نمی شود دست دست کرد و چیزی نگفت. نمی شود برای اینکه متهم به پیشداوری نشویم، دم فرو بندیم و جیک نزنیم. چقدر باید بگذرد که معلوم بشود وقت گذاشتن برای تماشای مجموعه ای کافی است یا اینکه باید باز هم اوقات محدود عمر را در پای آنها ذبح کنیم.؟ سازندگان سریال ها معمولاً در قسمت های اولیه سریال ها که یخ شان نگرفته است در برابر انتقادها حرف مشابهی می زنند و از منتقدان فرصت می خواهند تا قسمت های بیشتری از سریال به روی آنتن برود و به قولی موتورش گرم شود. با همین استدلال تا حال ۴۵ قسمت مجموعه کیمیا را تاب آورده ایم. تا این جای کار موتور سریال گرم که سهل است در حال جوش آوردن و آب روغن قاطی کردن است اما بینی و بین الله مجموعه در خور عظمت انقلاب نیست و همه کسانی که عمرشان به سال های انقلاب قد نمی دهد، نمی توانند حرف دندان گیری را از لابلای مثلث عشقی کیمیا خانم و مفقود شدن آقاجون و محبوس شدن مامان در بیاورند. شاید هم خوبی سریالی مثل کیمیا این است که اتفاقاً نمی خواهد حرف گنده تر از دهنش بزند و خلایق را پای تلویزیون ها منکوب کند. سوسپانس هایی مثل بردن مادر قصه به پای چوبه دار و سپس خلاصی از آن، تعقیب و گریز پدر خانواده با ماموران ساواکی، کل کل دو جوان به ظاهر رقیب عشقی و … کافی است تا بیننده خودش را پای تلویزیون یله کند، برای ساعتی هم که شده دغدغه های زندگی را فراموش کند و روی سخت روزگار سکه را از نظر دور بدارد.
کاش با همین نگاه می شد سراغ معمای شاه رفت و آن را هم از الک تفریح و سرگرمی عبور داد. معمای شاه سریال فاخر این سال های سیماست و البته ادعاهای بزرگی را در سر دارد. تبیین علل شکل گیری انقلاب، ترسیم و تحلیل دو رژیم وابسته به بیگانگان، فساد و تباهی درباریان و حرف هایی از این دست. در باره این سریال نمی توان شکیبایی به خرج داد و امیدوارانه چشم به بهبود اوضاع دوخت. به مصداق مشت نمونه خروار متاسفانه ملاحظه سه قسمت پخش شده نشان می دهد که تیم سازنده تجربه و توانایی لازم را برای برداشتن بار و وزنه ای چنین سنگین را نداشته اند و آنقدر که انرژی تیم صرف گریم و شبیه سازی بازیگران (فقط مردان) با شخصیت های تاریخی شده است، به قصه و پرداخت عمقی آن نشده است. دیالوگ های اشخاص درباری گویی مستقیماً از متن کتاب های تاریخی برداشته شده اند و خصلت نمایشی به آنها داده نشده است. ایجاز و اختصار در سکانس های دربار بقدری است که در بیشتر مواقع حق مطلب بدرستی ادا نشده و مفهوم مورد نظر به بیننده منتقل نمی گردد. هر قدر رویکرد نویسنده در صحنه های مربوط به دربار مینی مالیستی است، در داستان دیگر سریال که در خانه دکتر وزیری می گذرد، دست و دلبازی زیادی به خرج داده شده و از نمایش کشدار بسیاری از جزییات غیر ضروری غفلت صورت نگرفته است.
شروع ضعیف سریالی که در باره آن تبلیغات زیادی صورت گرفته بود، این روزها بهانه بدست سلطنت طلبان داده است تا بر خر مراد سوار شوند و کاستی های مجموعه را در شبکه های اجتماعی و تلویزیون های ماهواره ای، سوژه لغز گویی ها و عقده گشایی هایشان قرار دهند. کاش مدیریت تلویزیون ترجمان تصویری موضوعات خطیری را که نقاط عطفی در تاریخ کشور و قطعاتی طلایی در زنجیره سرنوشت آن بوده اند، بدست کسانی می سپرد که سابقه حرفه ای آنها نشان از اهلیت تمام عیار آنها داشته باشد. حیف است میرباقری دندون طلا بسازد و جوانترهایی که باید در مکتب او تجربه آموزی کنند، سراغ تاریخ معاصر ایران و انقلاب دوران سازش بروند.
با سلام؛عالی نوشتید!
کیمیا به جز ترانه خوب آخرش هیچی نداره…
هر کسی گریم ضعیف و کاریکاتوری آقای میرطاهر مظلومی رو ببینه فکر میکنه سریال کمدی است نه درام! یا حتی رنگ موی بسیار بد و مصنوعی آقای سلطانی…
از بازی ها هم بگذریم…
ضمن احترام،آقای ورزی هم کارگردان درجه یکی نبودند که پروژه سنگین معمای شاه رو بهشون بدن،علاوه بر نکاتی که گفتید این رو اضافه کنم که شخصیت رضاخان در نیومده،از رنگ موهاش گرفته تا قیافه ش!دیالوگ هاش هم جالب نیست.
یاد سعید راد در سریال زیبای در چشم باد بخیر؛خیلی به شخصیت رضاخان نزدیک شده بود…
کار باید به دست کاردان سپرده بشه
فیلمنامه هم به دست فیلمنامه نویس قوی نه کپی کننده کتاب تاریخ..
ببخشید زیاد نوشتم.
کیمیای به قول شما هیچی ندار چطور پربیننده شده ؟( البته اگر منکر این هم نشید ) ،خواهشا انصاف رو از اقای فروتن یاد بگیرید ، کیمیا برگ برندش داستان سرگرم کنندشه شاید بشه گفت این سریال هم مثل ستایش یک قصه ی سرگرم کننده رو ترجیح داده بر در اوردن فضای زمانی
کسی منکر پربیننده بودن نیست دوست عزیز…
شاید در محیط اطراف شما اینگونه باشه؛ولی،اطراف من کسی این سریال رو نگاه نمیکنه!
(البته اگر نگویید اطراف من بجای تلویزیون؛سریالهای ماهواره نگاه میکنند)
سریال ستایش هم پربیننده شد؛بازیگر اصلیش تونست خوب بازی کنه که مردم جذبش بشن؟
وزنه سریال رو استاد ارجمند نگه داشته بود و پرطرفدار بود.خیلی از دوستای بنده بخاطر این بزرگوار ستایش رو نگاه کردند.نه بخاطر داستانش که فقظ عزا بود یا نه بخاطر بازی ضعیف خانم محمدی!
گاهی اوقات فکر می کنم مشکل از کمبود امکاناته که چیزی به نام فضا و فرم در سریال ها و فیلم ها نمی بینیم.
جدا از بحث طراحی صحنه و مشکلات اون، اصلا این احساس به بیننده دست نمی ده که فیلمی مربوط به دو یا سه دهه قبل رو داره می بینه. نمونه های موفق تو این چند سال اخیر کار چ حاتمی کیا و کودک و فرشته نقاش زاده بود که فضاسازی خوبی داشتند ولی خیلی از این کارهای تاریخی در طراحی صحنه،فیلمبرداری و تذوین مشکل دارند و حتی داستان خوب هم نمی تونه به کار کمک کنه.
پ.ن : الان یاد سکانس فینال بوی پیراهن یوسف افتادم. هنوز نمی دونم حاتمی کیا می تونه باز چنین سکانسی رو در بیاره یا نه … هر چند بنا به نظر کارن همایونفرباید به بادیگارد امیدوار باشیم.
شاید دوستان خرده بگیرن ،ولی نوشته های جناب فروتن نشون می ده که ایشون از نقد استقبال می کنند ،براساس همین روحیه ذکر یک نکته رو بد ندیدم ، مطلب در مورد نادیده گرفتن موردی در متن بالاست اونم اینه که هر دوی این سریال ها به نوعی محصول مدیریت قبلی هستند و چه نکات مثبت ان ها (مثل جذب مخاطب و ..)و چه نکات منفی ان ها بیشتر متوجه مدیریت قبلی می شه و البته خوبه درسی بشه برا مدیریت فعلی که در ساخت این نوع اثار هنوز قدمی برنداشته ،انشاالله که بشود …
تیتریک تحلیل کنید !!!!
– محمدرضا ورزی متولد ۱۳۵۲ در تهران است. وی فارغ التحصیل رشته “”” تاریخ “””” از دانشگاه آزاد است.
– مجموعه تلویزیونی “پدر خوانده” را محمدرضا ورزی نوشته و کارگردانی کرده که تاریخ سلطنت محمدرضا پهلوی از شهریور ۱۳۲۰ تا بهمن ۱۳۵۷ را به نمایش می گذارد. ( زندگی محمد رضا پهلوی تا انقلاب )
– مجموعهٔ تلویزیونی سالهای مشروطه که روایتگر زندگی ۵ پادشاه قاجار در مدت ۷۰ سال حکومت بر ایران است .
– تبریز در مه : این مجموعه تلویزیونی تاریخی ماجرای جنگهای ایران و روسیه را در زمان فتحعلی شاه و عباس میرزا به تصویر کشیدهاست و روایتگر جنگهای این دو کشور از آغاز تا مرگ عباس میزا است .
– خط اصلی داستان سریال عمارت فرنگی ، اتفاقات دوران سلطنت رضاشاه را از سال ۱۲۹۶ تا ۱۳۲۰ روایت میکند. ( زندگی رضا شاه )
– معمای شاه با هزینه ۹۰ میلیاردی در ۸ سال ساخته شده است. ( اواخر زندگی رضا شاه تا مرگ محمد رضا پهلوی )
– هیچکدام از سریالهای بالا در زمره سریالهای الف صدا و سیما نبوده اند البته در مورد جذب تماشاگر نه در بودجه !!!
– در هیچکدام از نظر سنجی های رنگ و وارنگ صدا سیما برای انتخاب سریال محبوب تماشاگران ، هیچگاه حتی اسمی هم از این سریال های به اصلاح فاخر به میان آورده نمی شود .
– شاید اینها ساخته نمی شوند که جذابیت داشته باشند و یا موجی ایجاد کنند فقط ساخته میشوند که بگویند ساخته ایم !
– از چند بند بالا میشود یک کتاب مطلب نوشت …
با این تفاسیر آدم احساس می کنه طعم تلخ چای “معمای شاه” بخاطر این است که از تفاله چای های قبلی درست شده! ای کاش صدا و سیما همه تخم مرغ هایش را در یک سبد نمی چید!
راستی یک سئوال ؛ بنده ندیدم “دوازده سال بردگی” وارد شبکه شده باشد ، چه مجاز ، چه غیر مجاز ، اما یکی از مشتریانم اصرار دارد که آن را در مغازه دیگری با ظاهر مجاز و پک شرکتی دیده است . شما چیزی نمی دانید؟
با عرض سلام مجدد . قسمت این هفته سریال هم یک فاجعه کامل بود . بنده که دیگر برای تماشایش وقت نمی گذارم! فقط تصور کنید نمایشنامه هملت با آن کیفیتی که در سریال نشان داده شد الان در تئاتر شهر روی صحنه برود! مگر تئاتر دوستان می گذارند کارگردان نمایش زنده سالن را ترک کند؟! حالا بگذریم از انتقادات گسترده ای که نسبت به بازیگر نقش روح الله خالقی شده که پیرمردی ۶۰-۷۰ ساله و قد کوتاه است اما به گفته سایت های معترض در آن مقطع تاریخی از سریال استاد خالقی ۳۰-۳۵ سال داشته و اتفاقاً آدم قد بلندی هم بوده است و در سن ۵۹ سالگی پیش از آنکه این همه شکسته شود فوت کرده!
در شگفتم که مدیران سازمان چطور با خواندن فیلمنامه پی به مشکلات اساسی آن نبرده اند و نگارش و دراماتیزه کردن آن را به دست کاردان نسپرده اند. همزمانی پخش دو مجموعه تاریخی و متاسفانه هر دو هم ضعیف، ناخواسته اقتدار فرهنگی نظام رسانه ای کشور را زیر سوال برده و سلطنت طلب ها هم در این بلبشو، از آب گل آلود فرصت طلبانه ماهی خود را صید می کنند.
دوستان حرفه ای و صاحب نظر می بخشند اما به نظر منِ مخاطب عام قسمت ۵سریال روایت خوش رنگ و لعاب و شیرینی از تاریخ داشت ،اتفاقا این قسمت رو با یک شاه دوست دیدم ،طبیعتا نسبت به دیالوگ ها گارد داشت ولی همین جذابیت های بصری و روایتی باعث شده بود کار رو دنبال کنه