بحث در باره فیلم های سطحی و نازل و ابراز نگرانی از شیوع و رواج این آثار، این روزها نقل محافل مطبوعاتی و سایر رسانه ها شده است. در برنامه ۴۰ دقیقه ای رادیو گفتگو با حضور بنده و دو مهمان تلفنی مجالی برای تبیین درست مسئله حداقل برای من فراهم نگشت. صحبت را با نارسا بودن اصطلاح فیلم فارسی سر انداختیم و عرض کردم؛ واضع این عبارت 45 سال پیش مراد و منظورش، فیلم های در زبان و گفتار فارسی بود که اگر این عنصر را از فیلم ها حذف می کردیم، آنچه باقی می ماند،ملغمه و تقلیدی ناشیانه از تولیدات هندی بیش نبود. در حال حاضر واکاوی دقیق این عارضه مستلزم آن است که زمینه ها و شرایط ظهور و رواج این فیلم ها را از نظر دور نداریم. با یک حساب سرانگشتی به نظرم این عوامل در موضوع مورد بحث بی تاثیر نیستند:
-روشن و شفاف نبودن سیاست ها و برنامه های مدیران ارشد سینمایی( خوشبختانه در این دوره چنین اتفاقی نیفتاده است)
-غالب بودن نگرش بشدت انقباضی در ممیزی فیلم ها یا بررسی فیلم نامه
-غلبه سیاست زدگی در مناسبات سینمایی و اتخاذ تصمیم های متاثر از این فضا
-نحیف و ضعیف بودن اقتصاد سینما و بالا بودن ریسک سرمایه گذاری برای طرح موضوعاتی که از پیش واکنش مخاطب در برابر آنها قابل محاسبه نیست.
-در حاشیه قرار گرفتن فیلمسازان دردمند و فکور و تنگ شدن فضا برای تنفس آنها
از سوی دیگر با توجه به اینکه اینگونه آثار همواره قشری از مخاطبان را با خود همراه دارند و سود نسبتا تضمین شده ای برای آنها متصور است، حذف کامل این فیلم ها نشدنی است، ضمن آنکه ضرورتی هم به انجام آن نیست.
تولید و نمایش فیلم های نازل و سطحی زمانی به حالت هشدار و نگرانی می رسند که :
-وزن و کمیت آنها بر سایر فیلم ها غلبه و رجحان یابد.
-به جای ریزش یا لااقل ثابت ماندن فیلمسازان و تهیه کنندگانی که گرایش به این فیلم ها دارند، شاهد زایش و تقسیم سلو لی! آنها باشیم.
-به مرور ذائقه مردم تغییر اساسی یابد و اقبالی به کارهای جدی و واجد ارزش نشان ندهند.
– این عارضه با غفلت و انفعال مدیران سیما و سینما به اپیدمی و عارضه ای مزمن بدل گردد، سهل است حالتی نهادینه و صنعتی نیز به خود گیرد. بطوری که روابط و مناسبات سینمایی از تولید تا نمایش حول آن شکل گیرد.
– در رفتارو گفتار مردم تبعات و هنجارهای ناشی از این فیلم ها بروز و ظهور یابد و فرهنگ عمومی متاثر از آنها گردد.
اما چاره چیست؟ اقدامات پیشگیرانه و اصطلاحا مدیریت این پدیده در گروی توجه به چه نکات و جنبه هایی است؟
-افزایش سواد بصری و فرهنگ سینمایی مردم و قدرت نقادی و تحلیل آنها، تا از شمار علاقه مندان فیلم های سطحی و محض سرگرمی کاسته شود.
-سوق و هدایت بیشتر منابع حمایتی به سمت آثاری که در نقطه مقابل این فیلم ها قرار می گیرند.
-امتداد نیافتن قطر دایره سوژه ها و موضوعات ملتهب و میدان دادن به فضیلت امر به معروف و نهی از منکر در نگارش فیلمنامه ها و پوشاندن لباس هنر به آسیب شناسی بسیاری از ابتلائات اجتماعی و اخلاقی جامعه معاصر
-پرهیز از به یک چوب راندن فیلم های طنز و کمدی با آثار شبه کمدی و مرزبندی آنها از یکدیگر و سعه صدر بیشتر همه اقشار اجتماع و انتقاد پذیری آنها
… و مخلص کلام ؛ سرمایه گذاری بیشتر همه سازمانها ، نهادها و کسانی که دل در گروی نفوذ هر چه بیشتر فرهنگ اسلام ، انقلاب و ایران دارند و به حق، در تحلیل و نقد وضع موجود، تهاجم سازمان یافته ی نظام سلطه و صاحبان قدرت را با تعابیری چون ناتوی فرهنگی ، جنگ نرم و … آشکار می سازند و همگان را هشدار و تحذیر می دهند ، ( اجرهم علی الله ) اما در میدان عمل هنوز نشانه هایی از حضوری موثر و قدرتمندانه را بروز نداده اند و یا حداقل به اندازه ی حضور و احساس مسئولیت در عرصه های اقتصادی، به تولید فیلم در اشکال مختلف آن و یا رسانه ی قرن یعنی بازی رایانه ای و ویدیویی بها نداده و آن را در اولویت کار و اقدام فرهنگی تشکیلات متبوع خود محسوب نکرده اند.
تردید نکنیم تا زمانی که سینما ، شبکه ویدیویی ، بازی و سایر پدیده های دیداری و شنیداری در زمره ی صنایع فرهنگی قرار نگیرند و تسهیلات و اعتباراتی کلان برای ایجاد زیر ساخت های صنعتی ، ورود دانش فنی و تجهیزات استراتژیک به آنها اختصاص نیابد ، کماکان در بر همین پاشنه خواهد چرخید و تحولی در خور رخ نخواهد داد.
افزایش دو برابری بودجه بنیاد ملی بازی های رایانه ای در حالی که سال گذشته کمی بیش از یک میلیارد تومان به آن اختصاص یافته است ( با احتساب حقوق و دستمزذ کارکنان ، هزینه های جاری و اجاره بها) جه مشکلی را حل خواهد کرد.؟ جز آنکه منفعلانه در غیاب بازی های جذاب و پرشمار ایرانی، سرگرم بازبینی سیل بازی های رایانه ای ( غیر اینترنتی ) وارداتی شویم و آثار کم ضررتر را در پاسخ به عطش و نیازی که بلو ک های غرب و شرق مدام آن را در بین جوانان و نوجوانان مان تحریک می کنند، اجازه نشر دهیم.
حکایت فیلم های سطحی و کم رمق (بخوانید آثار غیر استاندارد) هم ریشه در اقتصاد ضعیف و نحیف سینما دارد. ضمن احترام به اعتنای جدی دولت محترم به رونق فرهنگ در این دوره؛ همانطور که در سطور بالا ذکر شد حجم گسترده وظایف و ماموریت های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در حاشیه قرار گرفتن فرهنگ در ادوار گذشته از یکسو و هزینه بر بودن ورود در صنایع جدید و نوظهور فرهنگی از سوی دیگر، لزوم سرمایه گذاری سایر بخش ها را با حجم بسیار بالایی از سرمایه طلب می کند. فقدان سینما در صدها شهر و شهرستان ، عقب ماندگی در استقرار صنایع پیشرفته پس از تولید ( لابراتوار، چرخه سینمای دیجیتال و…)، بی بهره ماندن از شهرک سینمایی ، تاخیر در دسترسی به دانش فنی علیرغم مستعد بودن نیروهای جوان برای یادگیری و انتقال علوم و مهارت ها، فقر آشکار در تجهیزات مدرن سینمایی در مرحله تولید (که در واقع مصداق ضرب المثل رستم و یک دست اسلحه است) نتیجه ای جز این ندارد که دل خوش کردن به افزایش نسبی اعتبارات و بودجه های سنواتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، ما را در حسرت رسیدن به ساحل مقصود باقی نگه خواهد داشت.
حرف آخر؛ از شرکت ها و موسسات موجود انتظاری برای سرمایه گذاری در احداث زیر ساخت ها و تاسیساتی که به بخشی از آنها اشاره کردم، نداشته باشیم.
سرمایه ها و نقدینگی نزد تهیه کنندگان و سرمایه گذاران تکافوی تولید فیلم های استاندارد به تعدادی که نیاز جامعه و ملت های دل سپرده به آرمان های بلند انقلاب را بدهد، کافی نمی باشد. همانطور که تاکنون نبوده است.
پس به تاسی از مضمون و توصیه خالق سبحان در آیه ی شریفه" و اعدو الهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدوکم" امروز در ساحت فرهنگ و برای مقابله با آرایش و صف آرایی کنونی صاحبان زر و زور و تزویر در برابر ملت و نظام اسلامی، ضرورت استقرار قوای بیشتر و به کارگیری ابزارهای موثر بیش از پیش احساس می شود.
آیا روزی خواهد آمد که در شهر های مان تعداد مراکز فرهنگی و هنری بیش از موسسات تجاری و اقتصادی باشد؟
اضافه کردن نظر