با نزدیک شدن به پایان فصل اول مجموعه در حاشیه تازه ترین ساخته مهران مدیری، وقت آن است که یک بار این سوال را از خود کنیم که اگر مدیری همین مجموعه در حاشیه را همانند کارهای ۵ سال گذشته اش در شبکه نمایش خانگی توزیع و پخش می کرد، چه اتفاقی می افتاد؟ آیا با کیفیتی که در ۲۵ قسمت به نمایش درآمده دیده ایم، این کار در نمایش خانگی از استقبال لازم برخوردار می شد؟
به نظر نگارنده در حاشیه بخت و اقبال بلندتری از دیگر مجموعه های مدیری در نمایش خانگی نداشت، سهل است ای بسا در شرایط کنونی موفق به توزیع سی قسمت تولید شده در ۱۵ پک هم نمی شد. خوش خیالی است که فکر کنیم همین تکیه کلام واس ماس که سرقفلی اش کلهم متعلق به جواد رضویان است، با همان سرعتی که از تلویزیون در جامعه پژواک یافت و جا افتاد، در نمایش خانگی هم عمل می کرد. مخاطب محدود نمایش خانگی و محدود شده تر آن در سالیان اخیر عمراً می توانست مروج و ناقل این تکیه کلام به وسعت کنونی باشد. اگر فرض را بر این بگذاریم که در حاشیه بیش از انکه به موقعیت های کمیک متکی باشد، به کلام و ادا و اطوار معدودی از بازیگران اش وابسته است و شخصیت های آن هم تابعی از این متغیر هستند نه بالعکس، تاخیر نمایش خانگی در بازتاب چنین مزیتی سبب می شد که با پاسخ سرد مخاطبان زمان برای همه گیر شدن چنین مصطلاحاتی از تیم سازنده سلب شود و عبارت تازه ای به گنجینه تکیه کلام های سینمایی و تلویزیونی ایران افزوده نشود.
سریال اخیر مدیری در نمایش خانگی می توانست بر خلاف نامش اصلاً حاشیه ای را پدید نیاورد و اسباب درد سر برای کسی نشود. زیرا واکنش های صنفی در قبال آثار سینمایی و نمایش خانگی مادامی که از تلویزیون پخش نشوند، خیلی جدی نیست و این موضوع باز هم متاثر از فراگیر بودن رسانه تلویزیون در ایران است. تنها در یک مورد استثنایی به خاطر دارم بهمن ماه سال ۱۳۸۹ زمانی که قهوه تلخ در نمایش خانگی میدان داری می کرد و همه چیز را تحت الشعاع خود قرار داده بود، یکی از نوادگان مرحوم مخبر الدوله در صدد شکایت از سازندگان قهوه تلخ برآمده بود و بر این عقیده بود که شخصیت “مخبرالدوله سر سعدی” توهین آشکاری به مردی است که در دوران قاجاریه منشا خدمات بزرگی برای مخابرات ایران بوده است. به همین خاطر در ادامه مجموعه با ابلاغ مرجع نظارتی نام شخصیت به مخبر تغییر یافت.!
تولید و عرضه در حاشیه چنانچه در نمایش خانگی رخ می داد، ای بسا ریزش شدید طرفداران کمدین مشهور ایرانی را به همراه می آورد و برآورد نشدن انتظارات از او در شبکه ای که مردم برای تماشای محصولاتش اغلب از جیب هزینه می کنند، می توانست هزینه های جبران ناپذیری را برای مدیری به ارمغان آورد.
مدیری تا شروع پخش فصل دوم سه ماه فرصت دارد تا دگرگونی اساسی در کارهای تلویزیونی اش به عمل آورد و با اعمال سخت گیری بیشتر بر نویسندگان، تن به اجرای هر کلیشه نافرمی ندهد. در غیر اینصورت او باز هم ناگزیر است به حرکات سر و گردن، پا و کمر و تکیه کلام هایی از گنجینه لهجه های ایرانی متوسل شود. چنین ملاتی بی شک سبب استحکام بنایی نخواهد شد که هر آن با نسیم مخالفت مردم بیم ریزش آن وجود دارد.
یک گزارش کاملا منصفانه ،بدون جانبداری از شبکه و گاردگیری در برابر تلوزیون (شاید بر خلاف چند نوشته ی قبلی )
جناب سردبیر گاهی اوقات می گویند مشکل فیلمنامه س. مخصوصا در شاخه طنز که ما ایرانی ها مشکل پسندیم و از طرفی عرف و شرایط فرهنگی ما حکم می کنه که هر چیزی به اسم طنز نسازیم.
جناب مدیری در گذشته روی دو یا سه بازیگر اصلی تمرکز می کرد و بر پایه اون ها شروع می کرد به خلق موقعیت طنز… ولی در کارهای اخیر نه تنها فضای کار رو شلوغ کرده بلکه بازیگران زن را هم وارد کارزار خلق موقعیت طنز کرده و به نوعی زورکی قرار است به ادا و اطوارهای آن ها هم بخندیم.
در برره، پاورچین، نقطه چین بیننده یک مدیری را می دید با رضویان( یا شفیعی جم) به عنوان پارتنر و یک محمد رضا هدایتی و سیامک انصاری که کارشان رو عالی انجام می دادند. ولی تو این چند کار اخیر همه بازیگران طنز رو دور هم جمع کرده و طبیعی هست که رادش، لرستانی، امیرسلیمانی و … بخوان خودشون رو نشون بدن.
امیدوارم کمی فضا رو خلوت تر کنه و به جاش سعی کنه از بازیگران طنز معروف به عنوان میهمان استفاده کنه. فانتزی نویس خوب هم داریم. نمونه ش جوانی که فیلم کوتاه علمک رو ساخت و دو سه کار اخیری که ازش دیدم به نظرم اون قدر توانایی داره که جای یکی دو تا از این نویسنده ها رو بگیره.
اینم از پایان استادگونه…