مختلف که آدمها بدون توجه به رعایت نوبت یکدیگر، فقط به قصد راهانداختن سریع کار خود، از یکدیگر سبقت میگیرند و کسی به حقوق دیگران توجه نمیکند و در نهایت میشنویم که یک فیلم سینمایی در ۲۴ ساعت ۶۰۰ هزاربار دانلود غیرقانونی میشود تا ۶۰۰ هزارنفر بدون پرداخت حق و حقوق فیلمساز، فیلم را رایگان ببینند و پولی پرداخت نکنند. همه اینها نمایش رواج یک بیاخلاقی در جامعه ایرانی است؛ بیاخلاقیای که ناهنجاری است اما آنقدر باب شده که دیگر به چشم ناهنجاری به آن نگاه نمیکنیم و اتفاقا برعکس، آن را یک هنجار میبینیم که اگر خلاف آن باشد، نادرست و غیرطبیعی است. ما تخلف میکنیم و احترامی به حقوق دیگران نمیگذاریم و قواعد و قوانین را محترم نمیشماریم و اگر کسی بخواهد مسیری متفاوت از این مسیر حرکت کند، دچار دردسر و مشکل میشود و نمیتواند صحیح و سالم به مقصد برسد. رعایت قانون و احترام به حقوق دیگران را فراموش کردیم. از طرف دیگر دچار فردگرایی افراطی شدهایم. میخواهیم تنها و تنها خودمان سریع و راحت و بدون هزینهای به مقصد برسیم و برای رسیدن به این خواست، حاضریم که حقوق دیگران را تضعیف کنیم و در جامعه اختلال ایجاد کنیم. این رفتارها و بداخلاقیهای اجتماعی، همهگیر هم شده است. از صدر تا ذیل جامعه، همه هم به دنبال منافع شخصی خود هستند و هم بیاخلاقی و زیرپا گذاشتن حقوق دیگران را یکنوع عقلانیت اجتماعی میدانند؛ اتفاقی که بسیاربسیار ریشهای است و از مدیریت غلط اجتماعی و آموزشهای نادرست اجتماعی به کودکان ناشی شده است. اتفاقی که نمیتوانیم آن را تنها مختص به حوزه خاص بدانیم. این بیاخلاقی اپیدمی شده و در تمام حوزهها و در زندگی اجتماعی هرروز آن را تجربه میکنیم و به درمانی عاجل و ریشهای نیازمند است.(منبع روزنامه اعتماد ۱۴ آذر)
روایت دوم، از زبان منوچهر محمدی تهیه کننده(در گفتگو با فارس)
به شخصه شاهد بودم تقریبا ایرانیان مقیم در استرالیا به وفور آثار سینمایی ایران را می بینند و باعث تاسف است که ایرانیان با لینکهای غیرمجاز ویا با لینک های شبه مجاز به فیلم های ایرانی دسترسی دارند. من آنجا با ایرانی ها ملاقات داشتم این افراد برای دانلود هر فیلم ۲ تا ۵ دلار به سایت هایی پرداخت می کردند که سایت های مجاز نیستند. در اکثر کشورها این وضعیت وجود دارد. وقتی فیلم به شبکه نمایش خانگی می شود به شکل گسترده در خارج از کشور دیده می شود با یک حساب سرانگشتی اکثر فیلمهای ایرانی درآمدی نزدیک به فروش فیلم در ایران را می توانند در خارج از کشور داشته باشند. ما برای سامان بخشی به این نوع دسترسی ها در داخل یک عزم و اراده جدی نداریم . در کلان کشور هم احساس می شود کسی به دنبال این مسئله نیست. اگر یک بار عزم جدی بین تهیهکنندگان خانه سینما و وزارت ارشاد به جود بیاید می توان با کمک تکنولوژی بستری مناسب برای این پتانسیل فراموش شده در خارج از کشور فراهم آورد و تهیه کنندگان ایرانی از این پتانسیل نفع ببرند.
منوچهر محمدی درپاسخ به این سوال که سامانه VOD نمی تواند در این حوزه موفق عمل کند گفت: بحث هایی مطرح است اما ظاهرا اجماع جدی صورت نگرفته است از سوی دیگر واقعیت این است که وضعیت اینترنت در کشور ما مطلوب نیست و نکته حایز اهمیت دیگر اینکه اگر کسی بخواهد از سامانه VOD استفاده کند باید هزینه پرداخت کند و عدم ارتباط بانکی کشور با بانک های خارجی دشواری جدی در این حوزه است . من خودم در سفرهای مختلف دیدم و از نزدیک با این معضل مواجه شدم . به نظرم ثبت یک موسسه از سوی شورایعالی تهیه کنندگان در خارج از کشور ضروری است تا تمامی آثاری که می تواند در شبکه نمایش خانگی ارایه شود اعم از فیلم (کوتاه، بلند، مستند) موسیقی و… از طریق موسسه ارایه شود و با تبلیغات خوب و موثر می توان ایرانی های خارج از کشور را ترغیب کرد که از لینک های مجاز استفاده کنند و از کیفیت بهتر فیلم ها بهره مند شود.
اضافه کردن نظر