روزانه های سینمایی
بررسی مقایسه ای چمران در “چ” و “مرد رویایی”

بررسی مقایسه ای چمران در “چ” و “مرد رویایی”

انتشار فیلمنامه “مرد رویاها” همزمان با نمایش فیلم سینمایی “چ” این حسن را دارد که خواننده علاقمند می تواند نحوه نگرش و پرداخت شخصیت شهید مصطفی چمران را از سوی دو فیلمنامه نویس-سید مهدی شجاعی و ابراهیم حاتمی کیا – با یکدیگر مقایسه کند و به یک استنتاج دست یابد.

“مرد رویاها” نوشته سید مهدی شجاعی است. نمایشنامه نویس و داستان نویسی که در کارنامه حرفه ای خود فیلمنامه های متعددی نظیر؛ بدوک، کلانتری غیر انتفاعی، پدر، کمین، دیروز بارانی، چشم خفاش و …  را دارد. کتاب در سال ۱۳۹۲ از سوی انتشارات کتاب نیستان منتشر شده است و به موجب گزارش های میدانی در نمایشگاه کتاب اخیر با استقبال نسبتاً خوبی از سوی مخاطبان روبرو بوده است.

“مرد رویاها” به اعتبار ساختار سریالی آن در ۱۳ فصل نگاشته شده است. برخلاف فیلم و فیلمنامه “چ” که شخصیت چمران را در مقطع زمانی محاصره و آزاد سازی پاوه به تصویر کشیده است؛ مرد “رویاها” فعالیت های سیاسی و اجتماعی چمران را در آمریکا و لبنان محور کار قرار داده است.

شخصیت پردازی در مرد رویاها و چ:

 فیلمنامه “مرد رویاها” به نظر اثر ناقص و ناتمامی است؛ زیرا مجاهدت های چمران را پس از مهاجرت به جنوب لبنان به فرجام مشخصی ختم نمی کند. مثلاً فیلمنامه می توانست با بازگشت وی به ایران و آغاز وزش نسیم انقلاب اسلامی به پایان برسد. در نسخه منتشر شده سکانس های پایانی فیلمنامه سقوط شهر نبعه و کشتار وسیع شیعیان در آن است. پایانی بشدت تلخ و تکان دهنده که معلوم نیست واکنش چمران و امام موسی صدر در برابر آن چیست؟ حضور عزتمندانه شیعیان در جغرافیای سیاسی لبنان در دو دهه اخیر بی تردید ثمره پایداری و رشادت های آنها در سال های دورتر است. در واقعیت شیعیان لبنان ققنوس وار از خاکستر آتش نبعه برخاستند و با سازماندهی مجدد برای استیفای حقوق خود به مبارزات شان ادامه دادند. پایان فیلمنامه می توانست با دلالتی هنرمندانه مخاطب را به فردا و افقی روش برای شیعیان لبنان رهنمون سازد.

مصطفی چمران در فیلمنامه “مرد رویاها” بر خلاف نسخه سینمایی “چ “شخصیتی کاملاً سفید است و کمالات اخلاقی و توانمندی های سرشار او دستمایه نویسنده برای به تعجب واداشتن اطرافیان او و تحسین مخاطبان است. در حالی که در” چ “چمران شخصیتی خاکستری داشته و بعضاً مورد انتقاد و هجمه نیروهای خودی هم قرار می گیرد. هر قدر شجاعی اصرار دارد قدرت علمی، مهارت های مدیریتی و دانش و تجربه نظامی چمران را بارز و برجسته جلوه دهد، حاتمی کیا از چنین معرکه ای آگاهانه می گریزد و با لطایف الحیل به دنبال آن است که نگرش جانبدارانه ای به چمران نداشته باشد و بیننده خود به تحلیل و مقایسه منش آدمها در قالب قهرمان و ضد قهرمان بپردازد.

شجاعی غافل از این بوده است که مرد رویایی او وقت و فرصت کافی را برای گفتگو با همسر و فرزندانش نمی گذارد و در کمترین صحنه و سکانسی چمران را در حال نوازش و گفتگو با چهار فرزندش می بینیم. مصطفی حتی آن هنگام که همسر و فرزندانش بی اذن و اطلاع او لبنان را به سوی آمریکا ترک می کنند، واکنش خاصی از خود نشان نمی دهد و در خلوت خویش با واگویه هایش به نقد رفتارهایش در قبال آنها نمی پردازد.

در یک کلام چمران در “مرد رویاها” همان چمرانی است که اصغر وصالی می پسندد. انقلابی، پر شور، چریک ورزیده و رنجری بی خواب و خوراک. در “مرد رویاها” هر قدر چمران در نیویورک اهل مذاکره و گفتگوست در لبنان و در برابر گروههای مسلح با زبان گلوله با آنها سخن می گوید. یک بار چمران جمعی ازمسیحیان مارونی را به اسارت در می آورد و با مشاهده جنایات سبعانه ای که آنها مرتکب شده اند، بی امان آنها را به رگبار بسته و به دیار نیستی می فرستد. در لبنان مذاکره و دیپلماسی در برخورد با مخالفان به امام موسی صدر سپرده شده است. هر جا که عرصه بر چمران مبارز تنگ می شود و شکوه و گلایه از نامردمی ها بلند می شود، صدر وظیفه می یابد تا ضمن مذاکره با مراجع قدرت و ذینفوذان، فضا را برای پیشبرد برنامه های چمران و نجات شیعیان لبنان از جبهه متحد مسیحیان، گروهی از فلسطینان و بعثی ها عراق و سوریه مساعد سازد.

مهدی شجاعی در معرفی دوستان وهمراهان چمران در امریکا و اروپا حق مطلب را به درستی ادا نمی کند. او بعضی از شخصیت ها را با نام کوچک و عده ای را با نام فامیلی آنها در فیلمنامه معرفی می کند. به احتمال قوی ابراهیم همان ابراهیم یزدی است که شجاعی با دخالت سلایق سیاسی خود از معرفی کامل او پرهیز کرده و طباطبایی نیز همان صادق طباطبایی است که شجاعی با صراحت شهرت او را ذکر می کند.!

پیام

“مرد رویاها” در خوشبینانه ترین حالت یک اثر بیوگرافیکال و سفارشی است و علیرغم زحمات قابل احترام نویسنده؛ نمی تواند با نسلی که با چمران ها و امام صدرها انس و الفتی ندارند، ارتباط برقرار کرده و جذابیت های لازم را برای آنان داشته باشد. حاتمی کیا در “چ “خرق عادت کرده است و چمران را به وقت اکنون روایت می کند و حرف های زیادی را از جنس زمان حال و دغدغه ها و مخاطراتی که جامعه امروز ایران با آن مواجه است، در اثرش گنجانده است. حرف ها و نکته هایی که درک آنها نیازمند هوش و فراست بالایی نیست.! فروش کمتر “چ” در مقایسه با سایر آثار روی پرده نافی ارزش های ذاتی اثر نیست. مطمئناً با مرور زمان حرف تازه حاتمی کیا در سینمای ایران بهتر شنیده خواهد شد.

ساختار:

 در مرد رویاها بر خلاف “چ” که مستقیم به دل ماجرا می زند و از واسطه هایی مثل راوی استفاده نمی کند، نویسنده و محققی راهی بنیاد شهید چمران می شود تا از نگاه او و تحقیقاتی که به عمل می آورد، ماجراها را نقل و روایت کند.

اولاً این تکنیک خیلی تکراری و کلیشه ای است و انتخاب خلاقه ای به حساب نمی آید.

ثانیاً راوی در یک جلسه و چند ساعت حضور در لابلای اسناد و مطالعات موجود در پرونده های بنیاد شهید چمران، نمی تواند، روایت فیلم را سر بیاندازد و مستقیم برود به سراغ نقل ماجراهای پر فراز و نشیب زندگی چمران.! نویسنده و محقق به معنی واقعی کلمه باید نسبت به مدارک و اسناد موجود خوانشی انتقادی داشته و روحیه پرسشگرانه ای داشته باشد.

ثالثاً راوی دو سه بار در فیلمنامه ظاهر می شود و خوشبختانه خیلی خودش را حاجب بین خواننده و اثر قرار نمی دهد. از این روی این تیپ به راحتی از کار قابل حذف است و اگر بخواهیم جایگاه او را در حد یک شخصیت بالا ببریم و مثلاً بگوییم با چه انگیزه ای سراغ مطالعه شخصیت چمران آمده است و دغدغه های شخصی او چیست و مسائلی از این دست، فیلمنامه به انحراف و حاشیه می رود.

از دیگر جنبه های فرمالیستی در اثر بازگشت به گذشته است. شخصیت چمران هر بار که اراده می کند بر خلاف جریان غالب رئالیستی فیلمنامه، دست شخصیت های دیگر را گرفته با خود به گذشته می برد تا دوران کودکی و نوجوانی او را بطور زنده و مستقیم نظاره گر باشند.! این تمهید همانند حضور راوی خوشبختانه دو سه بار بیشتر تکرار نمی شود و لحن روایت در باقی قسمت ها حفظ می شود.

یک نکته: اثر می توانست جنبه اسنادی قویتری داشته باشد اگر نویسنده منابع و مآخذ خود را در پایان کتاب می آورد. در این صورت خواننده کنجکاو می توانست اطلاعات تکمیلی در باره بعضی از اشخاص یا ماجراها را با مراجعه به منابع معرفی شده بدست آورد. به عنوان مثال از خیبر خان در مقام شاکی و افشاگر زد و بندهای خاندان پهلوی در آمریکا تاکنون کمتر سخنی به میان آمده است.

 

 

سعید رجبی فروتن

در کنار روزمرگی های معمول، این جا خودم و افکارم را ثبت می کنم. از فرهنگ و هنر تا سینما و نمایش خانگی... می توانید نوشته های من را در «روزانه های سینمایی» دنبال نمایید.

۹ comments

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

  • باسلام
    شما نوشته بودید که فیلمنامه مرد رویاها نمی تواند بانسلی که با امام صدر و چمران الفتی ندارد ارتباط برقرار کند اما باید بگم من به عنوان یک دختر ۱۷ ساله (از همین نسل) با خواندن هر خط کتاب اشک ریختم وهر صفحه که پیش می رفتم شخصیت چمران برایم جذاب تر می شد،این کتاب همچنین باعث تغییر تفکر من درباره ی مفهوم عشق،درد و مقاومت شد.

  • http://www.isna.ir/fa/news/93090302013/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%DA%A9%D9%88%D8%AA%D8%A7%D9%87-%D8%AA%D9%82%D8%AF%DB%8C%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DA%86%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%87
    توضیحات لیـنک :
    فیلم کوتاه / تقدیم به دریاچه ی ارومیه
    و لیـنک بعدی ( توضیحات ) :
    رضا داودنژاد جراحی می‌شود :
    http://www.isna.ir/fa/news/93090503514/%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%AF%D8%A7%D9%88%D8%AF%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF-%D8%AC%D8%B1%D8%A7%D8%AD%DB%8C-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF
    به امید عمری طولانی برای رضا داوود نژاد عزیز …

    • آقا فواد ، سپاسگزارم برای لینک فیلم اینام. دیدم و به راستی لذت بردم از ساده و پر معنا بودنش. دریاچه ارومیه همانند خلیج همیشه فارس برای همه ما عزیز است.

  • تلویزیون این فیلم را تحریم کرد :
    حسین فرحبخش می‌گوید که تلویزیون تیزرهای فیلم سینمایی «مستانه» را تحریم کرده و آن‌ها را پخش نمی‌کند.

    کارگردان «مستانه» در گفت‌وگو با خبرنگار سینمایی ایسنا،‌ در این‌باره توضیح داد: ظاهرا تلویزیون با داستان‌های اجتماعی و نمایش وضعیت مردم مشکل دارد و هرچه فیلم‌ها سطحی‌تر باشد بهتر دست و دلش می‌رود که به آن‌ها تیزر بدهد.

    وی با انتقاد از برخورد تلویزیون با فیلم‌های اجتماعی بیان کرد: «مستانه» پروانه نمایش گرفته و مورد قبول وزارت ارشاد‌، اهالی سینما و مردم است و تلویزیون با تحریم تیزرهای این فیلم، ضربه جبران ناپذیری را به بخش خصوصی خواهد زد. متاسفانه تحریم تلویزیون نوعی اعمال سلیقه شخصی توسط مدیران و کارمندان رده پایین این سازمان است.

    کارگردان «مستانه» همچنین در پاسخ به پرسشی درباره بیلبوردهای اندک این فیلم در سطح شهر خاطرنشان کرد: بخش خصوصی توان اجاره بیلبورد ندارد و فقط فیلم‌های دولتی هستند که از این ظرفیت تبلیغاتی به نفع خود استفاده می‌کنند. اسپانسر هم که این روزها خیلی کم پیدا می‌شود.

    وی با استمداد از رئیس جدید سازمان صدا و سیما برای حل مشکل فیلمش اظهار کرد: فکر می‌کنم آقای سرافراز از این سیاست‌های بسته در میان مدیران رده پایین و بخش بازرگانی تلویزیون مطلع نیستند. از ایشان تقاضا دارم که این مشکل را حل کنند و «مستانه» که صد درصد در بخش خصوصی ساخته شده است و حتی یک ریال وام ندارد را از ضرر و زیان وحشتناک نجات دهد.

    حسین فرحبخش در پایان سخنانش با ابراز امیدواری برای برخورد بهتر با فیلم‌های اجتماعی خاطرنشان کرد: چرا منتظریم فجایع اجتماعی اتفاق بیفتد و بعد دنبال درمان آن باشیم؟ فیلم‌های اجتماعی مانند «مستانه» واکسن این دردها است و اتفاقا جایی مانند تلویزیون باید به آن‌ها کمک کند.

    به گزارش ایسنا، «مستانه» به کارگردانی حسین فرحبخش از ۱۰ روز قبل در سینماهای کشور اکران شده است.

    در این فیلم، سحر دولتشاهی،‌میلاد کی‌مرام، باران کوثری، فرهاد اصلانی، محمد متوسلانی و آتیلا پسیانی ایفای نقش کرده‌اند.

    «مستانه» سومین تجربه حسین فرح‌بخش به عنوان کارگردان است، او پیش از این فیلم‌های «زندگی خصوصی» و«عطش» را کارگردانی کرده بود.
    لیـنک :http://www.isna.ir/fa/news/93090704182/%D8%AA%D9%84%D9%88%DB%8C%D8%B2%DB%8C%D9%88%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B1%D8%A7-%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%85-%DA%A9%D8%B1%D8%AF
    منبع : ایسنا

    • بعد از فیلم خصوصی این دومین فیلم فرحبخش است که مورد قبول تلویزیون نیست. پیش از این فرحبخش از معدود تهیه کننده های سینمای ایران بود که اغلب فیلم هایش از تلویزیون نیز پخش می شد.

      • یه هیچ عنوان به صدا و سیما نمی توان دل بست. چه با مدیریت لاریجانی ، چه ضرغامی و چه سرافراز.
        سیاست های این سازمان همچنان مانند چندین سال پیشین است و هیچ دگرگونی راستین رخ نخواهد داد و تنها شاید در فرم بیننده ی اندگ دگرگونی هایی باشیم.
        جناب فروتن چند روز پیش بسیار امیدوار بود اوضاع صدا و سیما بهتر شود که آن هم شاید از دوستی با ایشان باشد و یا همچون هندوانه زیر بغل گذاشتن های ایرانی که باشد که جناب سرافراز را به سوی خواسته های مردم سوق دهد. اما زهی خیال باطل.

مرا در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید