کاهش درآمدهای نفتی دولت و به تبع آن کاهش اعتبارات و بودجه سازمان های دولتی تاثیر محسوسی بر اغلب فعالیت های تولیدی تحت حمایت دولت و نهادهای حمایتی گذارده است.
توقف تعداد قابل توجهی از پروژه های تلویزیونی اعم از؛ انیمیشن، مستند و سریال و تله فیلم و نیز نیازمندی دهها فیلمنامه سینمایی به بودجه و سرمایه در حوزه سینما، وابستگی تولیدات پر هزینه را به کمک های دولت نمودار ساخته است. بازپخش مکرر سریال ها در شبکه های تلویزیونی، کم کاری بسیاری از کارگردانان سینما در چند سال اخیر، نمود دیگری از کمبود سرمایه و نقدینگی در این عرصه هاست.
اختصاص اعتبار جداگانه ای تحت عنوان فیلم فاخر هم که دستمایه عده ای از منتقدان علیه سیاست های سازمان سینمایی شده بود، از ابتدای سال گذشته از بودجه سازمان سینمایی حذف شد و مجلس با توجه به وضعیت خزانه کشور ترجیح داد، یکسره قید چنین ردیف مستقلی را بزند. با حذف چنین بودجه ای اگر چه طوفان انتقادها فروکش کرد اما حمایت دولت از پروژه و یا پروژه های خاص سینمایی بلافاصله علامت سوالی را در ذهن کسانی که مشمول چنین حمایت هایی قرار نگرفته اند، پدید می آورد. دلیل این امر آن است که در نبود سرمایه گذار خصوصی تمام نگاهها معطوف دولت می شود و بی نصیب مانده ها – بخوانید صدها تهیه کننده و کارگردان- ناگزیر از اعتراض به وضع موجود می شوند و رقبای کامروا شده را به القابی همچون؛ نورچشمی و رانت خوار می نوازند.
بدیهی است در چنین شرایطی اگر تهیه کنندگانی طی یک دوره چهار ساله بیش از یک کار را با مشارکت دولت مقابل دوربین برده باشند، زمینه سوء برداشت و دلخوری را برای اکثریتی که قرعه به نام شان نیفتاده است، بیشتر فراهم خواهند کرد.
آنچه موضوع اصلی این یادداشت است، پرداختن به حوزه دیگری است که بدون چشمداشت به کمک های دولت و بهره مندی از هر گونه تسهیلاتی، تنور تولید فیلم و سریال و سایر برنامه های سرگرم کننده تصویری را روشن نگه داشته است و پاسخ سرمایه گذاری خود را صرفاً از بازار و مخاطبان و مشتریان کالای تولید شده خود دریافت کرده است. سرمایه گذاران این بخش با هیچیک از سازمان ها و موسسات دولتی باب رفاقت را باز نکرده و سر خود را برای دریافت کمک های مالی نزد آنها خم نمی کنند. این عده پس از عرضه کار هم دست بدامان دولت نمی شوند تا رایت تولیدات شان را با قیمت خوب بخرد و وقتی مراد حاصل شد دوباره روز از نو و روزی از نو.
شبکه نمایش خانگی در سال های اخیر از معدود عرصه هایی است که علیرغم همه گونه ریسک و مخاطره، پذیرای سرمایه ها و چهره های هنری تازه ای برای خلق و عرضه آثار نو به نوست.
تهیه کنندگان سریال های این شبکه در انجام کارشان موفق بشوند یا نشوند، آویزان دولت نمی شوند و وزیر و وکیل را برای جلب ترحم مورد آماج نامه های خود قرار نمی دهند.
تولیدات ویدیویی این شبکه به هر اسم و صفتی نواخته شوند، باری بر دوش دولت نمی شوند و سازندگانشان دست نیاز بسوی دولت دراز نمی کند. آثار مرجوع شده از بازار شاید جای نفس کشیدن برای انبار موسسات باقی نگذارد اما صبر و تحمل مدیران موسسات و شرکت ها و کف نفس آنها آنقدر هست که جبران ضرر و زیان هایشان را طلب کارانه از دولت نخواهند.
مزیت نسبی نمایش خانگی و وجود زنجیره ارزش قابل اعتنا در آن در مقایسه با سینما و تلویزیون، در صورتی دوام خواهد داشت که از مداخلات بی مورد دولت ها در امان بماند و آنچه که از آن به تصدی گری یاد می کنیم یکسره از دوش دولت برداشته شده و به تشکل های صنفی موسسات و شرکت های ذیربط سپرده شود. به اقتضای منطق بازار چه بسیار موسسات و شرکت هایی که مدتی در شبکه خوش درخشیدند و اما الان نشانی از آنها نیست و خوشبختانه موسساتی که راز و رمز پایداری در بازار را شگرد داشتند، جای آنها را گرفتند. به این ترتیب نه کسی برای رفتگان زنجموره خواند و برای آنها مراسم گلریزان گرفت و نه ماندگان در صحنه را به رانت خوار و فرصت طلب متصف ساخت.
تا چه زمان شرایط برای سرمایه گذاری در نمایش خانگی و بی نیازی آن از مراحم دولت ها امکان پذیر باشد، کسی از آن آگاه نیست اما می توان از کارهایی که سبب رنجش و عدم تمرکز فعالان این عرصه شود، اجتناب کرد و برای اتحاد صفوف آنها خاکسارانه کمر همت بست.
فراموش نکنیم حمایت از سرمایه و کار ایرانی فقط شعاری برای یک سال تقویمی نبود.!
به قول بروبچ…لایک….
با عرض سلام آقای فروتن و قبولی طاعات و عبادات
لطفا آخرین پروانه های صادره دولت را هر چه زودتر بنویسید چون در کل فقط فردا آخرین روز دولت دهم است…ممنون