ثقفی پدر در سینمای موسوم به بدنه فرد ناشناخته ایی نیست اما پدر هم گواهی می دهد که ثقفی پسر در همین نخستین کار سینمایی اش خوش آتیه نشان می دهد. شهرت و وجاهتی که امیر در بین منتقدان بعد از اکران فیلم "مرگ کسب و کار من است" به دست آورد، برای علی اکبر ثقفی(پدر) که موی در سینما سپید کرده است، قطعاً غرور انگیز است.
"مرگ … " می توانست به صرف اینکه نخستین آزمون فیلمسازی سازنده اش است در فضای شهری و آپارتمانی تولید شود و رزومه ای را برای امیر جوان دست و پا کند . امیر بیگانه با عافیت طلبی کار در ارتفاعات برف گیر را هدف قرار می دهد و در شرایطی طاقت فرسا تن به ساخت اثری می دهد تا از او و پدر در مقام تهیه کننده به نیکی یاد شود. از انتخاب هوشیارانه نام فیلم – که نشان می دهد امیر با ادبیات داستانی هم انسی دارد- تا پرداخت از سر تامل بعضی از سکانس ها، گویای نگرش سینماگری است که اگر با شناخت و تعمق بیشتری سینما و ادبیات را توامان دنبال کند، آینده بهتری را برای خود و سینمای وطنش ترسیم خواهد کرد.
در نقد "مرگ …" یادداشت های زیادی نوشته شده است. برخی غلبه احساسات را در صحنه هایی نپسندیده اند و جمعی کشدار بودن سکانس هایی را به پای کم تجربگی وی گذاشته اند. با این همه در جمع بندی عموماً منتقدان نمره قابل قبولی به امیر ثقفی داده و فیلم را برخوردار از گوهر اندیشه – کیمیای این سالهای سینمای ایران- دانسته اند.
نکته ای که شاید در خیلی از نقدها به آن کمتر توجه شده است این واقعیت است که تیم بازیگران در همراهی با امیر سنگ تمام گذاشته و در رفاقت با او از جان مایه گذاشته اند. دراین بین با خبرهایی که از پشت صحنه فیلم دارم، کلاهم را به احترام مروت و جوانمردی پژمان بازغی از سر بر می دارم.
فیلم شانزدهم شبکه فقط نشان موسسه رسانه های تصویری را با خود دارد.
اضافه کردن نظر