با دیدن فیلم «اعترافات ذهن خطرناک من» حس خوبی خواهید داشت. فیلمی با تعداد پرسناژی محدود که در زمان حدوداً هفتاد دقیقه ای فیلم نقش شان را بدرستی ایفا می کنند و چیزی را در ابهام باقی نمی گذارند. خوبی کار «هومن سیدی » این است که شبیه هیچیک از فیلم هایی که این سالها دیده ایم نیست. شیوه روایت فیلم با توهم ناشی از مصرف مواد اعتیاد آوری که شخصیت اصلی با آن دچار است، همخوانی درست و بجایی دارد. فیلم اگر ادای فیلم های مشابه خارجی را هم درمی آورد، این ادا از فیلم بیرون نمی زند و کارگردان و تیمش نمونه خوب ایرانی را ارائه داده اند. بی اغراق برای یک یک نماهای فیلم فکر شده است و گرافیک در فیلم به اندازه سایر عناصر مورد توجه قرار گرفته است. فیلم همانقدر که به بیراهه نرفته است، صحنه اضافه ای هم ندارد. بازی «بابک حمیدیان» در تک سکانسی که حضور دارد، به یادماندنی است. هفتاد دقیقه سرگرمی خوب و احترام برانگیز چیز کمی نیست.!
«آخوندی و جلالی» زوج تهیه کننده ای هستند که عموماً آنها را با سینمای جنگ می شناسیم. امضای این دو تهیه کننده در پای فیلم «پایان خدمت» اعتبار ویژه ای به این فیلم می بخشد. «حمید زرگر نژاد» خیلی خوش شانس بوده است که این دو تهیه کنندگی نخستین فیلم او را بر عهده گرفته اند. سناریوی «پایان خدمت» را «بهروز افخمی» نوشته است. با این همه نقد و نوشته بسیار کمی در باره این فیلم منتشر شده است. اکران بعد از جشنواره فجر سال گذشته و اشباع و خستگی ذهنی نویسندگان و منتقدان سینمایی سبب شد تا این فیلم کمتر دیده شود و در زیرذره بین کمتر منتقدی قرار گیرد. فیلم بر خلاف آنچه که می نمایاند، روایت کاملاً خطی دارد و معلوم نیست که کارگردان چطور زیر بار تدوین غیر خطی- در بعضی صحنه ها- رفته است. منظورم از تدوین و روایت غیرخطی تکرار و تاکید بر نماهای بسته ای از شسته شدن خون در روشویی است که بعداً با نماهای دیگری کامل تر می شود و در ادامه درمی یابیم بی احتیاطی یک سرباز مسلح باعث تیرخوردن سرباز بی گناهی در پاسگاه شده است یا نماهایی از فرمانده پاسگاه با بازی «سعید راد» در جاده که به دنبال ردی از سرباز فراری است و دست آخر دوباره او را در پاسگاه محل خدمتش می بینیم.
«پایان خدمت» به رغم پایان باز و بی پاسخ گذاشتن سوالات و ابهامات زیادی در باره کنش بازیگران و عقبه شخصیتی کاراکترها، ماجرای پرکششی دارد و تنوع مکانی به علاوه تصویر برداری خوب علیمحمد قاسمی، در مجموع فیلم قابل قبولی را برای «زرگر نژاد» رقم زده است. بزنم به تخته «سعید راد» با مقید بودن به ورزش، در سن هفتاد سالگی تن و بدن روی فرم و ورزیده ای دارد.!
«رسوایی ۲» تکانی به بیننده اش نمی دهد. اگر دغدغه «ده نمکی» این است که مردم را به صرافت خیر و صلاح شان بیاندازد، «رسوایی ۲» به دلیل پشت پا زدن به منطق داستان و پرداخت دراماتیک، تکان که سهل است تلنگری هم به مخاطبش نمی زند. «رسوایی ۲» پیرنگ ساده و نیم بند آثار پیشین سازنده اش را ندارد. به همین خاطر بیننده مالوف سه گانه :اخراجی ها» و بعداً «معراجی ها» نشانه های کمتری از آن فیلم ها را در «رسوایی ۲» می بیند و به همین خاطر فیلم را پس می زند. خیلی از کسانی که پنج فیلم قبلی «ده نمکی» را دنبال کرده اند، شوخی های او را با چیزهایی که رنگ تقدس بر آنها نشسته بود، دوست داشتند. عوام الناسی که پای فیلم های او قهقهه می زدند سادگی و بی آلایشی سینمای او را می پسندیدند و «ان قلت» اهل فن برایشان اهمیتی نداشت. «رسوایی ۲» جای خالی مولفه های سینمایی «ده نمکی»را با جلوه های بصری پر کرده است. جلوه هایی که با بضاعت امروز سینمای ایران خیلی هم بد از آب درنیامده است.
خیلی مختصر ومفید ممنون ولی کفشایم کو رو جا انداختید!